اشعار عراقی-رباعی شمارهٔ ۹۲ خاک سر کوی آن بت مشکین خال میبوسیدم شبی به امید وصال پنهان ز رقیب آمد و در گوشم گفت: میخور غم ما و خاک بر لب میمال ادامه مطلب مهدی گلشنی پنج شنبه 12 مرداد 1396 - 6:53 PM نظرات (0)
خاک سر کوی آن بت مشکین خال میبوسیدم شبی به امید وصال پنهان ز رقیب آمد و در گوشم گفت: میخور غم ما و خاک بر لب میمال