به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

دی بنواخت یار من بنده غم رسیده را

داد ز خویش چاشنی جان ستم چشیده را

هوش فزود هوش را حلقه نمود گوش را

جوش نمود نوش را نور فزود دیده را

گفت که ای نزار من خسته و ترسگار من

من نفروشم از کرم بنده خودخریده را

بین که چه داد می‌کند بین چه گشاد می‌کند

یوسف یاد می‌کند عاشق کف بریده را

داشت مرا چو جان خود رفت ز من گمان بد

بر کتفم نهاد او خلعت نورسیده را

عاجز و بی‌کسم مبین اشک چو اطلسم مبین

در تن من کشیده بین اطلس زرکشیده را

هر که بود در این طلب بس عجبست و بوالعجب

صد طربست در طرب جان ز خود رهیده را

چاشنی جنون او خوشتر یا فسون او

چونک نهفته لب گزد خسته غم گزیده را

وعده دهد به یار خود گل دهد از کنار خود

پر کند از خمار خود دیده خون چکیده را

کحل نظر در او نهد دست کرم بر او زند

سینه بسوزد از حسد این فلک خمیده را

جام می الست خود خویش دهد به سمت خود

طبل زند به دست خود باز دل پریده را

بهر خدای را خمش خوی سکوت را مکش

چون که عصیده می‌رسد کوته کن قصیده را

مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن

در مگشا و کم نما گلشن نورسیده را

ادامه مطلب
پنج شنبه 11 خرداد 1396  - 11:57 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4422177
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث