به گزارش دفاع پرس از زنجان، سردار جهانبخش کرمی، امروز در ستاد هماهنگی برنامههای هفته دفاع مقدس استان زنجان اظهار داشت: جنگ ایران و عراق، جنگ جهانی در ابعاد کوچک بود؛ که صدام به نیابت از استکبار جهانی این جنگ را شروع کرد.
وی ادامه داد: ما محکوم به شکست در ماههای نخست جنگ بودیم؛ اما عنایت خداوند متعال و حضور عاشورایی همه مردم ایران در صحنه موجب شد تا دشمنان نتوانند به اهداف خود برسند.
فرمانده سپاه انصار المهدی(عج) استان زنجان گفت: هشت سال ایستادگی در مقابل همه دنیا قابل تحسین است که دشمنان این جنگ را به ما تحمیل کرده، اما رزمندگان اسلام با قدرت و ایستادگی، صلح را به آنان تحمیل کردند.
سردار کرمی با اشاره به اینکه دستاورد مهم این دوران، شکستن ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب بود، تصریح کرد: ابرقدرتهای مستکبر در این جنگ و پس از آن نتوانستند به اهداف خود برسند.
وی گفت: دفاع مقدس افتخار ملت ایران بوده و باید در برنامههای گرامیداشت این ایام، حماسههای رزمندگان را یادآور شده و دلاورمردیهای رزمندگان بازگو شود.
فرمانده سپاه انصار المهدی(عج) استان زنجان از اجرای یکهزار برنامه فرهنگی در طول این ایام خبر داد و گفت: رژه نیروهای مسلح از سوی ارتش در استان برگزار میشود.
وی با اشاره به بازنمایی عملیات در زنجان، گفت: در برنامههای بازنمایی سال گذشته، همه اقشار مردم استان نیز در این برنامه حضور داشتند؛ که استقبال خوبی صورت گرفت.
فرمانده سپاه انصار المهدی(عج) استان زنجان با اشاره به نقش رزمندگان زنجانی در عملیات خیبر و تقدیم شهدای زنجانی در این عملیات، تصریح کرد: این عملیات در منطقه گاوازنگ زنجان بازنمایی میشود.
سردار کرمی با اشاره به برگزاری همایش پیشکسوتان دوران دفاع مقدس، گفت: 2 هزار پیشکسوت دفاع مقدس در این همایش حضور دارند.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 3:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از زنجان، حمیدرضا شهبازی امروز در جلسه ستاد هماهنگی برنامههای هفته دفاع مقدس استان زنجان با گرامیداشت هفته دولت، اظهار داشت: ضرورت هماهنگی بین دستگاههای اجرایی وظیفه را برای مسئولان مضاعف میکند؛ تا پیشنهادات جلسه هفته دفاع مقدس، با هماهنگیها بررسی و اجرایی شود. وی با بیان اینکه هفته دفاع مقدس برای همه بهعنوان نماد تکریم و گرامیداشت رزمندگان نظام اسلامی است؛ چرا که امنیت جامعه ثمره خون شهدای گرانقدر است. معاون سیاسی امنیتی استاندار زنجان تصریح کرد: نفس گرم و مسیحایی امام خمینی(ره) موجب شد تا همه اقشار جامعه در این جنگ حضور یابند. شهبازی با اشاره به شرایط فعلی منطقه و جهان و مقابله با گروههای تکفیری و داعش و موفقیت نظام اسلامی در مقابله با این گروهها، ادامه داد: دفاع از حرم حضرت زینب(س) نیز ادامه همان دوران است. وی ادامه داد: شهرداری نسبت به راهاندازی کانال در فضای مجازی اقدام کند؛ تا جوانان در این هفته بیشتر با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا شوند. معاون سیاسی امنیتی استاندار زنجان بر ضرورت اجرای برنامههای تاثیرگذار فرهنگی در این هفته تاکید کرد و گفت: شرایطی فراهم شود تا به تبیین اهداف این دوران بیشتر پرداخته شود. شهبازی با بیان اینکه اِلمان شهدای غواص در استان سریعتر پیگیری شده و المان مزار شهدای گمنام در شهرستان نیز با جدیت پیگیری شود، تصریح کرد: با اعتبارات مشخص و متولی معلوم باید ساماندهی مزار شهدا مورد توجه قرار گیرد. وی ادامه داد: دفاع مقدس کار ارزشمند و مقدسی است؛ که ملکه ذهن افراد جامعه شده است؛ اما باید ابعاد جدید این دوران، به مردم بهویژه نسلهای جوان جامعه با زبان گویا تبیین شود. معاون سیاسی امنیتی استاندار زنجان بیان داشت: نقش آموزش و پرورش و دانشگاهها در تبیین دستاوردهای دوران دفاع مقدس چشمگیر است؛ که باید بهصورت مدون برنامهریزی لازم در این زمینه صورت گیرد. شهبازی با بیان اینکه مقابله با گروههای تکفیری و داعش یکی از ضرورتهای امروز جهان است، گفت: نظام اسلامی در برابر چنین خطراتی به دلیل رشادتها و دلاورمردیهای رزمندگان، صلابت نیروهای مسلح و رهبری مقام معظم رهبری با صلابت ایستاده است. وی با اشاره به اینکه بخشی از افتتاحیهها در هفته دولت انجام میشود، گفت: بخشی دیگر از برنامههای افتتاحیه در هفته دفاع مقدس انجام میشود. این مسئول با بیان اینکه دفاع مقدس به هیچ گروه و جناحی تعلق ندارد، گفت: همه افرادی که در این دوران زحمت کشیدند در همایش پیشکسوتان حضور خواهند داشت؛ چرا که نظام اسلامی نیز امروز نیازمند این همدلی و اتحاد است. مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری زنجان نیز در این جلسه اظهار داشت: دستورالعملهای وزارت کشور در زمینه اجرای برنامههای هفته دفاع مقدس به دستگاههای اجرایی استان ابلاغ شده است. سلطانی با اشاره به اینکه مطابق این دستورالعملها برنامههای استان اجرایی میشود، تصریح کرد: پیشنهادات جدید نیز بررسی و اجرا میشود. انتهای پیام/
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 3:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، 23 فیلم کوتاه و پویانمایی از 16 کشور جهان شامل: آمریکا، سوئیس، عراق، آلمان، پرتغال، افغانستان، ایتالیا، فرانسه، کانادا، اردن، ترکیه، مصر، رومانی، انگلستان، لهستان، یمن،در بخش مسابقه جشنواره حضور دارند. اسمی این 23 فیلم کوتاه و پویانمایی به شرح زیر است: «تمام این صداها»، «دیوید هنری گرسون» و «آواره های ایکومبرس» به کارگردانی «مری لین چمبرز» از آمریکا «زاده جنگ» به کارگردانی «یانزوم براون» از سوییس «فرزندان جنگ» و «طعم زندگی» به کارگردانی مدو علی، «سوپرمن عراقی» به کارگردانی «سجاد عباس» و «در حال تماس» به کارگردانی «بهاء الکاظمی» از عراق «به من شلیک نکن آقای طالبان» به کارگردانی «بنجامین مارتیز» از آلمان «خلیل» به کارگردانی «پائولو زوماخ» از پرتغال «مامان مریم» «تو آمریکایی نیستی» به کارگردانی «صدام وحیدی» از افغانستان «من و تو» به کارگردانی «ساموئل گوتاردلو» « یک روز در جولای » به کارگردانی «هرمس مانجیلاردو» از ایتالیا «محمد نام کوچک من است» به کارگردانی «ملیکا زئیری» از فرانسه «کانادای سیه چشم من» به کارگردانی «هلن مات» از کانادا «یک دقیقه» به کارگردانی «دینا نصر» از اردن «رویا» به کارگردانی آلپر آکدنیز و «صراط» به کارگردانی «نوری سیهان اوزدوگان» از ترکیه «زغال گداخته زیتون» به کارگردانی «نسمه رشدی» از مصر «دیوار» به کارگردانی «استلا پلین» از رومانی «هشدار سه دقیقه ای» به کارگردانی «اقبال محمد» از انگلستان «بازی جنگ» به کارگردانی «پیوتر استفیانیاک» از لهستان «سرزمین دو بهشت» به کارگردانی «وحید محمّد العلفی» از یمن گفتنی است، چهاردهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت با شعار «تجلی گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی» به همت بنیاد فرهنگی روایت و انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس از 2 تا 9 مهرماه سال جاری در تهران برگزار میشود. انتهای پیام/ 161
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 3:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
گروه سایر رسانه های دفاع پرس: جنگ جدا کرد آنها را از هم، خان طومان زورش از مریم بیشتر بود و رضا را برای خود نگه داشت اما این دختر دهه هفتادی که حالا با دو بچه هنوز چشم انتظار برگشت پیکر همسرش است میگوید: رضا گفت: «شاید دیگر صورت من را نبینی ولی همه جا کنارت حضور دارم و من بودنش را با احساس امنیتی که در خانه دارم حس میکنم.» همسر شهید حاجی زاده و فرزندش گفت ممکن است یک روز برود و دیگر بر نگردد. منبع: فارس
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 3:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
فاطمه صادقی، خواهر شهید «علی اکبر صادقی» معروف به «اصغر یک دست» در گفت و گو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس در خصوص دو شرط رزمندگان برای حضور در پیک لشکر 27 محمدرسول الله (ص) روایت کرد: خط قرمزهای علیاصغر هم شنیدنی است. او دو خط قرمز داشت یکی بچههای محل و دیگری سیگاریها. او به هیچ عنوان اجازه نمیداد شخصی از هم محلیها حتی نزدیکترین رفقایش وارد پیک لشکر شود. گرچه این عرف بود که هم محلیها با هم و کنار هم می رزمیدند، ولی او اجازه نمیداد. به او میگفتیم «این کار برای چیست؟ رفیقت دوست دارد کنار تو باشد». علتش را میگفت: «اگر بچه محل وارد تیپ نمیکنم به این دلیل است که وقتی آنها شهید شدند خانوادههایشان میگویند تو بچه ما را به خط مقدم فرستادی و خودت عقب نظاره گر ماندی». خط قرمز دیگرش ترک سیگار بود و میگفت: «خیلیها به خاطر همراه شدن با این لشکر سیگار را ترک کردند حالا اگر بخواهم قانونم را زیر پا بگذارم در حق باقی رزمندگان اجحاف کرده ام». انتهای پیام/ 131
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 3:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، بهناز ضرابیزاده نویسنده کتاب موفق «دختر شینا» در سوگ پدر نشست
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 3:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، حجت الاسلام والمسلمین سید محمدعلی آل هاشم صبح امروز در جمع فرماندهان و مسئولان جامعه پزشکی اداره بهداشت و درمان نزاجا، طی سخنانی ضمن تبریک فرارسیدن یکم شهریورماه، سالروز ولادت دانشمند و طبیب برجسته جهان اسلام، شیخ الرئیس ابوعلی سینا و روز پزشک تصریح کرد: در فرهنگ اسلامی دانش پزشکی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و بسیار ارزشمند است. نماینده ولی فقیه در ارتش با بیان این که هدف دانش پزشکی تامین سلامت و تندرستی آدمی است و اهمیت این موضوع نیز از دیدگاه اسلام بر هیچکس پوشیده نیست، افزود؛ هر اندازه هدف یک علم مقدس تر باشد، آن علم ارزش و اهمیت بیشتری خواهد داشت. رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در ادامه به روایتی از امیر مومنان، حضرت علی ( ع ) در خصوص علم پزشکی اشاره و تصریح کرد:حضرت علی(ع) می فرمایند؛ دانش بر دو گونه است؛ بر دین ها و بر بدن ها، که اولی در تعدیل و سلامت روح آن می کوشد و دومی برای تامین سلامت جسمی انسان تلاش می کند. حجت الاسلام آل هاشم با بیان این که در اسلام، علم پزشکی همانند علم دین ارزشمند است، افزود: علم پزشکی با پیچیدگی های نظام هستی سر و کار دارد و پزشک بیش از سایر افراد معمولی جامعه به عزمت خداوند متعال توجه داشته و در این مسیر نیز سیر و سلوک و معنویت برای او فراهم خواهد شد. وی خاطرنشان کرد: جامعه پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران به ویژه نیروی زمینی با حضور پررنگ و موثر خود در تمام صحنه های دوران دفاع مقدس، پا به پای رزمندگان در تمامی روز های دفاع مقدس حضور داشته و خدمات ارزشمندی را از خود به جای گذاشته است. رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در ادامه ضمن تشکر از خدمات و ایثارگری های جامعه پزشکی به خصوص جامعه پزشگی ارتش تآکید کرد: جامعه پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سابقه درخشان و پر افتخاری را در دوران دفاع مقدس دارد و اگر از خود گذشتگی، ایثار و فداکاری این عزیزان نبود، آسیب های زیادی را در دوران دفاع مقدس متحمل می شدیم . وی در همچنین ارائه خدمات درمانی جامعه پزشکی ارتش در تمامی بیمارستان هایی که به نام آجا ثبت شده است را بسیار خوب ارزیابی کرد و گفت: امروز کادر مجرب پزشکی ما در بیمارستان های ارتش خدمات ارزنده ای را به کارکنان و خانواده های محترم آنان ارائه می دهند. رئیس سازمان عیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران درپایان ضمن تبریک فرارسیدن هفته دولت، طی سخنانی یاد شهیدان رجایی و باهنر را گرامی داشت. انتهای پیام/ 241
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 12:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، دربحبوبه عملیات خیبر، تعدادی ازشخصیت های دولتی وغیره که بطورمتعارف برای روحیه دادن به رزمندگان سری به جبهه ها میزدند درقرارگاه جمع بودند، ناگهان برادرپاسداری وارد سنگرشد وجمع رو ورانداز کرد، اوهنوز تصمیم به بازگشت نگرفته بود که یکی از مسوولین خطاب به وی گفت: اگرکاری، باری چیزی هست بگویید تا انجام دهیم.
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 12:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مادر و پدر «کمیل قاسمی» قبل از شروع مسابقات با حضور بر مزار تنها شهید محلهشان و توسل به این شهید والامقام پیروزی پسرشان را خواستند.
[ دوشنبه 1 شهریور 1395 ] [ 12:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (1 شهریور 1395) • سالروز شهادت مبارز انقلابی شهید "سید اسدالله لاجوردی" توسط منافقین (1377 ه.ش) • سالروز شهادت شهید سید مجید شوشتری (1364 ه.ش) • سالروز شهادت شهید سیدصادق شفیعی (1365 ه.ش) • سالروز شهادت شهید لطفالله نامداری (1367 ه.ش) • سالروز شهادت شهید مهدی ادیب حاج باقری، فرمانده محور در تیپ انصارالرسول بر اثر انفجار مین ضد انقلاب ( 1360ه.ش) • عملیات پدافندی پیرانشهر توسط لشکر 32 انصارالحسین(ع) سپاه (1362 ه.ش) • آغاز عملیات فتح در منطقه بینابینی سردشت، مهاباد – پیرانشهر تحت فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) سپاه (1363 ه.ش) • روز بزرگداشت «حسین بن عبدالله» معروف به «ابوعلی سینا» و روز پزشک • در لندن عده ای از دانشجویان ایرانی در مقابل سفارت ایران دست به تظاهرات زدند و به نفع آیت الله خمینی و علیه رژیم پهلوی شعار دادند. (1357 ه.ش)
ادامه مطلب
ادامه مطلب
آنها هر دو عاشق بودند و مریم به احترام همین عشق، خود ساک رضا را بست و حالا که او حضور فیزیکی ندارد با اقتدار و افتخار از مرد زندگیاش صحبت میکند.
قلب شکسته این بانو حتی ذرهای عجز را در صورتش ننشانده و فقط منتظر است پیکر رضا از خان طومان سوریه برگردد تا تسکینی باشد بر بیش از سه ما دوری آن ها از هم.
آنچه در ادامه خواهید خواند شروع و پایان زندگی دنیایی این دو تن به روایت همسر شهید رضا حاجی زاده است که این گونه روایت میشود.
با اینکه قصد نداشتم اما 16 سالگی ازدواج کردم
مریم شکری هستم متولد 7 آبان 1371 و همسر شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده. من در آمل به دنیا آمدم و در این شهر بزرگ شدم و درس خواندم. نوجوان که بودم تصمیم داشتم تحصیلاتم را ادامه بدهم چون درسم هم خوب بود. اما گویا خیلی سرنوشت به تصمیمات ما کاری ندارد و 16 سالم که بود آقا رضا آمد خواستگاری و با هم ازدواج کردیم. من عاشق امام رضا(ع) هستم و رضای من را هم ایشان به من دادند. 8 سال هم با او زندگی کردم.
روزی که آمد خواستگاری چهار ساعت صحبت کردیم. به من در مورد کارش گفت و اینکه در گردان تکاوری است و مأموریت زیاد میرود. البته تأکید کرد که مأموریتهایش داخل ایران است و خارج از کشور نمیروند. از شهادت حرفی نزد اما گفت ممکن است یک روز برود و دیگر بر نگردد. گفتم: باشه مشکلی ندارم، نمیدانم چرا ولی هر چه میگفت، قبول میکردم.
در مورد درسم پرسید و اینکه دوست دارم چه رشته ای را ادامه بدهم؟ خودش حقوق میخواند گرایش علوم ثبتی. گفتم: میخواهم علوم سیاسی بخوانم. پرسید: جناحی که عمل نمیکنی؟ گفتم: یعنی چه؟ گفت: یعنی به سمت یک گروه خاصی بروی، گفتم: نه اصلا. ادامه داد که دوست دارم همسرم ولایی و رهبری باشد. از این حرفش خیلی به من برخورد، فکر میکردم این که خیلی بدیهی است و نیازی به گفتن نداشت.
قبل از اینکه رضا به خواستگاریام بیاید عضو انجمن اسلامی بودم و دیداری با آقا داشتیم، در آن دیدار نامهای هم به ایشان دادم و درخواست یک هدیه و یک نصیحت کردم. وقتی رضا این حرف را زد سریع رفتم آن نامه را آوردم و نشانش دادم.
نکته دیگری که خیلی تأکید داشت احترام به پدر و مادر بود. آیه قرآن مثال میزد و میگفت خدا در قرآن گفته اگر بعد از من سجده بر کسی واجب باشد آن هم به پدر و مادر است. به خودم گفتم کسی که پدر و مادرش را اینقدر محترم بدارد قطعاً به زنش هم احترام میگذارد و برای او ارزش قائل است. اصلاً همدیگر را نگاه نکردیم، فقط من یک لحظه صورت او را نگاه کردم که ابروهای پر و مشکیاش نظرم را جلب کرد. وقتی رفتند مامانم پرسید خوب نگاهش کردی؟ گفتم: نه، فقط ابروهایش را دیدم. (خنده)
آن جلسه ما چهار ساعت صحبت کردیم که آخرش پرسید، نظر شما چیست؟ گفتم: من قصد ازدواج نداشتم اما ملاکهایی که مدنظر من است را شما دارید، گفت: میشه نظرتان را بدهید؟ میخواهم از این خانه که بیرون رفتم خیالم راحت باشد. گفتم 50 درصد قضیه من حل است. این را که گفتم کتابی را به عنوان هدیه به من داد.
فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری؟
مراسم عروسی ما به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب کامل داشتم. جالب است برایتان بگویم وقتی فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری؟ میدانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود، من هم در جواب فیلمبردار گفتم: انشاءالله عاقبت ما ختم به شهادت شود. من رضا را خیلی دوست داشتم، فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود. بعد از رضا پرسید شما چه آرزویی دارید؟ گفت همین که خانم گفت.
می دانست طاقت دوری اش را ندارم
شهید حاجی زاده بینهایت صبور بود. وقتی بحثمان میشد من نمی توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غر می زدم و با عصبانیت میگفتم تو مقصری، تو باعث این اتفاق شدی. او اصلا حرفی نمی زد وقتی هم میدید من آرام نمی شوم میرفت سمت در چون می دانست طاقت دوری اش را ندارم.
آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه ای از من دور باشد. حتی جلوی مسجد رفتنش را میگرفتم. او هم نقطه ضعفم را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم. روی پله جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی بگو من بیام داخل. اصلا داد زدن بلد نبود.
از عشق زیادی که به او داشتم راضی شدم برود سوریه
از عشق زیادی که به او داشتم راضی شدم برود سوریه چون نمی توانستم ناراحتیاش را ببینم. خیلی خیلی به رضا وابسته بودم. شب قبل از اینکه برود از مسجد آمد و نشست، برایش چای آوردم که متوجه شدم چشمش پر از اشک است. گفت: خانم دیدی دوستان من یکی یکی دارند میروند و من از آنها جا ماندم. (خبر شهادت دوستانش را شنیده بود) گفتم: رضا تو یک بار رفتی، تکلیفت را انجام دادی. حالش را که دیدم خیلی دلم سوخت، گفتم: من جلویت را نمیگیرم برو. 5 دقیقه نشد گوشیش زنگ خورد، جواب داد بعد سریع خوشحال شد، گفت: خانم من دارم میروم. گفتم: رضا! کجا؟! همین الان؟! (ساعت 10:30 شب بود.) پرسیدم: بچهها را چه کار کنم؟ انگار یکی به بچهها گفته بود بابا میخواهد برود دیگر نمیآید، دو تایی دنبال او راه افتادند و بابا بابا میکردند.
چون وقت کم بود سریع وسایلش را برداشت. لباسش پاره بود، سریع خودم برایش دوختم. گفتم: آقا رضا همه وسایلت را بردار یادت نرود. ساکش را با هم بستیم، فقط نگاهش میکردم. گفتم: یک کفی طبی دارم میگذاری در پوتینت؟ می خواستم پایش کمتر اذیت شود. قبول کرد. چندبار بچهها را بوسید.
تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که از لحظه رفتنش فیلم گرفتم. الان تمام دلخوشیام همین فیلم و عکسهاست. در فیلمش میگوید: قابل توجه کسانی که میگویند ما برای پول میرویم، ما تکلیف داریم که برویم. من زندگیام را دوست دارم و اصلاً برای شهادت نمیروم، به هیچ وجه برای شهادت نمیروم! اما این یک تکلیف است.
دوست داشتم فقط برای من باشد
خیلی بهش حساس بودم. دوست داشتم فقط برای من باشد. آخرین دفعه هم بهش گفتم: میخواهی بروی اجازه میدهم ولی باید یک قول بدی. پرسید: چه قولی؟ گفتم: عروس اول و آخرت من باشم. خندید گفت: باشه.
خانم دنبال کارهای کوچک نباش
من در حوزه طلبگی میخواندم اما سال آخر را به خاطر وجود بچهها مجبور شدم ادامه ندهم. بچههای حوزه و استادمان مهد کودکی تشکیل دادند و به من زنگ زدند و گفتند: شما میآیید کار فرهنگی آنجا را انجام بدهید؟ آخرین باری که رضا زنگ زد گفتم: من میخواهم بروم مهد حوزه کار کنم، راضی هستی؟ گفت: خانم دنبال کارهای کوچک نباش.
کلا کارهای کوچک و شغلهایی که مرد در محیط بود را دوست نداشت. میگفت اگر جایی که فقط خانمها هستند پیدا کردی برو، من هم قبول کردم. آخر صحبتمان گفت: شاید یکی دو روز زنگ نزنم. به همین منوال یکی دو روزش شد سه روز. در گروه تلگرامی عضو بودم که تعداد دیگری از خانمها که شوهرانشان در سوریه بودند هم حضور داشتند. از آنها پرسیدم که آیا شما خبری از همسرانتان دارید؟ اول طفره میرفتند تا اینکه یکی را قسم دادم اگر خبری هست به من اطلاع داد، او هم ماجرا را گفت.
مقابل خدا سجده کردم و گفتم: دست آقا رضا درد نکنه
معمولا وقتی مأموریت میرفت خانه خودمان نمیماندم اما این بار آخر نرفتم منزل پدرم. انگار در خانهمان احساس امنیت بیشتری میکردم. حتی یک روز مقابل خدا سجده کردم و گفتم: دست آقا رضا درد نکنه چقدر در خانه خودم راحت هستم.
حق مأموریتش اندازه یکماه نشاء کاری بود
آقا رضا همیشه میگفت من دوست دارم یک شغل دوم پیدا کنم که اگر روزی سپاه به من حقوق نداد به خاطر پول بیرون نیایم، یعنی اینقدر عاشق کارش بود.
یکبار اندازه مبلغی را که به عنوان حق مأموریت داده بودند گفت کلش به قدری بود که ما همان پول را با یکماه نشا کاری در میآوردیم. نمی فهمم چرا بعضی ها میگویند مدافعان حرم برای پول می روند.
رضا شهید نشدی؟
من تا حدودی از خطرات آنجا با خبر بودم اما رضا اصلا در مورد کارش در خانه صحبت نمیکرد. تا اینکه دفعه قبل از آخرین بار رفت سوریه دستش تیر میخورد مجروح میشود. ماجرای مجروحیتش را این گونه تعریف میکرد: «شهید روح الله (از دوستان نزدیکش) وقتی متوجه شد دستم تیر خورده پرسید: رضا شهید نشدی؟ گفتم: نه حالم خوبه میروم دوباره در جایم مستقر میشوم. روح الله دو متر از من فاصله گرفت که او را زدند و تیر به قلبش اصابت کرد. من زار زار گریه میکردم ولی نمیتوانستم بروم پیش او. بعد از 5 دقیقه رفتم بالای سرش که دیدم شهید شده. فقط تلاش کردم سریع آمبولانس بیاید و پیکرش را ببرند عقب.»
در وضعیت بدی بودیم اما هیچ کسی توضیح نمیداد
وقتی خبر شهادتش را از طریق تلگرام شنیدم واقعا از مسئولین دلخور شدم. در وضعیت بدی بودیم اما هیچ کسی توضیح نمیداد چه شده. یکی میگفت اسیر است، یکی میگفت مجروح شده، یکی میگفت سالم است و هنوز دارد میجنگد.
تا اینکه فرمانده آقا رضا مصطفی مهدیتبار بعد از دو سه روز که از این موضوع میگذرد به خانمش زنگ میزند و همسرش از او می پرسد: از آقا رضا چه خبر؟ او هم میگوید: پر پر شد. وقتی از زبان ایشان شنیدم حرفش را باور کردم چون برایم حجت بود. تازه بعد از دو سه روز آقایان (بنیاد شهید و مسئول خبررسانی) دلشان سوخت! و آمدند خبر دادند.
گفت شاید دیگر صورت من را نبینی
موقع رفتن بهش گفتم آقا رضا اگر تو شهید بشی من چطور ببینمت؟ گفت شاید دیگر صورت من را نبینی ولی همه جا کنارت حضور دارم. میگویند شاید تا نیمه شعبان پیکرشان بیاید و اگر نیاید دیگر بر نخواهد گشت. ولی من منتظر هستم و دوست دارم او را ببینم.
یک میلیارد جای شوهر را برای دخترم و پدر را برای بچههایش میگیرد؟
مادر همسر شهید حاجی زاده: مادر قبل از اینکه خبر شهادتش را بشنویم فاطمه حلماء (دختر شهید) در خانه راه میرفت میگفت بابا رضا شهید شده. دلم میریخت میگفتم این بچه چه میگوید؟! بعد از چند روز که آقا رضا زنگ نزد به قول ما شمالیها گوشهایم دراز شد که چطور بچه متوجه شده بود؟!
ما لیاقت نداشتیم بیشتر از این کنارش باشیم
مادر همسر شهید حاجی زاده: وقتی رضا رفت به سوریه عده ای به من میگفتند چقدر به شما پول دادند؟ من هم میگفتم: این چه حرفیه؟ بچههای ما به خاطر اسلام رفتند، به خاطر ناموس و خانم حضرت زینب(س) رفتند. آیا یک میلیارد هم بدهند جای شوهر را برای دخترم و پدر را برای بچههایش میگیرد؟ آنها به خاطر امنیت من و تو رفتند آن وقت شما این حرفها را نزنید. شهادت آقا رضا خیلی برایمان سخت است. او دامادی بود که نه اخم می کرد و نه در عصبانیتها صدایش را بلند میکرد، نمازش به موقع بود. در کل می توانم بگویم جوانی بود که ما لیاقت نداشتیم بیشتر از این کنارش باشیم. همیشه به او میگفتم عزیزالله از بس جوان خوبی بود. رضا واقعا آدم دیگری بود.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
مراسم تشییع و خاکسپاری پدر بهناز ضرابی زاده امروز صبح برگزار شد. مجلس ترحیم آن فقید نیز از ساعت 16 و 30 دقیقه امروز در مسجد آقاجانی بیگ شهر همدان برگزار میشود.
گفتنی از بهناز ضرابی زاده تا کنون آثاری همچون «دختر شینا» خاطرات قدم خیر محمدی کنعان همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر، «محله حاجی» و... منتشر شده است.
منبع: فارس
ادامه مطلب
ادامه مطلب
وخلاصه اینکه: درخدمتیم، هنوزتعارف این مسوول تمام نشده بود که این برادرپاسداربدون رودربایستی گفت: یه تریلی سیمان اومده بیایید خالی کنید!!! وبعدسکوتی که برجلسه حاکم شد.
کسی ازجایش تکان نخورد مگرشهید لاجوردی ویکی دو تا ازمحافظانش که به تبع اوحرکت کردند وتا آخرین پاکت سیمان رو خالی کردند .
(روحش شادوصلوات خدا وبندگانش براوباد).
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب