به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

شنو ز سینه ترنگاترنگ آوازش

دل خراب طپیدن گرفت از آغازش

به بر گرفت رباب و ز سر نهاد کله

ز دست رفت دل من چو دید سر بازش

دل از بریشم او چون کلابه گردانست

کلابه ظاهر و پنهان ز چشم قزازش

دو سه بریشم از این ارغنون فروتر گیرد

که تند می‌رسد آواز عقل پردازش

بدانک تن چو غبارست و جان در او چون باد

ولیک فعل غبار تنست غمازش

غبار جان بود و می‌رسد دگر جانی

که ذره ذره به رقص آمدست از آوازش

جهان تنور و در آن نان‌های رنگارنگ

تنور و نان چه کند آنک دید خبازش

ز سینه نیست سماع دل و ز بیرون نیست

فدات جانم هر جا که هست بنوازش

شبی به طنز بگفتم دلا به مه بنگر

که هست مه را چیزی ز لطف پروازش

چو آفتاب نهان شد به جای او بنهند

چراغکی که بود شب شراراندازش

به هر دو دست دل از ماه چشم خود بگرفت

که دل ز غیرت شه واقفست و از نازش

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1396  - 12:27 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4344706
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث