دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

150 شهید و 70 آزاده سیاسی نتیجه تلاش برای استقلال کشور

رئیس کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب استان گفت: فارس در مبارزات علیه رژیم ستم شاهی حدود 70 آزاده سیاسی تقدیم کرد که هم اکنون حدود 50 نفر از این بزرگواران در قید حیات هستند.
کد خبر: ۲۲۵۹۱۹
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۷ - 08February 2017
 

به گزارش دفاع پرس از شیراز ، عبدالرحیم اسدی لاری رئیس  کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب استان فارس اظهار داشت: استان فارس در مبارزات علیه رژیم ستم شاهی حدود 70 آزاده سیاسی تقدیم کرد که هم اکنون حدود 50 نفر از این بزرگواران در قید حیات هستند.

عبدالرحیم اسدی لاری متولد 1325 در شهرستان شیراز است، او که در خانواده ای مذهبی پرورش یافته است از 7 سالگی از طریق پدر و برادرانش با مبارزات انقلابی علیه رژیم طاغوت آشنا شد، و در جریان این مبارزات قرار گرفت، وی در این خصوص می گوید: برادر بزرگم در دوران پیش از انقلاب سفید ایران در هندوستان بود و پس از انقلاب نیز به عنوان رئیس دفتر شهید رجایی منصوب شد، از طریق او که یکی از مبارزین فعال علیه رژیم طاغوت بود با جریان مبارزات انقلابی آشنا شدم، ابتدا مبارزات به صورت مخفیانه انجام می شد، و با پخش اعلامیه های امام خمینی و برگزاری جلسات مذهبی و روشنگری صورت می گرفت اما از سال 56 آشکار انجام شد.

دکتر اسدی لاری گفت: سال 1345 در دانشگاه پزشکی تبریز در رشته پزشکی پذیرفته شدم، از ابتدای ورود به دانشگاه در قالب آگاه سازی اذهان عمومی و توزیع اعلامیه ها و کتاب های امام خمینی (ره) به مبارزات انقلابی پرداختم تا اینکه سال 51 در این شهر به جرم حمل کتابهای امام راحل (ره) و شهید مطهری توسط نیروهای ساواک دستگیر و بازداشت شدم حدود 80 روز تحمل زندان های خوفناک ساواک و شکنجه توسط شکنجه گران بیرحم در زندان های تبریز و تهران طول کشید تا اینکه در دادگاه نظامی مرا به 2 سال حبس در زندان تبریز محکوم کردند.

رئیس کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب استان فارس تصریح کرد: پس از پایان حبس و آزادی از زندان های ساواک، مجدداً به جریان فعالیت های سیاسی و مبارزات انقلابی برگشتم و همراه با دیگر مبارزین تبریز و شیراز به مبارزات خود ادامه دادیم، مبارزات انقلابیون نیز کم کم رنگ و بویی دیگر به خود می گرفت و مردم پیوسته به این موج و دریای خروشان می پیوستند رژیم ستم شاهی نیز که دیگر توان مقابله با این سیل فروشان و مردم آگاه و انقلاب را نداشت گهگاهی به طرفند و سیاست و گاهی به زور گلوله متوسل می شد اما مردم مومن و انقلابی کشورمان با تکیه بر رهبری امام خمینی (ره) موفق به شکست کاخ های طاغوت و سرنگونی حکومت ستم شاهی شدند.

این آزاده سیاسی دوران انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی به راحتی به دست نیامده است، مردم کشور ما این انقلاب را به بهای سنگینی بدست آورده اند، تقدیم یکصد و 57 شهید و حدود 70 آزاده سیاسی در  استان فارس تنها بخش کوچکی از فداکاری های مردم انقلابی کشور در دوران انقلاب است.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 20 بهمن 1395  ] [ 6:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یادواره شهدای پایگاه شهید بهشتی برگزار می‌شود

مراسم بزرگداشت شهدای پایگاه شهید بهشتی شنبه 23 بهمن‌ماه در تبریز برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۲۵۵۷۰

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۹ - 06February 2017

یادواره شهدای پایگاه شهید بهشتی برگزار می‌شود

به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، مراسم گرامی‌داشت شهدای پایگاه شهید بهشتی شنبه 23 بهمن‌ماه ساعت 199 در مسجد حضرت ابولفضل(ع) واقع در تبریز، خیابان وحدت برگزار می‌شود.

این مراسم نورانی با حضور خانواده‌های معزز شهدا، جانبازان و ایثارگران همراه با سخنرانی سرهنگ پاسدار عباسی فرمانده سپاه ناحیه غدیر تبریز و مدیحه‌سرایی ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/ 151


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (18 بهمن)

18 بهمن 1395 خورشیدی برابر با 8 جمادی الاول 1438 هجری و 6 فوریه 2017 میلادی

کد خبر: ۲۲۴۶۷۴

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۰:۱۰ - 06February 2017

روزشمار دفاع مقدس (18 بهمن)

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (18 بهمن)

• تصویب اولین قانون مطبوعات در ایران (1286 ه.ش)

• عملیات کوچک محدود در سوسنگرد توسط سپاه (1359 ه.ش)

• آغاز عملیات بزرگ والفجر مقدماتی در فکه به فرماندهی سپاه (1361 ه.ش)

• شهادت شهید تراب شیرازی (1359 ه.ش)

• اعلامیه‌ای با مضامین «درود بر آزاد مردان راه حقیقت، درود بر شهیدان راه استقلال ایران ـ مرگ بر استعمارگران کثیف و خونخوار ـ زنده باد نهضت بزرگ آیت الله خمینی» در برخی از نقاط شهر گنبد کاووس نصب گردید. (1356ه.ش)

• تظاهراتی از سوی دانشجویان ایرانی در دانشگاه اوکلاهماسیتی، آمریکا علیه شاه برپا گردید. (1356 ه.ش)


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اصل دفاع مقدس را قربانی روایت‌ و درام سینمایی نکنیم

مدیر عامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس گفت:‌ نیاز است نهادهایی که در حوزه دفاع مقدس از فیلمساز حمایت می‌کنند سخت‌گیری‌هایی درباره روایت‌ها در نظر بگیرند. نباید اصل دفاع مقدس را قربانی روایت‌ و درام سینمایی کنیم.

کد خبر: ۲۲۵۴۱۰

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۵ - 06February 2017

«محمدحسین نیرومند» مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس با اشاره به آثار جدید تولید شده سینمای  دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر، اظهار داشت: تولیدات امسال جوانان سینما، نگاه همگان را به آینده سینمای دفاع مقدس تغییر داد و ما نیز به آینده خوشبین هستیم.

وی با اشاره به اینکه وظیفه ما فراهم کردن زمینه تولید برای سینمای دفاع مقدس است، گفت: مشکل ما از جایی شروع می‌شود که بحث فیلمنامه مطرح می‌شود. احساس ما این است، فیلم‌هایی که با موضوع دفاع مقدس نوشته می‌شود، ذهنی و انتزاعی است و با واقعیت‌های آن روزها فاصله دارد.

مدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس عنوان کرد: فیلم‌هایی که ساخته می‌شود با دنیای واقعی دفاع مقدس تطبیق واقعی ندارد. آثار تولید شده تقدیر می‌شوند و همین‌ها به عنوان الگو و نمونه‌هایی برای فیلم‌های بعدی در نظر گرفته می‌شوند. نیاز است نهادهایی که در این حوزه از فیلمساز حمایت می‌کنند، سخت‌گیری‌هایی درباره روایت‌ها در نظر بگیرند. اصل دفاع مقدس را قربانی روایت‌ و درام سینمایی نکنیم.

نیرومند گفت: وظیفه ما است که جریان فیلمسازی دفاع مقدس را حمایت کنیم. نگاه ما به فیلم اولی‌ها مثبت است و در سال اول مسئولیت در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس چهار فیلمساز جوان را برای تولید فیلم دعوت کردیم که به دلیل مشغولیت‌های کاریشان نتوانستند با ما همکاری کنند.

انتهای پیام/ 121


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهید «خیرالله مومنی» اولین شهید انقلاب اسلامی در کردستان

شهید خیرالله مومنی از مجاهدان انقلاب اسلامی در شهر سریش‌آباد از توابع شهرستان قروه به دنیا آمد و در جریان انقلاب، خدمات شایانی در این خطه از سرزمین مجاهدت‌های خاموش داشت.

کد خبر: ۲۲۵۳۴۴

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۲:۰۰ - 06February 2017

به گزارش دفاع پرس از سنندج، در کردستان هم همچون دیگر نقاط ایران، آزادی‌خواهانی که از ظلم و ستم رژیم ستمشاهی به ستوه آمده بودند، پا به پای پیر خمین به حرکت در آمدند و در سیل خروشان انقلاب به راه افتادند تا بنیان شاهنشاهی 2 هزار و 500 ساله را از بیخ و بن بر کنند.

در این میان یکی از نقاطی که آن سال‌ها مجاهدان بسیاری را در دامان خود به بار آورده بود، شهر سریش‌آباد بود که به خاطر تدین واخلاص مردمان این سرزمین عنوان قم کردستان را با خود همراه  داشت.

یکی از مجاهدانی که آن روزها ، جدیدترین اعلامیه‌های امام روح‌الله را به سریش‌آباد می‌آورد، شهید خیرالله مومنی بود که در این راه از جان خود گذشته بود تا  بیانات مقتدایش را به گوش مردم برساند.

اودر روزهای خون و قیام بارها و بارها برای آوردن اعلامیه‌های امام روح‌الله به قم رفت آمد داشت و چند باری نزدیک بود که توسط عوامل خود فروخته ساواک دستگیر شود.

بعد از بازگشت خیرالله از قم، خانه کوچکش در انتهای یکی از خیابان‌های شهر محل تجمع انقلابی‌های سریش آباد می شدآنها که سواد داشتند، اعلامیه‌های امام را می‌خواندند و بعد شروع می‌کردند به نوشتن اعلامیه‌ها تا بین مردم پخش شود.

سال 57 بود و ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان، مسجد جامع شهر سریش آباد، آن روزها به رغم اینکه ماموران ستمشاهی هرگونه عزاداری برای سیدالشهدا (ع) را ممنوع کرده بودند،سریش آباد سرشار بود از جوشش وخروش حسینی.

در همین ایام ، سخنرانی از قم به سریش آباد آمده بود و در خطابه‌های خود از انقلابی می‌گفت که عنقریب اتفاق خواهد افتاد، از آیت‌الله خمینی و دستور ایشان برای قیام علیه ظلم و ستم سخن های فراوانی ذکر می کرد.

روحانی در منبر از حسین (ع) می‌گفت و از اینکه عاشورا و کربلا در هر زمان و مکانی جاری است و یزیدیان امروز هم در صددند که اسلامی غیر از اسلام ناب محمدی را به مردم تحمیل کنند.

شب دوم محرم سال 57 بود و مردم مهیای برگزاری عزاداری امام حسین (ع) و ماموران در صدد اهانت به مجلس عزای سرور و سالار شهیدان ودستگیری روحانی مسجد بودند،  مردم وقتی متوجه نقشه پلید ماموران شدند، روحانی را از مسجد تا مکانی امن انتقال همراهی کردند، که در این گیر و دار، صدای شلیک گلوله‌ها در میدان شهر ، بلند شد و اولین گلوله بر قلب مجاهد شهید، خیرالله مومنی نشست.

آن شب، شبی بود که شهید خیرالله در عروجی از محرم تا آستان شفاعت حسینی پر کشید و به دیدار یار شتافت تا ثمره خون او و صدها شهید انقلاب، دو ماه بعد با آمدن امام به میهن و پیروزی انقلاب اسلامی، در نهضتی به بلندای اسلام، به بار بنشیند.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهیدی که با تقدیم جانش راه بازگشت امام (ره) به میهن را هموار کرد

مبارزات انقلابی شهید رمضانعلی خوش قامت با گوش دادن نوارها و مطالعه کتاب‌های امام خمینی (ره) شروع شد و زمانی که هنوز امام در پاریس بود، اعلامیه‌های امام را تکثیر می‌کرد و تمام آرزویش آمدن امام به ایران بود، در تظاهرات گسترده مردم شیروان علیه رژیم با شلیک مستقیم ژ3 به قلبش توسط رئیس شهربانی به شهادت رسید و روز هفتم شهادتش با 12 بهمن روز ورود امام به ایران مصادف شد.
کد خبر: ۲۲۵۳۲۰
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۳:۰۰ - 06February 2017
 

تا وصال یار راهی نمانده- شهید رمضانعلی خوش قامتبه گزارش دفاع پرس از خراسان شمالی، شهید رمضانعلی خوش قامت در سال 13444 در روستای آلخاست شهرستان فاروج متولد شد و پس از گذراندن دوران ابتدایی  و بعد از فوت پدر به شهرستان شیروان رفت و همان جا ساکن شد.

تحصیلاتش را تا مرحله دیپلم در رشته علوم طبیعی ادامه داد بعد از گرفتن دیپلم به علت فوت پدر و سرپرستی مادر و پنج خواهرش از سربازی معاف و به عنوان معلم در فرمانداری برای پیکار با بی‌سوادی استخدام شد.

رمضانعلی به مسائل اعتقادی مثل نماز و روزه اهمیت می داد و به مادرش و خواهرانش نیز توصیه می کرد در شب های قدر احیاداری کنند. او به حجاب خیلی اهمیت می داد و حتی هنگامی که قصد ازدواج با دختر عمویش را داشت می گفت: تا هنگامی که عقد نکنیم حاضر نیستم که با همسرم حرف بزنم یا او را ببینم.

خیلی با محبت، آرام ومنطقی بود و همیشه هدفش کمک به دیگران بود و با توجه به این که یتیم بود مشکلات کلیه ی اعضاء خانواده و حتی  اقوام و دیگران را حل می کرد.

عدالت خواهی و مبارزه ی با ظلم و ستم مهم ترین انگیزه های شهید بود که باعث شد او وارد میدان مبارزات انقلابی علیه رژیم  شاه شود. او با مسائل دینی و اسلامی عجین بود و تمام آرزویش آمدن امام به ایران بود مبارزات انقلابی وی با  گوش دادن  نوارها و مطالعه کتاب های امام خمینی(ره) و مسائل دینی شروع شد و زمانی که هنوز امام در پاریس بود او اعلامیه های امام را تکثیر می کرد و هنگامی که در مسجد جامع به نگهبانی می پرداخت دو بار توسط ساواک بازداشت و سپس آزاد شد.

در جلسات مخفیانه شرکت می کرد و در آخرین جلسه، ایشان و همه ی دوستان مبارزش تصمیم گرفتند، راهپیمائی عظیم و سرتاسری را در شیروان شروع کنند تا به ساواکی ها و شاه دوست ها اتحاد خویش را نشان دهند.

تظاهرات عجیبی بود، جمعیت زیادی آمده بودند اواخر دی ماه 1357 بود و برف به شدت می بارید. درگیری بین مردم و ساواکی ها شروع شد نیروهای کمکی از ژاندارمری و شهربانی آمدند بعد جمعیت متفرق شد ولی زد و خورد ادامه داشت، شهید خوش قامت می گفت: به طرف خانه ی سلطان رضایی فرار نکنید سلطان رضایی یکی از ایادی رژیم طاغوت است که بیشترین آزار و اذیت انقلابیون توسط این شخص انجام می شود و این فرد از طرف ساواک و شهربانی حمایت می شود.

 در درگیری ها رمضانعلی یک سنگ به طرف رئیس شهربانی پرتاب کرد و رئیس شهربانی با تفنگ ژ3 تیزی به قلب او زد و پسر عموی رمضانعلی و چند نفر دیگر از نیروهای مردمی سریعاً او را با ژیان به بیمارستان بردند و آنجا نتوانستند کاری انجام دهند و شهید معظم به وصال یار رسید.

پس از شهادت هنگامی که مردم و اقوام برای تحویل پیکر شهید آمدند، ژاندارمری برای جلوگیری از تحصن مردم پیکر را تحویل نمی داد و خانواده و چند نفر دیگر از مردم خودشان را روی پیکر انداختند و گفتند که  یا پیکر را تحویل بدهید و یا ما را بکشید که ماموران رژیم مجبور شدند پیکر را تحویل دهند. با این شرط که از پل به بعد تشییع شود.

مبارزین انقلابی و مردم برای مراسم تشییع آمده بودند ولی با مقاومت نیروهای ژاندارمری مواجه شدند که چند نفر را دستگیر کردند ولی به علت جمعیت زیاد نتوانستند با مردم روبرو شوند، پیکر شهید را با ماشین تا یک کیلومتری بهشت حمزه برده و از آنجا بر روی دست گرفته و با سردادن شعارهای انقلابی تشییع کردند و چون آن موقع مزار شهداء نبود او را در گلزار شهدای حمزه رضا (ع) به خاک سپردند و در واقع شهید رمضانعلی خوش قامت جدا از شهدای دیگر و مظلومانه دفن شد، روز هفتم شهادتش با 12بهمن روز ورود امام به ایران مصادف شد.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یادواره شهدای انقلاب در بروجن برگزار می‌شود

مراسم گرامی‌داشت شهدای انقلاب اسلامی دوشنبه 18 بهمن‌ماه در شهرستان بروجن برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۲۵۵۲۳

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۵ - 06February 2017

یادواره شهدای انقلاب در بروجن برگزار می‌شود

به گزارش دفاع پرس از چهارمحال و بختیاری، یادواره شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی شامگاه دوشنبه 188 بهمن‌ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد جامع شهرستان بروجن برگزار می‌شود.

این مراسم نورانی با حضور خانواده‌های معزز شهدا، جانبازان و ایثارگران همراه با مدیحه‌سرایی ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/ 151


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برگزاری یادواره 23 شهید گلگون کفن بیست متری شاهد آمل

یادواره 23 شهید گلگون کفن بیست متری شاهد چهارشنبه 20 بهمن در آمل برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۲۵۴۸۹

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۷ - 06February 2017

یادواره 23 شهید گلگون کفن بیست متری شاهد برگزار می شود

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهدا واسطه ازدواج من و حسين شدند

همسر شهید عطری گفت: محمدحسین قبل از آمدن به جلسه خواستگاری به مزار شهدای محل ما كه زادگاه آيت‌الله امينيان بود، رفته و دو ركعت نماز خوانده و از شهدا كمك خواسته بود. در واقع شهدا واسطه ازدواج من و حسين شدند.

کد خبر: ۲۲۵۵۳۸

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۰ - 06February 2017

شهدا واسطه ازدواج من و حسين شدندبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در حال تنظيم گفت‌وگويم با فاطمه پوراصغر، همسر شهيد مدافع حرم محمدحسين عطري بودم كه يكي از دوستان و همرزمان شهيد به طور اتفاقي تماس گرفت و از من خواست تا درباره اين شهيد كه اولين شهيد مدافع حرم قم است، مطلبي بنويسم. وقتي متوجه مصاحبه‌مان با همسر شهيد شد، دستنوشته‌اي را برايم ارسال كرد و از من خواست تا آن را در ابتداي مصاحبه منتشر كنم. «اولين شهيد مدافع حرم شهر كريمه اهل بيت حضرت معصومه (س)‌ محمدحسين عطري است كه براي دفاع از حرم عازم شد. او با تمام وجود عاشقانه و داوطلبانه راهي ميدان جهاد شد، به رغم اينكه شغل سازماني‌اش محدوديت‌هايي داشت اما دل پرتلاطم و عاشقش او را از همه اين تعلقات جدا ساخت و در آسمان خوبي‌هاي زينب كبري (س) حسيني‌اش كرد. محمدحسين عطري در اوج غربت و در زماني كه شهداي مدافع حرم در گمنامي تشييع مي‌شدند به خاك سپرده شد...» گفت‌وگوي ما را با همسر شهيد پيش رو داريد.


همراهي و همسري شما با شهيد عطري از كجا رقم خورد؟

 

من در جامعه‌الزهراي قم درس مي‌خواندم. محمد‌حسين با همسر يكي از دوستان و همكلاسي‌هاي حوزوي من دوست و همكار بود. ايشان به دوستش گفته بود تمايل دارم با يك طلبه ازدواج كنم كه از لحاظ اخلاقي صبور باشد تا در نبودن‌هاي من بتواند در تربيت فرزندانم به نحو احسن عمل كند. دوستم هم من را به ايشان معرفي كرد. من متولد 1356 هستم و محمد‌حسين متولد 8 مرداد 1355. ايشان قبل از آمدن به جلسه خواستگاري به مزار شهداي محل ما كه زادگاه آيت‌الله امينيان بود، رفته و دو ركعت نماز خوانده و از شهدا كمك خواسته بود. در واقع شهدا واسطه ازدواج من و حسين شدند. بعدها متوجه شدم كه نذري هم بر سر مزار مرحوم نخودكي‌اصفهاني كرده بود كه بعد از ازدواج با هم به آنجا رفتيم. در اولين جلسه خواستگاري من و محمدحسين نيم ساعت بيشتر با هم صحبت نكرديم، اذان مغرب شد و ايشان به مسجد محلمان رفت و نماز خواند. زمان آشنايي‌مان ايشان دانشجوي دانشگاه امام حسین(ع) سپاه بود و بعد از اتمام تحصيلات در سپاه مشغول خدمت شد. من و محمدحسين در 19 بهمن ۱۳۸۰مصادف با روز دحوالارض عقد و در آذر ماه سال 1381 زندگي ساده و بي‌آلايش‌مان را آغازكرديم. محمدحسين و من، اعتقادي به تجمل و خريدهاي آنچناني نداشتيم. هميشه دغدغه اين را داشتيم طوري رفتار كنيم که خدا و امام زمان(عج )‌ راضي باشند.

 

شروط ايشان يا شما براي ازدواج چه بود؟


 همان ابتدا محمدحسين از سختي زندگي با يك فرد نظامي و مأموريت‌ها و اتفاقاتي كه ممكن است رخ بدهد، از جانبازي، اسارت يا شهادتي كه امكان دارد برايش در اين مسير اتفاق بيفتد صحبت كرد و گفت اگر حاضر هستي با اين شرايط زندگي كني، بسم‌الله. خانواده ما خانواده‌اي پرجمعيت بود. من با خودم فكر كردم كه من طلبه هستم، چيزهايي را ياد گرفتم كه امروز بايد به آن عمل كنم. فقط كه نبايد حرف بزنيم. بايد روزي در ميدان امتحان  به تكليف عمل كنيم. من خيلي عاطفي بودم و فرزند آخر خانواده، دوري اطرافيانم برايم سخت بود و مي‌دانستم با ازدواج از خانواده جدا مي‌شوم و به شهري ديگر مي‌روم، از طرفي وابستگي به همسر و مأموريت‌ها و نبودن‌هايش من را اذيت خواهد كرد. براي زندگي به تنهايي و مأموريت همسر آماده نبودم، اما خودم را متقاعد كردم اين راهي است كه بايد بروم و بايد از بزرگان دين حضرت زينب و حضرت زهرا سلام‌الله عليهما الگو بگيرم. براي همين تصميم خودم را گرفتم و همراهي‌اش كردم. وقتي شمال زندگي مي‌كردم در حوزه علميه فاطميه رودسر كه حاج‌آقا جنيدي پدر چهار شهيد تأسيس كرده بود، تحصيل مي‌كردم. از پدر و مادر شهيدان جنيدي درس‌هاي زيادي آموختم؛ درس‌هايي كه بعدها در زندگي خيلي به كارم آمد.


بعد از ازدواجتان به دليل شرايط شغل نظامي‌شان مجبور بوديد به شهرهاي مختلف برويد؟


بله، ابتدا به قم رفتيم و بعد از يكسال همسرم براي ادامه خدمتش به زيبا‌كنار منتقل شد. براي همين منزلي در رشت، كنار خانه مادر‌شان اجاره كرديم. كمي بعد محمدحسين به جنوب منتقل شد و من در كنار مادر ايشان ماندم. همسرم ماهي يكبار به شمال مي‌آمد. مدتي بعد ايشان مجدداً به مريوان منتقل شدند و هر 20 روز يك بار به مرخصي مي‌آمد. اما كمي بعد از رشت به تهران مهاجرت كرديم و محمدحسين هر روز به منزل مي‌آمد. سه، چهار سالي در تهران بوديم اما ايشان از محيط تهران و وضعيت حجاب بسيار ناراحت بود. توجه و تأكيد زيادي روي امر به معروف و نهي از منكر داشت و نگران وضعيت بد حجاب بود. با اينكه شرايط كاري ايشان در تهران بهتر بود اما از من خواست كه به قم برويم. ايشان مى‌گفت قم شهر مذهبى است كنار بارگاه ملكوتى حضرت معصومه سلام‌الله عليها باشيم و كسب فيض كنيم. همسرم من را هم به ادامه تحصيل در جامعه‌الزهرا تشويق كرد من هم شروع كردم به درس خواندن در جامعه‌الزهرا. حدود پنج سال در قم بوديم. دخترم كلاس دوم ابتدايي بود. دخترم زهرا را هم به مهد كودك جامعه مي‌بردم. همان ابتدا به محمدحسين انتقالي ندادند و ايشان در مسير تهران-قم در تردد بود اما زمستان انتقالي‌شان هماهنگ شد و به قم آمد و فرزند دوممان در يكم آبان 1391به دنيا آمد.


به نظر شما چه شاخصه اخلاقي در وجود همسرتان، ايشان را تا مرز شهادت رساند؟


محمدحسين بسيار با شرم و حيا، محجوب، متين و مؤمن بود. صفا، سادگي و اخلاص زيادي داشت. در مراسم خواستگاري آنقدر آهسته سخن مي‌گفت كه من صدايش را به سختي مي‌شنيدم و گفتم صلواتي براي سلامتي امام زمان(عج) و تعجيل در فرجش بفرستيم تا بتوانيم با هم صحبت كنيم. بعد از آن كمي بهتر توانست حرف‌هايش را بزند. محمدحسين علاقه عجيبي به ائمه به طور خاص آقا اباعبدالله(ع) داشت. در منزل ما ساعتي بود كه در آن نوشته شده بود ان الحسين مصباح الهدي و سفينه النجاه. وقتي آن را ديد، گفت اين همان جايي است كه مي‌خواهم وصلت كنم. بسياركم‌صحبت بود و براي انجام امور خير به ديگران كمك مي‌كرد. مادرش مي‌گفت وقتي به مدرسه مي‌رفت پول تو جيبي خودش را به دوستان نيازمندش مي‌داد. بسيار به پدر و مادرش احترام مي‌گذاشت. مادرش درباره تولد محمدحسين برايم خاطره‌اي تعريف كرد و گفت به دليل مشكلي قرار بود محمدحسين سقط شود، اما خواب ديدم كه در دسته عزاداري اباعبدالله (ع) هستم و محمدحسين را در آغوش دارم. به لطف خدا ايشان سالم به دنيا آمده   و به بركت اين خواب اسمش را محمدحسين گذاشته بود. مادر شهيد بارها از عنايات خاصي كه به شهيد مي‌شد، برايم صحبت كرد. دوران نوجواني پربركتش كه همواره در مسير فعاليت‌هاي مذهبي و مسجد و تحصيل گذشت. از ويژگي‌هاي اخلاقي ايشان مشخص بود مسيرش به شهادت ختم خواهد شد، غبطه براي شهادت براي او راهي براي رسيدن به كمال بود. همسرم بسيار ولايتمدار بود و توجه خاصي به بيت‌المال داشت تا هيچ‌گاه به نفع شخصي‌اش استفاده نشود. ايشان خانواده‌دوست بود و همه تلاشش اين بود كه در راه رفاه من و فرزندانش تلاش کند.


همسرم فوق‌العاده باهوش بود. همزمان در دبيري رياضي، بانك تجارت و سپاه پذيرفته شده بود اما به دليل علاقه و خوابي كه ديده بود، راهي سپاه شد. در عالم خواب آقاي بزرگواري لباس سبز سپاه را به ايشان نشان داده بود. همين خواب دليلي شد تا محمدحسين با علاقه ويژه‌اي اين شغل را انتخاب كند. با توجه به علاقه‌اي كه به حوزه داشت مي‌خواست در حوزه هم مشغول به تحصيل شود كه با كار و شرايط كاري سپاه اين فرصت براي ايشان مهيا نشد.


چقدر رنگ و عطر شهدا در زندگي شما ديده مي‌شد و سبك زندگي شما به راه و رسم شهدا نزديك بود؟


همسرم خيلي وقت‌ها از شهدا برايم صحبت مي‌كرد. از شهيد املاكي و شهداي دوران دفاع مقدس زياد ياد مي‌كرد و هميشه غبطه نبودن‌هايش در آن دوران را مي‌خورد. از شهدا و فرماندهاني صحبت مي‌كرد كه با وجود سن كم توانسته بودند خدمتي به نظام و اسلام كنند. علاقه زيادي به دانشمند هسته‌اي شهيدمصطفي احمدي‌روشن داشت. هميشه به مادرش مي‌گفت شما چهار پسر داريد، نمي‌خواهيد يكي را هديه كنيد. وقتي من شهيد شدم بايد مثل مادر احمدي‌روشن محكم باشي و خوب صحبت كني.


با حرف‌ها و كارهايش ما را براي شهادتش آماده مي‌كرد. قبل از تولد زهرا دخترم يك CD  از دختر شهيد محمد ناصر ناصري به خانه آورد. دختر شهيد در آن براي پدرش مي‌خواند: «بابا‌جان باز سلام، منم زهرايت، دختر كوچك تو.‌ اي اميد من و‌ اي شادي تنهايي من. ياد دارم كه دم رفتن تو دامنت بگرفتم و به تو مي‌گفتم پدر اين بار نرو. پدر اين بار نرو. من همان روز بله فهميدم سفرت طولاني است....»


بعد رو به من كرد و گفت: اگر من صاحب فرزند دختر شدم، اسمش را زهرا مي‌گذارم. تا زماني كه شهيد شدم زهرايم برايم اينگونه بخواند. دخترمان زهرا ۱۴ تير ۱۳۸۴ به دنيا آمد. محمدحسين در دوره‌اي اين صحبت‌ها را مي‌كرد كه نه جنگي بود و نه شهادتي مطرح بود. اما شرايط اينگونه مهيا شد تا به آرزويش برسد و شهيد مدافع حرم شود و دخترمان زهرا طبق خواسته پدر در مراسم پدر شهيدش از اشعاري كه خود شهيد از امام زمان (عج) و حضرت زينب (س) سروده بود، خواند.


چطور شد براي اعزام به سوريه اقدام كردند؟


دلش با جبهه مقاومت اسلامي بود. وقتي تصميمش را گرفت كه برود، به من خبر داد. من هم گفتم شرايط شما را قبول كردم و هدفتان را هم خوب مي‌شناسم اما كمي نگران بچه‌ها هستم كه اذيت نشوند چون با هر بار مأموريت رفتن محمد‌حسين، بچه‌ها مريض مي‌شدند. اما محمدحسين گفت بچه‌هاي من هم مانند طفلان شهداي كربلا هستند، اگر نروم گويي به نداي هل من معين امام حسين(ع) پشت كرده‌ام. هفتم ارديبهشت ماه سال 1392 بود كه از همه خانواده خداحافظي كرد و حلاليت گرفت و رفت. بعد از ۴۰ روز حضور در سوريه در 14 خرداد 1392 روز شهادت امام موسي كاظم (عليه‌السلام) با دهان روزه و لب تشنه به شهادت رسيد.


با خبر شهادتش چطور روبه رو شديد؟


خبر شهادت را به شوهرخواهرم گفته بودند و خواهرم هم به من گفت بيا به شمال برويم. آن روز پسر هفت ماهه‌ام مريض شده بود و تب داشت و دخترم هم امتحان مهمي داشت. هر چه خواهرم اصرار كرد من قبول نكردم و گفتم بايد از محمدحسين اجازه بگيرم. خواهرم گفت همسرت كه اجازه داده بود به شمال بروي. وقتي ديد من راضي نمي‌شوم گفت برادرمان تصادف كرده و حالش خوب نيست بايد براي ديدنش به شمال برويم. به هر نحوي بود من را به شمال بردند. من اهل لنگرود هستم و همسرم اهل رشت. خواهرم گفت بايد به خانه مادرشوهرت برويم. نزديك منزل مادر شهيد خواهرم شروع كرد به گريه كردن و همسرش زيارت عاشورا زمزمه مي‌كرد.


وقتي به خانه مادر شهيد رسيديم جمعيت زيادي در آنجا حضور داشتند. همه اين اتفاقات و تصاوير در ذهنم نشان از شهادت محمد‌حسين داشت اما من نمي‌خواستم باور كنم كه برايش اتفاقي افتاده و شهيد شده است. وقتي برادرم آمد و من را در آغوش گرفت، گفت تو همسر شهيد شدي. آنجا بود كه ديگر متوجه حال خودم نشدم. محمدحسين 14 خرداد شهيد شد و روز16 خرداد به ما خبر شهادتش را دادند و شنبه 18 خرداد براى تشييع ابتدا به تهران كه محل كارشان بود و بعد به قم بردند و دور حرم حضرت معصومه سلام‌الله عليها طواف دادند و بعد به شمال بردند و به خاك سپردند.


مزارش در مسجد سليمان داراب رشت كنار مزار ميرزا كوچك‌خان جنگلي است. همان مسجدي كه دوران جواني و نوجواني‌اش را در آن سپري كرده و بزرگ شده بود. محمد‌حسين در ايام جواني به مادرش گفته بود من را در زير پله اين مكان به خاك بسپاريد تا مردم از روي من عبور كنند و به زيارت مزار شهدا بروند. چه سعادتي از اين بالاتر كه امروز خودش در كنار شهدا آرام گرفته و مزارش تا ابد زيارتگاه اهل يقين خواهد بود ان‌شاءالله.

منبع: روزنامه جوان


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عکس یادگاری رهبر انقلاب با رزمندگان اسلام

آیت الله خامنه‌ای در جمع رزمندگان اسلام در لشکر 84 خرم آباد در دوران دفاع مقدس عکسی یادگاری به ثبت رساندند.

کد خبر: ۲۲۵۵۰۷

تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۲ - 06February 2017

عکس یادگاری رهبر انقلاب با رزمندگان اسلام


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 بهمن 1395  ] [ 1:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]