به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

خانهٔ داشت ای عجب خالی جنید

دزد در شد مینیافت او هیچ صید

عاقبت پیراهنی یافت وببرد

روز دیگر را بدلالی سپرد

پیرهن را چون خریداری رسید

آشنا میخواست در وقت خرید

میگذشت آنجا جنید راهبر

گفت این را آشناام من بخر

در تحمل بازگفتم حال خاک

خاک شو تا درنماند جان پاک

همچو بادی عمر تو بگذشت زود

خاک شو چون خاک خواهی گشت زود

گر ز بی آبی تیمم ساختی

خاک خود مردیست تو خم ساختی

از تیمم گر ترا گردی رسید

بیشک از فرق جوانمردی رسید

هیچ گردی نیست کان خاکی نبود

هیچ خاکی نیست کان پاکی نبود

هیچ پاکی نیست تا اوجان نداشت

هیچ جانی نیست تا جانان نداشت

این ببین تاتوقدم چون مینهی

نیستی آگاه و در خون مینهی

ذره ذره خاک شخص خفتگانست

قطره قطره خون جان رفتگانست

خاک را صد بار بر هم بیختند

تا همه با خون دل آمیختند

از زمین هرچ آن برون میآیدت

از میان خاک و خون میآیدت

هرچه یابی همچو آتش میخوری

وز میان خاک و خون خوش میخوری

خفتگان در خاک و خون چون میکنند

خاک وخون گوئی که معجون میکنند

کاشکی یک تن بر آوردی سری

یک سخن گفتی وبگشادی دری

هست این سر هر زمان پوشیده تر

خون جانها زین سبب جوشیده تر

نیست از خون یک ذراع خاک پاک

زانکه گورستانست سر تا پای خاک

ادامه مطلب
شنبه 16 اردیبهشت 1396  - 9:55 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4338234
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث