ای دست هایت گرمی فکه
ای اشک تو یادآور اروند
دنیای ما آرامش محضه
وقتی که داری رو لبت لبخند
آه این ترانه غرق بارونه
آه این ترانه تو دلش رازه
حرف دل مردای میدونه
حرف دل مردای جانبازه
ما جونمونو پای تو میدیم
رخصت بده تا از زمین پاشیم
فرمانده هامون یادمون دادن
باید مرید رهبری باشیم
اون چفیه ی بر گردنت آقا
این روزها کرده هواییمون
آقا بدون پشت تو میمونیم
با ریه های شیمیاییمون
خاک شلمچه اشک میریزه
خاک شلمچه بی صدا میگه
جون تموم بچه های جنگ
حرفی نزن از رفتنت دیگه
وقتی نباشی باغ دل هامون
حال و هوایی سرد میگیره
وقتی که حرف از رفتنت میشه
قلب رفیقات درد میگیره
ما بچه های جنگ دیروزیم
مردای میدونیم و جانبازیم
قدری اگه حالت مکدر شه
یه کربلای پنج میسازیم...!
ادامه مطلب
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
دیدیم دوباره نور عزت تابید فرزند علی نترسد از هرتهدید با فن بیان و قدرت استدلال آقا به دهان یاوه گویان کوبید
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سلام راوی مجنون، سلام راوی خون نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون تو در مسیر خدا در میان خوف و رجا نشسته روی لبانت تبسمی محزون به اعتقاد تو سیاره رنج می خواهد جهان چه فایده لبریز باشد از قارون جهان برای تو زندان، برای تو انگور جهان دسیسهء هارون و نقشهء مأمون درون من برهوتی است از حقیقت دور از این سراب مجازی مرا ببر بیرون چگونه طاقت ماندن؟ مرا ببر با خود از این زمانه به فردای دیگری، اکنون نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است سپاه چشم تو کرده است فکه را مجنون سید حمید رضا برقعی
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یک نفر با خون خود در فکر حفظ سنگر است یک نفر با علم خود در حال حفظ منبر است نیست فرقی بین موشک با قلم وقتی هدف پاسداری از نظام و انقلاب و کشور است از دمشق و سامرا تا شام تا کرب و بلا کل دنیا زیر پای بچه های حیدر است وعده ی ان تنصروالله خدا را دیده ایم در نگاه رهبری که فکر فتح خیبر است رهبری که همچو روح الله از نسل علی ست رهبری که یادگار لاله های پرپر است رهبری که میوزد بوی خمینی از تنش رهبری که خار چشم دشمنان ابتر است ما نمیترسیم از نیرنگ و تزویر خواص رهبر ما دیده بان فتنه های "اکبر" است
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
تقدیم به شهدای مدافع حرم میان صحن حرم ها به روی هر کاشی جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم ببین به کعبه ی چشم تو مات و مبهوتم جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم میان سینه ی دلخسته ام بهانه ی توست جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم جهاد ، بضعه ی من روح پیکرم ، عشقم جهاد، رفتی و من بی تو بی صفا ماندم جعفر ابوالفتحی
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:22 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
می پَرَد جبرئیلِ دل امشب،به هوایِ مدافعان حرم خواهم امشب سخن بگویم از،ماجرایِ مدافعان حرم وقتی از خانه راه افتادند،پُشتِ پا بر هرآنچه هست زدند بویِ ذبحِ عظیم می آید،از مِنایِ مدافعانِ حرم رویِ فرزندِخویش بوسیدند،با همان بوسه دل ز او کَندند اولیاء خدا شدند همه،شهدایِ مدافعانِ حرم تا شنیدند در خطر افتاد،حرمِ عمۀ امام زمان جلوه هایی ز غیرت عباس ،شد وفایِ مدافعان حرم بسکه با پیکری به خون غلطان،سینه زن ها به خاک افتادند نامِ سوریه شد میانِ ما،کربلایِ مدافعان حرم زینبیه حلب دمشق حِماء ،هرقدم جایِ پایِ زهرا شد مادر آمد خودش تشکر کرد،از صفایِ مدافعان حرم چه پدرها که بی پسر شده اند،چه پسرها که بی پدر شده اند چه کمرها که خم شد این ایام،در عزایِ مدافعان حرم همسرانی جوان سیه پوشند،خانه هاشان بدون مَرد شده همۀ دلخوشی شان شده است،عکس هایِ مدافعان حرم مثل ارباب عده ای تنشان ،غرقِ خون روی خاک جا مانده در دیار ِ غریب، ،ای جانم بفدایِ مدافعان ِ حرم این همه خون بخاک میریزد،تا که خِشتی زصحن کم نشود در امان بودنِ حرم همه دم،شد دعایِ مدافعانِ حرم خودِ زینب چقدر سیلی خورد،مثل زهرا به زیر پا افتاد مادر و دخترند در عالم ،مقتدایِ مدافعانِ حرم مادری پشت در سپر گشت ودختری بین گودیِ گودال کوچه و قتلگاه شد هرشب ،روضه هایِ مدافعان ِ حرم ماقسم خورده ایم وتا آخر،پایِ آقای خویش می مانیم میگزاریم پای غیرت بر ،جایِ پایِ مدافعانِ حرم کاش قسمت شود که آخرِکار،بار ما را هم از کرم بِخَرند نام ماهم اضافه گردد بر ،انتهایِ مدافعانِ حرم قاسم نعمتی
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
عمری همه جا کنار آقا بودی دلداده و بیقرار آقا بودی این بادهء ناب نوش جان تو حسن ازبسکه تو جان نثار آقا بودی قاسم نعمتی
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
لبی گشود و شراب طهور جاری شد سکوت کرد وغمی سوت و کور جاری شد کسی که فلسفه هم عاشق تکلم اوست کسی که در نَفسَش، نفخِ صور جاری شد! مبارز است و معلم...مفسّر است و شهید... مطهری که در او رودِ نور جاری شد نه هرکه زنده فقط،در فراقِ او جان داد که جان،دوباره از اهلِ قبور جاری شد! و قطره قطره ی دریا و رودها خشکید و اشک از دلِ سنگِ صبور جاری شد ** چه سخت میشود از نو،میان ما برسد کسی در آینه ی تو،میان ما برسد کسی که پاره ای از جانِ آسمان باشد چو رود،جاری و چون بحر،بی کران باشد برای راهِ تو،پشت و پناه باید بود قدم قدم قلمت را سپاه باید بود هنوز هم کسی آیینه وار چون تو نزیست! چقدر جای صدای بصیرتت خالیست! *** امام خمینی ره:مطهری پاره ی تن من است عارفه دهقانی
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
پیغمبر اکرم آنکه فخر امم است فرمود معلم چو پدر محترم است ای آنکه به من درس محبت دادی لب های تو را طلا بگیرند کم است سید رضا موید
[ یک شنبه 9 خرداد 1395 ] [ 1:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهادت....
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
برای شهید جهاد مغنیه
به اشک دیده نوشتم ، جهاد... داداشی...
چه می شود گل نازم برادرم باشی
که شب به شب بکشم از مه تو نقاشی
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
همیشه در پی آن نور روی دلجوتم
دعا نما تو مرا چون که من دعاگوتم
کبوترم که ز عشق تو جلد بیروتم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
به روی شانه ی من رد تازیانه ی توست
بر این دلی که فقط مملو از ترانه ی توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
جهاد، هستی قلبم ، برادرم، عشقم
جهاد، من چه بگویم؟ کسی نمی فهمد
که هر دقیقه تو هستی تو در برم عشقم
ببین ز قافله ی عشق، باز جا ماندم
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
این سیر روحانیست ، پَر معنا ندارد
در این تقرب دردِ سر معنا ندارد
عابد شهید است و ولا شهد الشهودش
عند الشِکرَ را سیم و زر معنا ندارد
جنت نشین آتش عشق خدا را
باید بسوزانی .... شرر معنا دارد
آنجا که بنده بند یک "کنُ" گشته دیگر
وحدانیت دارد، نفر معنا ندارد
از هشت نقطه حلِ در مفهوم ذات است
کردن ورا زیر و زبَر معنا ندارد
در باز بوده از ازل ، نگشوده کس باب
اصلا در این دلخانه ، دَر معنا ندارد
از خود نگو ای بنده گو از خویشِ بی خود
"من من " که در این دور و بر معنا ندارد
عند العمل باشی اگر در ذکر رَبّت
دیگر شب و عصر و سحر معنا ندارد
والعصر ، الآن ، انّ الانسان لفی خسر
تقوا اگر داری، ضرر معنا ندارد
تنها ره لا یمکنش راه فرار است
پس بنده شو "اینَ المَفر" معنا ندارد
جعفر ابوالفتحی
ادامه مطلب