اشعار سعدی-مواعظ-قطعات شمارهٔ ۱۸۱ چو میدانستی افتادن به ناچار نبایستی چنین بالا نشستن به پای خویش رفتن به نبودی کز اسب افتادن و گردن شکستن؟ ادامه مطلب مهدی گلشنی جمعه 27 مرداد 1396 - 6:48 PM نظرات (0)
چو میدانستی افتادن به ناچار نبایستی چنین بالا نشستن به پای خویش رفتن به نبودی کز اسب افتادن و گردن شکستن؟