به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

کالبد از دل تهی شد، گر چه جان بیرون رود

دوستی نبود که نه با دوستان بیرون رود

خون چندین بی گنه در بند دامن گیر تست

وای اگر آن مست من دامن کشان بیرون رود

سوز عشق است، این مبین رنج تب من، ای طبیب

کین تبم با جان بهم از استخوان بیرون رود

در دل من جایگه تنگ است و تو نازک مزاج

راه ده تا جان مسکین از میان بیرون رود

رو بگردان، ای بلای جمله لشکر، پیش از آنک

هم رکابان ترا از کف عنان بیرون رود

کشتنم غم نیست، لیکن از برون خواهی فگند

خون من مگذار، باری ز آستان بیرون رود

بیوفا یاران که پیوندند و از هم بگسلند

صحبت دیرینه وه کز دل چسبان بیرون رود؟

بانگ پای اسب آیدازدرم، یارب گهی

کز سیه بخت من این خواب گران بیرون رود

بگذر از بالین من کاسان شود مردن از آنک

دل چو در حسرت بود دشوار جان بیرون رود

چند بپسندی ستم برجان خسرو هم بترس

زانکه نیاد بازتیری کزکمان بیرون رود

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اسفند 1395  - 1:38 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4388990
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث