اشعار مهستی گنجوی-رباعی شمارۀ ۱۴۳ دوش از غم هجرت ای بت عهدشکن چون دوست همی گریست بر من دشمن از بس که من از عشق تو مینالیدم تا روز همی سوخت دل شمع به من ادامه مطلب مهدی گلشنی پنج شنبه 9 شهریور 1396 - 4:23 PM نظرات (0)
دوش از غم هجرت ای بت عهدشکن چون دوست همی گریست بر من دشمن از بس که من از عشق تو مینالیدم تا روز همی سوخت دل شمع به من