بحث عملیات عاشورای 3 به فاصله یک روز پس از انجام عملیات عاشورای 2 در منطقه عمومی فکه مطرح شد.
ادامه مطلب
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
گوشی را که برداشتم صدای حاجی عبادیان پیچید توی گوشم. مثل همیشه حال بچهها را پرسید. بعد گفت: «خانم غلامی یک زحمتی برای شما دارم». گفتم: حاج آقا امر بفرمایید. حاجی خندهای کرد و گفت: «خانم غلامی اینجا شدیداً به جارو نیاز داریم. هر چقدر میتوانی برو جاور بخر و برای ما بفرست.»
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سیدالشهدای همه شهدای استان سیستان و بلوچستان و بزرگ لشکر ثارالله، که واقعا امروز من در هر مأموریتی جای او را خالی می بینم، شهید میرحسینی است...
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:39 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهیده طاهره سادات هاشمی از تبار آمل و روستای شهید آباد بود و با آن که 14 سال بیشتر از عمر کوتاهش نمی گذشت درگیری خونین گروهکهای معاند انقلاب با نیروهای بسیجی و مردمی، با اصابت دو گلوله به فیض شهادت نایل آمد.
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
بعد از اینکه این کار تمام شد، برای حفظ و نگهداری وسایل، تذکراتی داده شد و یکی یکی رهسپار آسایشگاه شدیم. جلوی در، برای هر سه نفر تخته پتو و یک زیرانداز هم تحویل دادند. پس از آن وارد آسایشگاه شدیم. تا آن روز عصر بقیه ی آسایشگاه ها را هم همین طور تجهیز کردند.
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:29 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
دیدن این عکس که مربوط به اوایل جنگ است ناخودآگاه مرا به یاد نامه ای انداخت که قبل از قبول قطع نامه توسط برخی از مسئولین به حضرت امام(ره) نوشته شد مبنی بر اینکه برای ادامه جنگ نیرو و امکانات لازم را نداریم.
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:29 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
این آرپیجی زمانی را هر موقع میزدند در یک ارتفاع دو متری سمت سر فرد منفجر میشد. موج انفجار داشت. در عملیات خیبر اول کار یکی از این آرپیجیها بالای سر من منفجر شد و موج انفجار من را گرفت.
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
در دست نوشته شهید محمد جعفری منش آمده است: خدا میداند درون رزمنده چه میگذرد. همه وجودش را خدا گرفته و درونش خالی از هرگونه شبهه، دودلی و تردید است و حتی برای لحظهای و حتی چشم بر هم زدنی فکر برگشتن نیست.
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
هرچی فکر کردم تا جواب قانع کنندهای به ذهنم برسد و از طرف خوشیاری به او بگویم فایده ای نداشت. خوش یاری همان جواب قبلی را تکرار کرد. عبدالقادر وقتی جواب قبلی را شنید، با نوک پوتین ضربه محکمی به پهلوی خوش یاری کوبید.
[ سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 ] [ 9:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یک پزشک و جراح عمومی در نقل خاطره ای از دوران دفاع مقدس از آرایشگری گفت که به جای مو گوش وی را اصلاح کرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب