دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

اینجانب علی طلعتی فرزند محمد جعفر طلعتی ساکن دهستان مرکزی اشکنان چون عزم سفر به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل دارم مصلحت را دراین می بینم که سخنی چند داشته باشم با امت حزب ا… ایران بویژه امت شهید پرور اشکنان.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون

گمان مبرید آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده هستند و نزد خدای خویش روزی می گیرند.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:38 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید محمد صادق(عباس) قندی
شما ای پدر و مادر وشما ای برادر وخواهر و شما ای اقوام و افرادی که نتوانستید در این مناطق با دشمن در ستیز باشید، لا اقل در هر جایی که هستید چه اوقات بیکاری و چه در سر نماز لحظه ای آرام ننشینید و از خدا و از امام زمان بخواهید که به رهبر عزیزمان امام خمینی(ره)طول عمر و سلامتی کامل و همچنین به تمام نیروهای مسلحی که برای حفظ اسلام و قرآن دفاع می کنند همه وهمه را در پناه خودش محفوظ داشته و دشمنانشان را نابود گرداند

آخرین نامه شهید قندی که در تاریخ8/8/59 برای خانواده نوشت و روز بعد شهید شد که گویا وصیت نامه او باشد:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شهیدان،سلام بر پدر و مادری که زحمات زیادی برایم کشیده و حق فراوانی بر گردنم دارند، از آن روزی که من به اتفاق چند نفر دیگر که از بابل حرکت کردیم، چند روز در تهران وبعد به کرمانشاه رفتیم از کرمانشاه به گیلانغرب و تا بعد از عید قربان درآنجا بودیم،از آنجا با بچه های سپاه نطنز به خوزستان عازم شدیم و چند روزی دراهواز و از آنجا به آبادان و الان چند روزی است که در سنگرهای آبادان و خونین شهر هستم و وضع سنگرهای این منطقه خوب است و سربازان بعثی عراق همیشه تصمیم به تصرف کردن شهر را دارند که نقشه های آنان نقش بر آب می شود، وبه ناچار از بصره توپهای دور زن آنها در آنجا مستقر میباشد،توپ خمسه خمسه و توپهای دیگر را به طرف شهر آتش میکشد و بر اثر زدن این توپها چند نفر زخمی و شهید میشوند و به امید خدا تا چند روز دیگر این مناطق به طور کلی از نیرو های بعثی پاکسازی میشود و حتی تا قلب عراق هم پیش خواهیم رفت انقلاب عراق را هم به پیروزی برسانیم و ماندن در این مناطق جنگی آنقدر برای روحیه خوب است که دیگر حد ندارد و همچنین ایمان کامل تر می گردد.
شما ای پدر و مادر وشما ای برادر وخواهر و شما ای اقوام و افرادی که نتوانستید در این مناطق با دشمن در ستیز باشید، لا اقل در هر جایی که هستید چه اوقات بیکاری و چه در سر نماز لحظه ای آرام ننشینید و از خدا و از امام زمان بخواهید که به رهبر عزیزمان امام خمینی(ره)طول عمر و سلامتی کامل و همچنین به تمام نیروهای مسلحی که برای حفظ اسلام و قرآن دفاع می کنند همه وهمه را در پناه خودش محفوظ داشته و دشمنانشان را نابود گرداند و بالاخره من قصد دارم که تا پیروزی نهایی این منطقه و تا نگرفتن عراق و نرفتن به زیارت مرقد ائمه اطهار ،مخصوصا زیارت امام حسین(ع)در کربلا تا آنجا که خدا مرا یاری کند برنگردم و از نیامدنم ناراحت نباشید،هر وقت به فکر من افتادید خود را به جای پدران و مادرانی که چند جوان که من خیلی از آنها پایین تر بودم از دست داده اند بیفتید تا ممکن است خیالتان کمی راحت بشود.
دیگر عرضی ندارم بجز سلامتی تمام اهل خانواده و همچنین سلامتی رهبر عزیزمان امام خمینی (ره)
به امید پیروزی اسلام و تمام مسلمین جهان
مرگ بر صدام یزید کافر

عباس قندی 8/8/59

درباره شهید
تاریخ ولادت: 1339/3/20
تاریخ شهادت: 1359/8/9
عملیات و محل شهادت: کوی ذوالفقاری آبادان

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/31 10:30:52

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید شهید حمید احدی
سلام به کسانی‌که این نوشته‌ها را می‌خوانند و می‌شنوند، بنا داشتم که چیزی به عنوان وصیت بنویسم

 

...چون نه برای دنیا کار کرده‌ام نه برای آخرت توشه‌ای دارم و نه ارثی به جا گذاشته‌ام ولی چون قبلا هم یک یادداشتی نوشته بودم اگر به دستتان رسیده بنا به صلاحدید مادرم عمل کنید.

مادرم را از تمام جهات وصی خود قرار می‌دهم برای یادآوری تا حد توان مراسم مرا ساده برگزار کنید مادر و خواهر مهربانم مثل زینب باشید و پیام‌رسان شهدا، پدر عزیزم تو نیز حسین‌وار مقاوم باش صبر کن که خدا با صابران است، برادر بزرگوارم امیدوارم مرا ببخشی و حلال کنی و مانند امام سجاد(ع) پیام شهادت را به مردم برسانی. بدانید که خدا هر چه بخواهد آن خواهد شد و بس.
حمید احدی

درباره شهید

نگارنده : fatehan1 در 1392/6/31 8:53:9
 

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید رضا ملکیان
اي جنايتكاران شرق و غرب! بدانيد كه ما از خون دادن و فدا شدن در راه آرمان‌ها، اسلام و قرآن نمي‌هراسيم؛ زيرا، اين شيوه‌ي رهروان راه حسين بن علي عليه‌السلام است. 

بسم الله الرحمن الرحیم

خدايا! از شهر و ديار خود دور شدم، از پدر و مادرم دور شدم، از اين دنيا دل كندم، آمدم تا جان ناقابلم را در طبق اخلاص ارزاني راهت كه همان رسيدن به سعادت و كمال است كنم. آمده‌ام كه با خون سرخم چراغ خطري باشم براي جنايتكاران و راهنمايي باشم براي نجات انسانيت از ظلمت و فساد به سمت حقّانيت.

اي جنايتكاران شرق و غرب! بدانيد كه ما از خون دادن و فدا شدن در راه آرمان‌ها، اسلام و قرآن نمي‌هراسيم؛ زيرا، اين شيوه‌ي رهروان راه حسين بن علي عليه‌السلام است.

اي برادر و اي خواهر مسلمان كه در تشييع جنازه‌ام حضور داري، مبادا گريه كني و بگويي چرا اين‌قدر جوان كشته مي‌شود. براي اين كه پرچم اسلام به اهتزار در آيد و ما مستضعفان سراسر جهان حاكميت داشته باشيم، بايد خون بدهيم.              

 رضا ملکیان

درباره شهید
اوّلين فرزند خانواده ملکیان در سال1336 در دامغان به دنيا آمد و رضا نام گرفت. تحصيلاتش را تا ديپلم طبيعي ادامه داد. از كودكي رنج و زحمت پدر را که مي‌ديد، براي ياري او در هر كاري شركت مي‌کرد؛ كارگري ساختمان، كانال كني، كار در مرغداري و... در زمان انقلاب براي پخش اعلاميه حضرت امام خميني‌رحمت‌الله عليه به شهرهاي مختلف مثل ساري، گرگان و مشهد سفر مي‌كرد.

در سوم دي هزار و سيصد و پنجاه و هفت از طريق ژاندارمري دامغان به سربازي رفت. سيزدهم مهر هزار و سيصد و پنجاه و نه وارد سپاه شد. هنوز جنگ شروع نشده بود كه به همراه دوستش حسين مجد براي پاكسازي مناطق غرب كشور از وجود ضد انقلاب وارد كرمانشاه شدند. با شروع جنگ به جبهه رفت. در مناطق عملياتي پاوه، نوسود، جوانرود و اورامانات و... حضور پيدا كرده و در عمليات‌ها شركت داشت.

حدود يازده ماه و بيست روز در جبهه‌ها فعاليت داشت و به نترس و دلير بودن شهرت داشت. به او لقب ببر دلير كردستان داده بودند. هر كاري که از دستش برمي‌آمد، انجام مي‌داد. با موتور كار مي‌كرد. تخريب‌چي بود. كار فرماندهي را انجام مي‌داد و حتي كار تداركات را هم به عهده مي‌گرفت. هفتم شهريور هزار و سيصد و شصت و يك در جاده  پيرانشهربه همراه شهید ناصر کاظمی به شهادت رسيد. آن موقع او فرمانده گردان امام حسین (ع) از تیپ ویژه شهدا بود. بدنش در گلزار شهداي دامغان دفن شده است.

 

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/1 10:0:52

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید محمد تورجی زاده
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغب‌تر شده‌ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.

 

محمد قبل از آخرین سفر وصیت‌نامه‌اش را آماده کرد، محل آن را هم گفت و رفت.

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب‌العالمین، شهادت می‌دهم که معبودی جز الله نیست و برای رشد انسان‌ها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آنان است.

او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلام حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود.

شهادت می‌دهم قیامت حق است و میزانی برای سنجش اعمال وجود دارد. بهشت و دوزخ حق است و اجر و جزایی در پی اعمال است.

امشب که قلم بر کاغذ می‌رانم، انشا الله هدفی جز رضای دوست و انجام وظیفه ندارم؛ در راه وظایفی که بر عهده‌ام گذاشته شده از ایثار جان و ... هیچ دریغی ندارم.

زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغب‌تر شده‌ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.

خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون.

خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.

اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری درخور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم بر من ببخش.

خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من می‌دانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم.

اگر گناه و معصیت کورم کرده، بینای رحمتم. با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگ‌ها راه است.

هم رزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفته‌ام :

بسیجی‌ها، سپاهی‌ها ... این لباسی که بر تن کرده‌اید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید.

نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید، در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکی‌ها به دور بود.

عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بر بگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.

پدر و مادرم سخن با شما بسي مشكل است ميدانم اين داغ با توجه به علاقه‌ای كه به من داشته‌اید بسيار سخت است. پدرم مبادا كمر خم كنيد. مادرم مبادا صداي گریه‌ی شما را كسي بشنود.

پدر و مادرم همان‌طور كه قبلاً مقاوم بوديد در اين فراز از زندگی‌تان نيز صبر كنيد وبا صبرتان دشمن را به ستوه آوريد، دوست دارم جنازه‌ام ملبس به لباس سپاه بوده و به دست شما در قبر گذارده شود؛ مرا از كودكي خود از محبان حسين (ع) و زهرا (س) تربيت كرديد. از طعن دشمنان نهراسيد.

نهايت و اوج محبت فاني شدن در راه معشوق است و من فاني في الله هستم. همه بايد برويم كه انالله و اناالیه راجعون. فقط نحوه‌ی رفتن مهم است وبا چه توشه‌ای رفتن.

برادر و خواهرانم :

در زندگی خود، جز رضای حق را در نظر نگیرید، هرچه می‌کنید و هر چه می‌گویید با رضای او بسنجید؛ به خاطر یک شهید خود را میراث خوار انقلاب ندانید.

اگر نتوانستم حق فرزندی و برادری را برای شما ادا کنم حلالم کنید. من همه را بخشیدم، اگر غیبت و تهمت و ... بوده بخشیدم؛ امیدوارم شما هم مرا عفو نمایید.

ببخشیدم تا خدا هم مرا ببخشد.

اگر جنازه‌ای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید :

یا زهرا (علیها السلام).

از طرف من از همه فامیل حلالیت بطلبید.

خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما.

در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منور فرما.

خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده.

خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم.

خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین (علیه السلام) هستند قرار بده.

والسلام _ محمد رضا تورجی زاده


درباره شهید

نام: محمد تورجی زاده
تولد : ۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳
فرزند: حسن
شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶
محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای ۱۰

 


نگارنده : fatehan1 در 1392/7/1 10:33:23

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

در مکتب اسلام هر مسلمان موظف است وصیت‌نامه‌ای از خود برجای گذارد. البته تا آنجا که یادم هست تاکنون چندین وصیت‌نامه نوشتم که متأسفانه به علّت اینکه سعادت شهادت نداشتم آنها قدیمی شده است و این وصیت‌نامه جدیدم است.



بسم الله الرحمن الرحیم

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

الهی! راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر. خدایا! اینک بنده‌ای تنها از قعر ذلت‌ها و سیاهی ظلمت‌ها و انبوه غربت‌ها با تو سخن می‌گوید. 



 

 

 

اعوذ بالله من الشیطان‌الرجیم

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

و قل رب انزلنی منزلا مبارکا و انت خیر المنزلین. مومنون/29

 

و بگو پرودگارا! مرا به منزل مبارک و جایگاه خیر و برکت خود فرود آر که تو بهترین فرودآورندگانی.

 

الحمد‌الله الذی بابه مفتوح للطالبین و رحمه واسع للعالمین و مغفره شفاء للمذنین.

 

اللهم الجعل غنای فی نفسی والیقین فی قلبی، والاخلاص فی عملی


ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

خداوند را شکر می نمایم که توانستم باری دیگر به صف پویندگان راه حق بپیوندم و در جمع رزمندگان اسلام قرار بگیرم و سرانجام بتوانم به لقاءالله برسم. 




بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله و به یاد خدا و یاری خدا وصیت نامه خود را آغاز می کنم.

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

به دورکعت نماز نافله صبح که معمولاً بعد از نماز شب و قبل از اذان صبح است زیاد تأکیده شده است آنگاه هفت بار می گوییم «هذا مقام العائذ بک من النار» 



بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدا پاسدار حرمت خون شهیدان و سلام به امام زمان.

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید علی غیاثی نوه بیاض
و ای پدر و مادرم در مرگ من زینب وار صبر کنید که من می خواهم اشک شما باران آسمان باشد. 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ
ضمن عرض سلام خدمت امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام خدمت پدر و مادر گرامیم که حق زیادی بر گردن من دارند.سلامی که از قلب کوچکم سرچشمه گرفته. 
پدر و مادرم امیدوارم که من حقیر را حلال کنی و از تمام قوم و خویشمان و هم شهری حلال بودی بطلبید و اگر خدای ناکرده بدی از من دیده اند حلال کنند و هر کسی که از من طلبکار یا چیز دیگری می خواهد به شما واگذار می کنم و شما از طرف من وکیل هر کاری هستید. 
و یک عرض دیگر این است که یک خانه که زحمت یک عمر من است، آن را به یکی از برادرانم بدهید که آن زحمت خانه درست کردن را نکشد. و پدر و مادر جان عزیزم تنها کسی که شاید من نتوانم آنان را راضی کنم شما هستی که یک عمر برای من زحمت کشیدی ولی من نتوانستم تلافی بکنم و امیدوارم در دنیای ابدی شما به بهشت جلو شوید و دست من را بگیرید و به دنبال خود ببرید. و من وصیتی دارم به برادرانم دارم این است که اسلحه من را به زمین نگذارید و راه من را ادامه دهید. و پیام من به مردم بیاض و هم شهری هایم این است اگر بچه های خود می خواهند به جبهه بروند جلوی آنها را نگیرید و بچه های خود را به خدمت بفرستند. این را بدانید که این شهیدان، هم پدر و مادر داشتند و آرزوی ازدواج و هم میل به زندگی. انسان تا انسان فرقی ندارد. پس دفاع از دین و میهن واجب است. جلوگیری از جبهه رفتن نکنید. و این را بدانید که مرگ آخر می رسد. بهتر آن است که شهید شدن در راه خدا. و ای پدر و مادرم در مرگ من زینب وار صبر کنید که من می خواهم اشک شما باران آسمان باشد. اَجْرُکُمْ عِنْدَ الله
وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
ای مادرم اگر من در این دنیا آرزوی ازدواج داشتم، غمگین مباش که آرزوی بزرگتر من شهادت است.
علی غیاثی        مورخ 1366/7/7  سد دِز

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/3 10:20:43

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]