ادای احترام فرماندهان و کارکنان نزاجا به شهدای غواص
فرماندهان و کارکنان نیروی زمینی ارتش با حضور در معراج شهدا به مقام شامخ 175 شهید غواص دوران دفاع مقدس، ادای احترام کردند.
|
![]() |
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش، حجتالاسلام وفا رئیس اداره عقیدتی سیاسی نزاجا و جمعی از فرماندهان و کارکنان این نیرو پیش از ظهر امروز با حضور در معراج شهدا به مقام شامخ 175 غواص شهید دوران دفاع مقدس ادای احترام کردند.
کارکنان نزاجا ضمن نثار فاتحه به روح بلند شهدای غواص، در جوار پیکرهای مطهر این شهیدان والامقام به قرائت زیارت عاشورا پرداختند.
لازم به ذکر است، در اردیبهشت ماه سال جاری پیکرهای مطهر 270 شهید تازه تفحص شده، از جمله 175 شهید غواص عملیات کربلای 4 از مرز شلمچه وارد کشور شد.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ یک شنبه 31 خرداد 1394 ] [ 12:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 31 خرداد 1394 ] [ 12:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس به نقل از روابط عمومی ارتش، امیر سرتیپ سید عبدالرحیم موسوی جانشین فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران در جریان عیادت از بیماران بیمارستان پیامبر رحمت(ص) لشکر ۲۸ پیاده کردستان و نیز بازدید از آمادگی رزمی این لشکر، گفت: لشکر ۲۸ پیاده کردستان یکی ازیکانهای مهم ارتش بوده، و از اهمیت فراوانی برخوردار است.
[ یک شنبه 31 خرداد 1394 ] [ 12:49 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خبرگزاری دفاع مقدس، بیرجند: چمران مثل هیچ کس نبود، مثل هیچ کس هم زندگی نکرد. زندگی او پر بود از بلندی هایی که روی آن می ایستاد و سخنرانی می کرد و گودال هایی که در آن سنگر می گرفت و کمین می کرد.
تا بالاخره روز رفتن رسید. عشق آمد و چمران را با خودش برد. اندوهی گذاشت برای همرزمان و صبری برای غاده!
نام چمران برای آنها که او را ندیده اند، تصویر روشنی است از زندگی مردی که برای خدا آمد، برای خدا زندگی کرد و به سوی خدا رفت.
- "به من گفتند تو دیوانه شده ای ! این مرد 20 سال از تو بزرگتر است. ایرانی است. همه اش توی جنگ است . پول ندارد. همرنگ ما نیست، حتی شناسنامه ندارد! "
این حرف های اطرافیان خانم "غاده جابر" بود تا او را از ازدواج با دکتر چمران منصرف نمایند؛ اما او می گفت " ... و بیشتر از همه، همین مرا به مصطفی جذب کرد؛ عشق او به ولایت. من همیشه می نوشتم که هنوز دریای صور، هر ذره از خاک جبل عامل، صدای ابوذر را به من می رساند. این صدا در وجودم بود. حس می کردم باید بروم. باید برسم آنجا؛ ولی کسی نبود دستم را بگیرد، مصطفی این " دست " بود. وقتی او بود، انگار سلمان آمد. او می توانست دست مرا بگیرد و از این ظلمت روزمرگی بکشد بیرون. قانع نمی شدم که مثل میلیون ها مردم ازدواج کنم، زندگی کنم ...
دنبال مردی مثل چمران می گشتم، یک روح بزرگ، آزاد از دنیا و متعلقاتش.
- وقتی جنگ شروع شد به فکر افتاد برود جبهه. نه توی مجلس بند می شد نه وزارتخانه. رفت پیش امام. " باید نا منظم با دشمن بجنگیم تا هم نیروها خودشان را آماده کنند، هم دشمن نتواند پیش بیاید." برگشت و همه را جمع کرد. گفت " آماده شویم همین روزها راه می افتیم" پرسیدم " امام ؟" گفت " دعامان کردند."
- وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت " دکتر گفته قوطی هاشو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند.
انتهای پیام/
[ یک شنبه 31 خرداد 1394 ] [ 12:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خبرگزاری دفاع مقدس، بیرجند: چمران مثل هیچ کس نبود، مثل هیچ کس هم زندگی نکرد. زندگی او پر بود از بلندی هایی که روی آن می ایستاد و سخنرانی می کرد و گودال هایی که در آن سنگر می گرفت و کمین می کرد.
تا بالاخره روز رفتن رسید. عشق آمد و چمران را با خودش برد. اندوهی گذاشت برای همرزمان و صبری برای غاده!
نام چمران برای آنها که او را ندیده اند، تصویر روشنی است از زندگی مردی که برای خدا آمد، برای خدا زندگی کرد و به سوی خدا رفت.
- "به من گفتند تو دیوانه شده ای ! این مرد 20 سال از تو بزرگتر است. ایرانی است. همه اش توی جنگ است . پول ندارد. همرنگ ما نیست، حتی شناسنامه ندارد! "
این حرف های اطرافیان خانم "غاده جابر" بود تا او را از ازدواج با دکتر چمران منصرف نمایند؛ اما او می گفت " ... و بیشتر از همه، همین مرا به مصطفی جذب کرد؛ عشق او به ولایت. من همیشه می نوشتم که هنوز دریای صور، هر ذره از خاک جبل عامل، صدای ابوذر را به من می رساند. این صدا در وجودم بود. حس می کردم باید بروم. باید برسم آنجا؛ ولی کسی نبود دستم را بگیرد، مصطفی این " دست " بود. وقتی او بود، انگار سلمان آمد. او می توانست دست مرا بگیرد و از این ظلمت روزمرگی بکشد بیرون. قانع نمی شدم که مثل میلیون ها مردم ازدواج کنم، زندگی کنم ...
دنبال مردی مثل چمران می گشتم، یک روح بزرگ، آزاد از دنیا و متعلقاتش.
- وقتی جنگ شروع شد به فکر افتاد برود جبهه. نه توی مجلس بند می شد نه وزارتخانه. رفت پیش امام. " باید نا منظم با دشمن بجنگیم تا هم نیروها خودشان را آماده کنند، هم دشمن نتواند پیش بیاید." برگشت و همه را جمع کرد. گفت " آماده شویم همین روزها راه می افتیم" پرسیدم " امام ؟" گفت " دعامان کردند."
- وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت " دکتر گفته قوطی هاشو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند.
انتهای پیام/
[ یک شنبه 31 خرداد 1394 ] [ 12:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات1 ]
خدایا خدایا تو را قسم میدهم به من توفیق سربازی امام زمان (عج) و نائب برحق او خمینی بت شکن را قرار دهی. تا در راه آنها اگر هزاران جان داشته باشم قربانی بدهم.
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
ای مردم مسلمان شناسنامهای! باید مسلمان واقعی باشیم، امامان و پیامبران با آن عظمت برای اسلام جان را دادند، ما هم باید جان را بدهیم و ترس از جان نداشته باشیم.
سبحان من یرانی و یرفع مکانی و یسمع کلامی و یرزقنی و لاینسانی پاک
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
من مرتضی تراب خیشگر فرزند غلامرضا خود را به این شرح به سمع خانواده ومردم عزیزم می رسانم.
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
ای آنانیکه حجاب را مخالف وبی حجابی را تمدن میشمارید تو چه میدانی تمدن چیست؟
بازدید امیر موسوی از قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۸ پیاده کردستان
وی که به همراه معاون بازرسی ارتش از بخشهای مختلف بیمارستان پیامبر رحمت (ص) بازدید و از تعدادی بیمار عیادت کرد با اشاره به روند رو به رشد این بیمارستان نسبت به گذشته، خاطرنشان کرد: بیمارستان پیامبر رحمت(ص) اهمیت فراوانی برای ارتش دارد؛ لذا مسئولین آن باید به نوعی تلاش و برنامهریزی کنند که نیاز کارکنان این لشکر و خانوادههای آنها در امر بهداشت و درمان را مرتفع سازند.
موسوی همچنین در این سفر آمادگی رزمی یکانهای قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۸ پیاده کردستان را مورد بررسی قرار داد.
در این بازدید، امیر کیومرث شرفی فرمانده قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۸ گزارش کاملی از آمادگی رزمی یکانهایزیرمجموعه این لشکر ارائه کرد و گفت: یگانهای قرارگاه عملیاتی لشکر ۲۸ پیاده کردستان همیشه آماده هستند و هرگونه تهاجم به خاک وطن را سرکوب میکنند.
امیر زرینکمر معاون بازرسی ارتش نیز در این بازدید گفت: نیروی زمینی ارتش یک نیروی انسانمحور است که در هشت سال دفاع مقدس ایمان، تدین و ولایتمداری خود را به اثبات رساند؛ و در حال حاضر برای دفاع از مرزهای کشور در شرایط عالی قرار دارد.
معاون بازرسی ارتش افزود: امروز، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران با اتکا به خداوند متعال و اعتقاد راسخ به انقلاب اسلامی و پیروی از ولایت فقیه و فرمانده معظم کل قوا مانند سدی فولادین در مقابل دشمن ایستاده است.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
یک روح بزرگ، آزاد از دنیا و متعلقاتش/ عشق آمد و چمران را با خودش برد
ادامه مطلب
یک روح بزرگ، آزاد از دنیا و متعلقاتش/ عشق آمد و چمران را با خودش برد
ادامه مطلب
درباره شهید
نام: حسین لاسجردی
فرزند امام قلی
مسئولیت : تک تیر انداز
متولد ۱۳۴۸ در فیروزکوه
تاریخ شهادت : ۲۲/۱۲/۶۳
تحصیلات : سوم راهنمایی
محل شهادت : خوزستان – اهواز – جزیره مجنون
شغل : محصل
نحوه شهادت : اصابت ترکش به پهلو
تاهل : مجرد
عملیات : بدر
یگان : سپاه
محل دفن : گلزار شهدای امام زاده یحیی سمنان
مدت حضور: ۳ ماه و ۱۶روز
زندگینامه شهید حسین لاسجردی
ادامه مطلب
ادامه مطلب
و منزه است آن کس که مرا میبیند، و مکان مرا میداند و کلام مرا میشنود و روزی مرا انفاق میکند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب