صوفی صافی است در عین صفا
می نماید نور او او را به ما
ذره ای از آفتاب نور او
نیست خالی در همه ارض و سما
نقطه نقطه دایره پیموده است
جمع کرده ابتدا و انتها
سید مست است و جام می به دست
گر تو رندی باده می نوشی بیا
صوفی صافی است در عین صفا
می نماید نور او او را به ما
ذره ای از آفتاب نور او
نیست خالی در همه ارض و سما
نقطه نقطه دایره پیموده است
جمع کرده ابتدا و انتها
سید مست است و جام می به دست
گر تو رندی باده می نوشی بیا