دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

بايد از ولايت حضرت امام خميني حداكثر استفاده را نموده و به وظيفه شرعي خود كه اعتقاد وپيروي از ولايت فقيه است عمل نمايیم 



بسمه تعالي
 
با سپاس بيكران به خداوند متعال وبرگزيده برحقش خاتم پيامبران حضرت محمد ( ص) و با سلام و سپاس به ائمه معصومين و با درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي جهانگير ايران،وصيت نامه خود را به شرح زير كه در درجه اول وصي ماها برادران پاسدار وبسيجي وجوانانند و امت حزب الله مي باشد ,تنظيم می کنم.

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:55 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصيت نامه شهید عبدالمطلب اکبری
چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم: 
بسم الله الرحمن الرحیم

بانام خدا ، یار ویاور روح خدا و یاری دهنده امت حزب الله و با درود بر مهدی موعود(عج) آخرین ستاره آسمان ولایت و امامت و با درود بر نائب بر حقش خمینی بت شکن و با سلام بر امت اسلامی ایران و با سلام بر شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران 

چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم:

پدر،مادر و همسر عزیزم! در خانه همیشه مزاحم شما و سایر اعضا خانواده بوده ام اما همیشه قلبم برای اسلام و قرآن می تپید. همه شما می دیدید که در مراسم عزا،نوحه سرایی،سینه زنی،تشییع جنازه ها شرکت می کردم و همه وقت نمازم را در مسجد می خواندم تا این که امریکای جنایتکار جنگ آتش افروز صدامی را بر ما تحمیل کرد.باشروع جنگ تحمیلی همیشه در این فکر بودم که آیا می شود یک بار هم من به جبهه اعزام شوم تابالاخره بار اول به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم وبرگشتم و موفق هم شدم که بار دوم و به دنبالش تا به حال به طور کم و بیش و نسبی در جبهه در خدمت اسلام باشم.

اما شما ای پدر ومادر و همسرم! امیدوارم که بعداز شهادتم اشک نریزید و گریه زاری نکنید چون من پهلوی علی اکبر و حضرت قاسم می روم. گریه شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام و امام خواهد بود.

از خواهرانم می خواهم که با رعایت حجاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبند.

امیدوارم برادرم ابراهیم با خوب درس خواندنش بتواند یکی از یاران صدیق امام باشد.

پدر ومادرم محمد علی را با تربیت اسلامی بارآورند تا انشاءالله یار و غمخوار اسلام باشد. پدر،مادرو همسرم فقط می توانند با صبرشان یار انقلاب وامام باشند.

از ملت شهید پرور ایران می خواهم که امام راتنها نگذارد و تا قدرت دارند جبهه ها را یاری کنند. 

خواهران و مادران با حجابشان و برادران با ایثار جان و مال خود اسلام وانقلاب را به همه جهان صادر کنند. پشتیبان روحانیت و امام و سپاه وسایر ارگان های انقلابی دیگر باشید وتوی دهن دشمنان این ها بزنید. 

امیدوارم که شهادتم ،عبرتی باشد برای آن هایی که اهل مسجد و نماز نیستند و از مسجد و نماز می گریزند. آن هایی که بی خیالند و از جبهه وجنگ خبری ندارند،به جبهه نمی روند.اگر هم می روند جبهه را رها کرده ، فرار می کنند.امیدوارم که بعد از شهادت من دیگر آن ها آدم شوند وحرف امام که می فرماید: مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید خوب وارد گوش آن ها شودو جبهه رفتن و چگونه جنگیدن را یاد بگیرند .در پایان از خدمت خانواده گرامی خود می خواهم که صبر را پیشه خود قرارا داده و زینب وار زندگی کند با حفظ حجاب و من را حلال کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

عبدالمطلب اکبری

65/12/4


درباره شهید

شهرستان «خرم بید» در 180 کیلومتری شمالِ شیراز قرار دارد و روستایی موسوم به «شهید آباد» از توابع این شهرستان می باشد. جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» زمانی در این روستا زندگی می کرد. می گویند این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود .ایشان پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری . می گویند غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست ، بعد با زبون کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند .

رفقا گفتند: چی می گی بابا ؟! 

مثل همیشه ، زیاد محلش نذاشتند. عبدالمطلب اما اصرار داشت که منظورش را به بچه ها بفهماند. اما چون فهمیدن اشاره ها و سر و صداهای عبدالمطلب سخت بود ، بچه ها زیاد جدی نگرفتند. آخرش دید نمی فهمند ، بغل دست قبرِ غلامرضا ، روی خاک  با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری .

بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید!

رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و... از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی اش نگرفت. می گویند ، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین . نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و با دست پاکشان کرد.

می گویند، عبدالمطلب ، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازه اش برگشت. رفقا ، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند ، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری ، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/29 11:39:22
 

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهادت یعنی انتقال یافتن از زندگانی مادی به زندگی معنوی و الهی و شهادت در مکتب اسلام یک مسئله انتخابی است که انسان وارسته با تمامی آگاهی آن را انتخاب می کند 



بسم رب الشهداء و الصدیقین

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله اموتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

با گذشت زمان شاید فراموش کنیم علت و چرایی بودنمان را. قطعا یکی از تاثیرگذارترین و عجیب‌ترین جملاتی که از امام به یادگار مانده، عبارتی است که او درباره وصیت‌نامه شهدا بیان داشته است...

 

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن.

 

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.


ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید حمیدرضا دستگیر
پدر و مادر و خواهران و برادران و همسرم در شهادت من ناراحت نباشید چرا که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ام و با هدف .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ودرود بر پیشتازان انقلاب اسلامى در راس آنها قائد اعظم امام خمینى پرچمدار حماسه‌آفرین حسینى که براى پیشبرد هدفهاى اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان عصر خود پیروز گشته و چون ابراهیم بت‌شکن ، تمام بتها را در هم شکسته و مى‌رود تا پرچم اسلام را در اقصى نقاط جهان به اهتزاز درآورد . با رخدایا خود آگاهى که هدف و پیکارما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتى برسیم و یا چیزى از کالاى بى‌اجردنیا را به چنگ آوریم بلکه بدان جهت است که نشانه وپرچمهاى دین تو را برافرازیم و در شهرهاى تو شایستگى را هدیه آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند . امروز حسین زمان تنهاست ، امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان کفر وابرقدرتهاى پست بى‌یاور است ، امروز کربلاى انقلابمان خون مى‌خواهد من میروم شاید نینوایى را بیابم و در عاشوراى دوران هدیه ناقابلى را در راه پیروزى حق بر علیه باطل و اسلام بر کفر در پیشگاه مولایم مهدى(عج) تقدیم نمایم .
وصیت من به ملت شهیدپرور ایران این است که گوش به توطئه‌هاى مشرکین و منافقین ندهند و یاوران امام را که در خط امام نیز مى‌باشند با همه قدرت ووجود حمایت کنند .
به امید پیروزى تمامى مسلمین بر کافرین
پدر و مادر و خواهران و برادران و همسرم در شهادت من ناراحت نباشید چرا که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ام و با هدف . پس عالى مى روم و از شما مى خواهم که برایم گریه نکنید و اگر گریه مى‌کنید به یاد شهداى کربلا بیفتید و براى غریبى و مظلومیت امام حسین(ع) گریه کنید .
پدر جان دوست داشتم در خدمت باشم و کوچکترى کنم اما چه کنم که دین در خطر است و اسلام عزیز نیاز به دفاع دارد .
همسرم زندگى یک کلاس درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد و اگر من داوطلب به جبهه براى حق و اسلام مى‌روم شاید موقع امتحانم فرا رسیده باشد ، از اینکه ترا و فرزندانم را تنهاگذاشتم امیدوارم ببخشى چون ما ایمان داریم که نگهدارمان خداوند است و چون خدا را قادر مطلق مى‌دانیم پس نگران نباش امیدوارم بعد از من بچه‌هایم را خوب تربیت کنى و از تو خواهش مى‌کنم بیاد خدا باشى و همه کارهایت را براى رضاى خدا انجام بده و تنها خواهشى که از تودارم این است که بعد از من گریه نکنى و تو باید افتخار کنى که همسر یک شهید هستى و یا همسر لبیک‌گوى حسین‌زمانى .
( والسلام ) – حمیدرضا دستگیر …
تاریخ‌تولد :۰۳/۰۱/۱۳۴۵
تاریخ شهادت :۱۵/۰۲/۶۷
استان :‌ایلام

درباره شهید

 شهید حمید رضا دستگیر در سال ۱۳۴۶ دیده به جهان گشود.
شهید توانست تا مقطع سوم راهنمایی تحصیل نماید پس از پشت سر گذاشتن اوج‌گیری انقلاب حمله دشمن به خاک پاک وطن موجب شد که شهید با توجه به عشقی که به امام و انقلاب داشت جذب سپاه شده و به عنوان پاسدار رسمی به جمع سبزپوشان بپیوندد.
شهید بارها در مناطق عملیاتی و جبهه‌ها شرکت نمود و با دشمن نبردی مردانه داشت.
سرانجام در ۱۵/۲/۱۳۶۷ در منطقه قلاویزان در حالیکه فرماندهی گردان را به عهده داشت به شهادت رسید ودر جوار علی صالح(ع) به خاک سپرده شد. از شهید ۲ فرزند به یادگار مانده است.

نگارنده : fatehan1 در 1392/8/4 11:37:20

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون   سوره آل عمران آیه169 


گمان نکنید آنان که در راه خداکشته شده اند،مردگانند، بلکه زنده اند ونزد پروردگارشان روزی می خورند
حدیث قدسی:
من طلبنی وجدنی ومن وجدنی عرفنی ومن عرفنی عشقنی ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فعلی دیته
هرکس که مراطلب کند،دریافت مراوهرکس که مرادربیابد مراخواهد شناخت و هرکس مرابشناسد عاشقم خواهد شد،و هرکس عاشقم شودشد، عاشقش خواهم شد، وهرکس که عاشقش کردم اوراخواهم کشت ودیه اوبرگردن من خواهد بود و هرکس که دیه اش برگردن من باشد دیه اوراخواهم پرداخت.

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده
خداوند بر ما مقرر داشته كه با كفار و متجاوزین به حریم حكومت اسلامى مبارزه كنیم و آنها را به قتل برسانیم. 

بروید به طرف جبهه نور علیه ظلمت با قلبهاى مملو از محبت، قلبهائى كه از هیچ قدرتى ترس ندارند.   ( امام خمینى )

مكتبى كه شهادت دارد اسارت ندارد.   ( امام خمینى )

بسم الله الرحمن الرحیم

اى كاش جانها داشتیم و بارها براى پیروزى اسلام بر كفر مى‌جنگیدیم.

مادر مهربانم، اسلام احتیاج به خون دارد. از كشته شدن من ناراحت نباشید هر موقع احتیاج به فداكارى داشت پیش قدم باشید.

به نام خداوند بخشنده مهربان با سلام و درود به رهبر كبیر انقلاب اسلامى ایران امام خمینى و سلام به روان پاك شهداى كشور اسلامى ایران بخصوص شهداى این جنگ تحمیلى رژیم بعثى صدام كافر كه از قدرتهاى غرب و شرق تقویت مى‌شود. در اینجا لازم است چند كلمه‌اى را براى دوستان و بازماندگان بنویسم :

خداوند بر ما مقرر داشته كه با كفار و متجاوزین به حریم حكومت اسلامى مبارزه كنیم و آنها را به قتل برسانیم.


در اینجا مسئله‌اى كه وجود دارد این است كه انسان ذاتا آرامش و آسایش را بیشتر ترجیح مى‌دهد تا اینكه خود را درگیر جنگ و خونریزى نماید چرا كه جان و اموال و خانواده‌اش در خطر و نابودى قرار خواهند گرفت و نا آرامى و ضرر و زیان جنگ برایش قابل تحمل نیست اما هنگامى كه مسئله جنگ اسلام با كفر مطرح مى‌شود آنهائى كه ایمان محكم به خدا و روز جزا دارند با همه كراهتى كه از جنگ دارند آماده پیكار و مبارزه و جهاد بر علیه دشمن اسلام مى‌شوند و در وجودشان عشق به پیكار در راه خدا و شهادت جایگزین ترس و وحشت از نقصى اموال و انفسشان مى‌شود و با گذاشتن از جان و اموال و پدر و مادر راهى صحنه پیكار در راه خدا و شهادت مى‌شوند. هنگامى كه خداوند دستور و فرمانى نازل نمایند در آن چیزى جز خیر و صلاح آدمى نیست حتى كشته شدن در راهش كه خود وعده داده است كسانى كه در راه من كشته شوند آنها را به بهشت خود وارد مى‌كنم كه جاى هر كسى نیست و در آنجا غرق در نعمتها و لذتهایشان مى‌كنم و از آرامش جاودانى برخوردارشان خواهم نمود.

و اینكه من بنده گنهكار عازم جبهه جنگ با كفار هستم، مى‌روم تا با دستانم و اسلحه‌ام به یارى خدا قلب دشمن اسلام را از كار بیندازم و اگر خداوند اراده فرمودند و در این راه توفیق شهادت نصیم شد در خون خویش بغلتم و تطهیر شوم. امیدوارم در آن هنگامى كه جان از بدن رها مى‌شود در فكر عوامل دلفریب دنیا نباشم و یگانه اندیشه‌ام جهاد و شهادت در راه خدا باشد.

و اما خواهران و برادران عزیز ایرانى، در این لحظات آخر عمرم كه قلم روى كاغذ مى لغزانم از شما مى‌خواهم كه روحانیت متعهد و مبارز موتور حركت این انقلاب است ولى این حركت الهى است كه هیچ موقع شكست نمى‌خورد، از شما مى‌خواهم پشتیبان روحانیت باشید.

و اما پدر و مادر، برادران، دوستان و قومان، از شما مى‌خواهم براى من گریه نكنید زیرا با این كارتان منافق را خوشحال و روح مرا ناراحت مى‌كنید هر چند مى‌دانم سخت است ولى براى رضاى خدا هر كارى امكان دارد.

در پایان از امت حزب الله مى‌خواهم كه راه شهداى ایران را به رهبرى امام امت ادامه دهند.

والسلام

سید ابراهیم اسماعیل زاده  


درباره شهید


نام  :سیدابراهیم 
نام خانوادگى  :اسماعیل‌زاده
نام پدر :سیدمصطفى
تاریخ‌تولد  :10/07/1342
تاریخ شهادت  :28/08/62
ش.ش   :20 
محل‌صدورشناسنامه   :قائنات

نگارنده : fatehan1 در 1392/8/7 11:28:37

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ای افرادی که وصیت نامه این حقیر را می شنوید زندگی این دنیا را خانه اصلی خود مپندارید ،که زندگی در رفتن است و نه به قصد رسیدن 



«بسم رب الشهدا والصدیقین»

من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدالله علیه، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیتنامه مهندس شهید محمود نیلی احمدآبادی
چیزی برای گفتن ندارم الا اینکه آنچه از جیبم مانده انفاق شود          

بسمه تعالی

اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا عبده و رسوله و ان علیا وصیه

در وصیت خود چیزی برای گفتن ندارم الا اینکه آنچه در جیبم مانده در راه خدا انفاق شود ، پنج سال نماز احتیاطاً قضا دارم که امیدوارم پدر و مادرم نائبی بگیرند و ادا نمایند .

توفیق و سعادت همگان را در راه به ثمر رساندن انقلاب تحت لوای پرچم اسلام به رهبری امام عظیم الشان خواستارم.

 
من الله التوفیق و علیه التکلان

 و منه الغفران و الیه انیب

محمود نیلی

20/5/60


درباره شهید

نام : محمود                                   نام خانوادگی : نیلی احمدآبادی

نام پدر : فضل الله                            تاریخ تولد : 1333/3/27

محل تولد : اصفهان                          رشته تحصیلی : مهندسی شیمی

نام دانشگاه : صنعتی شریف

تاریخ شهادت : 1361/1/4                 محل شهادت : رقابیه (عملیات فتح المبین)

                         

زندگینامه مهندس شهید محمود نیلی احمدآبادی           

او که به سال 1333 در اصفهان در خانواده ای مذهبی متولد گشت از همان اوان زندگی دل در گرو اسلام نهاد و خیلی زود راه خویش را شناخت . در دوران دبیرستان از جمع شاگردان خوب و فعال و مذهبی به شمار می آمد. ورودش به دانشگاه در سال 1351 در اوج سلطه مزدوران خون آشام و خفاشان تبهکار حرکت او را سرعتی دوچندان بخشید و محمود از همان بدو ورود به دانشگاه نشان داد که دانشجویی فعال و با هوش و استعداد در تمام زمینه ها می باشد . در یادگیری دروس دانشگاهی ( در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف ) کوشش و جدیت زیادی از خود نشان می داد . وی در ادامه فعالیتهای مذهبی اش در محیطی آکنده از فساد و تباهی به تعلیم زبان عربی همت گماشت و پس از مدتی با تلاش پی گیر خویش تا مرز  روزنامه عربی خواندن پیش رفت . اوقات فراقت را به مطالعه می گذراند و اشتیاقی تحسین آمیز در مطالعه کتابهای مرجع اسلامی از قبیل قرآن ، نهج البلاغه و سایر متون اسلامی و کار کردن بر روی کشف الآیات از خود نشان می داد . از سال سوم دانشگاه فعالیتهای عملی وی چشمگیرتر شده و از این موقع تا آخر دانشگاه یکی از اعضای فعال شرکت تعاونی که زیر نظر دانشجویان مسلمان اداره می شد ، به حساب می آمد . وی در شرکت تعاونی مسئول مطالعه و آوردن کتابهای مفید جهت دار اسلامی بود که الحق و الانصاف با تلاش شبانه روزی خویش به نحو احسن از عهده این مهم برآمد ، به طوریکه علاوه بر کتابهای موجود در بازار با تلاشی خستگی ناپذیز کتابهای ممنوعه و به اصطلاح قاچاق را بدون توجه به تمامی خطراتی که در پی داشت جهت مطالعه دانشجویان به دانشگاه می آورد .

اما روح پر خروش و ایمان بی تزلزل محمود آنچنان نبود که به این قناعت ورزد و در اوج اختناق ستم شاهی ، شاهد تاراج و بر باد رفتن هستی و ایمان ملت مسلمان و مستضعف ، به دست مشتی مزدور پست وابسته به اجنبی باشد . لذا ضمن شرکت در جلساتی که مخفیانه جهت برگزاری تظاهرات و اعتصابات برگزار می شد، مسئولیتهای مختلفی در در برگزاری تظاهرات دانشجویی در دانشگاه به عهده می گرفت . وی در تظاهرات تاسوعا و عاشورا و همچنین در تظاهراتی به مناسبت ورود کارتر به ایران و دیگر تظاهرات خیابانی نیز نقش فعالی داشت .

در سال 57 در اوج مبارزه مردم مسلمان و قهرمان ایران در مقابل استکبار جهانی و مزدور دست نشانده داخلی اش ، شاه جنایتکار ، به دنبال فارغ التحصیلی از دانشگاه به خدمت سربازی رفت و مدتی بعد که ندای امام را مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها از جان و دل لبیک گفت و به صف امت شهید پرور پیوست و همیشه جان بر کف ، پیشاپیش در تظاهرات شرکت می کرد . بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از فعالیت در جهت انقلاب و خط امام باز نایستاد و از ابتدای تشکیل جهاد سازندگی وارد این نهاد شد و به کمک دیگر برادران به سازماندهی آن پرداخت و پس از مدتی به جهاد بندرعباس رفت و با اخلاص تمام و پی گیری مداوم و تلاش شبانه روزی به جهاد بندرعباس چهره ای تازه بخشید .

 پس از تصویب لایحه واگذاری زمین در شورای انقلاب ، به عنوان نماینده تام الاختیار جهاد سازندگی در ستاد مرکزی واگذاری زمین انتخاب گردید و تا زمان شهادت با نهایت تلاش و کوشش به خدمت در این ارگان انقلابی پرداخت .

محمود پیرو اسلام فقاهت بود و عاشق امام و طرفدار سرسخت روحانیت آگاه و مبارز و همیشه در صحنه ، تا بدانجا که در قبل از انقلاب سفرهای زیادی را به گوشه و کنار کشور خصوصا به مناطق سردشت و بانه و سنندج برای دیدار روحانیون در تبعید انجام داد و سعی داشت تا حدی که توان دارد با روحانیت مبارز در تماس باشد .           

نگاه نافذ و سکوت عمیق و روحیه عارفانه شهید ، از دنیای دیگری حکایت می کرد . دنیای ایمان و اخلاص و ایثار و عبودیت و بندگی معبود . در نماز چنان خاشعانه می ایستاد و در دعا چنان عاشقانه که آوایش تا اعماق وجود هر انسانی نفوذ می کرد . سرسختی تحسین آمیزی در رعایت و پیاده کردن معیار و ضوابط اسلامی از خود نشان می داد و در این جهت تمام ناملایمات را یک تنه پذیرا می گشت . با چهره جذاب و اخلاق پسندیده و برخوردهای کریمانه و لبخندی آمیخته با رضای خدا و آرامشی عمیق ، همه را تحت تاثیر قرار می داد . صبری بی حد و حصر و به وسعت دریا داشت و به معنی ،و در تمام ابعاد کلمه صبور و مقاوم . سرسخت و استوار با متانتی که از ویژگی های خاص وی بود در مقابل هر نا حقی می ایستاد و می خروشید و تا اعاده حق از باطل ، از پای نمی ایستاد .محمود مسلمانی متشرع و اصولی بود و همیشه سعی داشت از غیبت و تهمت و بدگویی بپرهیزد . کارش برای رضای خدا بود و هیچگونه نشانه ای از ریا در آن وجود نداشت و بدین جهت کارها و خدمات و زحماتش در راه به ثمر رسیدن انقلاب حتی برای خیلی از دوستانش نیز پوشیده ماند. او جانش را در طبق اخلاص نهاده و برای خدا به هر کاری دست می زد . او به وجه الهی کار نظر می کرد و او بر کارش شاهد و گواه بود .

در ستاد مرکزی هیئت های هفت نفره به عنوان ستونی محکم و استوار ، سرسخت و پایدار ، در مقابل تمام مشکلات ایستادگی می کرد . گاه اتفاق می افتاد که یک تنه به عنوان تنها مسئول قانونی تمام مشکلات را به جان می خرید و با بینش ژرف و عمیق تا آنجا که در توان داشت مسائل را حل می کرد .

شهید محمود نیلی در تهیه و تدوین طرح احیا و واگذاری اراضی مزروعی در مجلس شورای اسلامی نقش بسزایی داشت و یافته هایش را اعم از تجارب علمی و مطالعات اجتماعی- اسلامی در طبق اخلاص می گذاشت تا شاید محرکی برای پیشبرد انقلاب و پیاده کردن آرمانهای اصیل اسلامی در جهت رفع ظلم وستم از طبقه محروم و مستضعف باشد . شعله عشق به شهادت در راه خدا همواره در وجود او زبانه می کشید و با حالتی خاص از جبهه ها صحبت می کرد . گاه می گفت همه چیز در آنجا هست ، در جبهه جنوب و غرب و بدین ترتیب بود که از کوجکترین فرصت تعطیلات عید استفاده کرد و به جبهه ، به دیار فتح شتافت . و در حالی که بیش از یک روز از مراسم عقدش نمی گذشت به حجله گاه عشق و شهادت وارد شد . آزاد و سبکبال ، سرمست از باده فتح و پیروزی ، چون پروانه در عشق معبود سوخت و پیکر سوخته اش دیگر بار مورد اصابت گلوله گشت تا شاهدی باشد بر راهیان نور و روشنایی و مشعلی فرا راه نسل فردای انقلاب .

نگارنده : fatehan1 در 1392/8/13 9:27:40

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]