به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

به پیش تو چه زند جان و جان کدام بود

که جان تویی و دگر جمله نقش و نام بود

اگر چه ماه به ده دست روی خود شوید

چه زهره دارد کان چهره را غلام بود

اگر چه عاشقی و عشق بهترین کار است

بدانک بی‌رخ معشوق ما حرام بود

به جان عشق که تا هر دو جان نیامیزد

جداییست و ملاقات بی‌نظام بود

شراب لطف خداوند را کرانی نیست

وگر کرانه نماید قصور جام بود

به قدر روزنه افتد به خانه نور قمر

اگر به مشرق و مغرب ضیاش عام بود

تو جام هستی خود را برو قوامی ده

که آن شراب قدیمست و باقوام بود

هزار جان طلبید و یکی ببردم پیش

بگفت باقی گفتم بهل که وام بود

رفیق گشته دو چشمش میان خوف و رجا

برای پختن هر عاشقی که خام بود

هزار خانه به تاراج برد و خوش قنقیست

سلامتی همه تاراج آن سلام بود

درون خانه بود نقش‌ها نه آن نقاش

به سوی بام نگر کان قمر به بام بود

رسید مژده به شامست شمس تبریزی

چه صبح‌ها که نماید اگر به شام بود

ادامه مطلب
پنج شنبه 25 خرداد 1396  - 1:38 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4584269
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث