به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

چه می‌شدگر نمی‌زد اینقدر رنج نفس هستی

مرا رسوای عالم کرد این شهرت هوس هستی

شرار جسته از سنگ انفعالش چشم می‌پوشد

به این هستی‌که من دارم نمی‌خواهد نفس هستی

گر اقبال هوس را عزتی می‌بود در عالم

قضا از شرم‌ کم می‌بست بر مور و مگس هستی

هوای عافیت صحرای مانوس عدم دارد

نمی‌سازد عزیزان، با مزاج هیچکس هستی

غریب است ازگرفتاران، ‌غم تن پروری خوردن

حذر زبن دانه و آبی‌که دارد در قفس هستی

تو بر جمعیت اسباب مغروری و زبن غافل

که آخر می‌برد در آتشت زین خار و خس هستی

خروش الرحیلی بشنو و از جستجو بگذر

سراغ‌کاروان دارد در آواز جرس هستی

نبودی‌، آمدی و می‌روی جایی که معدومی

زمانی شرم باید داشتن زین پیش و پس هستی

مزاری راکه می‌بینم دل از شوق آب می‌گردد

خوشا جمعیت جاوبد و ذوق بی‌نفس هستی

تظلم در عدم بهر چه می‌برد آدمی بیدل

درین حرمان ‌سرا می‌داشت گر فریادرس هستی

ادامه مطلب
دوشنبه 1 خرداد 1396  - 2:38 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4322511
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث