به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

ای دل وجانم شده سلطان عشقت را سریر

از چنان سلطان بود این مملکت را ناگزیر

در سرم سودای تو چون آفتابی بر فلک

در دلم اندوه تو چون پادشاهی بر سریر

چون توانگر سیر باشد بر سر کویت گدا

وز دو کون آزاد گردد در کمند تو اسیر

برسر کویت زعشق روی تو در پای تو

گر کسی را همچو من افتاده بینی دست گیر

کدیه اندر کوی تو من بی نوا را کی رسد

زآنکه افریدون سزد چون تو توانگر را فقیر

می نهندش بر طبق با سیب وبا نارنج اگر

آبی پشمین قبا را نیست پیراهن حریر

خلعت عشقت بمن اولی که مردم چون پیاز

ده قبا دارند ومن یک پیرهن دارم چوسیر

ترک سیم وزر کنم تا مشتغل باشم بتو

تحفه جان وسر کنم گر عشق نشمارد حقیر

من نمیرم تا ابد زیرا زشادی وطرب

جان نو یابد تنم هر گه مرا گویی بمیر

مشک وعنبر گو معطر کن دماغ دیگران

زآنکه بی زلفت مشامم رنجه میدارد عبیر

سایه همت نیفتد بر زمین وآسمان

هر کرا طالع شود خورشید مهرت در ضمیر

در هوای توچو شهدم نوش جان پرور شود

نیش پیکان فعل زنبوری که پر دارد چو تیر

نزد آن کش آتش عشقست در کانون دل

آب حیوانست بی قیمت چو یخ در زمهریر

وصف ماه روی تو هرگز نگوید همچو من

انوری گر آفتاب وگر فلک باشد اثیر

سیف فرغانی چو سعدی شاید ار گوید بدوست

(فتنه ام بر زلف وبالای تو ای بدر منیر)

ادامه مطلب
جمعه 30 تیر 1396  - 3:21 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4400084
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث