به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

پیر زالی بود با پشتی دو تاه

کشته بودندش جوانی همچو ماه

پیش مادر آن پسر را بر سپر

باز آوردند در خون جگر

پیرزن آمد بضعف از موی کم

سر برهنه موی کنده روی هم

کرده خون آلود روی و جامه را

گرد خویش آورده صد هنگامه را

گرچه پشتی کوژبودش چون کمان

تیر آهش میگذشت از آسمان

آن یکی گفتش که هان ای پیرزن

رخ بپوش و چادری در سرفکن

زانکه نبود این عمل هرگز روا

پیرزن در حال گفت ای بینوا

گر ترا این آتشستی بر جگر

هم روا میدارئی زین بیشتر

تا نیاید آتش من در دلت

این روا بودن نیاید حاصلت

چون نبودی مادر کشته دمی

کی توانی کرد چون من ماتمی

چون ترا میبینم از آزادگان

کی شناسی کار درد افتادگان

ادامه مطلب
شنبه 16 اردیبهشت 1396  - 10:27 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4328056
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث