مختارنامه عطار-باب چهلم و هشتم شمارهٔ ۱۴ شمع آمد و گفت: هر زمان چون قلمم گاز از سرِکین سرافکند در قدمم بسیار به عجز گاز را دم دادم هم درگیرد که آتشین است دمم ادامه مطلب مهدی گلشنی جمعه 15 اردیبهشت 1396 - 11:41 AM نظرات (0)
شمع آمد و گفت: هر زمان چون قلمم گاز از سرِکین سرافکند در قدمم بسیار به عجز گاز را دم دادم هم درگیرد که آتشین است دمم