دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

از مسوولین محترم می خواهم که با گروهک ها و با بی حجابی و فحشا، خیلی خیلی سخت برخورد کنند و در مقابل آن، برای حزب اللهی ها هم کاری بکنند و بدانند که هر چه داریم زیر شمشیر این حزب اللهی ها است. 

 پدر و مادر مهربانم! شما این حقیقت را بدانید که با بی صبری در سوگ شهید به دشمن تان در راه رسیدن به اهداف منحرفشان کمک می کنید و صبر و استقامت، چشم آن ها را کور می کند.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید عبدالحسین تاج
جهاد میکنیم و ندای لبیک را سرمیدهیم زیرا که بدرستی و حقانیت دینمان آگاهیم
بسم الله الرحمن الرحیم

ومالکم لاتقاتلون فی سبیل الله واله مستضعفین من الرجال والنساء والولدان.

چرا در راه خدا در راه آن مردم بیچاره از مرد…وبچه هائی که تحت شکنجه قرار گرفته اند نمی جنگید تا هنگامیکه فلسفه بهشت بهشت انبیاء و اهداف نهضتهای شکوهمندی که به رهبری مردان پاک الهی و رهروان راه مطهر آنان برتحقیق پیوسته است برما روشن نگردد نمی توانیم ادعا کنیم که انقلاب خونبار امت ایثارگر و شهید پرور روح ا…را شناخته ایم و به ابعاد گوناگون این نهضت عظیم الهی پی برده ایم بی تردید در شناخت ماهیت انقلاب اسلامی ملت ایران و هدفهای مقدس را که این نهضت دنبال میکند تنها آیات مبارک قرآن و روایات مشهور از امامان بزرگوار شیعه است که همچون سراج وحاج و چراغ هدایتی در پرتو افشانی کرده و ابعاد گوناگون این حقیقت سترک الهی و حرکت عظیم اجتماعی را روشن میسازد آن هنگام که فریاد فریادگر بزرگ قرآن امام روح الله این آفتاب خونین انقلاب پاک مهدی از سلاک پاک انبیاء در فضای خون گرفته انقلاب طنین انداز میشود که نهضت فعلی ایران نمونه نهضی است که درصدر اسلام بوقوع پیوست ما بر هیچ پژوهشگر حق پرور حقیقت جوئی تردید ی باقی نمی ماند که این انقلاب تداوم بخش رسالت انقلابی انبیاء واستمرار حرکت ساز رسول ا….(ص)است.
آری این عالمان ربانی اند که وارثان بحق پیامبران عظیم الشان وصاحب عزمند واین میراث پیامبری است که در قالب نهضت های انقلابی دگرگون کننده مسیر تاریخ بسوی حاکمیت بلام نازع حق وعدل سزاست.میراثی که نخست به امامان مطهری رسیده است که در حفظ آن تا سرحد شهادت کوشیده اند واز حق وجود خویش فریاد برآرده اند که ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف حذینی.
جهاد میکنیم و ندای لبیک را سرمیدهیم زیرا که بدرستی و حقانیت دینمان آگاهیم و غیر از این راه راهی برایمان نیست زیرا که : یا پیروزیم و یا به شهادت میرسیم که هر دوی آنها برای ما سعادت آفرین است من وصیت میکنم که به شماها و دیگران از عبادتهای خود بدانید و تا میتوانید با نظم باشید  وسعی و کوشش کنید که نظم را همانند گوشه ای از عبادتهای خود بدانید  و تا میتوانید عبادت کنید و نمازهای یومیه و مخصوصا” نماز شب را بپا دارید و تا میتوانید خود را از کارهای بیهوده دور سازید و به مطالعه بپردازید . مادر دفترهایم  و قلمم را به کسی بدهید که بتواند راهم را ادامه دهد برداران و دوستان تا میتوانید سعی و کوشش خود را بکنید و درس خویش را بخوبی بخوانید زیرا که کلید موفقیت این انقلاب دردست شماهاست و نگذارید که این منافقین و ضد دینان در دانشگاهها رخنه کنند تا میتوانید بیاری خدا آنها را کنار بزنید و از صحنه روزگار آنها را بیرون کنید.
خدایا :مرا چونان مردگان دوره جاهلیت نمیران و دل مرا بعد از آن که رها نمودی به گره ای رفتار مساز .خدایا :مرا از بلای غرور و خود خواهی نجات ده تا حقایق وجودم را ببینم و جمال زیبای ترا مشاهده کنم.خدایا :بیامرز مرا از گناهانی که بلاها را فرود می آورد و گناهانی را که مرتکب آن شده ام.
در زیارت وارث امام حسین (ع)وارث آدمی و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد(ص)خوانده شده است.در زیارت عباس بن علی قهرمان سلحشور قیام خونین کربلا نیز به این واقعیت بدین صورت اشارت رفته است که من خود گواهی میدهم و خدا را نیز گواه میگیرم که تو در همان راهی جنگیدی و شهید شدی که سربازان جنگ بدر در آن راه جنگیدند و به شهادت رسیدند یعنی قیام خونین کربلا و واقعه جاودانه و شکوهمند عاشورا دنباله همان حرکت توحیدی صدر اسلام و جنگهای بدر و خیر واحد و تبوک است تا به روزگار ما که این درگیریها و شهادتها و حماسه ها و ایثار ها و مبارزه ها پیش آمده و اینها همه راه پر صلابت و خدائی پیامبران تصریح امام روح ا… براین واقعیت جائی تازه به کالبد آن میدمد و گامهای عاشقان این راه را در تحقیق نقش بسته نهضت فعلی ایران نمونه نهضتی است که از صدر اسلام بوقوع پیوست در فاصله کوتاهی نهضت ما تاثیر بزرگی برای مدتی طولانی برجای خواهد گذاشت این قیام از پانزده خرداد شروع شد وتاکنون باقی است وامید است باقی باشد تاهمه اهداف اسلام عمل بپوشند قیام اسلامی است قیام ایمانی است پیرو هیچ قیامی نیست همه میدانیم که ۱۵خرداد مبداء عطفی بود.در تاریخ که پیرو نعهضتهای دیگر قیامهای دیگر .این شعار باید محفوظ باشد که این قیام قیام ملی نیست این قیام قرآنی است این قیام اسلامی است یک ملت ضعیفی که هیچ نداشت در مقابل ابر قدرتها ودر مقابل قدرت شیطانی که همه چیز داشتند وتا دندان مسلح بودند به قوه ملیت نمی تواند غلبه کرد برای اینکه شهادت آرزوی او بود بعضی از جوانهای من از من شهادت را طلب میکردند ومرا قسم میدادند که دعا کن شهید بشوم بله اینها همه همچون عاشق بودند که بدنبال معشوق خود بودند وهمچون پروانه ای که بدور شمع میگردد تا خود را فدای شمع کند اینان هم خود را فدای اسلام میکنند ولی یک تذکر که ما باید همیشه مواظب نفس سرکش خود باشیم که اگر لحظه ای از آنان غفلت کنیم سرنوشت ماچیز دیگری خواهد بود.
واعوذو بهی من شر نفسی ان نفسه ….مارت بسوء الامارحمدربی….
دیگر سخنی ندارم و شما را به خدای بزرگ و قدر وقهار می سپارم.
والسلام .عبدالحسین تاج


درباره شهید

پاسدار شهید عبدالحسین تاج فرزند احمد در سال ۱۳۴۲ پس از هزاران نذر و نیاز در روز تولد امام حسین(ع) در یک خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود و چون او اولین پسر و چهارمین فرزند خانواده بود همه به او علاقه زیادی داشتند و با جان و دل از او نگهداری می کردند و بیشتر شبها فامیل نوبت می گذاشتند و می آمدند و از او نگهداری می کردند او از سن ۵ سالگی پا به مسجد گذاشت و علاقه زیادی به مسجد پیدا کرد و در همین سن نماز را یاد گرفت و از آن موقع بود که دیگر مسجد را ترک نکرد و همیشه در جلسات قرائت قرآن شرکت می کرد و دوران ابتدائی و دبیرستان همیشه شاگردی زرنگ و علاقمند به تحصیل بود.
 هیچ موقع دیده نشد که کتابی بگیرد و درس بخواند حتی موقع امتحان چون می گفت که من درس را یاد گرفته ام و چون خانواده ای فقیر داشت از سن هشت سالگی خود به قصاب خانه می رفت و پس از کمک به پدر چند تا کله و جگر هم می خرید تا از فروش آنها سودی عایدش شود. و از همین موقع با کار کردن آشنا شد در همین جنگ تحمیلی برای آشپزخانه بسیج داشت روزی ۱۵ تا ۲۰ گوسفند سر می برید و هیچ خسته نمی شد و در جریان انقلاب اسلامی ملت ایران در تظاهراتها فعالانه شرکت میکرد و تا جایی که پدرش از ترس می رفت دنبالش که نگذارد در تظاهرات شرکت کند ولی او یواش می رفت و قایم می شد و پس از اینکه پدرش می رفت به تظاهرات ادامه می داد تا اینکه روزی مزدوران شاه دنبالش گذاشتند و تمام کوچه پس کوچه ها را با پای برهنه دویده بود تا آنها را خسته کرده بود و در خانه ای قدیمی قایم شده بود تا آنها بروند. او علاقه زیادی به مطالعه داشت بخصوص به قرآن و دعای کمیل در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود که علاقه پیدا کرد به عضویت سپاه درآید. و پس از گذراندن حدود شش ماه در کمیته هفت تپه تصمیم گرفت که عضو سپاه دزفول شود. و پس از تکمیل کارهایش گفت اول به جبهه می روم پس از اینکه انشاءالله جنگ تمام شد می آیم چیزها را به سپاه تحویل می دهم از این رو پس از طی دوره ای چند روزه به جبهه رفت و در عملیات فتح المبین شرکت داشت و وقتیکه از او سؤال شد که چرا درس را ول کردی و به جبهه آمدی گفت که فعلاً جبهه به ما نیاز دارد بعد که انشاءالله پیروز شویم ادامه میدهیم. و همه شبها در مساجد ابوذر و سلمان نگهبانی می داد در اکثر جلسات مذهبی بخصوص قرائت قرآن شرکت داشت بدون اینکه بخواهد کسی او را بشناسد بطوریکه بعد از شهادتش معلوم شد که در جلسات مساجد دور هم شرکت داشته شهید عبدالحسین فردی خوش برخورد و خونگرم و همیشه لبخند ملیحی بر لب داشت و کمتر صحبت می کرد. تا اینکه در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس که منجر به آزادسازی خرمشهر و ورود به خاک عراق شد. در حالیکه عده ای از برادران در محوطه ای گیر افتاده و تیربار عراقی روی آنها کار می کرد عبدالحسین داوطلبانه آر پی جی خود را گرفت و به جلو رفت که پس از خاموش کردن آتش دشمن مورد اصابت ترکش نارنجک قرار میگیرد و مانند مولا و سرور خود حسین بن علی(ع) جسدش پس از سه روز پیدا می شود و پس از سه روز دیگر که در سردخانه اهواز بوده به دزفول حمل می شود. و به قول خودش باید در راه مردم بیچاره از مردها و زنها و بچه هائیکه در تخت شکنجه قرار گرفته اند جنگ تا انقلاب خونبار امت مسلمان به ثمر برسد.

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/7 9:12:12

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید احمد خواجه شريفي
گواهی می دهم که آگاهانه پا در صحنه نبرد حق علیه باطل گذاشتم و معتقدم که تا پایان پیروزی به عنوان انجام وظیفه باید جنگید و مبارزه کرد. 
به نام خدا

فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرِّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلِ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللٌّهِ. فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللٌّهِ فَلَيْسَ فَوْقِهِ بِرٌّ

رسول خدا(ص) فرمودند: بالای هر نیکی نیکی دیگری است تا وقتیکه انسان در راه خدا کشته شود که دیگر بالاتر از کشته شدن در راه خدا چیزی نیست.

با سلام به پیشگاه حضرت مهدی(عج) منجی عالم بشریت و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با سلام به سالار شهیدان حسین(ع)، من بنده حقیر خداوند، یگانگی الله، محمد رسول الله گواهی می دهم که انقلاب اسلامی ایران و رهبر این نهضت بزرگ اسلامی خمینی کبیر، حجت خداوند و بزرگترین عالم زمان خویش است.

گواهی می دهم که آگاهانه پا در صحنه نبرد حق علیه باطل گذاشتم و معتقدم که تا پایان پیروزی به عنوان انجام وظیفه باید جنگید و مبارزه کرد.
وصیتی دارم پدر و مادر و امت حزب الله انشاءالله عمل کنید. خانواده عزیزم هرگاه خبر شهادت مرا شنیدید این کلام را بر زبان بیاورید که:

یا حسین(ع)

و بگویید: «أللّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذا الْقُرْبانی». خدایا بپذیر قربانی ما را. 

و به همه این پیام را می دهم که این انقلاب و امام اهدائی خداوند به این ملت است و تا آخرین قطره خون خود باید پاسداری کرد و هیچگاه از فکر خداوند غافل نشوید و همیشه رهرو خط امام و روحانیت که این حافظان اسلام تاکنون قشر عزیز با نثار خونها و شکنجه شدنها، اسلام را زنده نگه داشته اند. نقش روحانیت این است که روح بیمار و ذلت ما را مداوا می کند و در هر سنگر پیشتازان آن روحانیون می باشند. از سنگر مسجد تا سنگرهای خونین جبهه ها. و اکنون سخنی چند با تو ای همسنگر دانش آموز: آگاه باش که سنگر تو عظیم تر از آن است که تو فکر می کنی. اگر تو آگاه باشی و اتحاد داشته باشید، جرقه ای که از سلاح رزمندگان برمی خیزد، تیری است که بر قلب دشمنان انقلاب اسلامی خواهد نشست.

و از ملت شهید پرور می خواهم که با اتحاد و برقراری نماز جماعت این سنگرهای بزرگ اسلام یعنی مسجدها را پر کنند و با این همبستگی خود، مشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب و روحانیت بکوبند.
دعا کنید تا خدا فرج امام زمان(عج) را نزدیک سازد.
وَالسَّلَام
خدایا         خدایا         تا انقلاب مهدی         خمینی را نگه دار

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/3 10:32:52

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیتنامه شهید یوسفعلی پیروزان
پدر عزیز من چند تومانی بدهکاری دارم وآن هم در دفتر حسابی که دارم هم نوشته ام... 
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود و سلام به پیشگاه حضرت بقیه الله العظم وامام امت وبه پیروان وفادارش وبا درود به شهیدان گلگون کفن اسلام وصیت نامه ام را شروع می کنم پدر عزیز من چند تومانی بدهکاری دارم وآن هم در دفتر حسابی که دارم هم نوشته ام ومادر بچه هایم هم می داند ومقداری هم بستانکاری دارم هم نوشته ام در دفتر حساب اگر بدهکار زیاد بودند ماشین را بفروشید وبدهکاریها را پرداخت کنید پدر جان تو اجازه داری خانواده مرا هم چون خودم سرپرستی کنی.
 
وتقاضا از برادرانم دارم که خانه مرا ترک نکنند وهمچون قبلا بیشتر سرکشی کنند وتو ای همسر مهربانم که در تلخی وشیرینی زندگی شریک وغمخوار من بودی که می دانم تا اینجا تلخی آن بیشتر بوده است امیدوارم که در این مدت چند سال زندگی در این دنیای بی ارزش هر ناراحتی که از من دیدی این بنده ذلیل وحقیر را ببخشی ودر مصیبت من گریه وزاری نکنی ولباس سیاه خود وبچه هایم را نپوشانی وصبر زینب وار داشته باشی وتا دوست داری که سرپرستی بچه ها رابعهده داشته باشی سرپرستی کن واگر خدای نخواسته می خواستی شوهر کنی طبق احکام اسلامی اجازه داری از بچه ها ی من جدا شوی ومن دوست دارم خانه من واسم من بین ده ودوستان همیشه باشد واز پیش برادران دور نشود بچه ها درس را ترک نکنند .
 
به امید پیروزی رزمندگان اسلام در تمام جبهه ها خداحافظ
خدایا تا خدایا تاانقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

درباره شهید

نام:یوسفعلی

نام خانوادگی:پیروزان

نام پدر:ولی

محل تولد:دزفول

تاریخ شهادت:۱۳۶۱

محل شهادت:خوزستان


نگارنده : fatehan1 در 1392/7/7 10:7:15

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه سردار شهید حسن آقاسی زاده شعر باف
 در جبهه‌های‌ نور علیه‌ ظلمت‌ که‌ معراج‌ انسانهای‌ مخلص‌ و مؤمن‌ و ایثارگر است‌ و کلاس‌ و درس‌ و مدرسه‌ای‌ جهت‌ عشق‌ به‌ خدا و اسلام‌ به‌ شمارمی‌رود و کشتی‌ نجات‌ دهنده‌ از ظلمت‌ و گمراهی‌ است‌ توفیق‌ حضور در این‌ میدانها و جبهه‌ها نصیبم‌ شد  
بسم الله الرحمن الرحیم
 
شکر و سپاس‌ بی‌ حد و حمد و ثنای‌ بی‌کران‌ خداوند متعال‌ و آفریننده‌ دو جهان‌ را که‌ به‌ تقدیر خویش‌ ما را در زمره‌ی‌ آفرینندگان‌ خود قرار داد و نعمت‌حیات‌ وجود را در جهانی‌ نصیب‌ ما نمود که‌ حکومتش‌ تا بنای‌ جهان‌ و زمان‌ بر آن‌ مستدام‌ است‌ و انوار و الطاف‌ و خورشید هدایتش‌ راهنمای‌ نفوس‌ درزمین‌ است‌ تا شاید سر رشته‌ آفرینش‌ و هدف‌ از وجود خویش‌ را در جهان‌ بشناسند.
 در جبهه‌های‌ نور علیه‌ ظلمت‌ که‌ معراج‌ انسانهای‌ مخلص‌ و مؤمن‌ و ایثارگر است‌ و کلاس‌ و درس‌ و مدرسه‌ای‌ جهت‌ عشق‌ به‌ خدا و اسلام‌ به‌ شمارمی‌رود و کشتی‌ نجات‌ دهنده‌ از ظلمت‌ و گمراهی‌ است‌ توفیق‌ حضور در این‌ میدانها و جبهه‌ها نصیبم‌ شد و از نزدیک‌ شاهد رشادتها و جانبازی‌ها وایثارگری‌ها و از جان‌ گذشتگی‌ جوانان‌ مخلص‌ و کم‌نظیر بودم‌ و در جوار آنها الفبای‌ عشق‌ به‌ خدا و راه‌ او را آموختم‌ و از معاشرت‌ و همنشینی‌ بارزمندگان‌ بسیجی‌ و پاسدار و فرماندهان‌ آنها سیراب‌ گشتم‌. 
هر فردی‌ در دوران‌ زندگی‌، بخصوص‌ در دوران‌ جوانی‌ و نوجوانی‌، برای‌ خود دوست‌ و رفیق‌ و همکار و همسایه‌ و هم‌سخنی‌ دارد، معلمی‌ و استادی‌دارد، معتمد، و رازداری‌ دارد پشتیبان‌ و حمایت‌ کننده‌ای‌ دارد، همه‌ی‌ اینها در زندگی‌ من‌، پدرم‌ بوده‌ و هست‌. در همه‌ سختیها، تنهایی‌ها، رنجها و مشقّتهای‌ زندگی‌ مرا راهنمایی‌ و یاری‌ نموده‌ و همه‌ جا وسایل‌ رشد و ترقی‌ و کسب‌ علم‌ و فن‌ و دین‌ و علوم‌ رافراهم‌ نمود، و در دورانی‌ که‌ طاغوت‌ بود، فساد بود، گناه‌ بود، مرا از لغزشها و انحرافها مواظبت‌ و حراست‌ نمود. و من‌ به‌ هیچکس‌ غیر از پدرم‌ بدهکار نیستم‌ که‌ می‌توانند از فروش‌کتاب‌ و لوازم‌ منزل‌ بردارند. برادرانم‌ در احترام‌ به‌ والدین‌ رعایت‌ بیشتری‌ بکنند که‌ همه‌ چیز تابع‌ این‌حکمت‌ است‌. از همه‌ بستگان‌ و دوستانم‌ می‌خواهم‌ که‌ حلالم‌ کنند.

درباره شهید

حسن آقاسی زاده شعرباف در اول فروردین ماه سال 1338 در مشهد مقدس به دنیا آمد. از کوچکی علاقه زیادی به شرکت در مجالس مذهبی داشت. به همین خاطر اکثر مسائل رساله حضرت امام خمینی را حفظ بود. در زمان اوج گیری انقلاب به علت توزیع اعلامیه های امام (ره) در میان مردم، توسط ساواک بازداشت شد.
او که دوران تحصیل را با نمرات عالی گذرانده بود، با پیشنهاد آموزش و پرورش و با کسب اجازه از نماینده امام در قم جهت ادامه تحصیل عازم کانادا شد و با رتبه ای عالی موفق به دریافت کارشناسی ارشد مهندسی راه و ساختمان و پل سازی در دانشگاه «تورنتو» گردید.

آقاسی زاده در کانادا فعالیت چشمگیری در انجمن اسلامی دانشجویان مسلمان داشت. در سال 1361 به ایران بازگشت و وارد نهاد مقدس سپاه شد. وی به دلیل لیاقت و ابراز شایستگی در معاونت فنی و مهندسی قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران مشغول انجام وظیفه شد، پس از مدتی مأمور تأسیس قرارگاههای «صراط المستقیم و خاتم الانبیاء» گشت.
آقاسی زاده از ابتدای ورود به جبهه تا هنگام شهادت در 2400 پروژه کوچک و بزرگ از خط مقدم تا عقبه شهرها، شرکت داشت. وی در تاریخ بیست و هشتم مهرماه سال 1366 ندای حق را لبیک گفته به دیدار یزدان شتافت. مزار پاکش در صحن حرم مطهر امام رضا(ع) قرار دارد. از شهید آقاسی سه فرزند به یادگار مانده است . 


 

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/8 9:34:21

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

از همه كساني كه با‌آنها برخورد داشته ام ميخواهم كه مرا حلال نمايند و از بديها ما بگذرند. 


بسم الله الرحمن الرحيم

"ان الله يحب اله عن قاتلون في سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص"

حمدو سپاس برخداوندي كه مارا به راه راست هدايت فرمود و اين توفيق را به ما داد كه در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل حاضر شده و بر عليه دشمنان دين او جنگ كنيم مدتها بود كه در فكر بودم تا وصيت نامه اي بنويسم ولي نميدانم كه چه بنويسم چرا كه ملت ما خود راه خوبي را يافته اند و انشا الله تا پيروزي نهائي به راه خويش ادامه خواهند داد.

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید عبدالرسول مرادي
اميد دارم حالا كه ديگر من در بين شما نيستم و دستم از اين دنياي خاكي كوتاه شده مرا ببخشيد و حلال كنيد تا شايد از اين كوله‌بار سنگين گناه كه بر دوشم هست كمي كاسته شود. 

بسم رب شهدا

16/2/61

«و من يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما (نساء 74)»

(و هر كه در راه خداي جنگ كند پس كشته يا فاتح گردد، به زودي او را اجري عظيم عطا كنيد)

سلام بر مهدي منجي انسان‌ها و سلام بر تمامي شهيدان.

سلام بر امام امت و سلام بر امت امام.

سلام بر شما پدر، مادر و خاله عزيز، سلام بر تو ‌اي خواهر مهربان، سلام بر شما دو برادر ارجمند، سلام بر محمدحسين خوبم و سلام بر تمامي خانواده و دوستان.

اميد دارم حالا كه ديگر من در بين شما نيستم و دستم از اين دنياي خاكي كوتاه شده مرا ببخشيد و حلال كنيد تا شايد از اين كوله‌بار سنگين گناه كه بر دوشم هست كمي كاسته شود. من كه با بودنم و زندگي كردنم نتوانستم خدمتي به اسلام و به مردم مستضعف و بيچاره بكنم، گفتم بروم شايد كه با مرگم خدمتي كرده باشم.

خود را كوچك‌تر از آن مي‌دانم كه بتوانم شما را نصيحت يا وصيتي بكنم اما تنها حرف اين است: ان تنصر الله ينصركم- شما خدا را يا بهتر بگويم دين خدا را ياري كنيد تا خدا نيز شما را ياري كند و حقيقتا كه فقط رضاي خدا انسان را بس است. در آخر از تمام خانواده، دوستان، آشنايان يا كساني كه اين وصيتنامه را مي‌خوانند عاجزانه تقاضا دارم تا آنجايي كه برايشان مقدور است حتي اگر شده دو ركعت نماز قضا براي من بخوانند يا اگر مقدور است يك روز، روزه قضا بروند چراكه اين بنده گناهكار نماز و روزه‌هاي زيادي را به جا نياوردم. از همه التماس دعا دارم. در ضمن حرف‌هايي را كه بايد به تك‌تك افراد خانواده يا دوستان بزنم در وصيتنامه‌اي جداگانه نوشته‌ام و يك خواهش: روي سنگ قبر من اسمم را ننويسيد و به جايش بنويسيد «بنده خدا» در ضمن حتماً اين جمله را بنويسيد: الهي اگر يكبار بگويي بنده من، از عرش بگذرد خنده من. دومين خواهش: از همه خانواده و دوستان به خصوص از پدر، مادر، خاله و خواهرم جدا تقاضا دارم كه در رفتن من هيچ گريه و زاري نكند تا روح من از آنها راضي‌تر باشد.

بنده خدا: عبدالرسول مرادي

درباره شهید

شهید عبدالرسول مرادي متولد 27 مهر 1340 در شيراز بود. در بحبوحه پيروزي انقلاب عشق و علاقه عجيبي در وجودش نسبت به امام خميني(ره) و آرمان‌هاي انقلاب پيدا كرد. در حالي كه نوجواني 18 ساله بود، در فعاليت‌هاي انقلاب شركت مي‌كرد. بعد از پيروزي انقلاب كه جنگ تحميلي آغاز شد. رسول در راهپيمايي‌هاي انقلاب با عليرضا مسعودي، سرهنگ بازنشسته سپاه آشنا شد و با همديگر از تاريخ 25 آبان تا 5 دي‌ماه سال 1359 در گروه شهيد چمران تحت عنوان جنگ‌هاي نامنظم (چريكي) شركت داشتند. به اين ترتيب او مدتي در سوسنگرد و مدتي را در كردستان به مقابله با دشمن پرداخت. 

در دوران سربازي، بعد از طي دوره آموزشي، وارد تيپ 55 هوابرد شد. در آنجا راننده توپ 106 شد اما خيلي تمايل داشت كه وارد خط مقدم جبهه شود، براي همين از فرمانده خود خواهش كرد كه او را از آن قسمت به بخش آرپي‌جي منتقل كند، رفت و آرپي‌جي‌زن شد. در عمليات فتح المبين هم به عنوان آرپي‌جي‌زن شركت داشت. در همين كسوت بود كه در عمليات بيت‌المقدس در حالي كه با دشمنان مقابله مي‌كرد،در سن 21 سالگی به فيض عظيم شهادت نائل شد.

یادش گرامی


خاطراتی از شهید عبدالرسول مرادي

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/10 9:19:21

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مطالبی را که اکنون می‌خواهم بنویسم شاید کمتر جائی گفته باشم، ولی به نظر می‌رسد که بالاخره مطالب باید جائی گفته یا نوشته شود. شاید ما در لحظات آخرِ یک مأموریت، به خاطر شهدای دیگر و عظمت پیامبر(ص) و خاندانش(ع) مورد قبول حق تعالی قرار گرفتیم و بار نبسته خویش را همراه با کوله‌باری از گناه به دیار آخرت بردیم. لحظاتی را به یاد می‌آورم که تنها بودم، چیزی از جنگ نمی‌دانستم و کارهایی که تا حال انجام گرفته، هیچ در فکرش نبودم. به ذهنم نمی‌رسید که یک روزی می‌آید و من فرمانده گردان باشم. منظورم این است که اسم‌ام باشد و محتوی نداریم و نداشتیم، ولی در این مدت تجربیاتی بدست آوردیم و همکاری‌هائی از بعضی برادران که هیچ انتظار از آنها نداشتیم، با ما شد. البته خداوند نظر لطف و مرحمت به ما کرد، توانستیم تا این زمان دوام بیاوریم، ولی برادران عزیز، جهت کارکردن در یک واحد نظامی باید اصولی را در نظر بگیریم و همیشه به یادمان باشد که تابع همان اصولی باشیم که از اول در ذهنمان برای خودمان ترسیم نمودیم. کار در واحد نظامی، آن واحد نظامی که در راه اسلام خدمت می‌کند، تفاوت‌های فاحشی با دیگر واحدها دارد. خلاصه مطالب اینکه: کسانی می‌توانند در این راه پیروز باشند و تا آخر راه بیایند که هیچ چیز، جز آن چیزی که به خاطر او و برای پیشبرد او کار می‌کنند، در نظر نداشته باشند.
 

ادامه مطلب

[ دوشنبه 19 مرداد 1394  ] [ 12:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مهدی فیروزی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1335
محل تولد: ایران - فارس - شیراز تاریخ شهادت: 28/07/1360
محل شهادت: - طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سال 1335 شهر شیراز میزبان گام های کوچک مهدی بود. پدر او اعتقاد خاصی به فرامین دین نبی اکرم (ص) داشت و از همان آغاز طفولیت سعی کرد مهدی انسانی مقیّد به دین اسلام تربیت شود. آموختن علم را از مدرسه صدرا آغاز کرد. بعد از طی دوره ی راهنمایی به دبیرستان مهدیه رفت. اما بعد از 3 سال به جهت علاقه ی به کارهای فنی وارد هنرستان شد و در رشته ی برق ادامه تحصیل داد. کم کم به مسایل سیاسی علاقمند شد و در جلسات مسجد شیشه گرها شرکت نمود. فیروزی چندی بعد به کشور لبنان سفر کرد و از آنجا به فرانسه و انگلستان رفت و در شهرهای پاریس و لندن فعالیت سیاسی خود را به انجام رساند.
در زمان ورود امام به ایران مهدی به کشور بازگشت و در شیراز به فعالیت پرداخت و حزب جمهوری اسلامی این شهر را به راه انداخت. این پاسدار دلاور اسلام مسئولیت اطلاعات و تحقیقات سپاه را بر عهده گرفت و در ادامه به عضویت شورای فرماندهی درآمد. و سرانجام در روز بیست و هشتم مهرماه سال 1360 در سن 25 سالگی در حالی که عازم محل کار خود بود، توسط منافقین به شهادت رسید و نامش در جرگه شاهدان روز حشر قرار گرفت.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سیدابراهیم فقیهی

نام پدر: - تاریخ تولد: - / - /1326
محل تولد: ایران - فارس - نی ریز تاریخ شهادت: 17/07/1360
محل شهادت: دانشگاه شیراز طول مدت حیات: 34 سال
مزار شهید: -


زندگینامه
سید ابراهیم فقیهی در سال 1326 در شهرستان نیریز استان فارس دیده به جهان گشود. او فرزندی از سلاله ی طه بود، که در فضای معنوی و آکنده از معنویت پرورش یافت. در سنین خردسالی قرائت کلام الله مجید را فراگرفت و در سن 7 سالگی به مدرسه رفت و تحصیلاتش را تا پایان مقطع دبیرستان در رشته ی علوم تجربی ادامه داد . سپس جهت طی خدمت نظام وظیفه به شهرستان ساوه اعزام شد. اما در آن جا به فعالیت های سیاسی روی آورد و بارها مورد تعقیب و شکنجه ی رژیم قرار گرفت. سید با اتمام خدمت به دانشگاه علوم پزشکی شیراز راه یافت و هم زمان با تأسیس انجمن اسلامی دانشگاه فعالیت های انقلابی را گسترش داد. تا آن جا که جزو ارکان اساسی جهاد دانشگاهی محسوب می شد. او هم چنین در راه اندازی و تشکیل شورای برنامه ریزی و نظارت بر امور بهداشت و درمان استان فارس تلاشی پیگیر داشت.
در سال 1348 بعد از انفجار در خوابگاه دانشجویان و شهادت سه تن از دانشجویان به جرم رهبری تظاهرات دانشجویی، دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت. یک بار نیز به علت مبارزه با رژیم شش ماه از دانشگاه اخراج شد. فقیهی اغلب با آیت الله دستغیب و آیت الله محلاتی در تماس بود. با شروع جنگ نخستین گروه امداد پزشکی در خوزستان را تشکیل داد و خود نیز به همراه دیگر هم رزمانش به اهواز عزیمت کرد. تشکیل کمیته ی کمک به عشایر، تشکیل جامعه ی اسلامی تقوا، راه اندازی انجمن اسلامی پزشکان، راه اندازی و تشکیل صندوق قرض الحسنه ی « اندوخته های خاتم (ص)» ،تأسیس شرکت تعاونی در شهرستان نی ریز و چاپ نشریه ای در ساوه از اقدامات دیگر فقیهی بود. 
دکتر سید ابراهیم فقیهی سرانجام در روز هفدهم مهرماه سال 1360 در دانشگاه شیراز توسط منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و در 34 سالگی به عرش اعلی پر گشود.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 18 مرداد 1394  ] [ 4:12 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]