دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

پنجشنبه 31 تیر؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم علی امرایی در تهران

 

بزرگداشت شهید مدافع حرم "علی امرایی" روز پنجشنبه 31 تیر در گلزار شهدای تهران برگزار می‌شود.

پنجشنبه 31 تیر؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم علی امرایی در تهران

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس،  بزرگداشت شهید مدافع حرم "علی امرایی" روز پنجشنبه 31 تیر ساعت 17، با حضور خانواده معزز شهید والامقام در قطعه 26 گلزار شهدای تهران برگزار می شود.

علی امرایی در تیرماه سال 94 در دفاع از حرم حضرت زینب(س)، و طی عملیات مستشاری توسط تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اولین عکاسی که تفحص را به تصویر کشید

 

شهید «سعید جان‌‌بزرگی» را از عکس‌های‌ حلبچه‌ و تفحص‌اش می‌شناسیم؛ عکس‌هایی که با آن سکوت حلبچه را شکست و برای اولین بار تفحص شهدا را به تصویر کشید.

اولین عکاسی که تفحص را به تصویر کشید

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در برهه‌ای که مهمترین رویداد تاریخ معاصر کشور رقم می‌خورد، لازم بود که این واقعه ثبت شود؛ واقعه‌ای که به‌یادماندنی‌ترین حماسه‌ و مقاومت مردمی را در برمی‌گرفت.

برای ثبت این رویداد بخش مهمی از کار بر عهده عکاسان بود. عکاسانی که باید با هوشمندی، شجاعت و خلاقیت و در سخت‌ترین شرایط، تصویری را برای همیشه ماندگار می‌کردند. ضمن اینکه بر اساس امکانات و تجهیزات آن دوران، عکاسی و چاپ عکس خیلی سخت‌تر از امروز انجام می‌گرفت.

یکی از عکاسان جنگ، شهید «سعید جان‌بزرگی» است که او را از عکس‌های‌ حلبچه‌ و تفحص‌اش می‌شناسیم؛ عکس‌هایی که ثبت آن به قیمت جان این عکاس تمام شد.


عکس از سعید جان‌بزرگی؛ طلائیه در تابستان 75؛ پیکر شهدای یافته شده توسط گروه تفحص در منطقه؛ اغلب رزمندگان عکس امام خمینی(ره) را به نشانه پیروی و عشق به ایشان، روی سینه‌هایشان نصب کرده بودند.
 

محمدحسین حیدری از عکاسان دفاع مقدس اظهار داشت: در مراحل متعددی با سعید همراه بودیم، از دوران دفاع مقدس و عملیات‌ها تا تشکیل انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس و داوری‌هایی که انجام می‌دادیم.

وی ادامه داد: سعید از نخبه‌های دانشگاه بود و یکی از اتفاق‌های به یادماندنی از سعید، انتخاب موضوع پایان‌نامه او بود که موضوع تفحص را انتخاب کرد. سعید برای بخش عملی پایان‌نامه‌‌اش راهی مناطق شلمچه و فکه شد.

فکه شمالی در تابستان 1375؛ امیری یکی از نیروهای گروه تفحص آماده است که بعد از ایستادن بیل مکانیکی، پیکر شهدا را در این نقطه پیدا کند.
 

این عکاس دفاع مقدس یادآور شد: با توجه به اینکه شهید جان‌بزرگی باید مدت طولانی‌ را در منطقه می‌ماند، خانواده‌اش را به همراه خود به منطقه برد و پا به پای بچه‌های تفحص در آن گرمای طاقت‌فرسای خوزستان حضور داشت.

وی گفت: سعید برای تکمیل پروژه پایان‌نامه‌اش چند بار به مناطق عملیاتی رفت و اولین عکاسی بود که تفحص را به تصویر کشید؛ وی درباره تبادل پیکر شهدای ایران با کشته‌های عراق هم عکاسی کرد که عکس‌های بسیار خوب و ماندگاری شد.

 شلمچه، مرز ایران و عراق در آبان 75؛ پیکر شهدای ایران با کشته‌شدگان ارتش بعث عراق مبادله می‌شود.

 
براساس این گزارش، جانباز شهید «سعید جان‌بزرگی» پس از قرار گرفتن در معرض آثار باقیمانده از بمب‌های شیمیایی، سال‌ها سختی را تحمل کرد و سرانجام در 22 تیرماه 1381 به شهادت رسید و پیکر مطهرش در قطعه 29 گلزار شهدای بهشت زهرا (س)‌ آرام گرفت.

منبع: فارس


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

چهارشنبه 30 تیر؛ بزرگداشت شهدای مدافع حرم در تهران

 

بزرگداشت شهدای مدافع حرم شامگاه چهارشنبه 30 تیر در میدان امام حسین(ع) تهران برگزار می‌شود.

چهارشنبه 30 تیر؛ بزرگداشت شهدای مدافع حرم در تهران

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، به‌مناسبت سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، بزرگداشت شهدای مدافع حرم، شامگاه چهارشنبه 30 تیر بعد از نماز مغرب و عشاء، با حضور خانواده‌های شهدای مدافع حرم، همراه با سخنرانی حجت الاسلام امین قرایی و مدیحه‌سرایی ذاکر اهل بیت(ع)، علی مهدوی‌نژاد در مسجد امام حسین(ع) واقع در خیابان اقبال میدان امام حسین(ع) برگزار می‌شود.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:29 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

فیش‌های کمک به رزمندگان اسلام که در فلک ثبت شد

 

همسر، فرزند یا برادرشان که نان آور خانواده بودند در جبهه‌های نبرد با دشمن بعثی می‌جنگیدند. خود نیز نقدی و جنسی به جبهه‌ها کمک می‌کردند و فیش‌هایی می‌گرفتند که نجومی نبود اما تا ابد در فلک ثبت شد.

فیش‌های کمک به رزمندگان اسلام که در فلک ثبت شد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، خاکِ قاب عکس روی طاقچه را گرفت. بر سر صندوقچه جواهراتش رفت. گردنبندی که روزی همسرش سر سفره عقد به او هدیه داده بود را از صندوق خارج کرد. در چند دقیقه تمام خاطراتش را از روزی که زندگی مشترکش را شروع کرده تا روزی که خداوند فرزند پسری به آنها عطا کرد، به یاد آورد. از جایش بلند شد. در حالی که چادر مشکی‌اش را بر سر می‌کرد، برای آخرین بار به عکس داخل قاب نگاه کرد و لبخندی بر روی لب‌هایش نشست.

جمعه بود و می‌خواست خود را به صف نمازگزاران برساند. پس از اتمام نماز جمعه به سمت صندوق‌هایی که برای کمک به جبهه در گوشه‌ای گذاشته شده بود، رفت. گردنبندی که در دوران زندگی مشترک همراهش بود را به فرد ایستاده پشت صندوق داد و گفت "سلام مرا به تمام رزمندگان اسلام برسانید."

او هم همچون دیگر مردم ایران به فرمایش رهبر فرزانه خود که فرمودند "کمک به جبهه کمک به اسلام است" لبیک گفت. این سرگذشت همسرانی است که مردانه مردان خود را راهی میدان نبرد کردند.

با گذشت حدود سه دهه از اتمام جنگ تحمیلی زنان ایرانی همچنان همان روحیه را حفظ کرده‌اند. روزگاری ایرانیان با صدام ملعون می‌جنگیدند و ملت ایران به ویژه زنان کمک‌های مادی به جبهه می‌کردند و امروز جوانان کشور در قالب مدافعان حرم برای دفاع از حرم آل الله به سوریه می‌روند و اسوه‌های صبر و مقاومت برای رزمندگان مدافع حرم کمک‌های مادی و نقدی ارسال می‌کنند.

در ادامه چند نمونه از فیش‌های کمک به جبهه در دوران دفاع مقدس را مشاهده می‌کنید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ناگفته‌های شنیدنی همسر شهید مدافع حرم در دوران حقوق‌های نجومی/ لقمه‌هایی که فرزند شهید برای عکس پدر می‌گیرد

 

همسر شهید مسلمی سواری حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. از نان و ماست‌هایی که خوردند و چهار فرزندی که از شهید به یادگار مانده است.

ناگفته‌های شنیدنی همسر شهید مدافع حرم در دوران حقوق‌های نجومی/ لقمه‌هایی که فرزند شهید برای عکس پدر می‌گیرد

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خوزستان، این استان با تقدیم حدود 60 شهید بیشترین تعداد مدافعان حرم را دارد؛ که یکی از این شهدا شهید منصور مسلمی سواری است.

منصور مسلمی سواری در دوم خرداد سال 60 در شهر سوسنگرد به دنیا آمد. پدرش زعلان بازنشسته سپاه بود و مادرش سلیمه نام دارد. منصور که برخی ناصر صدایش می کردند تا سال 1379 در سوسنگرد زندگی می‌کردند و مقطع دبستان را در این شهر به پایان رسانید، سپس به همراه خانواده به اهواز مهاجرت کردند تا کلاس دوم راهنمایی درس خواند و بعد از رها کردن تحصیل به شغل آزاد روی آورد. مدتی در شرکت فولاد به عنوان کارگر مشغول به کار بود.

حیا، متانت و ایمان خالص منصور باعث شد که خیلی از همکاران برای وی احترام خاص قائل باشند. همین روحیه سبب شد که با خواهر همسر یکی از همکارانش ازدواج کند و 13 بهمن سال 81 منصور با خانم فرح شریفی پیوند زناشویی بستند؛ که حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام‌های علیرضا، بیتا، همتا و بنیامین است؛ که ساکن منطقه محروم و حاشیه‌ای عین دو اهواز هستند.

دیانت، معنویت و مردم‌داری منصور زبانزد همه بود. از دیگران پول قرض می‌گرفت و به نیازمندان کمک می‌کرد و خود قرض را پس می‌داد؛ اما از نیازمندان پولش را طلب نمی‌کرد. علی‌رغم مشکلات مالی نسبت به لقمه حلال بسیار حساس بود؛ به گواهی همسرش همیشه قبل از اذان صبح از خواب بیدار می‌شد و با خدا مناجات می‌کرد.

بعد از شنیدن اخبار سوریه و بی‌حرمتی عمال صهیونیست نسبت به ناموس مسلمانان زندگی را تنگ دانست. می‌گفت: به دور از غیرت است که زنان مسلمان بی پناه باشند و حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیها در معرض تهدید باشد و من در خانه و کنار فرزندانم بی‌تفاوت بنشینم، به همین علت چند بار در اهواز و حتی تهران درخواست اعزام به سوریه را داشت که با اعزام ایشان موافقت نشد.

اما منصور نا امید نشد و از طریق دوستان افغانی‌اش که در کارگاه بازیافت مواد همکارش بودند به مشهد سفر کرد و به همراه تیپ فاطمیون که متشکل از رزمندگان افغانی هستند مقدمات اعزامش به سوریه را مهیا کرد و سرانجام آبان ماه سال 1392 در حالی که زخمی بود و جان در بدن داشت توسط داعشیان کافر و عمال صهیونیستی زنده زنده در آتش سوزانده شد تا با مظلومیت تمام به فیض شهادت نائل آید.

فرح شریفی همسر شهید منصور مسلمی سواری در گفتگو با دفاع پرس با بیان خاطراتی از این شهید، می‌گوید: 13 روز از بهمن سال 81 می‌گذشت که با منصور ازدواج کردم. زندگی‌مان را از یک اتاق کوچک در خانه پدرشوهرم آغاز کردیم. شرایط مالی مساعدی نداشتیم و منصور به عنوان کارگر روزمزد در شرکت فولاد کار می‌کرد. تازه یک ماه از ازدواج‌مان گذشته بود که پروژه پیمانکاری تمام و همسرم بیکار شده بود، اما سعی می‌کرد هر جا کاری جور می‌شد برود تا مخارج زندگی‌مان تامین شود.

وی می‌افزاید: خودم هم چند سالی می‌شد که زیر نظر بهزیستی یک مهد کودک خصوصی راه‌اندازی کرده بودم و از درآمد آن کمک خرج زندگی شده بودم؛ گاهی می‌شد غذای چند وعده‌مان نان و ماست بود. اما من هرگز به این شرایط اعتراض نمی‌کردم؛ همیشه احساس می‌کردم کسی از من خوشبخت‌تر نیست.

شریفی ادامه می‌دهد: این احساس من به خاطر پاکی و صداقت و محبت منصور بود و ایمان نابی که داشت. با اینکه کار ثابتی نداشت و درآمدش کم بود اما تولدم و یا سالگرد ازدواج‌مان برایم هدیه می‌خرید؛ گاهی می‌شد که در محل کارش یک وعده غذا به آنها می‌دادند. همان غذا را با خود به خانه می‌آورد تا با هم بخوریم، چند لقمه اول را می‌خورد و از غذا خوردن دست می کشید؛ فقط به خاطر من.

وی می‌افزاید: اما عشق من به منصور به خاطر رابطه زیبای ایشان با خدا بود؛ همیشه قبل از اذان بیدار می‌شد و با خدا مناجات می‌کرد، چند بار که من نماز صبحم قضا شده بود از دستم ناراحت شد و گفت نباید نمازت قضا شود و همان برخوردش برایم کافی بود که لذت بیدار شدن قبل از اذان صبح را احساس کنم.

همسر شهید مسلمی سواری، خاطرنشان می‌کند: منصور خیلی مردم‌دار بود؛ هر وقت کسی به مشکلی برمی‌خورد و به پول احتیاج داشت و خودمان هم پولی نداشتیم از دیگران قرض می گرفت و به نیازمند می‌داد اما هیچ‌وقت برای پس گرفتن پول سراغ آن شخص نمی‌رفت.

وی می‌گوید: با وجود مشکلات مالی‌مان خیلی اهل رعایت حلال و حرام بود. مدتی بود که ایشان در کارگاه بازیافت پلاستیک کار می‌کرد. حقوقش 70 هزار تومان بود؛ اما 90 هزار تومان به ایشان داده بودند وقتی آمد خانه 20 هزار تومان را جدا کرد و گفت: این مبلغ را اشتباهی به من داده‌اند؛ نگهش دار تا فردا پس بدهم. گفتم: چرا پس بدهی حق خودت است خیلی برایشان کار می‌کنی تازه در مقابل کارت کم هم داده اند. گفت: خانم حقوق من 70 هزار تومان است؛ همین. فردا مبلغ را برد که پس بدهد گفتند از کارت راضی بودیم مبلغ اضافه را تشویقی دادیم.

وی بیان می کند: حاصل ازدواج من و منصور چهار فرزند است؛ فرزند اولمان علیرضا نام دارد، دو دختر به نام‌های بیتا و همتا و فرزند آخرمان بنیامین است. منصور عاشق بچه‌ها بود و می گفت دختر و پسر فرقی ندارد؛ اما بیشتر محبتش را صرف بیتا و همتا می‌کرد. می گفت دخترها حساس‌ترند و به محبت بیشتری احتیاج دارند. اگر برای 10 دقیقه هم از خانه خارج می‌شد تماس می‌گرفت و احوال من و بچه‌ها را می‌پرسید.

شریفی، اذعان می‌کند: سال 92 بود که تلویزیون اخبار حمله گروه داعش به سوریه را نشان می‌داد منصور خیلی بی‌تابی می‌کرد می‌گفت ناموس اسلام را بی‌پناه گیر آورده‌اند؛ نباید ساکت بنشینم. حدود سه ماه از نبرد سوریه با داعش می‌گذشت و هر بار منصور بی‌قرارتر می‌شد، می گفت حرم خانم زینب سلام‌الله علیها سرباز می‌خواهد، می‌گفتم منصور تو که نمی توانی بروی چرا اینقدر حرص می‌خوری؛ فقط سرش را تکان می‌داد.

وی ادامه می‌دهد: چند روز بعد گفت می‌روم تهران کار دارم، دو بار رفت تهران و برگشت؛ نگران شدم؛ ولی چیزی نگفتم. هر سفر حدود 10 روز طول کشید تا بار سوم که 7 مهر 92 بود، علیرضا مدرسه می‌رفت کار مهد کودک خودم هم شروع شده بود. آمد خانه گفت مامان علی! -مرا "مامان علی" صدا می‌کرد- عزیزم می‌خواهم بروم زیارت امام رضا(ع) با من می‌آیی؟ گفتم علیرضا مدرسه است، خودم مهد دارم - بنیامین آن موقع یک سال و نیمش بود- گفتم هوا سرد است، بنیامین مریض می‌شود؛ گفت پس اگر راضی باشی تنها می‌روم دلم هوای حرم دارد؛ گفتم نه راضی نیستم، گفت پس من می‌روم حلالم کن شاید در راه ماشین تصادف کرد و مُردم؛ دوست دارم حلالم کنی. گفتم نباید بروی. نمی دانم چرا گریه کردم لباسش را گرفتم و می‌گفتم نرو؛ ولی احساس عجیبی می‌گفت این رفتن آمدنی ندارد.

وی می‌افزاید: عشق عجیبی بین من و منصور بود. خیلی‌ها حسرت این عشق و محبت را می‌خوردند. با اینکه شرایط زندگی‌شان از ما بهتر بود و همان عشق اجازه نمی‌داد از منصور جدا شوم، اما گوش نکرد. بچه‌ها را یکی یکی بوسید، وسایلش را جمع کرد و رفت؛ سه بار رفت دم در و برگشت و هر بار می‌گفت مامان علی عزیزم حلالم می‌کنی و من با گریه هر سه بار گفتم نه حلالت نمی‌کنم. بار آخر سرش را تکان داد و گفت پس خداحافظ؛ وقتی رفت پشیمان شدم خودم را آرام کردم گفتم می‌رود زیارت امام رضا(ع) برمی‌گردد؛ تلفن همراهش را گرفتم جواب داد: گفت چی شد؟ مامان علی می خوای حلالم کنی؟ گفتم بله حلالت می‌کنم؛ ولی مگر سفر قندهار می‌روی که حلالیت می‌خواهی؟ با هم خندیدیم.

همسر شهید سواری، خاطرنشان می‌کند: در طول مسیر با ما در تماس بود گفت رسیدم تهران و عصر حرکت می کنم سمت مشهد تا وقتی که رسید مشهد، از آن روز تا حدود 15 روز من هیچ خبری از منصور نداشتم به خانواده‌اش، دوستانش و هر شماره‌ای که داخل دفتر تلفنش بود زنگ زدم؛ اما کسی از منصور خبر نداشت.

وی می‌گوید: تنها با چهار بچه کوچک در این مدت گریه می‌کردم و می‌گفتم منصور تصادف کرده و مُرده، اما دستم به جایی بند نبود، بعد از دو هفته شب اول محرم بود ساعت 12 شب منصور تلفن کرد و گفت سلام مامان علی من زنده‌ام ولی رفته‌ام سوریه و تلفن قطع شد. فردا شب دوباره همان ساعت 12 تماس گرفت من با عصبانیت فریاد زدم سوریه چکار می‌کنی؟ احوال بچه‌ها را پرسید. به دروغ گفتم بنیامین کلیه‌هایش عفونت کرده باید عمل شود، گفتند پدرش باید رضایت دهد برای عمل؛ دروغ گفتم شاید برگردد. با آرامش عجیبی گفت مامان علی عزیزم بچه‌مان عزیزتر است یا حضرت زینب(س) و حضرت رقیه و طفلان که از کربلا تا شام با اسیری و شلاق آوردنشان؛ با این حرف بغضم ترکید؛ گفتم بمان منصور، بمان سوریه و خوشا به سعادتت بمان. گفت می‌خواهم با بچه‌ها حرف بزنم علیرضا قهر کرده بود، گفت چرا بابا منو گذاشت رفت سوریه؛ ولی با بیتا و همتا حرف زد آن موقع بنیامین یک سال و نیمش بود نمی‌توانست حرف بزند گفت می‌خواهم صدایش را بشنوم و در آخر گفت حلالم کن.

وی اضافه می‌کند: دیگری خبری از وی نداشیم تا 30 آبان 92 که آقایی تماس گرفت و گفت همرزم منصور هستم؛ گفتم آقا تو را به خدا بگو منصور شهید شده؟ گفت خانم این چه حرفیه؟ منصور حالش خوبه؛ تو مخابرات کار می‌کنه؛ فقط یه امانتی به من داده به شما برسانم، آدرس دارم. فردا ساعت 9 صبح آمد محله‌مان و همسایه‌ها دورش جمع شدند و خبر شهادتش پیچید. چهارم آذر 92 پیکر مطهرش را آوردند و پنجم آذر با گمنامی و مظلومیت تمام و بدون کمترین اطلاع رسانی به مردم تشییع و در قبرستان امامزاده سید هادی به خاک سپرده شد.

شریفی تصریح می‌کند: بزرگ کردن چهار بچه کوچک بدون پدر سخت است؛ بچه‌ها مرتب بهانه پدرشان را می‌گیرند. بنیامین که بزرگتر شده موقع غذا خوردن لقمه می‌گیرد و به عکس بابایش می‌دهد و می‌گوید بابا بخور و بیتا و همتا دلتنگ پدرشان هستند.

وی یادآور می‌شود: روزهای اول از دستش عصبانی بودم که شهید شده؛ از بس که دوستش داشتم. اما حالا که اخبار سوریه و جهان اسلام را می‌بینم به منصور افتخار می‌کنم. به بانوان عزیز جامعه عرض می‌کنم که منصور من در سوریه زخمی شد و داعشیان کافر پیکر مطهرش را زنده زنده سوزاندند. منصور من رفت، به خاطر خط روشن ولایت فقیه و حفظ اسلام؛ از بانوان عزیز سرزمین اسلام خواهش می‌کنم به خاطر ادامه راه شهدا حجاب‌شان را حفظ کنند.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سه شنبه 29 تیر؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم سیدرضا مراثی در تبریز

 

بزرگداشت شهید مدافع حرم حاج سید‌رضا مراثی روز سه شنبه 29 تیر در گلزار شهدای تبریز برگزار می‌شود.

سه شنبه 29 تیر؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم سیدرضا مراثی در تبریز

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، بزرگداشت شهید مدافع حرم "حاج سیدرضا مراثی" روز سه شنبه 29 تیر ساعت 17 الی 19، در حسینیه گلزار شهدای وادی رحمت تبریز برگزار می‌شود.

سیدرضا مراثی از پاسداران بازنشسته شهرستان ملکان در استان آذربایجان شرقی بود که در نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

چهارشنبه 30 تیر؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری در تهران

 

بزرگداشت شهید مدافع حرم "هادی ذوالفقاری" شامگاه چهارشنبه 30 تیر در تهران برگزار می‌شود.

چهارشنبه 30 تیر؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم هادی ذوالفقاری در تهران

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، بزرگداشت شهید مدافع حرم "هادی ذوالفقاری" شامگاه چهارشنبه 30 تیر بعد از نماز مغرب و عشاء، با سخنرانی حجت الاسلام سیدعباس موسوی مطلق و مدیحه سرایی ذاکرین اهل بیت(ع)، کربلایی مهدی میرزایی و کربلایی سیدمحسن مرتضوی در مسجد الزهرا(س)، واقع در بزرگراه شهید ستاری - جنوب به شمال بلوار فردوس - خیابان ابراهیمی جنوبی برگزار می‌شود.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برگزاری مراسم گرامیداشت شهید سید رضا مراثی

 

مراسم گرامیداشت شهید مدافع حرم، سردار رشید اسلام حاج سید رضا مراثی و شهدای مدافع حرم در تبریز برگزار می‌شود.

برگزاری مراسم گرامیداشت شهید سید رضا مراثی

به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، مراسم گرامیداشت شهید مدافع حرم، سردار رشید اسلام حاج سید رضا مراثی و شهدای مدافع حرم روز سه شنبه 29 تیرماه سال جاری از ساعت 17 الی 19 در حسینیه شهدای وادی رحمت تبریز برگزار می‌شود.

گفتنی است سید رضا مراثی شانزدهمین رادمردی است که در سال‌های آرامش وطن، زندگی‌اش را فدای جبهه‌ی مقاومت اسلامی و حریم آل الله کرد و در 23 تیرماه 95 در حلب سوریه به مقام شهادت نائل آمد.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تقویم روزهای مظلومیت آبادان مرور می‌شود

 

«هاجر پورواجد» بعد از نوشتن کتاب موفق «تو هنوز اینجایی»، با همکاری انتشارات «روایت فتح» در حال نگارش «روزگار آبادان» است.

تقویم روزهای مظلومیت آبادان مرور می‌شود

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، هاجر پورواجد همسر شهید «حسین امینی‌امشی» از نویسندگان حوزه دفاع مقدس است که سال گذشته کتاب «تو هنوز اینجایی» را بر اساس زندگی مشترک‌اش با این شهید به رشته تحریر درآورده که توسط «بنیاد نهج البلاغه» منتشر شده است.

پورواجد در گفتگو با دفاع پرس گفت: کتاب «تو هنوز اینجایی» را سال پیش نوشتم؛ که همین کتاب سبب آشنایی من با «روایت فتح» شد و زمینه نگارش کتابی درباره آبادان به‌وجود آمد.

همسر شهید «امینی امشی» درباره کتاب «تو هنوز اینجایی» گفت: این کتاب به زندگی شهید از زمان تولد، تحصیل و سربازی می‌پردازد و در ادامه آن به ماجرای خواستگاری ایشان از من و ازدواج‌مان می‌پردازد. شهید «امینی امشی» از کارگران کفش ملی بود که در سال 63 برای اولین بار به جبهه رفت؛ که در اوایل از فعالیت‌های ایشان خبر نداشتم؛ تا اینکه در عملیات کربلای در شلمچه به شهادت رسیدند.

«پورواجد» در مورد دومین کتابش گفت: کتابی که الان مشغول کار روی آن هستم «روزگار آبادان» نام دارد که شامل خاطراتی از مردم این شهر است. این خاطرات بر اساس مجموعه جزواتی بود که روایت فتح در اختیار من گذاشت. این جزوات حجم بسیار زیادی داشت و با توجه به اینکه من فقط به دنبال خاطراتی بودم که به آبادان مربوط می‌شد، حجم کتاب زیاد نخواهد بود.

نویسنده «روزگار آبادان» در ادامه گفت: این کتاب خاطرات قبل از جنگ و دوران جنگ و اتفاقات مربوط به حصر آبادن را شامل می‌شود. البته روایات از حمله دشمن به شهر آبادان متفاوت است؛ اما اصل واقعه یکی است و قرار است برای تکمیل شدن این خاطرات سفری به آبادان داشته باشم؛ تا کار نهایی و گلچین خاطرات انجام شود؛ البته ممکن است تعداد این خاطرات به 80 خاطره برسد؛ که امیدوارم بعد از سفر به آبادان و کارهای پایانی آن را به روایت فتح تحویل بدهم؛ تا مراحل فنی و درنهایت انتشار آن انجام شود.

هاجر پورواجد در پایان گفت: کار دیگری که در حال انجام آن هستم کار روی کتابی است در مورد شهید «مرتضی کریمی» از شهدای جاویدالاثر مدافع حرم، که در «خان طومان» به شهادت رسید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تدوین سند افتخار سازمان اقتصاد و دارایی استان سمنان در دوران دفاع مقدس

 

در جلسه مشترک مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان و رئیس سازمان اقتصاد و دارایی این استان مقرر شد سند افتخار سازمان اقتصاد و دارایی استان سمنان در دوران دفاع مقدس تدوین شود.

تدوین سند افتخار سازمان اقتصاد و دارایی استان سمنان در دوران دفاع مقدس

به گزارش دفاع پرس از سمنان، سرهنگ پاسدار محمدحسن سلامی مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان در دیدار با رئیس سازمان اقتصاد و دارایی استان سمنان، دفاع مقدس را به‌عنوان دوران شکوهمند و اقتدار نظام اسلامی نام برد و انتقال تجربیات آن دوران به نسل حاضر جامعه و آیندگان را یک وظیفه انقلابی دانست.

سلامی نقش کارکنان و رزمندگان سازمان اقتصاد و دارایی  استان در دوران دفاع مقدس را برجسته عنوان  کرد و افزود: تلاش رزمندگان این سازمان در دوران دفاع مقدس به‌‌عنوان یک الگوی جهادی سرلوحه کارکنان جوان قرار گیرد و ضمن جمع‌آوری اسناد و مدارک و مستندسازی، ثبت اقدامات سازمانی انجام  گرفته، در پشتیبانی از جنگ در بانک اطلاعات، تدوین دانشنامه استانی و دایرةالمعارف دفاع مقدس و عملکرد  سازمان اقتصاد دارایی در دوران دفاع مقدس مورد عنایت و توجه قرار گیرد.

وی در خصوص اهمیت دانشنامه استانی و دایرةالمعارف دفاع مقدس بیان داشت: هدف از تدوین  دانشنامه تبیین تاریخ و فرهنگ و ارزش‌های دفاع مقدس استان در طول جنگ تحمیلی، انتقال دانش‌‌های مربوط به دفاع مقدس به نسل‌های حال و آینده، جلوگیری از تحریف و فراموشی حقایق و تاریخ دفاع مقدس در استان، اطلاع‌رسانی علمی و شفاف به افکار عمومی در همه ابعاد جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، دستیابی اندیشمندان و محققان به منبع مستند، جامع و معتبر در حوزه دفاع مقدس در استان است.

سلامی برگزاری دوره آموزشی ضمن خدمت کارکنان جوان دستگاه‌های اجرایی را در انتقال  فرهنگ و معارف دفاع مقدس بسیار حائز اهمیت  توصیف کرد و خواستار توجه لازم در این زمینه شد.

در این جلسه رئیس سازمان اقتصاد و دارایی استان در خصوص  جمع‌آوری مستندات و خاطرات از بستگان شهدای مدافع حرم در سازمان اقتصاد و دارایی گفت: جمع‌آوری این اثار جهت زنده نگه‌داشتن  یاد و خاطره آن عزیزان بسیار ارزشمند و مفید خواهد بود.

خلیل‌خواه  خاطرنشان کرد: دعوت از رزمندگان و پیشکسوتان و راویان دفاع مقدس در مراسمات مهم دفاع مقدس برای کارکنان جهت تحول  فکری، روحی  و راونی بسیار اثرگذار  و مثمر ثمر می‌باشد.

رئیس سازمان اقتصاد و دارایی استان، انتقال تجارب و خاطرات دفاع مقدس برای نسل‌ کنونی و آینده را یک ضرورت دانست و همکاری و تعامل افزون‌تر سازمان اقتصاد و دارایی را در زمینه جمع‌آوری، ثبت، تدوین و چاپ آثار رزمندگان اعلام کرد.

گفتنی است در این جلسه مقرر شد، شناسایی رزمندگان سازمان اقتصاد و دارایی، جمع‌آوری آثار و اسناد از رزمندگان و پیشکسوتان، تجلیل از رزمندگان و پیشکسوتان در مراسم‌های دفاع مقدس، برگزاری دوره ضمن خدمت آشنایی با علوم و معارف دفاع مقدس کارکنان، انعکاس اخبار فعالیت‌ها با موضوع دفاع مقدس در خبرگزاری دفاع مقدس، در قالب یک تفاهم‌نامه پیگیری و اجرا شود.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 28 تیر 1395  ] [ 2:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]