به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

پس بیامد زود روبه سوی خر

گفت خر از چون تو یاری الحذر

ناجوامردا چه کردم من ترا

که به پیش اژدها بردی مرا

موجب کین تو با جانم چه بود

غیر خبث جوهر تو ای عنود

هم‌چو کزدم کو گزد پای فتی

نارسیده از وی او را زحمتی

یا چو دیوی کو عدوی جان ماست

نارسیده زحمتش از ما و کاست

بلک طبعا خصم جان آدمیست

از هلاک آدمی در خرمیست

از پی هر آدمی او نسکلد

خو و طبع زشت خود او کی هلد

زانک خبث ذات او بی‌موجبی

هست سوی ظلم و عدوان جاذبی

هر زمان خواند ترا تا خرگهی

که در اندازد ترا اندر چهی

که فلان جا حوض آبست و عیون

تا در اندازد به حوضت سرنگون

آدمی را با همه وحی و نظر

اندر افکند آن لعین در شور و شر

بی‌گناهی بی‌گزند سابقی

که رسد او را ز آدم ناحقی

گفت روبه آن طلسم سحر بود

که ترا در چشم آن شیری نمود

ورنه من از تو به تن مسکین‌ترم

که شب و روز اندر آنجا می‌چرم

گرنه زان گونه طلسمی ساختی

هر شکم‌خواری بدانجا تاختی

یک جهان بی‌نوا پر پیل و ارج

بی‌طلسمی کی بماندی سبز مرج

من ترا خود خواستم گفتن به درس

که چنان هولی اگر بینی مترس

لیک رفت از یاد علم آموزیت

که بدم مستغرق دلسوزیت

دیدمت در جوع کلب و بی‌نوا

می‌شتابیدم که آیی تا دوا

ورنه با تو گفتمی شرح طلسم

که آن خیالی می‌نماید نیست جسم

ادامه مطلب
شنبه 6 خرداد 1396  - 1:30 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4428267
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث