به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

گر چه ز خوی نازکت سوخته گشت جان من

سوی تو می کشد هنوز این دل ناتوان من

خواب نماند خلق را در همه شهر از غمت

دور شنیده می شود در دل شب فغان من

هیچ غبارت از درون می نپذیر دم سکون

گر چه شد آب جمله خون در تن ناتوان من

وه که ز جور چون تویی نام غبار بر زبان

نیست کسی که بفگند خاک بر این دهان من

گر دهیم به جان امان، نزل ره تو عمر من

ور کشیم به رایگان گرد سر تو جان من

گفتیم از چه ناخوشی، رنج تو چیست، بازگو؟

دوری دوستان و بس، دور ز دوستان من

بس که توشوخ و دلبری، گم شود ار دل کسی

گر چه که دیگری برد، بر تو بود گمان من

دور مکن ز دامنش گرد من، ای صبا، از آنک

در ره او از این هوس خاک شد استخوان من

خون دل من آب شد از پی روی شستنش

خواب نمی رود هنوز از پی این جوان من

خشم کنان بیا که ما صلح کنیم یکدگر

جان و دل من آن تو، رنج و غم تو آن من

دوش ز آه دل مرا سوخته بود لب، ولی

بخت من آنک نام شه بود برین زبان من

شاه جهان جلال دین، آنک به یک اشارتش

دولت بیکرانه شد محنت بی کران من

بگذرد و نیوفتد هیچ به خسروش نظر

پیک شتاب می رود ترک سبک عنان من

ادامه مطلب
دوشنبه 30 اسفند 1395  - 6:15 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4336933
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث