تشییع پیکر 2 شهید مدافع حرم در نیروی زمینی سپاه
پیکر پاک شهیدان حسونیزاده و مختاربند با حضور جانشین فرمانده کل سپاه در ستاد فرماندهی نزسا تشییع شد.
|
![]() |
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، مراسم تشییع پیکر مطهر شهیدان حسونیزاده و مختاربند از مدافعان حرم، صبح امروز با حضور سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه و جمع زیادی از کارکنان نیروی زمینی سپاه در ستاد فرماندهی این نیرو برگزار شد.
قرار است پیکر پاک این دو شهید بزرگوار پس از انتقال و تشییع در استان خوزستان، در زادگاه خودشان به خاک سپرده شود.
سرهنگ پاسدار فرشاد حسونیزاده و سرهنگ پاسدار حمید مختاربند هفته گذشته در حین انجام مأموریت مستشاری و کمک به ارتش و رزمندگان مقاومت اسلامی سوریه در نبرد با تروریستهای تکفیری به شهادت رسیدند.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، پیکر مطهر و نورانی شهید محمد محمدی پس از ۲۸ سال از طریق DNA شناسایی شد.
شهید محمد محمدی، فرزند جمشید، متولد سال ۱۳۵۰ و اعزامی از استان زنجان می باشد. شهید محمد محمدی سال ۶۶ به عنوان نیروی سپاه به جنگ اعزام و در عملیات نصر۷، منطقه عملیاتی بوالفتح عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
انتهای پیام/
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:19 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از کرمان، اولین یادواره 25 شهید دهستان قلعه عسکراز توابع شهرستان بردسیر29 مهرماه ساعت 8 صبح مصادف با هفتم محرم الحرام در محل سالن اجتماعات پردیس قلعه عسکر برگزار می شود.
یادآور می شود نمایشگاه کتاب و عکس دفاع مقدس از برنامه های جانبی و همچنین برشورهایی ازوصیت نامه های شهدا در مراسم توزیع می شود.
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، مبارزان انقلابی، در روزهایی که علیه نظام شاهنشاهی فعالیت میکردند، نامهای مستعاری را برای خود بر میگزیدند تا شناسایی نشوند. در این بین بودند کسانی که بعدها به فرماندهان دوران دفاع مقدس بدل شدند و همچنان اسم مستعار دوران مبارزات را یدک میکشیدند. کسانی همچون سید یحیی صفوی معروف به رحیم صفوی، محمدعلی جعفری معروف به عزیز جعفری، شهید غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری و... .
اما جالب است اگر بدانید شهید حاج حسین همدانی اگرچه از اسم مستعار استفاده نمیکرد، اما در جبهههای دفاع مقدس نامخانوادگیاش تغییر کرد و حتی بعد از جنگ محسن رضایی برای ثبت رسمی این نام به ثبت احوال نامه فرستاد. ماجرای خواندنی تغییر نام این سردار شهید را به روایت خود شهید در ادامه بخوانید:
روز پنجم جنگ – 4 مهر سال 59 – که حاج محمد بروجردی به سرپل ذهاب آمد، بعد از بازدید مفصل و دقیقی که از منطقه داشت، رو کرد به بنده و با آن لبخند ملیح و دلنشین و ته لهجهی قشنگ لرستانی خودش، گفت: برادر همدانی؛ این محور، محور بچههای همدانی است. تو که مسوول این جبههای، همدانی هستی، پس جبههی شما هم از این به بعد، جبههی همدانیهاست به این ترتیب و از سربند همین ماجرا، دیگر همه به خط پدافندی ما می گفتند جبههی همدانی ها، به بنده هم میگفتند؛ برادر همدانی!
این طوری بود که با نام فامیلی همدانی معروف شدم. در نام فامیلی قبلی، پسوند همدانی وجود داشت. نام فامیلی قبلی بنده، شاکویی همدانی بود. چند سال پس از ختم جنگ تحمیلی، به امر سردار محسن رضایی میرقائد، رفتم و شناسنامهام را عوض کردم. به یاد دارم آقا محسن، نامهای خطاب به رئیس وقت سازمان ثبت احوال کشور نوشت و در آن نامه، از ثبت احوال خواست تا نام فامیلی بنده را در اسناد سجلی، رسماً از شاکویی همدانی، تبدیل کنند به همدانی. در نتیجه، شاکویی حذف شد و فقط همدانی آن باقی ماند. این نام فامیلی فعلی، در اصل، یادگاری است از شهید عزیزمان حاج محمد بروجردی، که خدا ایشان را با بزرگان بهشت محشور کند.
انتهای پیام/
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:12 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد به نقل از روابط عمومی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی، یادواره سردار شهید بابانظر و 67 شهید دهستانهای آبروان و پایین ولایت بخش رضویه با حضور مسئولین، خانواده شهدا و ایثارگران و آحاد مردم در روستای اره از توابع مشهد برگزار شد.
در این یادواره معنوی فرماندار بخش رضویه، مسئولین نیروی انتظامی و سپاه منطقه، مولویهای بخش رضویه، حجتالاسلام ملکی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه دو مشهد مقدس و خانوادههای شهدا و جانبازان این مناطق نیز حضور داشتند.
اجرای سرود و مداحی توسط یادگار دفاع مقدس جانباز مهماندوست و سخنرانی خلیل موحد عضو شورای شهر مشهد در خصوص پیروی از رهبری و بصیرت افزایی و تقوا، شعور و اخلاص رزمندگان در زمان جنگ از دیگر بخشهای این یادواره معنوی بود.
لازم به ذکر است این یادواره به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه دو مشهد و با حضور بیش از هزار نفر از ایثارگران و مردم این مناطق برگزار شد و در آن شرکتکنندگان با آرمانهای شهدا تجدید پیمان کردند.
در پایان تصاویر شهدای این مناطق بر روی هفت بیلبورد در روستاهای منطقه نصب و رونمایی شد.
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از قزوین، مراسم بزرگداشت شهید ترور "قدرت الله چیگنی" از شهدای دوران پیروزی انقلاب در قزوین برگزار می شود.
در این مراسم که سه شنبه 28 مهرماه، از ساعت 15 در سالن اجتماعات سازمان تبلیغات اسلامی استان قزوین برگزار می شود دکتر حسن عباسی سخنرانی می کند.
گفتنی است؛ شهید قدرت الله چگینی معاون اداره آموزش و پرورش بود که دوازدهم شهریور ۱۳۶۰، در قزوین مورد سوءقصد گروههای ضدانقلاب قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
انتهای پیام/
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، تصویری که پیش رو دارید، اوایل دهه ی 1370 شمسی و در لبنان به ثبت رسیده است. از حال و هوای عکس (که شاید یک یا دو سال پس از شهادت «سید عباس موسوی» گرفته شده) پیداست که حاضران، از نزدیکان و خواصِ دبیرکلِ جدیدِ حزب الله لبنان هستند. تا چند روز قبل، تنها دو نفر از افراد حاضر در عکس، در زمره شهدا بودند اما روز 19 مهرماه، نفر سوم نیز به یارانِ شهیدش دست داد و اینک، به جز جناب «سید حسن نصرالله»، همه مردانِ موجود در این قاب، خلعت شهادت پوشیدهاند.
شهید «حاج حسن محمد الحاج» (معروف به «أبو محمد الإقلیم» یا «حاج ماهر») یکی از قدیمی ترین سردارانِ «مقاومت اسلامی لبنان» بود که 19 مهر ماه، در نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» برای دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) خلعن شهادت پوشید.
دو شهید دیگری که در این تصویر دیده می شوند، در دو جنگ سرنوشت ساز قبلی به شهادت رسیده اند. شهید «سالم محمد عبود» روز سیام آذرماه 1374 شمسی (برابر با 28 رجب) در نبرد با ارتش صهیونیستی، بال در بال ملائک گشود. «محمد قانصو» (با نام نظامی «ساجد الدویر») 12 سال بعد، در جریان «جنگ 33 روزه حزب الله و ارتش صهیونیست» پنجه بر بام عرش گرفت و 9 سال بعد هم «حاج ماهر» در جبههی نبرد با «اسلام آمریکایی» به آنان پیوست.
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد به نقل از روابط عمومی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی، باهدف ترویج فرهنگ ایثار و شهادت یک پدر شهید در گناباد در اقدامی خداپسندانه با وقف درآمد یک باب مغازه به ارزش 150 میلیون تومان در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت سهیم شد.
حاج حسن نمازی پدر شهید والامقام مجید نمازی پس از وقف درآمد مغازهاش در شهرستان گناباد برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت گفت: جوانان ما اطلاع چندانی از هشت سال دفاع مقدس و آنچه در جبههها گذشت ندارند و این وظیفه ماست تا با ترویج فرهنگ ایثار و شهادت آنها را متوجه این جریان کنیم.
وی افزود: دفاع مقدس لبریز از معنویات و جریانهای بزرگ است که درنهایت به پیروزی ایران اسلامی در برابر دشمنانش منجر شد.
این پدر شهید تصریح کرد: به یاد دارم که پسرم برای اعزام به جبههها از من اجازه گرفت و زمانی که به او اجازه دادم فهمیدم که به کف پای خود آجر بسته و در صفهای آخر ایستاده است تا با اعزام او به جبههها مخالفت نکنند.
نمازی خاطرنشان کرد: وقف در راه شهدا برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت اجری فراوان دارد و لازم است تا نسل جوان و امروزی را با آنچه در سالهای دفاع مقدس گذشت آشنا کنیم.
وی بیان داشت: خانواده شهدا و ایثارگران مانند سالهای جنگ در عرصههای ایثار فعال هستند و امروز هم با وقف در راه شهدا و ترویج فرهنگ دفاع مقدس میتوانند در این جریان معنوی به شکلی تازه سهیم باشند.
لازم به ذکر است شهید مجید نمازی در پانزدهم شهریورماه 1347 چشم به جهان گشود و در سوم اردیبهشت سال 1366در عملیات کربلای 10 بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، از این رو هرچه از خاطرات دفاع مقدس میشنویم و مینویسیم، قطرهای از هزاران است و سعی میکنیم از این به بعد بیشتر روی یک محور از خاطرات رزمندگان توجه کنیم و آن را بازتاب دهیم. این بار به سراغ علیمردان روستا از فرماندهان گردان غواص لشکر 19 فجر رفتیم که خاطره خوبی از امداد الهی در عملیات والفجر8 دارد. عملیاتی که با رمز یا فاطمه زهرا(س) انجام شد و بیشترین توسلها نیز به بیبی دو عالم حضرت زهرا(س) شده بود. واگویههای روستا را پیش رو دارید.
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس اعزامی به منطقه رزمایش، رزمایش مشترک محرم از دوشنبه به مدت دو روز در منطقه غرب و شمالغرب کشور با حضور نیروهای زمینی، هوایی و پدافند ارتش برگزار می شود.
این رزمایش با اجرای عملیات یگان های زرهی، واکنش سریع، توپخانه، هوانیروز و پیاده نزاجا آغاز خواهد شد.
انتهای پیام/
احراز هویت پیکر شهید محمد محمدی ازطریق DNA
ادامه مطلب
اولین یادواره شهدا دهستان قلعه عسکر برگزار می شود
ادامه مطلب
روایتی خواندنی از تغییر نام سردار همدانی
ادامه مطلب
برگزاری یادواره شهید بابانظر و 67 شهید نواحی مشهد
ادامه مطلب
بزرگداشت شهید قدرت الله چیگنی در قزوین برگزار میشود
ادامه مطلب
در این عکس تنها «سید حسن نصرالله» شهید نشده است
ادامه مطلب
درآمد یک باب مغازه به ارزش 150 میلیون تومان وقف ترویج فرهنگ شهادت
ادامه مطلب
عنایت حضرت زهرا(س) بهترین پشتیبان ما بود
غواصان مظلوم
بچههای غواص خیلی مظلوم بودند. کمتر در موردشان نوشته میشود. شب عملیات والفجر8 از قسمت قصردشت آبادان وارد آب شدیم. باید به نهر عقاب میرسیدیم و عملیات را رأس ساعت 10 شب شروع میکردیم. اگر نمیتوانستیم خط را بشکنیم، بچهها بعد از ما با آتش مستقیم دشمن وارد عمل میشدند و لطمات زیادی میخوردند. جمع کردن بچهها خیلی سخت بود. آنها باید با تجهیزات و سلاحهای سنگین در آب شنا میکردند و موانع آبی را از سر راه برمیداشتند. تحمل سنگینی آرپیجی، کلاشینکف، نارنجک و سرنیزه مرد میخواست. برای اینکه ارتباط ما با ستاد فرماندهی قطع نشود، به بیسیم نیاز داشتیم. بیسیمهای ما پیشرفته نبودند و در آب از کار میافتادند. بچهها چند تایی بیسیم از شهربانی گرفته بودند و بدنه آن را در تیوپ موتورسیکلت پرس کرده بودند تا زیر آب دوام بیاورند. اما این نگرانی وجود داشت که شارژ بیسیمها تمام شود. میخواهم بگویم با کمترین امکانات قرار بود کار بزرگی چون عبور از اروند را انجام دهیم.
توسل به حضرت زهرا
ساعت هفت غروب رفتیم توی آب. سه ساعتی شنا کرده بودیم که وسط راه متوجه شدیم 800 متر را اشتباه آمدهایم. حالا باید برخلاف جهت آب این 800 متر را برمیگشتیم. عملیات رأس ساعت 10 شب شروع میشد. اگر سر ساعت نمیرسیدیم، بچههای خودی از پشت با آتش مستقیم عمل میکردند و امکانش هم بود که زیر آتش مستقیم نیروهای خودی قرار بگیریم. لحظات سختی بود و به عنوان مسئول گردان، کاری از دستم برنمیآمد. متوسل شدم به حضرت زهرا(س) و گفتم: «من که همیشه توی جبهه نوکری سادات رو میکنم، یا زهرا اینها بچههای تو هستن، نذار پرپر بشن» زیر چشمی به بچهها هم نگاه کردم. مثل جوجههایی که دور مرغ جمع میشوند، دور من حلقه زده بودند. هیچ کس جز من نمیدانست که اشتباه آمدهایم. بچهها با اشاره میگفتند:«آقا چه کنیم؟ بزنیم به خط؟» بغض گلویم را گرفت. یاد صحرای کربلا و بیکسی امام حسین(ع) افتادم و به حضرت زهرا(س) گفتم: «ما که آمدیم شهید بشیم، پس اجازه بده اول مأموریتمون رو انجام بدیم، بعد فدا شیم.» هنوز راز و نیازم تمام نشده بود که صدای وحشتناکی به گوشم رسید. نخلها به هم میخوردند و نم نم باران صورتهایمان را خیس میکرد. کم کم تگرگ گرفت و باد خلاف جهت آب وزید، ما هم حرکت کردیم. در 15 دقیقه، 800 متر را برگشتیم و رسیدیم به خط. آنجا به آسمان نگاه کردم، صاف صاف بود!
توسل دوباره
ساعت 10 و 15 دقیقه بود که به ساحل دشمن رسیدیم، اما معلوم نبود آتش نیروهای خودی چه زمانی شروع میشود. بنابراین باز به حضرت زهرا(س) متوسل شدم. گفتم: «بچههات رو نجات بده.» به هرحال همه بچهها را از موانع عبور دادم و خود آخرین نفر بودم. در همین لحظه چیزی از درون آب پایم را گرفت. فکر کردم کوسه است، آرام از آب بیرون آمد و گفت: «برادر سلام غواصم گم شدم!» یکی از بچههای لشکر نصر بود که به خواست خدا ما را پیدا کرده بود. خودمان را به کنار سنگرهای دشمن رساندیم. مردد بودیم عملیات را شروع کنیم یا نه، با همین چشمانم میدیدم که چطور سربازان عراقی به هم سیگار تعارف میکنند. بسم الله توی دلم گفتم و با یک تکبیر، دوتا نارنجک انداختم داخل سنگرشان، بچهها خیلی سخت جنگیدند و به شکر خدا خط را شکستیم.
بیسیم از کار افتاد
بعد از شکستن خط مشکل این بود که بیسیممان از کار افتاده بود. دیدم کنار سنگر یک پیت نفت است. تصمیم گرفتم با آتش زدن یک نخل، فانوسی دریایی درست کنم. چهار نفر از بچهها را هم روی سنگرها گذاشتم تا رو به نیروهای خودی تکبیر بگویند. با آتش گرفتن نخل چند نفر از بچهها را دیدم که میگفتند حاجی بیسیم پیدا کردیم. تا خواستم فرکانس ایران را ببندم، شنیدم که فرمانده لشکر از آن سوی بیسیم میگوید:«صدای حاج روستا میآید. بروید سراغش، به طرف آتش» این را شنیدم و بیسیم قطع شد. توسل به حضرت زهرا(س) کار خودش را کرده بود و عنایت ایشان تا آخرین لحظه عملیات ما را همراهی میکرد.
منبع : روزنامه جوان
ادامه مطلب
رزمایش بزرگ محرم برگزار می شود
ادامه مطلب