دیوان شمس مولوی-رباعی شمارهٔ ۹۵۲ دل آمد و گفت هست سوداش دراز شب آمد و گفت زلف زیباش دراز سرو آمد و گفت قد و بالاش دراز او عمر عزیز ماست گو باش دراز ادامه مطلب مهدی گلشنی چهارشنبه 21 تیر 1396 - 12:31 PM نظرات (0)
دل آمد و گفت هست سوداش دراز شب آمد و گفت زلف زیباش دراز سرو آمد و گفت قد و بالاش دراز او عمر عزیز ماست گو باش دراز