به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، مراسم یادبود و سالگرد ولادت شهید مجید قربانخانی امروز 29 مرداد از ساعت 19 الی 22 در ناحیه مقاومت مسلم بن عقیل واقع در چهار راه یافت آباد، میدان معلم، بلوار معلم، چهار راه قهوه خانه، روبروی پارک قائم برگزار میشود.
شهید مجید قربانخانی متولد سال 1369 تهران بود که چندی پیش به صورت داوطلبانه برای دفاع از حریم آل الله به سوریه اعزام شد و به دست نیروهای تکفیری به شهادت رسید. پیکر مطهر او بر اثر انفجار از بین رفت.
انتهای پیام/ 131
ادامه مطلب
[ جمعه 29 مرداد 1395 ] [ 2:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سرهنگ "مرادعلی محمدی" مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کرمانشاه در گفتوگو با خبرنگار اعزامی دفاع پرس به راهیان نور غرب و شمالغرب گفت: زمین مرکز فرهنگی دفاع مقدس استان کرمانشاه به مساحت 14 هکتار با هماهنگیهای استانداری و سپاه تهیه و نقشه آن نیز در حال تدوین است. کار عملیاتی آن نیز با واگذاری بودجه آغاز خواهد شد. وی در خصوص انتشار کتاب در حوزه دفاع مقدس گفت: با همکاری سپاه نبی اکرم(ص) و کنگره شهدا استان تاکنون 33 جلد کتاب منتشر شده و 17 جلد نیز در دست انتشار است و یا مراحل پایانی تدوین را میکند. محتوای این کتابها در قالب تاریخ شفاهی، خاطرات، شعر، ویژه کودک و نوجوان و وصیتنامه است. تلاشمان این است که تا پایان سال 60 عنوان کتاب به چاپ رسانده شود. محمدی تصریح کرد: در بحث جمع آوری خاطرات رزمندگان گروهی تشکیل شده است که امید است این خاطرات نیز در آیندهای نزدیک منتشر شوند. چند جشنواره نیز با همین هدف تشکیل شده است. مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس از افزایش اساتید درس آشنایی با معارف دفاع مقدس از 22 به 70 نفر طی 5 سال گذشته خبر داد، عنوان داشت: در تمامی دانشگاههای استان این درس به صورت اختیاری ارائه میشود و به طور معمول هر ترم 5 هزار دانشجو در استان این درس را انتخاب میکنند. وی گفت: پروژههای تحقیقاتی نیز برای تهیه محتوای مرکز فرهنگی دفاع مقدس تعریف شده است که این پروژهها به عملیاتهایی که در این استان اجرا شده است و نقش استان و اقشار در دفاع مقدس میپردازد. انتهای پیام/211
[ جمعه 29 مرداد 1395 ] [ 2:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مرتضی بینظیرنژاد از نخستین اسرای جنگ ایران و عراق در گفت و گو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس به روایت روز اسارتش پرداخت و گفت: در نخستین روزهای جنگ تحمیلی وارد سومار غرب شدم. آن زمان 18 ساله و سرباز ژاندارمری بودم که در یک مهر 59 در قصر شیرین به همراه 17 نفر از همگردانیهایم به اسارت درآمدم. بیتجربه بودن نیروهای بعثی را یکی از دلایل وضعیت نامناسب اسرا در اردوگاههای بعثی میدانم. در ابتدای اسارت به سلولهای بغداد رفتیم. 23 روز بعد به رمادی نخستین اردوگاه رژیم بعث منتقل شدیم و دو سال و نیم آنجا ماندیم. ** یک وعده غذایی در روز روزهای نخست اسارت تنها یک وعده غذا به اسرا داده میشد. آشپزها هم از میان اسرا انتخاب شده بودند ولی از آنجایی از گوشتهای یخی و کرم زده استفاده میشد، اسرا این یک وعده غذا را هم نمیخوردند. به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی تسلط داشتم. به همین جهت در ده سال اسارتم مترجم صلیب سرخ بودم همچنین در مواقعی هم برای اسرا کلاس آموزش زبان میگذاشتم. به مدت 4 سال با مرحوم ابوترابی در اردوگاه موصل 3 بودم و از او درسهای زیادی آموختم. در مدت اسارتم از طریق نامه که آن هم زمان زیادی طول میکشید تا رد و بدل شود، ارتباط داشتم. تنها رمز طاقت آوردن آن شرایط خفقان را«امید به بازگشت» میدانم. ما با امید زنده بودیم. در طی این ده سال اسارت، اسرا روزهای تلخ و شیرین زیادی را گذراندند. برگزاری مراسم روز 22 بهمن و دهه عاشورا بهترین روزها و شنیدن خبر فوت امام (ره) روز سختی در دوران اسارت برایم بود. ** مقابله با فساد تنها خواسته ام است از آنجایی جزو نخستین اسرا بودم باید در نخستین گروه هم آزاد میشدم ولی به دلیل مترجم بودنم ده روز آزادیم به تعویق افتاد. آزادی ما مصادف شد با جنگ عراق و کویت که آن روزها هم سختیهای خودش را داشت ولی به مراتب از این ده سال بهتر بود. در دوران اسارت از میهن و مردم در خیالمان یک مدینه فاضلهای ساخته بودیم. در روزهای ابتدایی آزادیمان برایمان اوضاع ملموس نبود. و امروز من به عنوان یک آزاده که ده سال اسارت را تحمل کردم نگران فسادهایی هستم که در کشور رخ میدهد و از مسئولین تقاضا دارم که با این فسادها مقابله کنند. انتهای پیام/ 131
[ جمعه 29 مرداد 1395 ] [ 2:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، سردار علی شادمانی با حکم فرمانده معظم کل قوا به عنوان معاون هماهنگ کننده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) منصوب شد. وی پیش از این معاون عملیات قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء(ص) بود.
[ جمعه 29 مرداد 1395 ] [ 2:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، با اعلام نتایج کنکور برخی از داوطلبان امکان قبولی در رشته مورد علاقه خود را پیدا نکرده و به همین دلیل اقدام به ثبت نام در رشتههای بدون آزمون برخی از دانشگاهها همچون دانشگاه آزاد اسلامی میکنند. موضوعی که این نگرانی را برای متقاضیان پسر ایجاد کرده که آیا تحصیل در رشتههای بدون آزمون مشکلی برای سربازیشان ایجاد میکند یا خیر؟ جانشین رییس سازمان وظیفه عمومی ناجا به این سوال پاسخ داده است. منبع: ایسنا
[ جمعه 29 مرداد 1395 ] [ 2:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خوزستان، غلامرضا شانهسازان یکی از آنها است که در 19سالگی به اسارت رفت و زمانی که به کشور بازگشت در آستانه 25 سالگی بود! او 6 سال از زندگی اش را در دوران اسارت در اردوگاههای مختلف عراق گذارنده است. آقای شانهسازان که حالا در 50 سالگی به سر میبرد اعتقاد دارد "دروان اسارات فراموش نمیشود". او در حکایت دوران اسارت خود را اینگونه توضیح داد: تازه 19ساله شده بودم. اسفند 1363 در عملیات بدر در جزایر مجنون مجروح و پس از جراحت اسیر شدم. وی افزود: ابتدا مرا به یک پادگان نظامی بردند، یک سری بازجوییها انجام دادند، میخواستند بدانند که تعداد نیروهای ایرانی در عملیات چهقدر است. هر دو پای من شکسته بود و خونریزی شدیدی داشتم به همین خاطر مرا به بیمارستان العماره عراق بردند. در این بیمارستان چند ساعت ماندم و بعد به دلیل خونریزی زیاد بیهوش شدم به هوش که آمدم متوجه شدم مرا به بیمارستان دیگری منتقل کردهاند. پاهای شکستهای که کوتاه بلند جوش خوردند. این آزاده با اشاره به انتقال خود به بیمارستان نیروی هوایی عراق در الانبار ادامه داد: در بیمارستان تموز الانبار که متعلق به نیروی هوایی بود چند روزی ماندم و پس از آن به بیمارستان الرشید بغداد برای انجام عمل منتقل شدم. الرشید بزرگترین پایگاه هوایی عراق بود. در این بیمارستان حدود سه ماه باقی ماندم اما نه پلاتین و نه گچی به پاهایم نزدند و بعد از آن خود به خود پاهای من جوش خورد البته این موضوع موجب کوتاهی و بلندی پاهایم شد و چند سانتی با هم اختلاف پیدا کردند. شانهسازان با بیان اینکه آخرین مجروح عملیات بدر بوده که از بیمارستان الرشید مرخص شده است، گفت: پس از بیمارستان به اردوگاه الرمادیه منتقل شدم. در الرمادی چندین اردوگاه قرار داشت. ابتدا به اردوگاه الرمادیه 3 منتقل شدم. حدود یک سال در این اردوگاه ماندم که همزمان شد با عملیات فاو در سال 1364 و اعتصاب بچهها که خود قضیه مفصلی است. پس از اعتصاب ما را در بین اردوگاهها پخش کردند. رویه این بود که اگر اعتراض یا اعتصابی میشد اسرای آن اردوگاه را پخش میکردند. وی اضافه کرد: سپس به اردوگاه الرمادیه 2 منتقل شدم. در طول اسارت در 4 اردوگاه الرمادی و در اردوگاه موصل بودم. تقریبا 5 سال و نیم در اردوگاه بودم و در سوم شهریورماه سال 1369به ایران بازگشتم. ما هفتمین گروهی بودیم که پس از 26 مردادماه به کشور باز میگشت. سالهایی که موهای مادر را سفید کرد این آزاده خوزستانی با بیان اینکه "تا هفت ماه کسی از خانواده از اسارتم خبر نداشت" عنوان کرد: این ایام به سادگی نگذشته که به سادگی فراموش شود. مادرم هنوز هم به من میگوید که موهایم به خاطر تو سفید شدند. وی ادامه داد: دروان اسارت بسیار سخت بود و امیدوارم هیچ کسی آن تجربه نکند؛ دوران دشواری بود اما یک بخشی از زندگی ما بود. برادران آزاده در اسارت هم تکلیفگرایی و مسئولیتگرایی را دنبال میکردند. اسارت بچه درسخوان هنرستان! شانهسازان از دوران حضورش در جبهههای جنگ یاد کرد و گفت: از همان ابتدای جنگ در جبهه حضور پیدا کردم؛ حدودا 14، 15 سال داشتم. ما در منطقه خشایار اهواز ساکن بودیم و من سال اول هنرستان بودم. آن زمان هنرستان مانند الان نبود که کمتر کسی میرود، بلکه ورود به هنرستان با آزمون بود که من در رشته مکانیک هنرستان شهدا یا کارون سابق قبول شده بودم؛ یعنی بچه زرنگ و درسخوانی بودم! این آزاده ادامه داد: در آن دوران امام(ره) کاری کرده بود که جوانان به خودباوری رسیدند و با آن که سنی نداشتند ولی احساس تکلیف و مسئولیت میکردند. اینگونه نبود که جوانان و نوجوانان 12-13 ساله بخواهند این سالهای زندگی خود را با بازی صرف کنند بلکه همانند یک مرد در جبههها حضور پیدا کردند. شانهسازان با اشاره به اینکه اغلب اسیران ایرانی، جوانان کم سن و سال بودند، عنوان کرد: بیشتر این بچهها به دلیل شکنجه و فشاری که به آنها تحمیل میشد، رشدشان متوقف شده بود. زمانی که مرا به یک اردوگاه جدید منتقل کردند و وارد شدم همه به من نگاه میکردند به آنها گفتم: چیه؟ گفتند خیلی وقت است که در اردوگاه بچهای با جثه بزرگ ندیدهایم! 20 سالههایی که تاریخ ساختند او ادامه میدهد: متوسط سن و سال فرماندهان دروان دفاع مقدس 20-21 سال بود. همین جوانان کم سن و سال، تاریخ را رقم زدند و تمام دنیا را به زانو درآورند؛ شاید آیندگان بیشتر متوجه عظمت کار این جوانان شوند و قضاوت بهتری داشته باشند. این آزاده در خصوص شرایط پس از بازگشت از اسارت گفت: ذهنیت ما قبل از بازگشت چیزی دیگری بود. فکر میکردیم الان همه چیز گل و بلبل است ولی همیشه ذهنیتها به وقوع نمیپیوندد. بچههایی که اسیر شدند دنبال آرمانگرایی بودند ولی پس از بازگشت از وضعیت موجود شوکه شدند؛ وضعیت تغییر کرده بود و اصلا با پیش از جنگ قابل قیاس نبود. اگر تا الان آزاده در اسارت بودند و اکنون بازمیگشتند، با این شرایط فعلی میشدند اصحاب کهف! شانهسازان با اشاره به اینکه تا پیش از بازگشت اسیران جنگ، جامعه از شرایط اسارت آنان اطلاعی نداشت، تصریح کرد: زمانی که به کشور بازگشتیم، بسیار در مورد اسارت و شرایط و وضعیت ما میپرسیدند. کسی از شرایط اسارت اطلاعی نداشت. در جبههها نمیدانستیم ممکن است اسیر هم بشویم وی ادامه داد: تا آن زمان هم اسرا کم بودند و به دلیل مسایل جنگی، شرایط اسارت منعکس نمیشد، البته این امر به دلیل حفظ روحیه در جنگ طبیعی بود. حتی ما در جبهههای جنگ هم از اسارت اطلاعی کافی نداشتیم. من شخصا یک روز پیش از انجام یک عملیات از طریق یک رزمنده فهمیدم که اسیر هم داریم و پیش از آن نمیدانستم که اسیر داشتیم. در جبهه بحثی از اسارت نمیشد و کسی هم به ما نمیگفت که اگر اسیر شدیم چکار کنیم یا نکنیم. شانهسازان افزود: به همین دلیل مردم مشتاق بودند که بدانند که در دوران اسارت چه گذشته است. به طور مثال از من میپرسیدند که در زمان اسارت چند ساعت میخوابیدی؟ میگفتم 4 تا 5 ساعت. خیلی تعجب میکردند، میگفتند بقیه روز را چکار میکردی؟ ما در دوران اسارت خود را با برنامههای مختلف درگیر میکردیم. کلاسهای بسیاری برگزار میشد. اگر این برنامهها نبود و آزادهها به حال خود رها میشدند، غصه بچهها را زمینگیر میکرد. وی اظهار کرد: تمام این برنامهها را خود بچههای آزاده برگزار می کردند. البته برگزاری این برنامهها ممنوع بود ولی به هر طریقی برگزار میشد. هر کس هر حرفهای داشت زکات آن را میداد و به دیگران یاد میداد. یادش به خیر... این آزاده در پاسخ به اینکه آیا دلتنگ روزهای اسارت هم میشود؟ گفت: بسیاری از اوقات غبطه میخورم به آن ایام. چه فضای معنوی بود و چه مراسمی برگزار میشد. چه از بعد فردی و چه بعد اجتماعی، نسبت به فضای معنوی دوران اسارت غبطه میخورم. شانهسازان گفت: هنوز با بسیاری از دوستان دوران اسارت ارتباط نزدیک دارم. هیچ قشری به اندازه بچههای آزاده انسجام ندارد. ارتباط نزدیک و خانوادگی بسیاری با هم داریم؛ ارتباطی که در شرایط سخت و بر اساس پایههای اعتقادی و دینی شکل بگیرد، ماندگار میشود. "غلامرضا شانهسازان" پس از بازگشت به کشور تحصیلات خود را ادامه داد و اکنون در اهواز کارشناس رسمی دادگستری است و مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد مهندسی عمران را هم اخذ کرده است. انتهای پیام/
[ جمعه 29 مرداد 1395 ] [ 2:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
محمدرضا ابراهیم نیاقندشتنی محمدرضا ابراهیم نیاقندشتنی زندگینامه محمدرضا در دهم شهريور سال 1345 در روستای قندشتن ديده به جهان گشود. سالهاي کودکي و نوجواني را پشت سر نهاد و ايام جواني او مصادف با آغاز جنگ تحميلي شد و محمدرضا براي دفاع از کشور به عنوان جمعي لشگر 21 امام رضا(ع) به جبهه شتافت و با حماسهآفريني در عمليات خيبر به عنوان تکتيرانداز يک روز پس از برادر خود محمدعلي در جزيره مجنون در تاريخ نهم اسفند 1362 در 17 سالگي به شهادت رسيد. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ پنج شنبه 28 مرداد 1395 ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
علی اصغر ابروزنی اتابکی مهر علی اصغر ابروزنی اتابکی مهر زندگینامه علی اصغر در روز 15 شهریور ماه سال 1334 به دنیا آمد. او همانند کودکان دیگر دوران کودکی را سپری کرد و دوران نوجوانی را نیز پشت سر نهاد. هم زمان با حمله عراق به ایران، وی به دعوت امام خمینی(ره) لبیک گفت و راهی جبهه های جنگ علیه بعثی های عراقی شد. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ پنج شنبه 28 مرداد 1395 ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
محمدهادی ابراهیمی محمدهادی ابراهیمی زندگينامه آغازين روز اسفند ماه سال 1342 به دنيا آمد و در روستاي فوشنجان بزرگ شد. آموختن را در 7 سالگي آغاز کرد و تا پايان سال اول راهنمايي درس خواند. سپس به کار و تلاش پرداخت، تا اين که جنگ تحميلي آغاز شد و او در زمرهي بسيجيان جان بر کف راهي ميدان رزم شد. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
[ پنج شنبه 28 مرداد 1395 ] [ 6:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رحمن ابراهیمی رحمن ابراهیمی زندگینامه سال 1341 به دنيا آمد و رحمن نام گرفت. کودکي را در سايه زحمات والدينش سپري کرد و خيلي زود به ياري پدر شتافت و به کار کشاورزي مشغول شد. تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
ادامه مطلب
ادامه مطلب
این گزارش می افزاید: پیش از این سرلشکر باقری معاون هماهنگکننده قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) بود؛ وی چندی پیش با حکم فرمانده معظم کل قوا بهعنوان رئیس ستادکل نیروهای مسلح منصوب شد.
سردار علی شادمانی همچنین معاون عملیات ستادکل نیروهای مسلح نیز هست.
انتهای پیام/221
ادامه مطلب
سردار ابراهیمی کریمی، درباره شرایط ادامه تحصیل مشمولان خدمت سربازی در دانشگاهها اظهار کرد: به طور کلی تمامی مشمولان سربازی که غیبت نداشته و در دانشگاه قبول شده باشند میتوانند در مقطع بالاتر ادامه تحصیل دهند و اگر فاقد غیبت باشند مشکلی برایشان ایجاد نخواهد شد.
وی با بیان اینکه امکان ادامه تحصیل برای پذیرفته شدگان دانشگاهها اعم از دانشگاههای بدون آزمون و دانشگاههای با آزمون وجود دارد گفت: مشمولانی که بعد از فارغ التحصیلی غیبت نداشته باشند میتوانند در مقطع بالاتر ادامه تحصیل دهند.
کریمی درباره آن دسته از پذیرفته شدگانی که ممکن است تا زمان ثبت نام دانشگاه وارد غیبت شوند اظهار کرد: این افراد میبایست به دفاتر پلیس +10 مراجعه کرده و وضعیت خدمتی خود را مشخص کنند اما این امکان به آنان داده میشود که حداکثر تا یک بار تاریخ اعزام خود را تمدید کرده و در صورتی که امکان ادامه تحصیل در دانشگاه چه به واسطه کنکور و چه بدون کنکور برایشان فراهم شود میتوانند بدون غیبت وارد دانشگاه شده و پس از فارغالتحصیلی برای انجام خدمت سربازی اقدام کنند.
جانشین رئیس سازمان وظیفه عمومی ناجا اظهار کرد: این افراد پس از قبولی در دانشگاه با برگه اولیه ثبت نام به دفاتر پلیس+10 مراجعه کرده و گواهی موقت معافیت از سربازی به سبب ادامه تحصیل را دریافت خواهند کرد.
وی درباره اینکه آیا پذیرفته شدگان در دانشگاههای بدون کنکور نیز میتوانند از این امکان استفاده کرده یا خیر اظهار کرد: همانطور که گفتم مشمولانی که در هر یک از دانشگاههای مورد تایید وزارت علوم از جمله دانشگاههای سراسری، آزاد، فنی و حرفهای، علمی و کاربردی و ... پذیرش شوند معافیت تحصیلی برایشان صادر شده و دیگر اینکه آیا با کنکور یا بدون کنکور در دانشگاه پذیرش شدهاند یا خیر برای سازمان وظیفه عمومی اهمیتی ندارد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
زندگینامه
نام پدر: علي اکبر
تاریخ تولد: 10/06/1345
محل تولد: ایران - خراسان - تربت حیدریه - قندشتن
تاریخ شهادت: 09/12/1362
محل شهادت: جزیره مجنون
طول مدت حیات: 17 سال
مزار شهید: گلزارشهدای روستای قندشتن-خراسان
پیکر پاکش را در گلزار شهدای روستای قندشتن به خاک سپردند.
ادامه مطلب
زندگینامه
نام پدر: مصطفی
تاریخ تولد: 15/06/1334
محل تولد: -
تاریخ شهادت: 15/10/1359
محل شهادت: آبادان
طول مدت حیات: 25 سال
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-تهران
او سرانجام در تاریخ 15 دی ماه سال 1359 در سن 25 سالگی در آبادان با خون سرخش شهادت نامه اش را امضا کرد و به دیدار حق شتافت.
پیکر غرق به خونش را در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپردند.
ادامه مطلب
زندگينامه
وصيت نامه
نام پدر: محمدرضا
تاریخ تولد: 01/12/1342
محل تولد: ایران - خراسان - نیشابور - فوشنجان
تاریخ شهادت: 28/05/1362
محل شهادت: مهران
طول مدت حیات: 20 سال
مزار شهید: گلزار شهداي روستاي فوشنجان-نيشابور
ابراهيمي در بيست و هشتمين روز از مرداد ماه سال 1362 در سن 20 سالگي در منطقه مهران از شراب طهور الهي مست شد و در گلزار شهداي روستاي فوشنجان نيشابور به خاک سپرده شد.
ادامه مطلب
زندگینامه
نام پدر: -
تاریخ تولد: - / - /1341
محل تولد: -
تاریخ شهادت: 27/12/1363
محل شهادت: خرمشهر
طول مدت حیات: 22 سال
مزار شهید: گلزار شهدای اندیمشک - قطعه جدید
او در جريان جنگ تحميلي به عضويت بسيج درآمد و همراه رزمندگان اسلام به جبهه رفت. روز بيست و هفتم اسفند ماه سال 1363 در سن 22 سالگي در خرمشهر به شهادت رسيد. پيکر پاکش را در تاريخ 15 اسفند ماه سال 1373 در گلزار شهداي انديمشک (قطعه جديد) به خاک سپردند.
ادامه مطلب