هدفم از آمدن به این مکان مقدس و هدیه کردن خون ناقابل خود به اسلام این بود که اسلامی را که هزاران سال آن را در بین ما گم کرده بودند و همۀ ما آن را به فراموشی سپرده بودیم دوباره زنده شود و یاد واقعی امام حسیندر ما زنده شود. نه مثل آن وقتها که فقط گریه کردن و به سر و سینه خود زدن به ما آموخته بودند؛ که عاشورا یعنی گریه کردن . ما میگوییم دین ما اسلام است... .
ادامه مطلب
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 11:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن! و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛ اما چه بهتر که زیبا برویم.
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 11:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانهروز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام میدانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 11:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانیام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. میترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن.
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 11:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 9:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 9:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ دوشنبه 18 خرداد 1394 ] [ 9:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب