مختارنامه عطار-باب چهلم و هشتم شمارهٔ ۹۲ شمع آمد وگفت: چون درآمد آتش سر در آتش چگونه باشم سرکش جانم به لب آورد به زاری آتش کس نیست که بر لبم زند آبی خوش ادامه مطلب مهدی گلشنی جمعه 15 اردیبهشت 1396 - 11:58 AM نظرات (0)
شمع آمد وگفت: چون درآمد آتش سر در آتش چگونه باشم سرکش جانم به لب آورد به زاری آتش کس نیست که بر لبم زند آبی خوش