دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

برخلاف رفتار شهدا عمل می‌کنیم


تمام دارایی‌اش را روی چرخ‌دستی‌اش خلاصه کرده است. کنار قوطی‌های واکس، فرچه و کفی کفش، یک قاب عکس دارد که برایش به اندازه یک دنیا ارزش دارد.
برخلاف رفتار شهدا عمل می‌کنیم

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، تمام دارایی‌اش را روی چرخ‌دستی‌اش خلاصه کرده است. کنار قوطی‌های واکس، فرچه و کفی کفش، یک قاب عکس دارد که برایش به اندازه یک دنیا ارزش دارد. یک قاب عکس که تصویر برادر شهیدش هوشنگ منصوری، روی آن نقش بسته است. علاوه بر این عکس، تصویر حرم امام حسین(ع) و چند عکس یادگاری از شهید را هم به گوشه چرخش سنجاق کرده تا هر لحظه که فارغ از کار می‌شود، با تماشای این تصاویر، حال و هوایی تازه کند. امیرحسین منصوری، کاسب 50 ساله خیابان میعاد جنوبی و محله خانی‌آبادنو است. گاهی با چرخ‌دستی‌اش در کوچه‌ها پرسه می‌زند و گاهی هم کنار یک مغازه تعمیرگاه خودرو خستگی در می‌کند. کاسبان این محله هوای او را دارند و دوستان صمیمی با هم هستند. دقایقی کنارش می‌نشینیم و از حال و هوای کاسبی و خاطراتش از برادر شهیدش جویا می‌شویم.

یادش را زنده نگه می‌دارم

امیرحسین منصوری از ماجرای همراه کردن عکس برادرش با خود می‌گوید: «عکس هوشنگ همیشه روی طاقچه بود و مادرم روزی چند بار عکس را بر می‌داشت و با گوشه روسری‌اش پاک می‌کرد. هیچ‌وقت ندیدم روی عکسش گرد و غباری بنشیند. پدر و مادرم همیشه از هوشنگ برای ما صحبت می‌کردند اما وقتی پدر و مادرم فوت کردند، در خانه پدری‌ام برای همیشه بسته شد. تصمیم گرفتم عکس هوشنگ را با خودم هر جا که هستم همراه کنم تا‌ گردی روی عکس ننشیند.»

او زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا را برکت روزی‌اش می‌داند و می‌گوید: «‌‌ما نباید فراموش کنیم چه جوان‌هایی برای آرامش این مملکت شهید شده‌اند. شهدا هم می‌توانستند مثل دیگران زندگی راحت و بی‌دغدغه را انتخاب کنند اما آنها دفاع از کشور را واجب‌تر از زندگی و آرامش خود دانستند و به جبهه رفتند. اینکه آنها را فراموش کنیم و بگوییم گذشته‌ها گذشته، بی‌انصافی است.»

اعتبار کاسبی

تمام کوچه‌ها را با یاد هوشنگ و عکس او پرسه می‌زند. از میان صدها خودرو و موتورسیکلت، چرخ دستی چوبی‌اش را با افتخار حرکت می‌دهد و می‌گوید: «درست است که دارایی من چیز زیادی نیست اما با داشتن هوشنگ انگار تمام دنیا را دارم. هوشنگ به کار و کاسبی من اعتبار داده است. وقتی به او و هدف او فکر می‌کنم بیشتر در کارم به کسب رضایت مشتری توجه می‌کنم.»

او در ادامه به کسب روزی حلال تأکید می‌کند و می‌گوید: «به‌کاری که دارم افتخار می‌کنم زیرا دنبال یک لقمه نان حلال هستم و برکت روزی حلال تمام‌شدنی نیست.»

کار کردن و تعمیر کفش اهالی بیرون از مغازه و کنار چرخ‌دستی، کار ساده و آسانی نیست اما منصوری با تمام این سختی‌ها کنار آمده است. می‌گوید: «دشواری‌های کار ما زیاد است و در سرما و گرمای هوا، پرسه در خیابان‌ها خیلی سخت است اما ناشکری نمی‌کنم و راضی‌ام به رضای خدا.»

او را به اهالی معرفی می‌کنم

گاهی مشتریان بی‌تفاوت از کنار عکس شهدا عبور می‌کنند اما بیشتر اوقات درباره عکس‌هایی که در بساطم دارند از من می‌پرسند و من با حوصله از شهیدان برای آنها صحبت می‌کنم. منصوری این جمله را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «بسیاری از مادران و پدران شهدا زنده‌اند و درباره آنها خاطرات زیادی تعریف می‌کنند. این پدران و مادران تا زمانی که زنده هستند نمی‌گذارند یاد و خاطره شهیدشان فراموش شود. اما شهدایی هم هستند که پدران و مادران آنها خیلی زود از دنیا رفته‌اند و حالا کسی نیست یادی از آنها کند. هیچ کوچه‌ای به نام آنها نمی‌شود و هیچ کجا عکسی از آنها نیست. کم‌کم از خاطره اطرافیانشان هم پاک می‌شوند اما من نمی‌گذارم این اتفاق برای برادر شهیدم بیفتد و تا حد امکان او را به فرزندان و اطرافیانم معرفی می‌کنم.»

کوچه‌هایی محروم از نام شهید

این کاسب به نکته جالبی در ارتباط با نامگذاری کوچه‌های محله‌شان اشاره می‌کند و می‌گوید: «زنده نگه داشتن یاد شهدا ارزشمند و زیباست زیرا نسل‌های بعدی ما هم باید با این فرهنگ ایثار و شهادت‌طلبی آشنا باشند. البته در این راستا شهرداری کوچه و خیابان‌های زیادی را به نام شهدا مزین کرده است. با اینحال در محله خانی‌آبادنو جنوبی، کوچه‌های زیادی هستند که فقط با شماره نامگذاری شدند و از نام شهدا محروم‌اند. این درحالی است که در این کوچه‌ها خانواده‌های شهدا هم سکونت دارند. امیدوارم مسئولان به این موضوع رسیدگی کنند و کوچه‌ها را به نام شهدا تغییر دهند.»

وی در پایان از نصب تصاویر شهدا در ابتدای کوچه‌ها و مقابل در منزل خانواده‌هایشان هم تشکر می‌کند و می‌گوید: «این کار بسیار ارزشمند است اما افسوس خانه پدری نداریم که عکس برادرم را بر سر در آن یا در کوچه نصب کنیم.»

اهالی محله

یادآوری یاد شهدا

مدت‌هاست این کفاش را می‌شناسم. او کنار تعمیرگاه ما کار می‌کند و به نوعی با هم همکار و دوست هستیم. منصوری علاقه زیادی به شهدا و به‌ویژه برادرش دارد و تلاش می‌کند تا حد توان، آنها را به ما معرفی کند. او دنبال جلب توجه نیست و فقط دوست دارد به ما یادآوری کند که چه جوان‌هایی برای آرامش ما پر کشیدند. به هر حال کار جالبی انجام داده است.

محرم اسدی از ساکنان محله

برخلاف رفتار شهدا عمل می‌کنیم

متأسفانه بسیاری از ما به عکس شهدا نگاه ولی برعکس آنها عمل می‌کنیم. راه شهدا را گم کرده‌ایم و غافل از اهداف آنها شده‌ایم. ‌کاری که این فروشنده انجام می‌دهد بسیار زیباست و ما باید در همه کارها، تصویر شهدا را مقابل چشم‌مان داشته باشیم و راه آنها را ادامه دهیم. فرقی نمی‌کند زن یا مرد، پیر یا جوان، هر کسی در هر شرایطی باید پیرو شهدا باشد. برای ما بانوان بهترین کار که موجب خشنودی شهدا می‌شود، حجاب و عفاف است.

منبع:همشهری محله

 


ادامه مطلب

[ شنبه 15 اسفند 1394  ] [ 1:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عکسی غم انگیز از فرزند خردسال شهید مدافع حرم


عکسی غم انگیز از فرزند شهید مدافع حرم احمد اعطایی که در شبکه های اجتماعی انتشار یافت.
عکسی غم انگیز از فرزند خردسال شهید مدافع حرم

 


ادامه مطلب

[ شنبه 15 اسفند 1394  ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شنبه 15 اسفند/ برگزاری یادواره شهدای جهاد علمی در شهرکرد


نخستین یادواره شهدای جهاد علمی با عنوان "علم داران عَلَم عِلم " ساعت 15:30 امروز شنبه(15 اسفند) در دانشگاه شهرکرد برگزار می‌شود.
شنبه 15 اسفند/ برگزاری یادواره شهدای جهاد علمی در شهرکرد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، در راستای گرامیداشت یاد و خاطره شهدای عرصه علم و فنآوری و دانشمندان هسته‌ای کشور، مراسم یادواره شهدای جهاد علمی به همت کانون بسیج اساتید دانشگاه شهرکرد و با همکاری دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی استان با سخنرانی "سهراب صلاحی" رئیس سازمان بسیج اساتید کشور، ساعت 15:30 امروز شنبه(15 اسفند) در سالن فارابی دانشکده علوم دانشگاه شهرکرد برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ شنبه 15 اسفند 1394  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (8 اسفند 94)


8 اسفند 1394 خورشیدی برابر با 18 جمادی الاول 1437 هجری و 27 فوریه 2016 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (8 اسفند 94)

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (8 اسفند 1394)

• بمباران شیمیایی جبهه ‏‌ها توسط رژیم بعث عراق در جریان جنگ تحمیلی (۱۳۶۲ ش)

• شهادت «حسین خرازی» فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین (ع) در جریان دفاع مقدس (۱۳۶۵ش)

• روز امور تربیتی و تربیت اسلامی

• رحلت عالم ربانی و بزرگوار آیت ‏اللَّه «ملاعبداللَّه بروجردی» (۱۲۸۹ش)

• شهادت شهید جواد ارفاق (۱۳۶۱ش)

• شهادت شهید بهزاد امامی (۱۳۶۶ش)

• شهادت شهید کمال ذاکری (۱۳۶۲ش)

• زنان ایران در تهران و شهرستان‌ها تظاهراتی نمودند (۱۳۵۰ش)

• در پی حمله مأموران گارد به دانشجویان دانشکده پلی تکنیک (امیرکبیر) و مجروح شدن عده‌ای ازآنان به همراه چند تن از اساتید، استادان این دانشگاه دست به تحصن زدند و در اعتراض به این اقدام گارد، از رفتن به کلاس خودداری کردند. (۱۳۵۶ش)

• امام پیامی خطاب به اهالی آذربایجان به مناسبت حوادث خونین تبریز و تسلیت به مردم و بزرگداشت شهدای این شهر ارسال کردند. (۱۳۵۶ش)

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:17 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مسابقات شنای جانبازان و فرزندان شاهد یزد برگزار شد


به مناسبت روز بزرگداشت شهید مسابقات شنای جانبازان و فرزندان شاهد یزد برگزار شد.
مسابقات شنای جانبازان و فرزندان شاهد یزد برگزار شد

به گزارش دفاع پرس از یزد، مسابقات شنای جانبازان و فرزندان شاهد استان یزد در استخر سرپوشیده عدالت یزد برگزار شد.

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان در این مراسم با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام بر ادامه راه آنان تاکید کرد.

احمد ابراهیمی شهدا را شمع محفل بشریت خواند و افزود: شهدا همچون شمعی فروزان سوختند تا امنیت و آسایش ساکنان میهن اسلامی خود را تامین کنند.

وی با تاکید بر لزوم ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در سطح جامعه از یادگاران هشت سال خون و حماسه خواست با بیان خاطرات خود از هشت سال دفاع مقدس رسالت خود در قبال همرزمان شهیدشان را انجام دهند.

این دوره از مسابقات در پنج کلاس انجام شد و به ترتیب:
در کلاس جانبازان سالم تن سید رضا صفوی مقدم، تقی حریری و محمدعلی پورشمس
در کلاس قطع یک عضو حبیب رهاوی، محمد علی دشت دهی و رضا ربانی
و در کلاس قطع دو عضو جلال خواجه مهریزی، حسن جعفر زاده و حسین زارع حائز عناوین اول تا سوم شدند.

همچنین در کلاس جانبازان نخاعی، محمدحسین حاجی زاده و محمدرضا امرالهی و در رده فرزندان شاهد نیز محمدمهدی یزدانی، محمدعلی سجادیان و جواد حسن پور حائز عناوین برتر شدند.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:16 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تحقق حماسه سیاسی در دیدگاه‌ شهیدان


پس از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که جنگ هشت ساله بر کشورمان تحمیل شد، مردم ایران با سلایق مختلف و البته با هدف دفاع از کشور وحدت و حضوری مثال‌زدنی را به نمایش گذاشتند و از این امتحان بزرگ سربلند بیرون آمدند.
تحقق حماسه سیاسی در دیدگاه‌ شهیدان

به گزارش گروه سایر رسانه ها ی دفاع پرس،‌ شهید «اسماعیل برهانی» در وصیت نامه‌اش یادآور شده است: چشم مردم مستضعف به دست شما است که بتوانید برای آنها قدمی بردارید. انشاءالله هر قدمی را که برمی‌دارید در راه خدا باشد و رضایت خداوند را جلب نمایید و هرگز برای فرد یا شخصی کار نکنید چرا که مسئولیت سنگینی بر دوش شما است و این نهاد با خون هزاران شهید پابرجا شده است که بتواند برای کسانی که سرپناهی ندارند یک خانه‌ای درست کنند تا به زندگی روزمره خود ادامه بدهند و کاری کنید که خدای نکرده امام عزیزمان ناراحت نباشد.

 

شهید «نوروز علی امیر فخریان» نیز در وصیت‌نامه‌اش توصیه کرده است : از جوان‌های در خط امام پشتیبانی کنید و به آنها اعتماد کنید و کارهای مهم را به آنها واگذارید و در انجام کارهای خدا از یکدیگر سبقت بگیرید و اگر مسئولیتی دارید،با عدالت رفتار کنید. دوست و رفیق را کنار بگذارید و فقط طبق دستورات اسلام رفتار کنید.

 

شهید «محمود بباریان» هم خاطرنشان کرده است: در صحنه‌ها حضور فعال داشته باشید و دست از دامن روحانیت برندارید چرا که ما هر چه داریم از زحمات روحانیت بوده و هست . خداوندا، ما را یاری کن تا به تکلیف‌مان عمل کنیم و جز تو به هیچ کس دیگر فکر نکنیم و تا آخرین نفس از انقلاب اسلامی دفاع کنیم.

 

شهید «عباس امیری» در وصیت‌نامه اش تأکید کرده است: تا می‌توانید در صحنه باشید. انقلابی که به پا شده باید به انقلاب مهدی ( عج) متصل شود حتی اگر به قیمت جان همه ما تمام شود. انقلاب جوشان به پیش می‌رود و ناخالصی‌ها را به دور می‌رسزد . برادران عزیز، اختلاف‌ها و نزاع‌ها را به خاطر خدا به کنار بریزید و با یکدیگر دست وحدت را محکم کنید و برای خدا کوشش کنید که اگر غفلت کنید، پشیمانید و همه در پیشگاه خدا مسئولید.

 

ای عزیزان ، مبادا نغمه‌های منافقان و خائنان در شما اثر کند که سست شوید که اشتباهی بزرگ مرتکب شده‌اید.

 

شهید «رسول بابایی» در وصیتنامه خود خواسته است: با حضور در صحنه‌های سیاسی همچون علمی و اجتماعی، جمهوری اسلامی را یاری دهید.

 

شهید «امرالله بندار» به مسولین تذکرداده است: من به عنوان فردی از ملت مسلمان به تمامی ملت خصوصاً مسئولین امر تذکر می‌دهم که همیشه در جهت اسلام و قرآن باشید و هیچ مسئله و روشی شما را، از هدفی که دارید منحرف نکند.

 

دیگر اینکه سعی کنید در کارهایتان نیت خود را خالص کرده و از هر شرک و ریا و حسادت پا ک کنید تا هم اجر خود را ببرید و هم بتوانید مسئولیت خود را آنچنان که باید، انجام داده باشید و این را فراموش نکنیم که تا خود را نسازیم، نمی‌توانیم جامعه را بسازیم.

 

تصویر تزئینی است و اظهارات هیچکدام از افراد حاضر در تصویر در این متن موجود نیست.

منبع:ایسنا

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نگاهی به زندگانی شهید خرازی


عملیات‌‏های «فرمانده کل قوا»، «ثامن الائمه»، «فتح المبین»، «الی‌بیت‌المقدس»، «خیبر»، «بدر»، «والفجر8» و «کربلا4و5»، صحنه‏‌های فراوانی از رشادت‏‌ها، ابتکار، خلاقیت و حسن فرماندهی سردار شهید «حسین خرازی» اسلام بود.
نگاهی به زندگانی شهید خرازی

به گزارش گروه سایر رسانه ها ی دفاع پرس،‌ «حسین خرازی» سال 1336 در اصفهان متولد شد.از همان آغاز، کودکی باهوش و مؤدب بود. در دوران کودکی به دلیل مداومت پدر بر حضور در نماز جماعت و مراسم دینی، او نیز به این مجالس راه پیدا کرد.

حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد.در سال ۱۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد.

در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عده‌ای دیگر بالاجبار به عملیات سرکوبگرانه «ظفار» (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سؤال کردند در جواب گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.»

در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکل انقلابیون محل بودند.

حسین از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگ‌های کردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسئولیت‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مأموریتی در آن خطه داشت. دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادت‌هایی که همراه شهید علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه در زمینه آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد، در سمت «فرماندهی گردان ضربت» که قوی ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل «دیواندره»، «سقز»، «بانه»، «مریوان» و «سردشت» نقش مؤثری را ایفا کرد و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد.

عملیات‌‏های «فرمانده کل قوا»، «ثامن الائمه»، «فتح المبین»، «الی‌بیت‌المقدس»، «خیبر»، «بدر»، «والفجر8» و «کربلا4و5»، صحنه‏‌های فراوانی از رشادت‏ها، ابتکار، خلاقیت و حسن فرماندهی این سردار رشید اسلام بود، ضمن آنکه وی در عملیات «خیبر» در اسفند 1362 نیز، دستِ راست خود را در راه خدا تقدیم کرد.

سرانجام شهید حسین خرازی این سردار رشید سپاه اسلام در جریان عملیات بزرگ و غرورآفرین کربلای 5 در حالی که فرماندهی «لشکر 14 امام حسین(ع)» را برعهده داشت، در 8 اسفند 1365در اثر اصابت ترکش به قلبش، به فیض عظمای شهادت نائل آمد. پیکر این فرمانده شهید والا مقام پس از تشییع با شکوه، در گلستان شهدای اصفهان (تخت فولاد) آرام گرفت.

در بخشی از وصیتنامه حسین خرازی آمده است:

... از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آن‌ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آن‌ها باشم. آنهایی که با بودن‌شان و زندگی‌شان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند.

خدایا امان از تاریکی و تنگی و فشار قبر و سؤال نکیر و منکر در روز محشر و قیامت، به فریادم برس.

خدایا تو خود توبه مرا قبول کن و از فیض عظمای شهادت نصیب و بهره‌مندم ساز و از تو طلب مغفرت و عفو دارم.

منبع:ایسنا

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:11 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ماجرای عضویت پدر و سه پسر اهوازی در توپخانه لشکر کربلای مازندران


این خانواده جزء فداکارترین رزمنده‌های توپخانه لشگر کربلا بودند، نه تنها در عملیات والفجر هشت سه ماه پیش ما ماندند بلکه در کربلای ۵ هم آمدند و سخت ترین و خطرناکترین کار یعنی جابجایی مهمات توپخانه را آن‌هم زیر شدیدترین بمباران‌ها انجام دادند. سه بار کمپرسی‌هایشان منهدم شد.
ماجرای عضویت پدر و سه پسر اهوازی در توپخانه لشکر کربلای مازندران

"بهزاد اتابکی" فرمانده توپخانه لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس به روایت خاطره‌ای از یک پدر عرب زبان اهوازی با چهار فرزندش که در دوران دفاع مقدس شجاعانه فعالیت کردند، پرداخت. در ادامه این روایت را می‌خوانید.

***

حدود یک ماه به عملیات والفجر ۸ مانده منطقه به شدت امنیتی شده و تردد بسیار سخت و وقت گیر بود اما تا عملیات فرصت زیادی نبود و باید امکانات توپخانه و آتشبارها هم در فاصله کوتاهی منتقل می‌شد تا گرفتار ترافیک سنگین شب‌های عملیات نشویم و دشمن حساس نشود. به 4 کمپرسی ده تن نیاز داشتیم،  مسئول لجستیک لشکر 25 کربلای مازندران دستور داده بود: "بروید کمپرسی اجاره کنید."

صبح زود یک گروه مسلح و با لباس سپاه به سه راه خرمشهر رفتیم و جلوی چهار کمپرسی که با هم حرکت می‌کردند را گرفتیم. گفتیم که نیاز است به جبهه کمک کنید. هر ۴ راننده کمپرسی از یک خانواده بودند. ۳ جوان ۲۵ تا ۳۵ ساله و یک مرد نسبتاً ۶۰ ساله.

از سمت راست نفر اول: بهزاد اتابکی - نفر دوم: یعقوب زهدی

فقط فرد مسن که پدر این سه جوان بود به زبان عرب اهوازی صحبت می‌کرد. بقیه فرزنان دست به سینه چشم گویان گفتار پدر بودند. گفتم "باری داریم تا جزیره مجنون ببرید و کرایه‌تان را هم می‌دهیم." گفت "به روی چشم. چه موقع؟" گفتیم "همین الان."

در مقر توپخانه همه وسایل را بار زدیم، چهار کمپرسی پر شد. پدر خانواده گفت "اجازه بدهید برای خداحافظی به منزل برویم." گفتیم نمی شود. ادامه داد: "اجازه می‌دهید برویم سیگار تهیه کنیم؟" گفتیم "ما برای شما تهیه می‌کنیم. شما سوار آمبولانس شوید و کمپرسی‌ها را خودمان می‌بریم."

هر چهار نفر بدون اعتراض ولی شگفت زده سوار آمبولانس شدند. من هم با راننده جلو نشستیم و راه افتادیم. آن زمان برای حساس نشدن دشمن، از آمبولانس استفاده می‌کردیم. شیشه‌های آمبولانس مات بود ولی پیش خود گفتم حتما از شیشه جلوی ماشین مسیر را می‌بینند لذا هنوز از مقر خارج نشده بودیم که به عقب رفتم و به پدر خانواده گفتم "با عرض شرمندگی، ما باید چشمانتان را ببندیم." پدر زد زیر خنده و با لهجه عربی یک چیزی گفت که هر 3 پسر خندیدند و دستانشان را جلو آوردند." من هم از این که ناراحت نشدند، خوشحال شدم. فهمیدم پدر به شوخی گفته بود که می‌خواهند دستان ما را ببندند.

خلاصه با چهار تا چفیه چشمانشان را بستم و گفتم تا مقصد استراحت کنید به شط علی رسیدیم، بیدارتان می‌کنیم. شط علی یک روستای نزدیک جزائر مجنون بود ولی ما عازم بهمنشیر و اروند کنار ابادان بودیم.

ما با آمبولانس پشت کمپرسی‌ها در مسیر می‌رفتیم. گاهی تغییراتی در مسیر می‌دادیم تا آنها متوجه مسیری که می‌رویم نشوند. مثلا جاده اهواز و بعد خرمشهر و پس از آن به سمت آبادان رفتیم. اما کمپرسی‌ها از اهواز مستقیم به آبادان رفتند.

مخصوصاً هم در تاریکی رفتیم تا مطمئن شویم که مسیر را شناسایی نکردند. از ده تا دژبانی گذشتیم تا به آبادان رسیدیم و یکسره به روستای سعدونی در حاشیه اروند رفتیم.

ساعت ۱۱ شب بود. خطاب به این بندگان خدا که خسته شده بودند گفتم "دوستان به نزدیکی سوسنگرد رسیدیم، پیاده شوید". پیاده شدند و چشم‌هایشان را می‌مالیدند تا به اطراف نگاه کنند. من هم عذرخواهی می‌کرد بخاطر این که مجبور شدیم چشم‌هایشان را ببندیم.

پدر نگاهی به اطراف کرد و به زبان عربی به فرزندان چیزی گفت و باز هر چهار تا خندیدند. از روحیه‌ای که داشتند تعجب کردم و گفتم "چرا می‌خندید؟"

پدر با لهجه عربی و باصفای آبادانی با لبخندی که بر لب داشت، گفت: "ما رو آوردی سعدونی میگی اینجا سوسنگرده! ولک! من بوی اروند رو از دو کیلومتری متوجه میشم اینجا هم که میبینی سعدونیه و زادگاه من و این سه پسر". خشکم زد. نمی‌دانستم چی باید بگم.

این خانواده جزء فداکارترین رزمنده‌های توپخانه لشگر کربلا بودند،  نه تنها در عملیات والفجر هشت سه ماه پیش ما ماندند بلکه در کربلای ۵ هم آمدند و سخت ترین و خطرناکترین کار یعنی جابجایی مهمات توپخانه را آن‌هم زیر شدیدترین بمباران‌ها انجام دادند. سه بار کمپرسی‌هایشان منهدم شد ولی هر بار به سرعت توسط نیروهای لجستیک قرارگاه، کمپرسی بنز مایلر نو جایگزین شد.

این پدر عرب و سه پسر نه تنها در لشکر کربلا بلکه در سطح قرارگاه هم مشهور بودند.همه ما دوستشان داشتند، امکان نداشت ماموریتی برای حمل مهمات بهشان بدهیم و نه بگویند.

بعد از عملیات کربلای پنج، پدر آمد پیش من گفت: برادر اتابکی، دیگر خسته شدیم! اجازه می‌دهید ما برویم، کمی به زندگی برسیم." دست پدر و روی هر سه پسر شجاع و قهرمانش را بوسیدم.

قول دادیم جمعه نهار به منزلشان برویم. با ده تا از بچه‌ها رفتیم اهواز، یک خانه در چهار شیر با یک حیاط بسیار بزرگ و دور تا دور اتاق داشتند.

پدر گفت "به هر پسرم یک اتاق دادم هروقت بچه شان بدنیا می‌آید یک اتاق برایشان می‌سازم. پسران و عروس هایش دست به سینه ایستاده بودند تا خدمت کنند و جلوی پدر نمی‌نشستند. کنار در حیاط، زیر سایه نخل‌ها یک گوسفند بریان کرده بودند که خوردیم و خاطره تعریف کردیم. دیگر از آنها خبر ندارم ولی هیچگاه یاد این پدر و سه فرزند عرب خوزستانی از یادم نمی‌رود.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

امیر اسماعیلی با خانواده شهید مدافع حرم «مهدی عزیزی» دیدار کرد


فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) با خانواده شهید مدافع حرم سرگرد پاسدار مهدی عزیزی دیدار کرد.
امیر اسماعیلی با خانواده شهید مدافع حرم «مهدی عزیزی» دیدار کرد

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، امیر سرتیپ فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) با خانواده شهید مدافع حرم سرگرد پاسدار مهدی عزیزی دیدار کرد.

امیر اسماعیلی در این دیدار ضمن تبریک و تسلیت به خانواده این شهید اظهار داشت: شهدای مدافع حرم مدافع عقیده و اعتقاد هستند و از مرزهای دینی ما دفاع می‌کنند؛ چرا که دشمنان ما سعی می‌کنند وجهه دین را خدشه‌دار کنند.

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا(ص) گفت: جوانانی که امروز در راه اسلام و اعتقادات دینی ایستاده اند و گوهر ارزشمند جان خود را در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) نثار می کنند، جوانانی هستند که شاید وجود مقدس امام راحل(ره) را درک نکرده باشند؛ اما با تبعیت از مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در راه دفاع از اسلام تلاش می‌کنند.

وی افزود: در کشوری که دعای خانواده شهید وجود دارد هیچ‌کس نمی‌تواند به موقعیت این کشور صدمه وارد کند.

امیر اسماعیلی با اشاره به ماجرای هواپیماهای آمریکایی که برای مسئله تفنگداران دریایی از ناو برخاسته بودند، گفت: وقتی با افسر جوان پدافندی در این مورد صحبت کردم که در آن موقعیت حساس به چه موضوعی فکر می‌کردی به من گفت "فقط در آن لحظات تصاویر شهدا در مقابل دیدگانم بود و به اتکا شهدا مقتدرانه با معاندین برخورد نمودم"؛ این بیانگر تاثیر عمیق شهدا بر جوانان ماست.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

امروز، اولین سالگرد شهادت فرمانده لشکر فاطمیون "شهید مهدی صابری"


اولین سالگرد شهادت مدافع حرم میرزا مهدی صابری امروز شنبه(8 اسفند) بعد از نماز مغرب و عشاء در یزدانشهر قم برگزار می گردد.
امروز، اولین سالگرد شهادت فرمانده لشکر فاطمیون

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، اولین مراسم سالگرد شهادت مدافع حرم "میرزا مهدی صابری" امروز شنبه 8اسفندماه با حضور قاری  سید محمد فروغی و سخنرانی حجت الاسلام میرزا محمدی و مدیحه سرایی مداح اهل بیت  جواد هاشمی بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد بزرگ مصطفی (ص) واقع در یزدانشهر قم برگزار می شود.

شهید مهدی صابری از شهدای افغانستانی مدافع حرم بود که فرماندهی گروهان حضرت علی اکبر(ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون را برعهده داشت.

 

 


ادامه مطلب

[ شنبه 8 اسفند 1394  ] [ 1:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]