به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

وحشت ما را تعلق رام نتوانست کرد

بادهٔ ما هیچکس در جام نتوانست‌کرد

در عدم هم قسمت خاکم همان آوارگی‌ست

مرگ، آغاز مرا انجام نتوانست کرد

رحم‌کن بر حال محرومی‌که مانند سپند

سوخت اما ناله‌ای پیغام نتوانست کرد

بی‌نشانم لیک بالی از زبانها می‌زنم

ای خوش آن عنقا که ساز نام نتوانست کرد

آرزو خون شد ز استغنای معشوقان مپرس

من دعاها کردم او دشنام نتوانست کرد

در جنون بگذشت عمر زلف و آن چشم سیاه

یک علاج از روغن بادام نتوانست کرد

عمرها پر زد نفس اما به الفتگاه دل

مرغ ماپرواز جز در دام نتوانست کرد

باد صبحی داشت طوف دامنت اما چه سود

گرد ما را جامهٔ احرام نتوانست کرد

نشئه خواهی آب کن دل را که اینجا هیچکس

بی گداز شیشه می در جام نتوانست کرد

در جنون‌زاری که ما حسرت کمین راحتیم

آسمان هم یک نفس آرام نتوانست کرد

گر دلت صاف است از مکروهی دنیا چه باک

قبح شخص آیینه را بدنام نتوانست کرد

آب زد بیدل به راهش عمرها چشم ترم

آن ستمگر یک نگه انعام نتوانست کرد

ادامه مطلب
سه شنبه 26 اردیبهشت 1396  - 1:37 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4420689
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث