برادران و خواهران عزیزم، سعادت یار شد و بار دیگر توانستم قدم گنهکارم را به خطه پاک خوزستان برسانم. امید است که خداوند تبارک و تعالی توجهی به این بنده عاصی بنماید تا شاید بتوانم بعد از تحمل عذاب از رحمت الهی محروم نباشم.
ادامه مطلب
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
ای آفریدگار توانا از آنکه مرا سعادت بخشیدی که در راحت قدم بردارم و برای تو به جهد و تلاش دست یاری کنم هزاران بار سپاست می گویم. ای دانای بخشنده و ای کریم و حکیم و ای دانای دانندگان تو مرا از لجن زار رکود به بهشت موعود خواندی و با به نبرد حق علیه باطل به بهشت هدایت کردی.
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
از خداوند متعال میخواهم که گناهان این بنده نافرمان را به عظمت وجلالش ببخشد و بیامرزد که بسیار بار گناهم بر دوشم سنگینی دارد و تحمل عذابجهنم را ندارم هرچند که نسبت به دستوراتش کوتاهی و سهلانگاری کردهام و از اینبابت کلاً شرمنده و پشیمانم و به درگاه پر رحمت و شفقتش توبه میکنم و از همهبندگان پاک و منزه خداوند طلب شفاعت دارم.
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
بسم الله الرحمن الرحیم
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:19 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:19 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:19 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
قسمتی از وصیتنامه شهید محمود کاوه
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خدایا من خجالت می کشم در روز قیامت سرور شهیدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم. بار پروردگارا از تو می خواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم ضمن این که به تمام مقربانت قسمت می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی و اگر شهادت را نصیبم گردانی بدنم را تکه تکه شود که در صحرای محشر شرمنده نباشم.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
وصیتنامهی خویش را شروع میکنم:
با سلام و درود بر شهیدان، رهروان پاک راه خدا، انبیا (س) و امامان (علیهم السلام) و با سلام و درود بیکران بر تمام شهیدان ـ از دوران حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) ـ و با سلام و درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی، این دلیرمرد تاریخ و امید مستضعفان. ما سالهای سال در تاریکی و ظلمت دنیا فرو رفته بودیم، که این مرد حقطلب و خداجو به پاخاست و به خاطر خدا و دین خدا قیام کرد. خانوادهی گرامی! به هیچ وجه حق گریه کردن بر جنازهی من را ندارید. اگر میخواهید گریه کنید، بر حسین (ع) گریه کنید. اگر توانستید دین خدا را یاری کنید. جان شما و جان امام عزیز، خمینی بت شکن (س). سخنم با پدر و مادر عزیز و زحمتکشم: من در زندگی، رنج و مشقت فراوانی به شما دادهام؛ ولی امیدوارم که جانم را در راه شما فدا کنم، که راه شما، راه امام و راه خداست. امیدوارم هیچ وقت به من «جوان ناکام» نگویید؛ چون من در نهایت، کامم را گرفتم، که بهترین نعمتهاست.
پدر و مادر عزیز! شما را به خدا سوگند میدهم که برای بنده گریه نکنید؛ زیرا بردباری و صبر شما بیشتر باعث شکست دشمن میشود. برادر گرامیام «مهدی» را به فراگیری دین مبین اسلام تشویق کنید و به او بگویید که حتماً راهم را دنبال کند.
«چرا از شهادت میترسید؟ مگر فرزندی را سراغ دارید که از پستان مادرش بترسد؟» امام حسین (ع) مادر جان! همیشه به تو گفته بودم که بنده امانتی هستم از طرف خدا پیش شما و روزی باید پیش او بروم و امروز، همان روز است. من را اگر خفهام کنند، به خدا سازش نخواهم کرد و حقیقت را قربان مصلحت نمیکنم. فقط و فقط ـ زیر عکسم بنویسید: «پاسدار امام زمان (عج) بود.» که ان شاء الله سرباز امام زمان (عج) باشم.
«خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی (عج)، خمینی را نگهدار.» عوض من هم، مرقد شش گوشهی امام حسین (ع) را زیارت کنید.
۲۷/۱۲/۱۳۶۳
صادق کلهر
درباره شهید
شهید صادق کلهر دهم فروردین ۱۳۴۴، در شهر قزوین به دنیا آمد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۶، در سردشت توسط نیروهای حزب دمکرات بر اثر شکنجه به شهادت رسید. مزار او در گلزار زادگاهش واقع است.
ادامه مطلب
بخشهایی از وصیتنامه شهید رجبی جندقی به شرح ذیل است:
یک قطره اشک برای ارباب را به من هدیه کنید آن را به تمام بهشت نمیفروشم
«به خون خویش نویسم به روی سنگ مزارم که من به جرم محبت قتیل خنجر یارم» اینجانب غلامعلی جندقی وصیت میکنم که همه آشنایان، دوستان، پدر،مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیأتها فراموش نکنید! در مجلس ختم و غیره فقط و فقط روضه حضرت ابا عبدالله(ع) خوانده شود و شما را هم سفارش میکنم به عزاداریها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین(ع) کلید پیروزی است. بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(ع) است، اگر گاهی در هیأت ها یک قطره از اشک برای ارباب را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمیفروشم.
اگر اجازه رجوع به دنیا به من داده شود؛ دوست دارم فقط در روضهها شرکت کنم
وصیت میکنم که همه آشنایان، دوستان، پدر و مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیئت فراموش نکنید. در مجلس ختم و غیره، فقط و فقط روضه حضرت اباعبدالله (ع) خوانده شود. روضه برای امام حسین (ع) عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئتها مأنوس بودهام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم فقط دوست دارم در هیأتها و روضهها شرکت کنم.
مرا فراموش نکنید مخصوصاً محرم، شبها و صبحها از اربابم میخواهم اجازه دهد من به هیأت بیایم و شما را هم سفارش میکنم به عزاداریها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین (ع) کلید پیروزی است.
در هیئت یاد من باشید؛ قول شفاعت میدهم
دفاتر شعرم و کتابهای روضه و شعرم مال غلامرضا برادرم که در هیأت بخواند. التماس دعا دارم. براداران عزیزم مخصوصاً غلامرضا، شما را به خدا در هیئت یاد من باشید و من قول شفاعت به شما میدهم و در خاتمه از دوستان و آشنایان همگی خداحافظی نموده و حلالیت میطلبم و بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(ع) است، اگر گاهی در هیئتها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمیفروشم.
به امید دیدار در قیامت
غلامعلی جندقی (رجبی) – اندیمشک
درباره شهید
شهید غلامعلی جندقی (رجبی)
شهید غلامعلی جندقی معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد .
پدر وی حاج حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود ، اهتمام ویژه ای در تربیت فرزندان خود ورزید .
غلامعلی بنابر راهنمایی ها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت (ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز نمود.
و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد نماید
تا بدانجا که از سبک ها و اشعار وی مداحان برجسته بسیاری استفاده می نمودند که شعر معروف( قربون کبوترای حرمت / قربون این همه لطف وکرمت) از نمونه این اشعار است .
وی با انتخاب شغل معلمی راه پدر بزرگوارش را ادامه داد و در مدت عمر کوتاه خود توانست تاثیرات به سزایی بر اطرافیان خود به ویژه جوانان بگذارد .
تربیت نسل جوان در محیط مسجد و مدرسه ، شهید غلامعلی رجبی را از حضور در جبهه های حق علیه باطل باز نداشت
سرانجام در سال 1367در سن سی و چهار سالگی در عملیات مرصاد توسط گروهک منافقین به شهادت رسید .
ادامه مطلب
سلام به کسانیکه این نوشتهها را میخوانند و میشنوند، بنا داشتم که چیزی به عنوان وصیت بنویسم چون نه برای دنیا کار کردهام نه برای آخرت توشهای دارم و نه ارثی به جا گذاشتهام ولی چون قبلاً هم یک یادداشتی نوشته بودم اگر به دستتان رسیده بنا به صلاحدید مادرم عمل کنید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
«وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشینهم فهم لایبصرون».
من «سعید علیمددی» بنا به وظیفه شرعی که احساس کردم برای جهاد در جبهه حق علیه باطل به جبهه رفتم و این راه را آگاهانه انتخاب کردم و انشاءالله خداوند تبارک و تعالی مرا بپذیرد و مرا در زمره پویندگان راهش جای دهد. راهی که از هابیل شروع و از هابیل تا حسین(ع) و از حسین(ع) تا شهدای همین انقلاب اسلامی تا معاد ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
1.
((کل نفس ذائقه الموت ثم الینا تر جعون))
وصیت نامه بنده حقیر،عبد ذلیل،مسکین و مستکین غلامحسین خزاعی راوری فرزند محمد ش ش 53 مقیم کرمان:
ادامه مطلب
ادامه مطلب