به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

چنین آفت نصیب از طبع راحت دشمن خویشم

اگر یک دانهٔ دل جمع‌ کردم خرمن خویشم

چو گل از پیکرم یک غنچه جمعیت نمی‌خندد

به صد آغوش حیرانی بهم آوردن خویشم

به وحشت سخت محکم‌ کرده‌ام سر رشتهٔ الفت

به رنگ موج در قلاب چین دامن خویشم

دلیلی در سواد وحشت امکان نمی‌باشد

همان چون برق شمع راه از خود رفتن خویشم

فروغ خویش سیلاب بنای شمع می‌باشد

به غارت رفتهٔ توفان طبع روشن خویشم

سیه بختی به رنگ سایه مفت ساز جمعیت

عبیری دارم و آرایش پیراهن خویشم

نمی‌دانم خیالم نقش پیمان‌ که می‌بندد

که چون رنگ ضعیفان بست بشکن‌ بشکن خویشم

تعلق صرفهٔ جمعیت خاطر نمی‌خواهد

خیال دوستی با هر که بندم دشمن خویشم

تمیزی گر نمی‌بود آنقدر عبرت نبود اینجا

تحیر نامه ‌در دست از مژه وا کردن خویشم

پر افشانم پری تا وارهم از چنگ خود داری

به این کلفت چه لازم در قفس پروردن خویشم

کف خاکستر من نیست بی سیر سمن زاری

چو آتش از شکست رنگ‌ گل در دامن خویشم

به خاک افتاده‌ام تا در زمین عاریت بیدل

مگر بر باد رفتن وا نماید مسکن خویشم

ادامه مطلب
یک شنبه 31 اردیبهشت 1396  - 10:29 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4346286
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث