اشعار باباافضل کاشانی-رباعی شمارهٔ ۱۴ با یار بگفتم به زبانی که مراست کز آرزوی روی تو جانم برخاست گفتا: قدمی ز آرزو زآن سو نه کاین کار به آرزو نمی آمد راست ادامه مطلب مهدی گلشنی شنبه 28 مرداد 1396 - 4:29 PM نظرات (0)
با یار بگفتم به زبانی که مراست کز آرزوی روی تو جانم برخاست گفتا: قدمی ز آرزو زآن سو نه کاین کار به آرزو نمی آمد راست