افسر کنترل رادار یک هدف نزدیک شونده را از سمت غرب گزارش کرد که احتمالا قصد حمله به نیروگاه اتمی بوشهر را داشت لحظاتی بعد هدف را در رادار هواپیما پیدا کردیم و با دادن اطلاعات به خلبان به سمت آن رفتیم تا...
ادامه مطلب
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
محسن رضایی، همرزم شهید هاشمی میگوید: علی هاشمی یک جوان انقلابی بود مأمور شده بود بدون اینکه دستورالعمل، آئیننامه یا آموزشی به او داده باشند، سپاه حمیدیه را به تنهایی تشکیل دهد.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:45 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
با شروع غائله کردستان به همراه تعدادی از برادران پاسدار جهت آزادسازی شهر بوکان وارد کردستان شد و به دلیل لیاقتها و مهارتهایی که داشت در مدت کوتاهی به سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شد.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
در مصاحبهای که قرار بود در چهلمین روز شهادت انصاری از صدا و سیما پخش شود، کدهایی به منافقین میداده که به همین دلیل دادگاه صلاح ندید که اعترافات ایشان پخش شود.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
پس از حدود بیست سال از آن اتفاق، یک روز به گلزار شهدای کندکلی سرخس رفتم یکی از شهدا توجه مرا به خود جلب کرد چهره اش برایم آشنا بود. با خودم گفتم: چقدر آشناست؟ کجا دیده ام؟
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:38 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
تکههایی از بدن پرسنل ناوچه روی آب شناور بود و از آنجا که «خون» یکی از محرکهای کوسههاست و در منطقه محل وقوع حادثه کوسه زیاد وجود داشت، با شنا و تقلای زیاد خود را از محل آبهای خون آلود دور کردم.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
دوم اردیبهشت سالروز شهادت سردار شهید حسین بصیر قائم مقام «لشکر کربلا»ی استان مازندران است. به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسیینی مروری داریم بر زندگی این سردارشهید عاشورایی.
[ جمعه 25 اردیبهشت 1394 ] [ 7:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مادر میگوید:«چیزی نمیخوام؛ فقط جلسه قرآن که میرم، همه قرآن میخونن و من نمیتونم بخونم خجالت میکشم. میدونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون.».
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
پسر میگوید:«نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون!».
بعد از نماز یاد حرف پسرش میافتد. قرآن را بر میدارد و شروع میکند به خواندن. خبر میپیچد. پسر دیگرش اینرا به عنوان کرامت شهید محضر آیت الله نوری همدانی مطرح میکند و از ایشان میخواهد مادرش را امتحان کنند. قرار گذاشته میشود. حضرت آیتالله نزد مادر شهید میروند. قرآنی را به او میدهند که بخواند. به راحتی همه جای را میخواند؛ اما بعضی جاها را نه.
میفرمایند:«قرآن خودت رو بردار و بخوان!».
مادر شهید شروع میکند به خواندن؛ بدون غلط. آیت الله نوری گریه میکنند و چادر مادر شهید را میبوسند و میفرمایند:«جاهایی که نمیتوانست بخواند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانش کنیم.».
شهید، حاج کاظم رستگار فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا