دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

به همان میزان که صدام از پناه دادن منافقین بهره‌مند شد، آل‌سعود نیز منتفع می‌شود

 

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت : به همان میزان که صدام و حزب بعث از پناه دادن به منافقین و حمایت و همراهی با آنان بهره‌مند شدند آل سعود نیز از این همراهی و همدستی منتفع خواهد شد.

به همان میزان که صدام از پناه دادن منافقین بهره‌مند شد، آل‌سعود نیز منتفع می‌شود

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، به نقل از سپاه نیوز، سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه همزبانی و هم راستایی آل سعود و منافقین در نمایش خیابانی پاریس را نشانه مشارکت و همدستی رژیم سعودی در جنایات تروریستی منافقین علیه ملت ایران دانست و تأکید کرد: تلاش رسانه‌های بیگانه و سعودی‌ها برای احیای منافقین محکوم به شکست است.

سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه با اشاره به حضور و اظهارات وقیحانه "ترکی الفیصل" رئیس پیشین دستگاه اطلاعات عربستان سعودی در جمع منافقین تروریست منفور و بزدل در پایتخت فرانسه گفت: حضور رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آل سعود در میتینگ منافقین در پاریس و همزبانی و همراهی با آنان نشان از پیوند دیرین گروهک تروریستی منافقین با رژیم سعوی علیه انقلاب اسلامی و ملت ایران داشته و پس از سال‌ها، پشت صحنه معرکه گیری دشمنان نظام را برملا می‌سازد.

وی افزود:  امروز بر افکار عمومی جهانیان آشکار شده است که رژیم آل سعود محور حمایت و پشتیبانی از جریان تروریسم در منطقه و فراتر از آن هستند در واقع منافقین، داعش، طالبان، القاعده و دهها گروهک تروریستی پراکنده شده در جغرافیای اسلام و بشریت، تحت منویات و راهبردهای امریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه با حمایت‌های گسترده مالی آل سعود مرتکب بزرگ ترین جنایات علیه بشریت می‌شوند.

سردار شریف رؤیاهای بر باد رفته منافقین و آرزوهای دست نیافتنی آل سعود در خصوص ایران را واقعیتی انکارناپذیر خواند و تصریح کرد: قرائن و تأیید "ترکی الفیصل" نشان می‌دهد همانگونه که سرکرده منافقین از عمق غصه و کینه نسبت به پیشرفت و تعالی انقلاب و ملت ایران دق کرده و مرده است آل سعود هم محتضری است که بزودی به ملاقات سرکرده منفور منافقین خواهد رفت.

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأکید کرد: بی‌تردید به همان میزان که صدام و حزب بعث از پناه دادن به منافقین و حمایت و همراهی با آنان بهره‌مند شدند آل سعود نیز از این همراهی و همدستی منتفع خواهد شد.

وی با تأکید بر اینکه به کوری چشم آل سعود، منافقین و دیگر دشمنان ملت ایران، خورشید ولایت فقیه و انقلاب اسلامی تا ظهور حضرت مهدی (عج) بر ایران اسلامی و بلکه بر جغرافیای امت اسلامی خواهد تابید گفت: آل سعود باید بداند سرقبری فاتحه می‌خوانند که مرده‌ای در آن نیست، چرا که اگر فاتحه خوانی بر این جنازه مقرون به صرفه و فایده بود، بی‌تردید امریکا و غربی‌ها صف اول مراسم فاتحه خوانی بودند.

سردار شریف در پایان با بیان اینکه گروهک منفور منافقین به زباله‌دان تاریخ پیوسته است و تلاش رسانه‌های بیگانه و سعودی‌ها برای احیای آنها در تراز "اپوزوسیون ایرانی" محکوم به شکست است، تأکید کرد: سیاهه‌ی جنایات گروهک تروریستی منافقین و حمایت امریکا و متحدان غربی و عربی کاخ سفید و رژیم جعلی صهیونیستی در به شهادت رساندن حدود 17000 تن از آحاد مسئولین و مردم ایران در اقدامات جنایتکارانه تروریستی از حافظه تاریخی بشریت پاک نخواهد شد و آنان برای همیشه منفور و محکوم و مستحق مجازات‌های سخت هستند.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 تیر 1395  ] [ 4:11 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برقراری تعامل سازنده میان نیروهای مسلح/ پاسخگویی به تهدیدات در هر سطحی حیاتی است

 

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: امکان پاسخگویی به موقع به هر نوع تهدید با توجه به توطئه‌های گوناگون و التهاب فراگیر در کشورها و مناطق پیرامونی و تلاش دشمن برای نفوذ و تسری این التهاب به داخل کشور حیاتی است.

برقراری تعامل سازنده میان نیروهای مسلح/ پاسخگویی به تهدیدات در هر سطحی حیاتی است

به گزارش گروه دفاعی و امنیتی دفاع پرس، سردار سرلشکرمحمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طی سخنانی در صبحگاه این ستاد و با حضور فرماندهان و مسئولان عالی‌رتبه نیروهای مسلح ضمن تبریک عید سعید فطر و قبولی طاعات و عبادات از خدمات سرلشکر سیدحسن فیروزآبادی مشاور عالی نظامی فرماندهی معظم کل قوا در طول 27 سال خدمت خالصانه و بی‌دریغ در سمت ریاست ستاد کل نیروهای مسلح و همچنین سرلشکر غلامعلی رشید و امیر سرلشکر حسنی سعدی در تصدی بلندمدت به ترتیب در سمت‌های جانشین رئیس ستاد کل و معاون هماهنگ کننده ستاد کل تقدیر و تشکر کرد.

عضو شورای عالی امنیت همچنین پیرامون اوامر فرماندهی معظم کل قوا در حکم انتصاب خود اظهار داشت: نقشه راه حرکت ما منشوری است که فرماندهی معظم کل قوا در حکم اینجانب ابلاغ فرموده‌اند. نکات بسیار اساسی در حکم بیان شده که هر کدام وظایف سنگینی را بر دوش ما خواهد گذاشت. در حکم صادره مقام معظم فرماندهی کل قوا حضرت آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای عزیز به اینجانب چهار وظیفه اساسی و یک رویکرد دائمی امر شده است.

وی افزود: وظیفه اول، ارتقای توانمندی‌های نیروهای مسلح است که بنا داریم در ستاد کل بر اساس اولویت‌های مورد نظر معظم‌له و با حداکثر تلاش و با اتکا به برنامه مصوب پنج ساله ششم نیروهای مسلح در این جهت حرکت کنیم و امیدوارم با همکاری دولت و مجلس محترم و تلاش وزیر محترم دفاع در تأمین منابع مصوب و مورد انتظار توفیقات مهمی برای نیروهای مسلح سختکوش جمهوری اسلامی ایران حاصل شود.

باقری تأکید کرد: وظیفه دیگر ارتقای آمادگی‌های دفاعی و امنیتی نیروهای مسلح که به عبارتی هدف اصلی از هزینه منابع ملی برای بخش دفاع است. ان‌شاءالله با تلاش دسته جمعی نیروهای مسلح و ستاد کل و حضور میدانی قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) حاصل گردد.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: ارتقای بسیج مردمی در تمامی ابعاد و به خصوص ارتقای توان و آمادگی دفاعی و امنیتی بسیج در کنار حضور و نقش‌آفرینی آن در تعمیق ریشه‌های انقلاب اسلامی در جان آحاد هموطنان عزیزمان با جدیت تمام دنبال خواهد شد.

وی افزود: امکان پاسخگویی به موقع و موثر در هر سطح و نوع از تهدیدات متوجه به نظام جمهوری اسلامی ایران که با توجه به توطئه‌های گوناگون دشمنان و التهاب فراگیر در کشورها و مناطق پیرامونی و تلاش دشمن برای نفوذ و تسری این التهاب به داخل کشور امری حیاتی محسوب می‌شود نیز با ارتقای توان و آمادگی نیروهای مسلح و تکمیل فرایندهای کارآمد اطلاعاتی، عملیاتی، آمادی و فرماندهی کنترل مناسب دنبال خواهد شد.

باقری در خصوص شاخص‌های عمل انقلابی و تأکید فرماندهی معظم کل قوا در تعامل سازنده با سازمان‌های نیروهای مسلح اظهار داشت:‌ عمل انقلابی در ستاد کل نیروهای مسلح با شاخص‌هایی همچون ارتقای مدیریت و بهره‌وری مناسب، حرکت هدفمند و خستگی‌ناپذیر در مسیر تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی،‌کاهش فاصله در میان اقشار نیروهای مسلح، بهبود رفتار با سربازان و زیردستان سنجیده خواهد شد.

وی تأکید کرد: نکته دیگری که مورد تأکید فرمانده معظم کل قوا در شرف‌یابی اینجانب بود و همواره ایشان به آن تأکید دارند مسئله تعامل مثبت و سازنده با چهار سازمان عمده نیروهای مسلح است. ما بر طبق قانون اساسی و قوانین و ساختار کشور دارای چهار سازمان ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در کشور هستیم و برابر تدبیر سیاست‌‌گذاری، هدایت عمومی‌، نظارت و انجام هماهنگی بین این چهار سازمان به ستاد کل نیروهای مسلح محول شده و ستاد کل مسئولیت هماهنگی و تعامل بین دستگاه‌های نیروهای مسلح با بخش‌های کشوری را بر عهده دارند.

باقری گفت:‌ پس ما قرار است که با تعامل مثبت با راهنمایی خوب و همفکری مثبت کاری کنیم که چهار سازمان عمده ما وظایف‌شان را به درستی و کامل انجام دهند البته این کامل و درست بودن نسبی است و بدیهی است که تا الان هم به نحو خوبی انجام می‌شده اما همچنان مسیر رشد باز است و بایستی این مسیر جلوتر رود.

رئیس ستاد کل نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: ما بایستی با شاخص‌هایی معلوم کنیم که این رشد و توانایی و این قدرت دفاعی و آمادگی و پاسخگویی به تهدید همواره در حال ارتقا است و راهش تعامل است. من از روزی که این مسئولیت را پذیرفتم و حکم صادر شد خدمت فرماندهان محترم ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و وزیر دفاع عرض و تأکید کردم که ستاد کل در شرایطی می‌تواند مسئولیتش را به خوبی انجام دهد که یک تعامل دو طرفه مثبت با هم داشته باشیم.

باقری تأکید کرد: بایستی در مسیر این تعامل حرکت کنیم و اگر موانعی دارد به طور دوستانه صحبت و گفتمان سازی کنیم و هماهنگ با هم حرکت کنیم. این هم جزء خط مشی است که در این دوره مسئولیتی انجام خواهد شد.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 تیر 1395  ] [ 4:11 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

پیش‌بینی بازدید یک میلیون نفر از یادمان‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه

 

مسئول اردویی، گردشگری و راهیان نور سپاه حضرت نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه پیش‌بینی کرد که امسال تعداد زائرینی که در یادمان‌ها و مناطق عملیاتی دفاع مقدس در استان کرمانشاه حضور پیدا می‌کنند به مرز یک میلیون نفر برسند.

پیش‌بینی بازدید یک میلیون نفر از یادمان‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه

به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه علی یوسفی‌راد مسئول اردویی، گردشگری و راهیان نور سپاه حضرت نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه در جمع خبرنگاران با بیان اینکه سال گذشته در مجموع 870 هزار نفر در یادمانها و مناطق عملیاتی دفاع مقدس استان کرمانشاه حضور پیدا کردند، گفت: پیش‌بینی می‌شود امسال شاهد حضور پرشورتر هموطنانمان در مناطق عملیاتی دفاع مقدس استان باشیم.

یوسفی‌راد با بیان اینکه سال راهیان نور از اردیبهشت ماه آغاز می‌شود، گفت: افتتاح سال راهیان نور کشور همزمان با سالگرد عملیات شهدای بازی‌دراز و از این استان آغاز می‌شود.

وی گفت: از ابتدای سال راهیان نور تاکنون بیش از 107 هزار نفر در یادمان‌ها و مناطق عملیاتی استان کرمانشاه حضور پیدا کرده‌اند که این تعداد با توجه به مدت کمی که از سال گذشته و با توجه به اینکه اردوهای راهیان نور در ماه مبارک رمضان برگزار نمی‌شود، رقم خوبی است.

مسئول ارویی، گردشگری و راهیان نور سپاه نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه در ادامه با اشاره به آمادگی کامل قرارگاه راهیان نور برای اسکان و پذیرایی از کاروان‌های راهیان نور گفت: این استان ظرفیت اسکان شبانه پنج هزار نفر را دارد.

وی در ادامه با بیان اینکه سال گذشته 113 هزار نفر در یک دروه سه روزه در مراکز اقامتی راهیان نور استان کرمانشاه اسکان پیدا کردند، گفت: پیش‌بینی می‌شود این رقم در سال جاری افزایش داشته باشد.

به گفته یوسفی‌راد از ابتدای سال راهیان نور تاکنون بیش از 27 هزار نفر در یک دوره سه روزه در مراکز اقامتی راهیان نور استان کرمانشاه اسکان پیدا کرده‌اند.

وی در ادامه اشاره‌ای هم به مسافران خارجی که در یادمان‌ها و مناطق عملیاتی استان کرمانشاه حضور پیدا کرده‌اند داشت و افزود: از ابتدای امسال تاکنون 90 مسافر از هفت کشور خارجی در یادمان‌ها و مناطق عملیاتی استان کرمانشاه حضور پیدا کرده‌اند.

یوسفی‌راد افزود: با توجه به بسترهای خوبی که در حوزه راهیان نور فراهم شده و نیز فرهنگ‌سازی که در مورد کاروان‌های راهیان نور صورت گرفته، هر ساله شاهد حضور بیشتر هموطنانمان از اقصی نقاط کشور در یادمان‌ها و مناطق عملیاتی دفاع مقدس هستیم.

مسئول ارویی، گردشگری و راهیان نور سپاه نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه در ادامه از جوانان به عنوان آینده‌سازان کشور یاد کرد که در دوران دفاع مقدس حضور نداشته‌اند و واقعیت‌های آن را درک نکرده‌اند که این مسئله ضرورت برگزاری اردوهای راهیان نور را برای آشنایی نسل حاضر با سالهای دفاع مقدس نشان می‌دهد.

یوسفی‌راد تابستان را اوج حضور کاروان‌های راهیان نور در استان کرمانشاه دانست و افزود: استان کرمانشاه در این فصل از سال میزبان اصلی کاروان‌های راهیان نور در کشور است و تمایل استان‌های اعزام کننده به سمت این استان است.

مسئول ارویی، گردشگری و راهیان نور سپاه نبی اکرم(ص) استان کرمانشاه افزود: به دلیل شرایط آب و هوایی مطلوب این استان در مقایسه با استان خوزستان، موج کاروان‌های راهیان نور در این ایام به سمت استان کرمانشاه است.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 تیر 1395  ] [ 4:10 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهادت بالاترین چیزی است که آدم برای عزیزش می‌خواهد

 

راضیه شجاعی گفت: فردای عقدمان سر مزار شهید کاظمی رفتیم. قبل از جشن عقدمان نگران بودیم حرامی داخل جشن عقد نشود. نذر کردیم سه روز روزه بگیریم و برای تمام شهدایی که می‌شناختیم نامه نوشتیم که در مراسممان گناه نباشد.

شهادت بالاترین چیزی است که آدم برای عزیزش می‌خواهد

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهید کمیل قربانی یکی از شهدای مدافع حرم لشکر زرهی ۸ نجف اشرف بود که 25 آبان سال گذشته در سوریه به شهادت رسید. شهید قربانی متولد 1366 بود و هنگام شهادت 28 سال بیشتر نداشت. با راضیه شجاعی همسر شهید که خاطرات زیادی از روزهای شیرین با هم بودنشان دارد گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

داستان عاشقی و آشنایی شما با شهید قربانی چگونه رقم خورد و به وصلت‌تان ختم شد؟

پدر آقا کمیل خیلی شخص مردمدار و مؤمنی هستند، همه در محل ایشان را می‌شناسند. قبل از ازدواج با کمیل من یک خواستگار داشتم. پدرم برای تحقیق در مورد او پیش پدر کمیل می‌رود و پدرشان تازه آن موقع می‌فهمند پدرم یک دختر دارد. مدتی که گذشت پدرشان پیگیر شدند و پرسیدند جریان آن خواستگار به کجا رسید که پدرم می‌گوید قسمت نشد. بعد از آن برای خواستگاری آمدند. کمیل تمام جلسات آشنایی را با قرآن شروع می‌کرد. اول هر بحث و صحبتی قرآن می‌خواند. جلسه اول که تشریف آورد سوره کوثر و ‌جلسه دوم سوره فجر را خواند. پدرم نام مرا از سوره فجر انتخاب کرده بود و برایم خیلی جالب بود که این سوره را انتخاب کرد. آن روز فکر کردم می‌داند اسم من چیست ولی بعدها فهمیدم تا چند جلسه بعد هم نمی‌دانست نامم چیست. 5 شهریور سال 1393 خطبه عقد خوانده شد. در محله‌مان جلسات قرآن دایر بود و پدرم همیشه می‌گفت من بچه‌های آن جلسه را خیلی دعا می‌کردم تا عاقبت بخیر شوند. سر مراسم عقد پدرم گفت نمی‌دانستم دعایی که کردم به خودم برگشته است.

در کمیل چه دیدید که جواب مثبت دادید. خودتان ملاک و معیار خاصی برای ازدواج داشتید؟

کمیل با همه فرق می‌کرد. اخلاق و ایمان طرف مقابلم خیلی برایم مطرح بود. من به خودشان هم گفتم چیزی که من قبل از عقد از تو دیدم با چیزی که بعد از عقد دیدم خیلی فرق داشت. از آن چند جلسه صحبت کردن نمی‌شد فهمید ایشان چطور آدمی است. بعد از عقد خیلی شرایط عوض شد. چون نظامی‌ بود فکر نمی‌کردم آنقدر آدم لطیفی باشد. قبل از عقد به مادرم می‌گفتم دوست ندارم شغل همسرم نظامی باشد و از روحیه نظامی‌گری می‌ترسم ولی بعد از آشنایی با کمیل، دیدم تصوراتم کاملاً اشتباه بود. زمان آشنایی من هیچ نکته منفی در ایشان ندیدم. وقتی خانواده از من پرسیدند جوابت چیست من گفتم هیچ چیز بدی در ایشان ندیدم که بخواهم رد کنم. بعد از عقد تازه دیدم خیلی فراتر از چیزی است که فکر می‌کردم.

در همان جلسات آشنایی صحبت خاصی میانتان پیش آمده بود که بخواهید درباره‌اش صحبت کنید؟

من خیلی دلم می‌خواست زندگی‌ام را به چیزی وصل کنم که محکم باشد. خیلی فکر کردم به چه وصل کنم، به ذهنم رسید محکم‌ترین ریسمان قرآن است. به ایشان گفتم من دوست دارم بخشی از مهریه‌ام این باشد که شما قرآن حفظ کنید. خیلی از این شرط تعجب کرده بود. از من پرسید چرا این را گفتید؟ گفتم محکم‌تر از قرآن چیزی پیدا نکردم تا زندگی‌ام را به آن وصل کنم. در ازدواج هر چقدر هم همه جوانب امری را بسنجید باز یکسری نکات دیده‌ نشده باقی می‌ماند. اینکه می‌گویند ازدواج مثل هندوانه در بسته است واقعا همینطور است. می‌خواستم تا جایی که دستم نیست را دست کسی بسپارم و هیچ کسی را مطمئن‌تر از خدا پیدا نکردم و دست او سپردم. از شرط من خیلی متحیر شده بود. من هم به کسی چیزی از این شرط نگفتم. چند روز بعد پدرم آقای قربانی را می‌بیند و حاج آقا می‌گوید به پسرم چه گفتید که رفته داخل اتاق، در را بسته و فقط قرآن می‌خواند. پدرم وقتی خانه آمد از من پرسید. وقتی توضیح دادم، گفت این چه شرط سختی است که گذاشته‌ای؟ گفتم دوست دارم کسی که زندگی‌ام را با او شروع می‌کنم من را بالا بکشد. کمیل قبل از آن جلسه مصر بود سریع برنامه‌هایمان مشخص شود ولی بعد از آن جلسه گفت باید فکر کنم. می‌خواست ببیند از پس این کار برمی‌آید. نگران بود که می‌تواند این کار را انجام دهد یا نه.

شما دقیقاً چه شرطی گذاشته بودید؟

من خواستم که حافظ کل قرآن شود اما بعد از عقد دیدم خیلی اهل قرآن است و هرجا دو نفره با هم می‌رفتیم برایم قرآن می‌خواند. من اصلاً نمی‌دانستم محفوظات ایشان چقدر است. قبل از رفتن به سوریه با هم برای حفظ قرآن مجازی ثبت‌نام کردیم. ایشان می‌خواست حفظ موضوعی کار کند و مادرم می‌گفت خیلی سنگین است که کمیل می‌گفت به یاری خدا انجام می‌دهم. مادرم گفت در مورد شفاعت این آیه‌ها را بخوان که سریع چند آیه را خواند. مادرم تعجب کرد و گفت آقا کمیل خیلی پیشرفته‌ای و چیزی نمی‌گویی. بعد از شهادت از قسمت فرهنگی سپاه به منزلمان آمدند و من تازه آنجا فهمیدم کمیل در دوره‌های‌ مربیگری قرآن شرکت داشته و چیزی به ما نگفته تا خودش را مطرح کند. حتی یک دوره آموزش قرآن در شهرمان برگزار می‌شد و بعد از عقد پیگیر بودم به کلاس‌ها برویم. کمیل اصلاً نگفت خودم دوره مربیگری قرآن می‌روم بلکه با کمال تواضع گفت کلاس‌ها را می‌آیم فقط اجازه بده مأموریت سوریه را بروم و برگردم که آخر وصل شد به جایی که فکرش را نمی‌کردیم.

در مدت آشنایی چطور آدمی بودند. اگر بخواهید تصویری از ویژگی‌های اخلاقی ایشان به ما بدهید به چه مواردی اشاره می‌کنید؟

ایشان فوق‌العاده لطیف بود. چون خیلی مذهبی بود اطرافیان فکر می‌کردند آدم خشکی است ولی خیلی احساسی و مؤمن بود. به همه در بالاترین حد محبت می‌کرد. خواهر و برادرش وابستگی شدیدی به او داشتند. حتی اگر کسی از لحاظ اعتقادی با کمیل مخالف بود در آخر یک علاقه و صمیمیتی نسبت به او پیدا می‌کرد. امر به معروف و نهی از منکر را همیشه خیلی قشنگ انجام می‌داد. وقتی سخت‌ترین کارها را از طرف مقابل می‌خواست، آنقدر به طرف مقابل محبت می‌کرد که سختی این امر به معروف از دوش طرف مقابل برداشته می‌شد. خیلی با محبت امر به معروف می‌کرد. علاقه زیادی به گل و گیاه داشت و هر جا می‌رفت گل می‌خرید. آنقدر خانه‌مان گل می‌آورد، مادرم می‌گفت شما اول زندگی‌تان پول‌هایتان را خرج گل گرفتن نکنید. پیش می‌آمد که در پارک گل کوچکی را ببیند و ساعت‌ها نگاهش کند و خدا را بابت این همه زیبایی شکر ‌کند.

چطور چنین آدم حساس و لطیفی تصمیم گرفت به سوریه برود؟

روزی که ایشان به سوریه رفت من خیلی بی‌تاب شدم. به مادرم گفتم سوای از خستگی راه من باید برای روح لطیفش برنامه‌ای بریزم تا روحش ترمیم شود. با اینکه بسیار احساسی بود ولی در برابر منکرات خیلی محکم بود. اگر جایی پیش می‌آمد که به لحاظ شرعی کاری نباید انجام ‌می‌شد، به شدت مقابله می‌کرد. یک بار قرار بود من عروسی بروم و خودش می‌خواست به مأموریت برود. به من گفت من که نیستم شما که می‌خواهی به این عروسی بروی داخلش کار حرام انجام می‌شود؟ گفتم بزن و برقص دارد گفت پس نرو. گفتم اگر نروم ممکن است قطع رابطه شود و ایشان گفت من نمی‌خواهم شما بروی. گفت اگر رابطه‌ای را به بهای گناه می‌خواهی حفظ کنی آن رابطه نباشد بهتر است.

نخستین بار بود که اعزام می‌شدند؟

بله، در کل همه چیزمان با شهدا بود. فردای عقدمان سر مزار شهید کاظمی رفتیم. قبل از جشن عقدمان نگران بودیم حرامی داخل جشن عقد نشود. نذر کردیم سه روز روزه بگیریم و برای تمام شهدایی که می‌شناختیم نامه نوشتیم که در مراسممان گناه نباشد و خدا را شکر هیچ گناهی هم نشد. از همان روز اول همه چی با شهدا شروع شد.

شما خودتان چنین روحیه‌ای داشتید یا با ورود کمیل درگیر این فضا شدید؟

من قبل از عقد زندگینامه شهدا را می‌خواندم. یک بار که زندگی نامه شهید مدق را می‌خواندم، پیش خودم گفتم مگر الان همچین آدم‌هایی هستند. ولی بعدها واقعاً درک کردم که هنوز این آدم‌ها هستند و از اینکه این قضیه را دیدم، خدا را شاکرم. دیدن و لمس کردن تا خواندن کتاب و شنیدن از زبان دیگران خیلی فرق می‌کند. وقتی خودت لمسش می‌کنی آدم را بزرگ می‌کند. شهادت کمیل منتی بود که خدا سر خودش و ما گذاشت. خیلی از آدم‌ها خوب هستند ولی در نهایت عاقبت بخیر نمی‌شوند. خدا کمیل را خرید و خیلی خوب هم خرید. خیلی از این بابت راضی هستم. ما نمی‌دانیم نعمت شهادتش را چگونه شکرگزاری کنیم. هیچ چیزی از دلتنگی‌اش کم نمی‌کند ولی شهادتش خیلی نعمت بزرگی بود. آدم نمی‌تواند چیزی از این بالاتر برای عزیزش بخواهد. شما وقتی یک نفر را خیلی دوست داشته باشید بهترین را برایش می‌خواهید.

شما هیچ مخالفتی با اعزامشان نداشتید؟

قبلاً به من گفته بود شاید به سوریه برود ولی چون خیلی گریه کردم و بی‌تاب شدم دیگر مطرح نکرد و من فکر می‌کردم فراموش کرده است. بعد از شهادت آقای نوری گفت اعزام جدید داریم و اگر شما راضی نباشی من نمی‌روم. گفتم همینجوری می‌گویی یا واقعاً نمی‌روی؟ گفت نه واقعاً نمی‌روم. شناسنامه‌اش پیش من بود و تا روز آخر اعزام پیشم ماند. شب آخر اعزام به خانه‌مان آمد و گفت فردا روز آخر اعزام است و ممکن است دیگر اعزام نشوم و نتوانم بروم. گفتم خودتان دوست دارید بروید؟ گفت باید از اسلام و حضرت زینب(س) دفاع کرد. گفت دوست دارم راضی باشی. تا لحظه آخر دلم نمی‌آمد شناسنامه را بدهم. سحر پیام داد و گفت من منتظر اذن شما هستم. گفتم دوست دارم بگذارم بروی ولی با دل خودم چه کار کنم؟ گفت که هیچ اشکالی ندارد اگر نخواهی من نمی‌روم به شرطی که جواب امام زمان(عج) را خودت بدهی. کم آوردم و هیچ جوابی نداشتم بدهم. گفتم بیایید و شناسنامه‌تان را بگیرید. گفت من دو رکعت نماز خواندم تا خدا خیر را به دلت بیندازد. ایشان هر وقت مستأصل می‌شد و هر وقت کم می‌آورد، نماز می‌خواند و جواب می‌گرفت.

احتمال می‌دادید که در همین اعزام اول به شهادت برسند؟

احتمال نمی‌دادم ایشان آسیب ببیند چه برسد به شهید شدن. قبل از رفتن به من دلداری می‌داد و می‌گفت چیزی نیست؛ خیلی‌ها می‌روند و سالم برمی‌گردند. زمان خواستگاری سه جلسه در مورد کارشان توضیح داد. آن روز گفتم اگر بخواهد اتفاقی بیفتد، می‌افتد. اگر آب هم بخورید ممکن است خفه شوید. هزار مرتبه شکر بهترین اتفاق برای کمیل رقم خورد. بارها گفته بود دعا کن من به مرگ طبیعی یا در رختخواب نمیرم. وقتی این حرف‌ها را می‌زد و می‌گفت برای شهادتم دعا کنید من درک نمی‌کردم و می‌گفتم مگر شهادت الان هم اتفاق می‌افتد. الان فهمیده‌ام شهادت به این نیست جلو گلوله و توپ قرار بگیرد بلکه شهید، قبل از رفتن از این دنیا به درجه شهادت رسیده است. شما اگر خصلت شهید را بگیرید به شهدا ملحق می‌شوید. کمیل هم قبل از شهادتش شهید شده بود. در وجنات و حرکاتش خصایص یک شهید را دیده بودم. تمام کارهایش را با سیره شهدا چک می‌کرد. گاهی همینطور که نشسته بود چشمانش پر از اشک می‌شد و می‌گفت فکر می‌کنی اگر الان یک شهید جای من بود چه کار می‌کرد.

واکنش‌تان نسبت به خبر شهادتشان چه بود؟

یک ماهی که کمیل سوریه بود من مثل اسفند روی آتش بودم. دلم آشوب بود. پیش خودم فکر می‌کردم از دوری ایشان است چون من طاقت دوریشان را نداشتم و حتی اگر مأموریت کوچکی می‌رفت به من سخت می‌گذشت. این بار برای سوریه به من خیلی سخت گذشت. سه بار بیشتر نتوانست از سوریه زنگ بزند و من در آن لحظات در حال خودم نبودم و حس عجیبی داشتم که برای خودم هم تعجب‌آور بود. خبر شهادتش را از زبان یکی از همکارانم خیلی ناگهانی شنیدم. همکارم برای کاری به فرمانداری می‌رود که ‌آنجا می‌شنود از سوریه شهید آورده‌اند. نام کمیل را می‌شنود و در سرکار می‌گوید که کمیل قربانی هم شهید شده است. این در حالی بود که همه می‌دانستند و نتوانسته بودند به من بگویند. می‌خواستند جو آرام شود بعد به من بگویند.

کلیپی می‌دیدم که روز خاکسپاری صحبت‌های زیبایی از امر به معروف و نهی از منکر شهید می‌‌کردید. آن حرف‌ها در آن لحظه سخت و دشوار چطور به ذهنتان رسید؟

آن حرف‌ها حرف‌های من نبود. واقعاً من کسی نبودم که بخواهم سخنرانی کنم. سعی می‌کنم مسائل مربوط به زندگی‌ام را به کسی نگویم، آن روز کمیل حرف می‌زد. بعد از روز خاکسپاری چند بار دیگر هم برای سخنرانی رفتم و هر بار خودشان آمدند و حرف ‌زدند. من توسل می‌کردم که خودشان صحبت کنند. حرف‌های ایشان فقط از گلوی من گفته می‌شد. امر به معروف و نهی از منکر را خیلی قشنگ انجام می‌داد. پدرشان تعریف می‌کرد یکی از همسایگان ماشینش را می‌شست و آب را همینطور رها کرده بود. خیلی روی درست مصرف کردن حساس بود. ایشان لباس رسمی پوشیده بود و می‌خواست بیرون برود. ولی همان لحظه که این صحنه را می‌بیند به طرف می‌گوید می‌شود کمکت کنم. آستین را بالا می‌زند و شروع به شستن ماشین می‌کند. طرف شوکه می‌شود و کمیل ماشین را تا آخر با یک سطل آب می‌شوید و می‌گوید دیدید نیازی نیست این همه شیر را باز بگذارید. اگر جایی هم امر به معروف می‌کرد و اثر نمی‌گرفت خسته و ناامید نمی‌شد. بعد از شهادت، تازه قدرت کارشان را درک کردم. به خیلی از دوستانش خیلی از حرف‌ها را گفته بود و آنها خندیده بودند و از کنارش رد شدند و حتی تمسخرش کردند. یک بار حرفی به کمیل زده بودند که خیلی دلش شکسته بود ، آمد با من درد دل کرد. بعد از شهادتش دیدم دوستش همان خاطره‌ای که از زبان کمیل شنیده بودم را تعریف می‌کند. کمیل هیچ وقت اسم نمی‌گفت و مراقب بود غیبت نکند و من تازه ‌فهمیدم مربوط به چه کسی است. بعد از شهادت تمام حرف‌هایش در ذهن همه حک شده بود و من خدا را شکر می‌کردم.

خودتان با شهادت آقا کمیل تغییر کرده‌اید و به آن بزرگی که گفتید، رسیده‌اید؟

یک بار من خیلی بی‌تاب و ناراحت بودم. حاج‌آقا به من گفت اگر یک دانه باارزش داشته باشید باید از آن دانه دل بکنید. باید زیر خاک پنهانش کنید تا آن دانه گیاه شود و ثمر دهد. در مورد کمیل هم همینطور بود. دل کندن از او خیلی سخت بود ولی همین که آدم یاد بگیرد برای چیزهایی که دوست دارد از خودش بگذرد خیلی ارزش دارد. من تمام زندگی‌ قبل از عقدم را به یک لحظه شیرینی و حلاوت بعد از عقدم نمی‌دهم. واقعاً خیلی دوره شیرینی بود ولی تمام سختی و دردی را که در دوره بعد از شهادت کمیل داشتم به یک لحظه‌آن شیرینی نمی‌دهم. این درد بزرگی داشت و دردی نبود که خارکننده باشد. خدا را از این بابت شاکرم.

الان دلتنگش می‌شوید؟

دلتنگی‌ها سرجایش است و بیشتر هم می‌شود. به یکی از خانم‌های شهدا می‌گفتم من ماشین و لباس عروس می‌بینم دلم می‌گیرد. وسایل خانه را که می‌بینم به من سخت می‌گذرد چون تازه تب و تاب وسیله خریدن را گذرانده بودیم. کابینت و کاغذ دیواری برای خانه‌ آینده‌مان دیده بودیم و الان هرچه می‌بینم یادآور آن خاطرات است. هیچی از تلخی دلتنگی کم نمی‌کند ولی واقعاً بزرگی به ما داد. آدم باید با ارزش‌ترین چیزهایش را در راه خدا بدهد تا چیزی به دست بیاورد. هر چند من کوچک‌ترین کار را هم انجام نداده‌ام. یک بار به خودشان گفتم وجودتان مثل جواهر می‌ماند. پیش خودم می‌گفتم فقط من این جواهر را کشف کرده‌ام اما نگو که این جواهر خریدارش خیلی بزرگ‌تر از من بود. چون جواهر وجودش اصل بود خدا کمیل را خرید. بالاخره همه از این دنیا می‌رویم و وقتی به مقام و راهی که رفته، به جایگاه بالایی که رسیده فکر می‌کنم، خدا را روزی هزار مرتبه بابت این نعمت شکر می‌کنم.

منبع: جوان آنلاین


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 تیر 1395  ] [ 4:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سرلشکر صفوی انتصاب سرداران رشید و عبداللهی و امیر موسوی را تبریک گفت

 

دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا طی پیام‌های جداگانه‌ای انتصاب سردار سرلشکر غلامعلی رشید و امیر سید عبدالرحیم موسوی و سردار علی عبداللهی را تبریک گفت.

سرلشکر صفوی انتصاب سرداران رشید و عبداللهی و امیر موسوی را تبریک گفت

به گزارش گروه دفاعی و امنیتی دفاع پرس، سردار سرلشکر صفوی دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا طی پیام‌های جداگانه‌ای انتصاب سردار سرلشکر غلامعلی رشید به فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) و امیر سید عبدالرحیم موسوی به جانشینی رییس ستاد کل نیروهای مسلح و سردار علی عبداللهی را به معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح تبریک گفت.

متن پیام‌های سرلشکر صفوی به شرح ذیل است:

سردار سرلشکر پاسدار دکتر غلامعلی رشید
فرمانده محترم قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء«ص»
سلام علیکم؛
انتصاب شایسته جنابعالی به سمت «فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص)» که نشان از حسن اعتماد فرماندهی معظم کل قوا به جنابعالی می‌باشد را تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.
بدون تردید تجربیات شما در سالهای دفاع مقدس و تسلط بر مباحث جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک می‌تواند در آمادگی همه جانبه برای مقابله با تهدیدات دفاعی و امنیتی بسیار موثر باشد و امید واثق دارم که شما می‌توانید در این عرصه مهم با توجه به شرایط پیچیده محیط منطقه‌ای پیرامون ایران نقش آفرینی کنید.
اینجانب و حوزه دستیاری فرماندهی مظم کل قوا آمادگی داریم با قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص) صمیمانه همکاری داشته باشیم.
از درگاه ایزدمنان موفقیت روز افزون برای شما و همه کارکنان آن قرارگاه را در تحقق ماموریتهای محوله، تحت توجهات خاصه حضرت ولی عصر «عج» و تبعیت از مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای«مدظله العالی»، مسئلت دارم.
سرلشکر پاسدار دکتر سید یحیی صفوی
دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا

***

امیر سرتیپ دکتر سید عبدالرحیم موسوی
جانشین محترم رییس ستاد کل نیروهای مسلح
سلام علیکم؛
انتصاب شایسته جنابعالی به سمت « جانشین رییس ستاد کل نیروهای مسلح» از سوی فرمانده معظم کل قوا را به جنابعالی تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
بدون تردید سوابق جنابعالی در مسندهای مختلف ارتش جمهوری اسلامی ایران و تجربیات در سالهای دفاع مقدس دستمایه ای است که انشاء الله در ستاد کل می تواند نقش آفرین باشد.
اینجانب از درگاه ایزد منان موفقیت روز افزون جنابعالی را در تحقق ماموریتهای محوله، تحت توجهات خاصه حضرت ولی عصر «عج» و تبعیت از مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای«مدظله العالی» را مسئلت دارم.
سرلشکر پاسدار دکتر سید یحیی صفوی
دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا

***

سردار سرتیپ پاسدار خلبان علی عبدالهی
معاون محترم هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح
سلام علیکم؛
انتصاب شایسته جنابعالی به سمت « معاون محترم هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح » که نشان از حسن اعتماد فرماندهی معظم کل قوا به جنابعالی می باشد را تبریک و تهنیت عرض می کنم.
بدون تردید سوابق درخشان جنابعالی در سالهای دفاع مقدس و توان شما در مسندهای دیگر مدیریتی در سطح سپاه و کشور، در انجام وظایف محوله پشتوانه بسیار موثری می باشد.
اینجانب از درگاه ایزد منان موفقیت روز افزون جنابعالی در تحقق ماموریتهای محوله، تحت توجهات خاصه حضرت ولی عصر «عج» و تبعیت از مقام معظم رهبری و فرماندهی معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای«مدظله العالی» را مسئلت دارم.
سرلشکر پاسدار دکتر سید یحیی صفوی
دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 تیر 1395  ] [ 4:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

کرم آتشبار

 
زندگینامه
 
وصیت نامه

کرم آتشبار

 

نام پدر: ابوالفضل تاریخ تولد: 01/06/1340
محل تولد: ایران - قزوین - قزوین تاریخ شهادت: 07/01/1361
محل شهادت: دشت عباس طول مدت حیات: 21 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه24-ردیف115-شماره47-تهران


 

زندگینامه

کرم آتشبار در اول شهریور ماه سال 1340 در قزوين ديده به جهان گشود. پدرش کشاورزي زحمتکش بود که در دوران کودکي کرم، دار دنيا را وداع گفت. 
او در شش سالگي به مدرسه رفت و تا کلاس چهارم ابتدايي تحصيل نمود و سپس به کار و تلاش پرداخت. کارهاي مختلفي را تجربه نمود اما کار اصلي وي گچ‌کاري بود. آتش بار با کسب روزي حلال روزگار مي‌گذرانيد. او قبل از حضور در جبهه در پايگاه بسيج سيدالشهدا تهران حضوري فعال داشت و در کارهاي فرهنگي و تبليغي با ديگر دوستان بسيجي مسجد و محل همکاري مي‌کرد. 
وي به عنوان تک تيرانداز از پايگاه سيدالشهدا به جبهه اعزام شد. در جبهه نيز به قرائت قرآن و ادعيه به ويژه دعاي ابوحمزه ثمالي اهميت فراوان مي‌داد. 
کرم سرانجام در نبردي بي‌امان با دشمن متجاوز بعثي در جريان عمليات فتح‌المبين در منطقه دشت‌عباس بر اثر اصابت گلوله از ناحيه گلو و زانو در هفتم فروردين 1361 با 21 سال سن به فيض والاي شهادت رسيد. 
پيکرش را در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)


ادامه مطلب

[ شنبه 19 تیر 1395  ] [ 8:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عوامل شهادت مرزبانان باید هر چه سریعتر دستگیر و محاکمه شوند

 

امام جمعه اهل سنت ایرانشهر با محکوم کردن حرکت ناجوانمردانه اشرار و تروریستها در به شهادت رساندن چهار مرزبان کشورمان گفت: عوامل این جنایت باید هرچه سریعتر شناسایی و به اشد مجازات محکوم شوند.

عوامل شهادت مرزبانان باید هر چه سریعتر دستگیر و محاکمه شوند

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،مولوی عبدالصمد کریم زایی در خطبه های نماز جمعه این هفته اهل سنت ایرانشهر تصریح کرد: مرزبانان برای حراست و حفاظت از مرزهای کشور و امنیت و آرامش ملت شبانه روز تلاش می کنند اما افراد خود فروخته و اجیر شده و مزدور دشمنان در اقدامی کور و ناجوانمردانه آنان را به شهادت می رسانند.


وی ادامه داد: دشمنان اسلام و ایران اسلامی به دنبال اختلاف انداختن و ناامن کردن منطقه هستند که بایستی مردم و مسئولان با هوشیاری کامل و تعامل و همبستگی توطئه های دشمنان را خنثی کنند.


وی خاطر نشان کرد: اسلام دین محبت، دوستی و برادری است نه کشت و کشتار اما متاسفانه بعضی از مسلمانان ناآگاه فریب دشمنان را خورده و در دام ابر قدرتهایی افتاده اند که با اسلام دشمنی دیرینه دارند و سعی می کنند با اینگونه حرکت ها از اسلام چهره ای خشن معرفی کنند.


امام جمعه اهل سنت ایرانشهر بیان کرد: کسی که کلمه شهادتین را می گوید مسلمان است و به هیچ وجه ریختن خون او جایز نیست.


مولوی کریم زایی افزود: اگر مسلمانان به تعلیمات دینی و دستورات قرآن عمل کنند هیچ وقت ما شاهد این همه اختلاف و درگیری در کشورهای اسلامی نخواهیم بود.


وی گفت: مسلمانان نباید فریب دشمنان را بخورند چونکه آنان دوست ما نیستند و به دنبال اسلام هراسی و نفوذ بر کشورهای اسلامی هستند.


ادامه مطلب

[ شنبه 19 تیر 1395  ] [ 1:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (19 تیر 1395)

 

19 تیر 1395 هجری شمسی برابر با 4 شوال 1436 هجری قمری و 9 جولای 2016 میلادی

روزشمار دفاع مقدس (19 تیر 1395)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (19 تیر 1395)

• کشف کودتای نقاب (در پادگان شهید نوژه) علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران (1359 ه.ش)

• شهادت روحانی مبارز اهل تسنن "ملاعلی جلالی‏‌زاده و پسرش" توسط منافقین (1360 ه.ش)

• عملیات کوچک قدس 3 در دهلران توسط سپاه (1364 ه.ش)

• بمباران شیمیایی روستای بادمجان از توابع شهرستان بانه (1362 ه.ش)

• عملیات آزادسازی روستاهای بخش لاجان توسط یگان‌های ارتش، سپاه و بسیج عشایر (1362 ه.ش)

• شهادت سردار کمیل ایمانی (1367 ه.ش)

• سالروز شهادت شهید مدافع حرم حاج عبدالکریم اصل غوابش(1394 ه.ش)


ادامه مطلب

[ شنبه 19 تیر 1395  ] [ 1:55 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ابوعزرائیل در کنار سردار نقدی+عکس

 

عکس یادگاری ابوعزرائیل در کنار سردار نقدی را مشاهده می‌کنید.

ابوعزرائیل در کنار سردار نقدی+عکس

به گزارش گروه فضای مجازی دفاع پرس، عکس یادگاری ابوعزرائیل در کنار سردار نقدی، رئیس سازمان بسیج مستضعفین در حاشیه همایش جهادگران رضوی را مشاهده می‌کنید. «ایوب آل ربیع» ملقب به ابوعزرائیل، از نیروهای حشدالشعبی در عراق است که با تکفیری ها مبارزه می کند.


ادامه مطلب

[ شنبه 19 تیر 1395  ] [ 1:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شاهرخ، حرِ انقلاب اسلامی

 

کتاب شاهرخ، درس بزرگ قضاوت نکردن و باز بودن راه توبه و بازگشت را برای تمامی انسان‌ها نشان می‌دهد.

شاهرخ، حرِ انقلاب اسلامی

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، صبح یکی از روز ها با هم به کاباره پل کارون رفتیم. به محض ورود، نگاه شاهرخ به گارسون جدیدی افتاد که سر به زیر، پشت قسمت فروش قرار گرفته بود.با تعجب گفت: این کیه؟ تا حالا این جا ندیده بودمش؟!

درظاهر زن بسیار با حیائی بود. اما مجبور شده بود بدون حجاب به این کار مشغول شود. شاهرخ جلوی میز رفت و گفت: همشیره، تا حالا ندیده بودمت، تازه اومدی اینجا؟! زن، خیلی آروم گفت: بله، من از امروز اومدم.

شاهرخ دوباره با تعجب پرسید: تو اصلا قیافت به اینجور کارها و اینجور جا ها نمیخوره، اسمت چیه؟ قبلا چیکاره بودی؟ زن درحالی که سرش را بالا نمی گرفت گفت: مهین هستم، شوهرم چند وقته که مرده، مجبور شدم که برای اجاره خانه وخرجی خودم وپسرم بیام اینجا!

شاهرخ، حسابی به رگ غیرتش برخورده بود،دستش را محکم به روی میز کوبید و با عصبانیت گفت: ای لعنت بر این مملکت کوفتی!! بعد بلند گفت: همشیره راه بیفت بریم، شاهرخ همینطور که از در بیرون می رفت رو به ناصر جهود کرد و گفت: زود برمی گردم!

مهین هم رفت اتاق پشتی و چادرش را سرش کرد و با حجاب کامل رفت بیرون. بعد هم سوار ماشین شاهرخ شد و حرکت کردند. مدتی از این ماجرا گذشت. من هم شاهرخ را ندیدم. تا اینکه یک روز در باشگاه پولاد همدیگر را دیدیم. بعد از سلام بی مقدمه پرسیدم: راستی قضیه اون مهین خانم چی شد؟!

اول درست جواب نمی داد اما وقتی اصرار کردم گفت: دلم خیلی براشون سوخت، اون خانم یه پسر ده ساله به اسم رضا داشت. صاحب خونه به خاطر اجاره اثاث ها رو بیرون ریخته بود. من هم یه خونه کوچیک تو خیابون نیروی هوائی براشون اجاره کردم.گبه مهین خانم هم گفتم: توخونه بمون و بچه ات رو تربیت کن، من اجاره و خرجی شما رو میدم!!

-قسمتی که خواندید بخشی از خاطرات شهید شاهرخ ضرغام بود که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی به رشته تحریردرآمده است. شاهرخ از لات ها و اوباش معروف قبل از انقلاب بود که در اواخر دوران رژیم منحوس پهلوی، متحول می شود و به خیل انقلابیون می پیوندد.

داستان شاهرخ شباهت زیادی به داستان اشخاصی مثل علی گندابی، طیب حاج رضایی و حتی امثال مجید سوزوکی ها در فیلم اخراجی های مسعود ده نمکی دارد. کسانی که در مقطعی از زندگی خود، اعمال ناپسندی داشتند اما بواسطه جرقه ی مذهبی که در زندگی آنها زده شده است، منقلب ومتحول گشته و راه زندگی خود را در مسیر خدا وائمه اطهار (علیهم السلام) قرار دادند.

شاهرخ هم توبه خود را با عزای سید اشهدا آغاز نمود و بعد از آن قدم در راه انقلاب گذاشت.

کتاب قسمت های مختلف زندگی شاهرخ را روایت می کند از قبل از انقلاب و قبل از تحول دینی شاهرخ، تا دوران تظاهرات ها وپیروزی انقلاب، تشکیل کمیته ها و شرکت فعالانه شاهرخ در آن ها، اعزام شدن به کردستان وآموزش دیدن زیر نظر شهید چمران، و نهایتأ دوران جنگ و شرکت در آن و نائل شدن به فیض شهادت.

از ویژگی های کتاب روایت خوب وصمیمی آن است که مخاطب را با خود همراه می کند. شاهرخ نمونه خوبی است برای بیان یکی از ثمرات مهم انقلاب اسلامی، یعنی انسان سازی انقلاب. به طوری که شاهرخ لات را تبدیل به یکی از فرماندهان غیور ابتدای جنگ تبدیل می کند که در جلوگیری از سقوط آبادان نقش مهمی داشت.

شاید باورش برای خواننده سخت باشد که شاهرخ به یکی از فرماندهانی تبدیل می شود که خود نیز باعث متحول گردیدن بسیاری از جوانانی می شود که خیلی ها آنها را غیر قابل برگشت می دانستند!

در این کتاب به شهید سید مجتبی هاشمی نیز اشاره می کند که سید نیز همچون امام خمینی(ره) در جذب جوانان به انقلاب اسلامی و استفاده از پتانسیل های آنان تلاش زیادی انجام داد.

کتاب شاهرخ، حر انقلاب اسلامی علاوه بر یادآوری ثمرات انقلاب به ما، درس بزرگ قضاوت نکردن و باز بودن راه توبه و بازگشت را برای تمامی انسان ها نشان می دهد. به شما پیشنهاد می کنم خود را محروم از خواندن این کتاب نکنید!


ادامه مطلب

[ شنبه 19 تیر 1395  ] [ 1:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]