اشعار عراقی-رباعی شمارهٔ ۱۳۷ پیری بدر آمد ز خرابات فنای در گوش دلم گفت که: ای شیفته رای گر میطلبی بقای جاوید مباش بیبادهٔ روشن اندرین تیرهسرای ادامه مطلب مهدی گلشنی یک شنبه 15 مرداد 1396 - 11:13 AM نظرات (0)
پیری بدر آمد ز خرابات فنای در گوش دلم گفت که: ای شیفته رای گر میطلبی بقای جاوید مباش بیبادهٔ روشن اندرین تیرهسرای