رباعیات سعدی-رباعی شمارهٔ ۸ آن یار که عهد دوستاری بشکست میرفت و منش گرفته دامان در دست میگفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست ادامه مطلب مهدی گلشنی پنج شنبه 26 مرداد 1396 - 5:27 PM نظرات (0)
آن یار که عهد دوستاری بشکست میرفت و منش گرفته دامان در دست میگفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست