به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

آن یکی زن شوی خود را گفت هی

ای مروت را به یک ره کرده طی

هیچ تیمارم نمی‌داری چرا

تا بکی باشم درین خواری چرا

گفت شو من نفقه چاره می‌کنم

گرچه عورم دست و پایی می‌زنم

نفقه و کسوه‌ست واجب ای صنم

از منت این هر دو هست و نیست کم

آستین پیرهن بنمود زن

بس درشت و پر وسخ بد پیرهن

گفت از سختی تنم را می‌خورد

کس کسی را کسوه زین سان آورد

گفت ای زن یک سالت می‌کنم

مرد درویشم همین آمد فنم

این درشتست و غلیظ و ناپسند

لیک بندیش ای زن اندیشه‌مند

این درشت و زشت‌تر یا خود طلاق

این ترا مکروه‌تر یا خود فراق

هم‌چنان ای خواجهٔ تشنیع زن

از بلا و فقر و از رنج و محن

لا شک این ترک هوا تلخی‌دهست

لیک از تلخی بعد حق بهست

گر جهاد و صوم سختست و خشن

لیک این بهتر ز بعد ممتحن

رنج کی ماند دمی که ذوالمنن

گویدت چونی تو ای رنجور من

ور نگوید کت نه آن فهم و فن است

لیک آن ذوق تو پرسش کردنست

آن ملیحان که طبیبان دل‌اند

سوی رنجوران به پرسش مایل‌اند

وز حذر از ننگ و از نامی کنند

چاره‌ای سازند و پیغامی کنند

ورنه در دلشان بود آن مفتکر

نیست معشوقی ز عاشق بی‌خبر

ای تو جویای نوادر داستان

هم فسانهٔ عشق‌بازان را بخوان

بس بجوشیدی درین عهد مدید

ترک‌جوشی هم نگشتی ای قدید

دیده‌ای عمری تو داد و داوری

وانگه از نادیدگان ناشی‌تری

هر که شاگردیش کرد استاد شد

تو سپس‌تر رفته‌ای ای کور لد

خود نبود از والدینت اختبار

هم نبودت عبرت از لیل و نهار

ادامه مطلب
پنج شنبه 11 خرداد 1396  - 11:17 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4422039
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث