تأملی بر درس مذاکره/ «شُریح قاضی» هم حقوقدان بود

در فتح* منتشر شد:

«شُریح قاضی» هم حقوقدان بود

ax-fath32

چند روز پیش یکی از مسئولین سطح بالای نظام، در یک نطق بسیار عجیب ادعا کرد که کربلا درس «مذاکره با دشمن» را به ما می‌آموزد. در تمام طول تاریخ، قیام عاشورا به شیعیان و آزادگان جهان درس قیام و مبارزه با ظلم در اوج تحریم و فشار و تا پای جان را می‌داد؛ اما برای اولین بار کسی پیدا شد که به جای قیام و مبارزه‌جویی از این قیام الهی، درس مذاکره گرفت! در تمام طول تاریخ تشیع، شعار «یا حسین(ع)» رمز شروع عملیات علیه ظلم و ستم محسوب می‌شد و از این پس باید با گفتن «یا حسین(ع)» سلاح‌ها را بر زمین گذاشته و مذاکره کنیم! قیام عاشورا در تمام طول تاریخ، موتور محرک قیام‌های ظلم‌ستیز و به جوش‌آورنده خون شیعیان در راستای بذل جان در مسیر آرمان‌ها محسوب می‌شده و این‌که ایشان با مغالطه به این تحریف در فهم پیام عاشورا دست زده‌اند، خیانتی تاریخی به شیعه کرده و روح قیام را در آن به قتلگاه برده است.

قطعا در کربلا گفتگوهایی رخ داده، اما اینکه آن مسئول محترم خود را در موضع امام حسین(ع) فرض کند بسیار مضحک و مایه بسی تاسف است. آقای مسئول! تمام مشکل در این جاست که شما می‌خواهید رسوایی شکست مفتضحانه در مذاکرات را به بهای تحریف قیام عاشورا توجیه کنید. تمام مشکل در این جاست که شما طرف مقابل را عمر سعد نمی‌دانید و او را فردی «مودب و باهوش» می‌شمارید. تمام مشکل شما در این‌جاست که برخلاف حسین ابن علی (ع) حاضر به فداکردن جان خویش در راه اسلام نیستید و اگر بودید در هشت سال جنگ، هشت روز سلاح به دست گرفته و با دشمن می‌جنگیدید نه اینکه در همان زمان هم گروه عقلا راه بیندازید و از پشت به رزمندگان اسلام خنجر بزنید.

داستان مذاکرات شما با غربی‌ها، نه تنها شباهتی به گفتگوی سیدالشهدا (ع) با عمر سعد ندارد، بلکه شباهتی تام به مذاکرات شریخ قاضی با ابن زیاد پیدا کرده است. به شباهت ها توجه کنید:

شریح، قاضی بود و می‌دانید که قاضی، «حقوق‌دان» است.

شریح، در کاخ ابن زیاد مشاهده کرد که هانی ابن عروه را مضروب کرده‌اند و قصد کشتن او را دارند، اما هرگز حاضر نشد محتوای جلسه خود را با مردمی که در جهت دفاع از او به میدان آمده بودند در میان بگذارد و از آنان خواست که بدون دسترسی به متن مذاکرات، به سخن او اعتماد کنند.

شریح، مومنین و متدینینی که به فرمان مسلم ابن عقیل در دفاع از هانی تجمع کرده بودند را «احمق» (= بی‌سواد) خطاب کرد.

شریح، اهل تجمل و نشست و برخاست با اشراف و ثروتمندان بود.

آقای مسئول! آیا حقیقتا بین خود و امام حسین (ع) شباهت بیشتری می‌بینید یا شریح قاضی؟! آقای رئیس! آیا بهتر نیست به جای تحریف قیام عاشورا و خیانت به تاریخ شیعه و روح قیام در قلوب شیعیان، از مَرکب تکبر و تبختر پیاده شده و اشتباهتان در مذاکره و اعتماد به شیطان بزرگ را بپذیرید؟ آیا این حکومت چند روزه دنیوی آن‌قدر در دهان شما مزه کرده که حاضرید برای نگه داشتن آن حتی به قیام اباعبدالله (ع) هم خیانت کرده و آن را تحریف کنید؟ آیا فکر نمی‌کنید تحریف پیام قیام اباعبدالله (ع) می‌تواند برای همیشه تاریخ، شیعه را زمین‌گیر و ناتوان از قیام کند؟

*نشریه فتح (روزنگارهای هیئت میثاق با شهدای بسیج دانشجویی؛ ویژه‌نامه ماه‌نامه فرهنگی سیاسی حیات) به همت بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام منتشر می‌گردد.


ادامه مطلب
[ چهارشنبه 7 آبان 1393  ] [ 8:17 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

شعرهای دکتر رضوی پور- شب حر

 

رزق شب چهارم؛ تقدیم به آزادگی حرّ بن یزید ریاحی

من حرِّ سر تا پا گناهم ای حسین جان
آکنده از اندوه و آهم ای حسین جان

راه تو سوی کوفه را از جور بستم
بشکسته بادا این سر و این پا و دستم

ای کاش من در بطن مادر مرده بودم
قلب کسی غیر از تو را آزرده بودم

وقتی که آوردی تو نام مادرم را
مغرور بودم، ریختی بال و پرم را

با لحن شیرین تو این کافر ادب شد
این دشمنت در لحظه‌ی آخر ادب شد

چون نام پاک فاطمه در ذهن جوشید
جانم ز دستان تو آب توبه نوشید

حالا رسیدم بر درِ تو ای حسین جان
جانم فدای مادر تو ای حسین جان

حالا پیاده، پابرهنه،‌ خاکسارم
پیش تو و اهل خیامت شرمسارم

از پشت خیمه می‌رسم بر بارگاهت
شرمنده‌ام از ساکنین خیمه‌گاهت

جبران نخواهد شد اگرچه کرده‌ی من
شمشیر من در دست تو، این گرده‌ی من

یا خود به دست خویش درد من دوا کن
با ضربتی شیرین سرم از تن جدا کن

یا اذن میدانم بده تا جان بگیرم
پیش از سپاه تو رهِ میدان بگیرم

خواهم به خاک و خون کشم بال و پرم را
بر پیشگاهت هدیه می‌آرم سرم را

تنها بدین امّید که در محشر تو
دستِ گدایت را بگیرد مادر تو


ادامه مطلب
[ سه شنبه 6 آبان 1393  ] [ 7:30 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

مسجدمحوری و جذب جوانان در سیره آِیت الله شاه آبادی

این خاطره یکی از نزدیکان آیت الله از ایشان بسیار خواندنی است. از دست ندهید!

قابل توجه روحانیون مبلغی که برای تبلیغ دهه اول محرم به روستاها میروند! ان شاءالله به ایشان اقتدا میکنند.

شهيد آيت‌الله شاه‌آبادی در اوايل ورود به روستای فشم، وقتی سراغ مسجد محّل را از اهالی می‌گيرند با مکانی متروکه رو به رو می‌شوند که با تلاش بسيار، پس از 2 روز، موفق به گشودن درب آن می‌شوند، مکانی که کف آن به قدری پستی و بلندی داشته که به عنوان مصلّی قابليت استفاده نداشته اما ايشان به همراه فرزند (تنها مأمومشان) تا يک ماه به تنهايی به مسجد می‌رفتند، در حالی که هيچ‌کس برای اقتدا به ايشان، به مسجد نيامده و ايشان در بازگشت به منزل، به خاطر احتياط به سبب ناهمواری سطح مسجد، نماز را اعاده می‌کردند، اما رفتن به مسجد را تعطيل نمی‌کردند. يک شب به سراغ جوان پهلوان و کشتی‌گير محله می‌روند و با برقراری ارتباط با او و جوانان ديگر باب دوستی را می‌گشايند. سپس از همسر خود درخواست می‌کنند غذايی تهيه کرده و بدين ترتيب همراه با جوانان محله چندين شب متوالی به کوه‌نوردی می‌روند و آرام آرام پای آنان را به مسجد باز می‌کنند تا این که پس از مدتی آمدن به مسجد و نماز خواندن يا تنها نماز خواندن، به شهيد شاه‌آبادی علاقه‌مند شده و به ايشان اقتدا مي‌كنند.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 6 آبان 1393  ] [ 3:00 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

برای سه ساله

رزق شب سوم؛‌ گدایی از دستان کوچک سه‌ساله‌ی اباعبدالله

در گوشه‌ی ویرانه‌ای محزون نشسته
با پای زخمی، گوش خونی، دستِ بسته

با دست‌هایش زخم‌ها را می‌شمارد
سر روی پای عمه‌‌ی خود می‌گذارد

می‌گیرد از عمه سراغ اکبرش را
عباس و قاسم، عون و جعفر، اصغرش را

می‌پرسد ای عمه چه شد بابا حسینم؟
گویند مردم کشته شد بابا حسینم!

عمه بگو این ماجراها واقعی نیست
خواب است اینها، این بلاها واقعی نیست

عمه بگو با پیکر اکبر چه کردند؟
با غنچه‌ی شش ماهه‌ام اصغر چه کردند؟

بر صورتم سیلی به دست خصم خورده
عمه مگر عمّویمان عباس مرده؟

عمه که گفته کوفیان مهمان‌نوازند؟
ما را چرا با تازیانه می‌نوازند؟

اینها به روی نیزه‌هاشان چیست عمه؟
این نغمه‌ی قرآن بابا نیست عمه؟

بابا بیا پیشم که دیگر بی‌قرارم
دیگر توان دوریت را من ندارم

اینجا اگر جای خرابه، قصر باشد
هر جا نباشی تو برایم حصر باشد

بابا نمی‌دانی چه بر ما رفت بابا!
بر پای ما خار بیایان رفت بابا!

بر زخم کهنه، باز هم اینجا نمک خورد
بابا نبودی دخترت هر شب کتک خورد

آن دست‌های مهربان با پای من کو؟
عمه چه شد بابای من، بابای من کو؟!


ادامه مطلب
[ دوشنبه 5 آبان 1393  ] [ 6:46 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

رزق شب دوم

شعر قبلی دکتر محمدحسین رضوی پور:

 http://darvishi.rasekhoonblog.com/show/311043

رزق شب دوم؛ شب ورود کاروان ابی عبدالله به صحرای کربلا

می‌آید از ره کاروانی از غریبی
پیچیده فریاد و فغانی از غریبی

آری همان صحرای میقات است اینجا
میعاد دیدار و ملاقات است اینجا

مردان همه در فکر کوچی آسمانی
مست از شراب ناب عمر جاودانی

با پیر خود عهد وفاداری ببستند
پیوند خود با عالم فانی گسستند

مستند و شاد از باده‌ی پاک بهشتی
سر خوش در این وادی، در این خاک بهشتی

اما خدایا رحم کن بر حال زینب
کس نیست آگه از غم و احوال زینب

دیده‌است زینب در ازل تقدیرها را
دیده‌است رقص شوم این شمشیرها را

می‌داند این صحرا پر از خار است، ای وای
آری حسینش بی‌کس و یار است، ای وای

دیده‌است دژخیمی به گل خنجر کشیده
دستی ز روی غنچه‌ها معجر کشیده

دیده‌است سر از نخل‌های مست افتد
اینجا یلی از اسب خود بی‌دست افتد

دیده‌است فردا غرق در خون است این دشت
از خون آل ا... گلگون است این دشت

اینجا سکینه دامن اکبر بگیرد
لیلا غمِ گهواره‌ی اصغر بگیرد

زینب اگرچه سینه‌ای بی‌کینه دارد
رنج هزاران سال را در سینه دارد

می‌داند اینجا می‌رسد فردا به پیری
آه از زمانه، از جدایی، از اسیری

 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 آبان 1393  ] [ 7:30 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

شب دوم محرم در پیش است...

تا کربلا چیزی نمانده. امروز که نه، فردا سپاه سرور آزادگان جهان در کربلاست...

كاروان پاكبازان عاشق سرانجام به كربلا مي رسد ، به زميني كه پيش از وقوع حادثه كربلا در سال 61 هجري ناشناخته بود. امام هنگام ورود از نام اين ديار مي پرسد .

شاطيء الفرات ، طف ، عمورا ، نواويس ، عقر ، قبه الاسلام ، غاضريه ، صفورا ، شفيه و ... نام هاي ديگر اين سرزمين است . وقتي امام به كربلا مي رسد امام زمزمه مي كنند :" اللهم انی اعوذ من الكرب و البلا ". سپس مي فرمايند: " اين همان سرزمين است . به خدا سوگند ! همين جاست كه براي مي گشاييم و خوابگاه شتران و ريزشگاه خون ماست و پيامبر مرا به اين زمين وعده داد و در سخن او ترديد و خلافي نيست ".

كربلا معناي متعددي از جمله نرمي و سستي ، وسيله اي كه با آن سر را مي پوشانند ، رويشگاه گياهي به نام الكربل (ترشك) ، مزرعه خدا ، شعله اي داغ و گدازان صحرا، همسايگي با خدا ، پرستش گاه و ... دانسته اند. ورود امام به سرزمين «كرب» ، رنج و اندوه و « بلا » ، سختي و آزمون و مصيبت دوم محرم سال 61 هجري بوده است . 


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 آبان 1393  ] [ 12:31 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

شب مسلم بن عقیل

شعر شب اول محرم

این شعر رو دکتر سیدمحمدحسین رضوی پور، از شاعران جوان، مومن و دانشمند کشورمون، همین روزها گفتند. ان‌شاءالله امسال برای هر یک از شبهای دهه اول، شعر ویژه همون شب را می‌گن.

بفرمایید شعر با طعم اشک و آه

رزق شب اول، شب متعلق به حضرت مسلم بن عقیل:

با کوفه و نامردمی‌هایش غریبم
با کوچه و دیوار و درهایش غریبم

این شهر از مهر و صفا بویی نبرده
مردانش از عهد و وفا بویی نبرده

اینجا کسی چشم‌انتظارت نیست آقا
جز اندکی در کوفه یارت نیست آقا

دیدم به چشمم، عده‌ای شمشیر بستند
با قصد چشمانت کمان و تیر بستند

دیدم کسی امشب عمودش را جلا داد
فرزند مرجانه به این خوکان طلا داد

دیدم که مشقِ تیر، سوی مشک کردند
چشم زمین و آسمان، پر اشک کردند

دیدم که دشمن با تبارِ یاس هستند
در فکر قطع بازوی عباس هستند

در کوفه حرفی جز عداوت با شما نیست
حتی یکی از این جماعت با خدا نیست

با شیعه خصمِ پشت در پشتند اینان
هانی و یاران تو را کشتند اینان

مختارها را در غل و زنجیر کردند
بعضی ز یاران خودت هم دیر کردند

اینان که می‌بینم همه اهل قتالند
مردان نامردی که اشباه الرجالند

دل‌هایشان از لقمه‌های مشتبه پر
هم خانه‌ و هم‌خانه‌هاشان از تبه پر

شیعه در اینجا اهل جنگ و دردسر نیست
دیگر کلامم را در این مردم اثر نیست

آری حسین من بیا از راه برگرد
آه از خیانت! از خیانت آه! برگرد!


ادامه مطلب
[ شنبه 3 آبان 1393  ] [ 7:33 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

احترام آیت الله مهدوی به نظر مردم و آزاداندیشی شاگردان

امروز در خبرنامه صادق خواندم. بخشی از اندیشه های آیت الله مهدوی کنی در دوران مبارزه و زندانهای رژیم ستمشاهی است. به خواندنش می ارزد. امتحان کنید!

یکی از ویژگی های شخصیتی آیت الله مهدوی احترام به آزاداندیشی شاگردان و سایر مردم بود که ایشان به عنوان یک معلم همواره این خصوصیت را به همراه داشتند.

«عزت شاهی» در توضیح این خصوصیت آیت مهدوی کنی در کتاب خود آورده است:

«خیلی از آقایان به بگیر و ببند تمایلی نداشتند، به یاد دارم که گاهی با آقای مهدوی کنی بر سر بعضی مسائل از این دست مشکل داشتیم. او می گفت: اگر حکومت اسلامی ما شکست بخورد و از بین برود، بهتر است از اینکه ما بخواهیم با زور و با سرنیزه حکومت را نگهداریم. اصطلاح خودش «سر نیزه» بود. می گفت: اگر ما از بین برویم و شکست بخوریم، بهتر است از اینکه حکومتمان دیکتاتوری باشد، استبدادی باشد. ایشان با این طرز تفکر می خواستند در همان سالهای اول انقلاب مدینه فاضله به وجود آورند و از درِ رحمت خداوند وارد بشوند..»


ادامه مطلب
[ جمعه 2 آبان 1393  ] [ 12:51 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

یک فراز تربیتی/ به تقویت علم حضوری بپردازیم!

 

شاید شنیده باشید که:

وجودک ذنبٌ لایُقاس به الذنب

(به نقل از مصباح الانس، نوشته ابن حمزه فناری در شرح مفتاح الغیب به تصحیح محمدخواجوی، انتشارات مولی، تهران، 1374، ص693(

 

وجود داشتن در برابر خداوند، آن حی مطلق، گناه است، چه گناهی!

 

عجیب هم نیست که او از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است و ما او را نمی‌بینم، چون خود را می‌بینیم. باید خود را حذف کنیم و بکشیم تا خود را نبینیم و خدا را ببینیم. وقتی از خود گذشتیم، حقیقت را می‌بینیم. وگرنه همیشه احتمال لغزش خواهد بود!

 

بیاییم یک بار «هستی» را درست صرف کنیم:

  • نیستم
  • نیستی
  • هست!

باید گذشتن از دنیا به آسانی

باید مهیا شد از بهر قربانی

سوی حسین رفتن، با چهره‌ای خونین

زیبا بود این سان، معراج انسانی

یادداشت من برای 

پاتوق فرهنگی تربیتی جبرئیل
www.Jebrael.ir

که بر دیوار پاتوق نصب گردید

فایل پی دی اف کیفیت بهتری برای چاپ دارد

دریافت فایل PDF


ادامه مطلب
[ جمعه 2 آبان 1393  ] [ 12:37 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

چند پست ویژه محرم: مفید برای فعالان فرهنگی

کتاب پیشنهادی برای مطالعه و استفاده از متنش:

http://qafase.ir/post/79

بسته هفته اول محرم مسجدنما:

http://masjednama.ir/post/pack32

مجموعه کارهای گرافیکی ویژه محرم:

http://masjednama.ir/post/moharram-links

پرده نگار خطبه امام حسین:

http://masjednama.ir/post/KhotbeAshoora

روزشمار وقایع تاریخی محرم:

http://masjednama.ir/post/304

ایده ها و تجربیات محرم:

http://masjednama.ir/post/idea-moharram

همایش شیرخواره های حسینی:

http://masjednama.ir/post/302

ماهنامه مشکات:

http://masjednama.ir/post/meshkat-19


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 1 آبان 1393  ] [ 10:17 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]