روزشمار دفاع مقدس (13 دی 94)
13 دی 1394 هجری شمسی برابر با 22ربیع الاول 1437 هجری قمری و 3 ژانویه 2016 میلادی
|
|
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 13 دی 1394 )
• آغاز به کار نخستین گردهمایی جنبش های آزادی بخش جهان در تهران (1358ش)
• ابلاغ پیام تاریخی امام خمینی(ره) به "گورباچف" رییس جمهور اتحاد جماهیر شوروی (1367ش)
• شهادت مسعود شفاپی (1360ش)
• شهادت ایوب ذوقی (1365ش)
• شهادت سردار رمضان عبدی (1360ه.ش)
ادامه مطلب
[ یک شنبه 13 دی 1394 ] [ 12:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس از قم، علی اصغر آمیغی استاد باسابقه قرآن و از جانبازان و رزمندگان پیشکسوت دفاع مقدس است که در گفتگوی ذیل مطالبی شنیدنی را از حضورش در جبهه و خاطره اش از نحوه شهادت شهید عباس پاینده در عملیات کربلای چهار می خوانیم.
وی فرزند علی قلی متولد دوم خرداد 1331 در روستای امزاجرد همدان است و دارای مدرک کارشناسی علوم تربیتی و معادل کارشناسی ارشد در زمینه علوم قرآنی بوده و بازنشسته سال 82 آموزش و پرورش استان قم می باشد.
آمیغی پس تاسیس هیئت رزمندگان اسلام در سال 1368، حدود 10 سال است که تدریس قرآن را در جلسات هیئت برای رزمندگان اسلام و فرزندان آنها بر عهده دارد.
در چه مقطعی در دوران دفاع مقدس حضور داشتید؟
قبل از جنگ در غائله کردستان که حضرت امام(ره) حضور در آنجا را تکلیف کردند، با جان و دل و بر اساس وظیفه حضور یافتم. ابتدا به سپاه کامیاران معرفی شدم و علاوه بر اینکه هر روز صبح برنامه های قرآنی پادگان را اجرا می کردم، به رده های سطح شهر برای جذب نیرو و پیشمرگ سر می زدم، برنامه های آموزش عقیدتی داشتیم، شبها جلسات قرآنی برای نیروهای مسلح داشتیم و این کارها را در مدت چهار سال به طور مداوم و با همراهی خانواده و علیرغم تمام سختی که داشت، با نهایت تلاش و علاقه انجام می دادم، در آخر کار هم به طور تشویقی به سفر زیارتی سوریه اعزام شدم.
آیا در مناطق دیگر عملیاتی هم حضور داشتید؟
سال 65 بود که در عملیات کربلای چهار شرکت کردم و بدلیل مجروحیت، نتوانستم در عملیات کربلای پنج شرکت کنم، نوبت بعدی حضورم، به عنوان تک تیرانداز در عملیات کربلای هشت بود.
خاطره ای هم از آن دوران دارید؟
در عملیات کربلای چهار، کمک آر پی جی زن بودم و به علت اصابت ترکش خمپاره 60 مجروح شدم. با این وضعیت می خواستم از نهر خیّن و باتلاق های آن عبور کنم.
علاوه بر اینکه مجروح شده و دست راستم بی حس بود، لباس غواصی به تن داشتم و اسلحه کلاش هم روی دوشم بود. نیمه شب بود و هوا مهتابی، جذر و مد بود، از هر سو گلوله می آمد و من در آب بالا و پایین می رفتم. در این حال دست به سیم خارداری گرفتم و توانستم خود را تا حدی در وسط آب و باتلاق کنترل کنم.
زمان کوتاهی گذشت تا اینکه عباس پاینده مسئول تبلیغات یگان ما که جوان 19 ساله ای بود و چهره نورانی ای هم داشت، در آب به من نزدیک شد و وضع حالم را پرسید.
برایش توضیح دادم که دست راستم بی حس شده و پازنان و به کمک دست چپ، خودم را در آب نگهداشته ام، گفت: وضع آب نهر نامناسب است، کمکتون کنم از آب عبور کنید.
همینطور که داشتیم صحبت می کردیم، احساس کردم سر عباس افتاد روی دست چپ من .مثل اینکه با قنّاصه زده بودند، خیلی حالم گرفته شد سعی کردم با دست چپم شهید را نگهدارم که در آب فرو نرود، دیدم نمی توانم. هر کاری کردم دیدم دارم خفه می شوم، در حال تقلا کردن بودم که شهید پاینده از من جدا شد و در مسیر آب از من دور گشت، من هم با نگاه حسرت آلود از ماتم فقدان این یار همسنگر و دوری جسمش، این شهید عزیز را در مسیر نهر خیّن بدرقه کردم.
موفق شدید از نهر عبور کنید؟
به زحمت خودم را به آن طرف آب رساندم که به بچه ها بگویم که حاج عباس شهید شده و پیکرش داخل آب است. یکی از همرزمان گفت، همانجایی که هستید، بمانید چون عراقی ها در سنگر بالایی مستقر بودند و من مجبور شدم لای باتلاق ها و نیزارها دراز بکشم تا سنگر پاکسازی شود، بعدها جنازه مطهر شهید پاینده تفحص شد و در گلزار شهدای قم خاکسپاری شد.
چه پیامی برای نسل جوان دارید؟
من هر چه دارم همه از دولت قرآن دارم، انس با قرآن و خدمت شبانه روزی به این کتاب آسمانی، البته قرآنی که در مسیر ولایت پذیری باشد، جوانان ما باید هم به قرآن و دستورات آن تمسک کنند و هم به فرامین و رهنمودهای اهل بیت(ع) گوش جان فرا دهند و با تمام وجود از آرمان های خون پاک شهدا، حضرت امام راحل و مسیری که مقام معظم رهبری سکاندار آن هستند، دفاع کنند تا هم بتوانند به جامعه خدمت کنند و هم سربازان خوبی برای زمان ظهور باشند.
گفتگو: ابوالفضل بمانی
[ یک شنبه 13 دی 1394 ] [ 12:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، متن زیر نامه شهید حسین علم الهدی است که در سال 1356 خطاب به خواهرش نوشته است:
خواهر عزیز!
پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو میکنم؛ چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار برای اولین بار قلم به دست گرفتم و با شما حرف میزنم.
ساعتی پیش داشتم مطالعه میکردم؛ به یک جمله رسیدم؛ در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود، برایتان بنویسم.
شاندل (shandel) متفکر بزرگ اروپایی قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم میگوید:
«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی میکند»؛ ما زندگی را در رنج میگذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم؛ تمام عمر می دویم به این امید که لحظاتی بنشینیم.
تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود. نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم بوجود می آورند بوسیله تبلیغات است. تلویزیون را روشن می کنید بعد از دو ساعت خاموش می کنید به خودتان نگاه می کنید می بینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده که قبلاً لازم نداشتید؛ قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را میشستید امروز حتماً باید پودر... بخرید. بوردا میخرید، (نشریهی) زن روز میخرید؛ نگاه می کنید در فکر تهیه لباسها و مدل های آن می افتید.
استعمار فرهنگی و فرهنگزدائی از طریق تقلید، تشابه، رقابت مصرف های مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد(ص) که من یتشبه بقوم فهو منه که از کلمه شبیه استفاده شده اگر زندگیمان مثل اروپایی ها شد اگر وضع لباسمان مثل مدلهای ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی او شدن میل کرده ایم.
یکنواختی و قالبی شدن انسان ها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت ما که مرتباً بوسیله برنامه های فرهنگیمان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می شود همه در قالب های ماشینیسم بخاطر بالا بردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می کند. غارت اصالتها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هر چه کمتر و تولید هر چه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون می شود. چرا که اروپای صنعتی میبایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند. و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند واگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشد و... .
ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می کند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدایی که به رسم امانت به انسان داده شده استفاده می کند و آن تنوع که شکلی از تکامل است.
میبینیم (همراه با درد) که تمام فلسفهها و مذهبها و ایدهآلها و عشقها و خواستها و ... خلاصه شده در این: اصالت مال زندگی مادی است؛ بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است؛ پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش.
به نظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟ پس همه نیروهایمان صرف فدا کردن آسایش زندگی، برای تهیه وسایل آسایش زندگی می شود. داستان شازده کوچولو را خواندهاید؟
آیا قربانی شدن آسایش زندگی، برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایده آلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او(الله) و نه برای بهدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن. یک دور باطل، دور حماقت کار- استراحت- خوردن- خوابیدن همین و بس!!!
بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری می روید چه میپرسید؟ میپرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعهشناسی و انسانشناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است؟ و...؛ هرگز!
درست همانگونه میاندیشیم و همانگونه انتخاب میکنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب بما تحمیل کرده و معیار ارزشهامان بستهبندی شده از غرب میآید، اما خود نمیدانیم و نمیفهمیم و خیال می کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است در صورتیکه اندیشه ای که قرآن بما میخواهد بدهد درست عکس آنست و با آن در تضاد کامل است و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشتها و چنین شناختی است نسبت به زندگی، حیات، وسایل مادی، نیازها، آرزوها، خواستها، ایده آلها و... .
و ما تمام تلاشمان و ناراحتی هامان و رنج ها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم به جای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلا چرا زندگی کنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات و تمام نیروهای خلاق و نبوغ های سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند، سوراخ سمبه های آن، رنگ آن و... که لحظه ای خواهد رسید و مرگ گریبان او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی راتبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا ... کند و در نتیجه عمر تمام میشود و خود را به پشت بام نرسانده.
خواهش میکنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی «الناس نیام اذا ماتوا انتهبوا» (مردم خوابند، وقتی که مردند متنبه میشوند، بیدار میشوند) که حدس می زنم این جمله زیبا از فاطمه(س) آن الگوی نمونه شاهد اسوه در همه زمانها برای همه نسلها و همه دختران و مادران تاریخ، آن چهره زنده که جز از وقایع مرگ او از تاریخ زندگیش چیزی نمی دانیم و او که باید در لحظه های زندگی در تصمیم ها در انتخاب ها در جلو چشمانمان باشد تا بیاموزیم که چگونه زندگی کنیم و چگونه بمیریم.
نتایجی که من از این جمله گرفته ام به شما ارائه می دهم؛ چه بسا که شما فکر کنید و به نتایج عمیقتری دست یابید.
تجملات
کسی که می فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته، سرمایه های عظیمی خدا به او عطا کرده و آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده، همانند آب راکدی که می گندد و بوی بد می دهد و در ثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.
هدف او (الله) از آفرینش انسان تکامل بسوی اوست و سرمایه های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف بکار بریم، اما... چگونه بدست خود استعدادها و نبوغهایمان را دفن می کنیم و در گورستان فراموشی رها می کنیم و به قول قرآن زندگی مان کافرانه می شود.
زین للذین کفروا الحیوه الدنیا و یسخرون من الذین آمنوا و الذین اتقوا فوقهم یوم القیامه
کسانی که کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شده و ایمان آورندگان را مسخره می کنند ولی کسانی که تقوی پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهمتر است.
در آیه 14 سوره آل عمران مراجعه کنید و دریابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شده
الدنیا مزرعه الاخره آیه 12 یونس، هر چه که نداشتیم از خدا می خواهیم و هنگامیکه خدا آنرا به ما داد او را فراموش می کنیم پس جزو مسرفین هستیم.
زیرا آنچه را از نعمتها که خدا بما داده تا در راه رسیدن به او بکار بریم و اگر بکار نگرفتیم، مسرفیم.
کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون- ان الله لایحب القوم المسرفین آیه 31 اعراف این آیه بسیار عمیق و زیبا و رسا است خطاب به بنی اسرائیل(همان قومی که پیامبر ما را به آنها تشبیه می کند) متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم بلکه اینها وسیله است برای مردم با ایمان و اینها فقط در دنیاست و البته در آخرت بهتر از این ها را به مردم با ایمان خواهیم داد.
منتظر پاسخ شما به سخن من
برادرتان از مشهد- حسین
[ یک شنبه 13 دی 1394 ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 13 دی 1394 ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 12 دی 1394)
• آغاز به کار نخستین گردهمایی جنبش های آزادی بخش جهان در تهران (1358ش)
• ابلاغ پیام تاریخی امام خمینی(ره) به "گورباچف" رییس جمهور اتحاد جماهیر شوروی (1367ش)
• شهادت مسعود شفاپی (1360ش)
• شهادت ایوب ذوقی (1365ش)
• شهادت سردار رمضان عبدی (1360ه.ش)
[ شنبه 12 دی 1394 ] [ 11:57 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
کشیش «گری گوری» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس با تبریک میلاد حضرت عیسی بن مریم(ع) و ولادت با سعادت پیامبر گرامی اسلام به دیدار اخیر مقام معظم رهبری با خانواده شهدای ارمنی اشاره کرد و گفت: توجه رهبر معظم انقلاب به خانوادههای شهدای ارمنی نشانه یگانگی جامعه ایران است، مسیحیان طبق اصولی که در انجیل آمده است از احکام سرزمینی که در آن زندگی میکنند اطاعت میکنند.
وی افزود: ما ایران را سرزمین خود میدانیم و هر وقت دشمن بخواهد به خاکمان تجاوز کند جان خودمان را برای دفاع از این کیان خواهیم داد. مسیحیان ایران در دوران انقلاب و دفاع مقدس در خطوط مقدم و پشت جبهه خدمات قابل توجهی انجام دادند و حدود 100 شهید را نثار انقلاب و سرزمین مقدسمان کردند.
کشیش مسیحی تصریح کرد: صنعت گران مسیحی در دوران دفاع مقدس کارهای تعمیرات ادوات جنگی از جمله تانک را انجام میدادند و همچنین در آماده و مهیا کردن مهمات جنگی برای دفاع از کشور تلاش داشتند.
گری گوری خاطرنشان کرد: مقامات ایران به خصوص امام خمینی(ره) و آیت الله خامنهای از روزهای اولیه انقلاب توجه ویژهای به مسیحیان داشتند و دیدارهای مختلفی را با خانوادههای شهدای ارامنه داشتهاند که بیانات ایشان در این رابطه در کتابی به چاپ رسیده است.
وی اظهار کرد: ادیان مختلف در ایران به مانند رایحههایی هستند که هر کدام بوی خاصی دارند و همه آنها حول یک محور برای رسیدن به هدفی مشترکند. همنشینی ادیان و مذاهب در ایران الگویی است برای جهان که ایران پر از گلهایی است که هر چند رایحههای مختلفی دارند ولی هر کدام از آنها توحید را به یاد انسان میآورند، زندگی در ایران همان وحدت کلمه حضرت امام خمینی(ره) است.
کشیش مسیحی در پایان گفت: انشاالله همیشه کنار هم باشیم و از کشور عزیزمان دفاع کنیم و اگر روزی دشمن فکر تجاوز داشت پای او را قطع میکنیم. ارامنه همیشه خود را ایرانی میدانند و اگر خطری متوجه کشور شود حاضرند جان فشانی کنند و از کشور دفاع کنند. ما به خونهای که نثار کشورمان کردهایم افتخار میکنیم.
[ شنبه 12 دی 1394 ] [ 11:56 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، یادواره شهدای مدافعان حریم به همت هیئات میثاق با شهدای بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار می شود.
این مراسم روز یکشنبه 13 دی ماه از ساعت 16در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) واقع در بزرگراه شهید چمران، پل مدیریت برگزار خواهد شد.
در این یادواره حجت الاسلام پناهیان سخنرانی خواهد کرد و حاج صادق آهنگران، عبدالرضا هلالی، مهدی رسول و میثم مطیعی به نوحه خوانی خواهند پرداخت.
[ شنبه 12 دی 1394 ] [ 11:56 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهید خرازی با پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت خود را در کمیته انقلاب اسلامی و مبارزه با ضد انقلاب داخلی آغاز کرد. وی بدلیل روحیه نظامی بالای خود در جنگ هشت ساله به پیروزی های بزرگی دست پیدا کرد که بزرگترین آن شهادت در عملیات کربلای پنج بود. در تصویر زیر عکس پرسنلی شهید خرازی را مشاهده می کنید.
[ شنبه 12 دی 1394 ] [ 11:55 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس مستند «مربی مجاهد» روایتی از زندگی شهید علی خلیلی امروز شنبه 12 دی ماه ساعت 20:30 در سالن 3سینما فلسطین اکران میشود.
ساسان فلاحفر کارگردان و تهیه کننده این اثر مستند است که در ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش خواهد آمد.
اکران آثار ششمین جشنواره مردمی فیلم عمار از چهارشنبه نه دی ماه آغاز شده و به مدت هشت روز در سینما فلسطین ادامه خواهد داشت.
علی خلیلی طلبه تهرانی است که 25 تیر ماه سال 1390 در یکی از محلات شرق تهران پس از امر به معروف و نهی از منکر، مورد حمله قرار گرفت.
[ شنبه 12 دی 1394 ] [ 11:55 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهادت تنها در میدانهای نبرد کسب نمیشود، تنها کافی است که بسیجیوار زندگی کنی تا به شهادت نائل آیی. گروهبان یکم بسیجی محمد مهدی رضایی فرد مقدم ثابت کرد که در باغ شهادت باز است.
شهید بسیجی و مداح اهل بیت (ع) محمدمهدی رضایی فرد متولد مرداد 1357 پس از اخذ دیپلم به مدت دو سال دروس حوزوی فرا گرفت. در سال 1377 به خدمت مقدس سربازی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفت و پس از یک سال سربازی وارد نیروی انتظامی شد. در سال 1378 به مدت 6 ماه مرخصی گرفته و به عنوان سرباز گمنام امام زمان(ع) داوطلبانه به منطقه سیستان و بلوچستان اعزام شد و سرانجام در ماموریتی و در درگیری با اشرار به شهادت نائل آمد.
اعظم آلویی مادر شهید محمد مهدی رضایی فرد گفت و گویی را با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس پیرامون ویژگیهای شخصیتی این شهید بزرگوار انجام داده است که در ذیل میخوانید:
** دینش را به انقلاب و اسلام ادا کرد
3 دختر و 2 پسر دارم که مهدی فرزند سوم خانواده بود. محمدمهدی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی به دنیا آمد. در شوخیهایش میگفت "پا قدم خوبی داشتم که چند ماه پس از تولدم انقلاب پیروز شد."
پدرش در زمان طاغوت نظامی اما مخالف شاه بود. زمانی که به منزل اقوام میرفتیم اگر عکس شاه را میدیدید آن را برمیگرداند. محمد مهدی هم پدرش را الگوی خود قرار داد. او هم همچون پدرش مداح و بیزار از شاه شد.
در زمان جنگ تحمیلی پسر ارشدم که 14 سال داشت که با دست بردن در شناسنامهاش به همراه پدرش عازم مناطق عملیاتی میشد. در آن مقطع محمدمهدی سن و سال کمی داشت اما برای برادرش نامه مینوشت و میگفت "خوشبحالت که توانستی به جبهه بروی. به من اجازه نمیدهند که بیایم." همیشه میگفت دوست دارم به انقلاب اسلامی و اسلام خدمت کنم و در آخر هم دینش را به انقلاب و اسلام ادا کرد.
** بچه حلال زاده به داییاش میرود
از قدیم میگویند "بچه حلال زاده به داییاش میرود" این جمله حقیقت دارد. اخلاق و خصوصیات محمد مهدی به برادر شهیدم محمدرضا شباهت زیادی داشت.
محمد مهدی عاشق ولایت و امام (ره) بود. تعصب زیادی بر رهبر معظم انقلاب داشت اگر شخصی اهانتی به آقا میکرد با وجود اینکه شخصیت آرامی داشت اما به سرعت عکس العمل نشان میداد.
هرگز غسل جمعه، نماز جمعه، نماز شب و دعای کمیلش ترک نمیشد. به هیچ وجه با نامحرم صحبت نمیکرد. به کوچکتر از خودش ظلم روا نمیداشت. برای حجاب و امر به معروف و نهی از منکر اهمیت فراوانی قائل بود. احترام به بزرگ تر را یکی از واجباتی میدانست که به آن عمل میکرد. پیشانی بند "یا حسین" میبست و آرزویش شهادت در سنگر بسیج بود.
در هر حالی که بود ذکر میگفت. زمانی که به مهمانی میرفتیم، اقوام گاهی از اینکه گوشهای نشسته و ذکر میگفت اعتراض میکردند و او پاسخ میداد "غیبت کنم یا تهمت بزنم خوب است؟"
دوستان محمدمهدی امروز با وجود همسر و فرزند برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه و کربلا رفتهاند. اگر پسرم زنده بود امروز یکی از مدافعان حرم اهل بیت (ع) میشد.
** روایت شهادت / یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
پس از یک سال خدمت در نیروی انتظامی، 6 ماه مرخصی گرفت و در سن 21 سالگی به عنوان بسیجی به منطقه سیستان و بلوچستان اعزام شد. 2 ماه پس از رفتنش برای تشییع یکی از دوستانش به مرخصی آمد و دوباره برگشت.
روز حادثه به همراه دوستانش برای شناسایی اشرار به منطقه خاش رفته بودند. دوستانش برایم تعریف کردند که آن روز در کنار جاده تویوتا و موتوری که پسرم بر روی آن سوار بود در انتظار اشرار ایستاده بودند. محمدمهدی طبق معمول در حال ذکر گفتن بود که خطاب به اطرافیانش میگوید تا کمتر از نیم ساعت دیگر مشخص میشود که چه کسی شهید میشود. چند دقیقه بعد ماشین اشرار با سرعت بالایی به تویوتا اصابت و فرار میکنند. این ضربه باعث چپ شدن ماشین تویوتا میشود. سربازان گمنام امام زمان (ع) آنها را در حال فرار چند کیلومتر جلوتر دست گیر میکنند. زمانی که به صحنه حادثه برمیگردند متوجه میشوند که محمدمهدی در زیر ماشین حبس شده است. با وجود این که پسرم جثه خوبی داشت اما به شهادت رسیده بود.
یکی دیگر از دوستانش برایم روایت کرد که قبل از این حادثه از ضبط ماشین شعر "یاران چه غریبانه رفتند از این خانه" پخش میشد. با سرنگونی ماشین صدای ضبط قطع میشود. زمانی که ماشین را به حالت اولیه برمیگردانند تا محمدمهدی را از زیر ماشین خارج کنند، ضبط شروع به خواندن میکند و دوستانش هلهلهای به پا میکنند.
** دلتنگیهای مادرانه
از شهادتش تا به امروز سعی کردم در سرما و گرما هر شب جمعه بر سر مزارش بیایم. خدا را شاکرم که فرزندم به راه حق رفت. اگر گاهی گریه میکنم آن را به حساب دلتنگیهای مادرانه بگذارید زیرا محمدمهدی با شهادت باعث سربلندی من و خانواده شد و هرگز از رفتنش شکایتی نکردم.
**وصیت نامه
روایتی از لحظه عروج شهید عباس پاینده در عملیات کربلای چهار
ادامه مطلب
پیشبینی زندگی قرن بیستم در 35 سال قبل
ادامه مطلب
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (12دی94)
ادامه مطلب
توجه رهبر معظم انقلاب به خانوادههای شهدای ارمنی نشانه یگانگی جامعه ایران است
ادامه مطلب
یادواره شهدای "مدافعان حریم" برگزار میشود
ادامه مطلب
عکس پرسنلی «شهید خرازی»
ادامه مطلب
«مربی مجاهد» در سینما فلسطین اکران میشود
ادامه مطلب
اگر زنده بود، امروز یکی از مدافعان حرم میشد
ادامه مطلب