برگزاری آیین گرامیداشت شهید «غلامعلی پیچک»
مراسم بزرگداشت شهید «غلامعلی پیچک» و یادواره شهدای بازیدراز جمعه 25 فروردینماه در تهران برگزار میشود.
کد خبر: ۲۳۴۵۶۲
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۲ - 09April 2017
به گزارش دفاع پرس از تهران، مراسم گرامیداشت شهادت «غلامعلی پیچک» و یادواره شهدای بازیدراز جمعه 25 فروردینماه ساعت 17:300 در لانه جاسوسی سابق واقع در تهران، خیابان آیتالله طالقانی برگزار میشود.
این مراسم نورانی با حضور خانوادههای معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران و عموم مردم همراه با مدیحهسرایی ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار خواهد شد.
انتهای پیام/151
ادامه مطلب
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 10:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
استاندار زنجان گفت: استحکام پایههای نظام و اقتدار و عزت امروز کشور مرهون خون شهیدان است. کد خبر: ۲۳۴۵۶۴ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۷ - 09April 2017 به گزارش دفاع پرس از زنجان، اسدالله درویش امیری در جریان سفر یک روزه خود به شهرستان سلطانیه، با خانواده براداران شهید سید صفیالدین و سید ابوالحسن صفوی دیدار و گفت و گو کرد. وی در این دیدار ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان، اظهار داشت: به طور قطع هر چه جمهوری اسلامی سربلند و سرافراز شود خانوادههای شهدا بیشتر از هر کسی احساس فخر و غرور میکنند. استاندار زنجان افزود: ما مسئولان در برابر خون شهیدان جز ابراز شرمندگی حرف دیگری نداریم و باید بیش از پیش در مسیر اعتلای کشور و خدمت به مردم تلاش کنیم. به گزارش دفاع پرس، شهید سید صفیالدین صفوی 11 آبان 1361 در عملیات محرم و شهید سید ابوالحسن صفوی 18 اسفند 1362 در عملیات خیبر به فیض شهادت نایل آمدند. انتهای پیام/
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 10:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، مراسم بزرگداشت سالگرد شهادت رزمنده دلیر اسلام شهید «غلامرضا دشتکی»، یکشنبه، دوشنبه و سهشنبه شب مورخ 20 ،21 و 22 فروردین 1396 به مدت 3 شب همراه با نماز مغرب و عشاء در بلوار 17 شهریور، کوچه مسجد الرسول، کوچه شماره 9 منزل آن شهید برگزار میشود. انتهای پیام/
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مراسم بزرگداشت شهدای مدافع حرم شامگاه یکشنبه 20 فروردینماه در مشهد مقدس برگزار میشود. کد خبر: ۲۳۴۵۸۰ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۵ - 09April 2017 به گزارش دفاع پرس از خراسان رضوی، مراسم گرامیداشت شهدای مدافع حرم شامگاه یکشنبه 200 فروردینماه بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد الزهرا (س) واقع در مشهد مقدس، گلشهر، بلوار شهید آوینی، جنب ورزشگاه شهدای مدافع حرم برگزار میشود. این مراسم نورانی با حضور خانوادههای معزز شهدای مدافع حرم، جانبازان و ایثارگران و عموم مردم همراه با مدیحهسرایی ذاکرین اهل بیت (ع) برگزار خواهد شد. انتهای پیام/151
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
کتاب «روزهای بیآینه» شامل خاطرات همسر شهید لشگری از سوی سوره مهر به چاپ رسید. کد خبر: ۲۳۴۵۹۵ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۸ - 09April 2017 منبع: تسنیم
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
جامعه صنفی تهیهکنندگان در یادداشتی بهمناسبت سالروز شهادت شهید آوینی نوشت: تو را میستاییم که بر سر آرمانت باقی ماندی و لحظهای از راه رفته باز نگشتی، تو را میستاییم که بر سر عهد و پیمانت با خداى خویش راستقامتانه ایستادی. کد خبر: ۲۳۴۵۹۷ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۵ - 09April 2017
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر جانبازان را گنجينههای صبر و استقامت دانست. کد خبر: ۲۳۴۵۹۲ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۶ - 09April 2017 معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر افزود: شما همان راهی را طی کردید که خاندان رسالت پیش پای ما گذاشته است و همین کار پاداش و اجر بیپایانی را به شما میدهد. نگهبان اجر همسران ایثارگر را اجری والا و اخروی دانست و تصریح کرد: همسران جانبازان در نگهداری و مراقبت از آنها نيز مانند جانبازان در پيش خداوند دارای اجر و پاداش هستند و بدون شک صبر و بردباری همسران جانباز ستودنی است چرا که آن ها علاوه بر تمام فعالیتها روزمره فرزندان شايسته و با اخلاق تربيت كردهاند. در پایان این دیدار معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان بوشهر توصیههای لازم را جهت رسیدگی هر چه بهتر به جانباز قاسم عبداللهی ارائه داد. انتهای پیام/
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:39 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
آوینی در ظلمت نهیلیسم نور موعود را میدید. ولی دلخوشی به وعده، عین مهمل نشستن نیست. بلکه دست کم به نزد وی کمر همت بستن بود. کد خبر: ۲۳۴۶۱۳ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۷ - 09April 2017 این چند پارگی هر چند ظاهرا در تاریخ ما رخ داده اما از سر تصادفات تاریخی نیست. بلکه به بحران بنیادینی باز میگردد که دوگانگی نظر و عمل به بار میآورد. به همین علت ما اغلب حساب عمل و نظر را سوا میکردیم. یعنی علوم اسلامی را در کتابها روی طاقچه نگه میداشتیم و در وقت عمل، نهادهای متجدد و برنامههای توسعه آمریکایی را به کار میانداختیم و حتی در بازنگری به تاریخ خویش راه شرقشناسی را میرفتیم. اما در همین کار هم چندان توفیق نداشتیم و طرح و نظریههای غربی هم تبدیل به روالهای عملی نمیشد. در دوره معاصر مثلا آدرنو و همکارانش با کتاب دیالکتیک روشنگری نگران این هستند که زندگی اجتماعی و سیاسی از روشنگریهای علمی در دانشگاه جدا بیافتد. آنها فکر میکنند زندگی روزمره با اسطوره هایی نظیر مصرف و ناسیونالیسم افراطی پیش میرود و دانشمندان در انزوای برج عاج نظری فاسد میشوند. حتی جنگ دوم را از نتایج همین دوگانگی میدانند. لذا شکاف نظر و عمل از انتزائیات فلسفی نیست و نمیتوان یک بار برای همیشه آن را طی مقاله یا رسالهای حل و فصل کرد. این جدایی اصلا از مسائل اساسی زندگی است واگر کسی بتواند جامع هر دو جانب باشد به اندازهای که توفیق یابد، الهام بخش نظر و عمل آینده است. توجه به نیستانگاری که وجدان عمیقترین مردان عصر جدید را میآزرد دمساز رجایی بود که آوینی با انقلاب اسلامی آْن را میچشید. او در ظلمت نیهلیسم نور موعود را میدید. ولی دلخوشی به وعده، عین مهمل نشستن نیست. بلکه دست کم به نزد وی کمر همت بستن بود. فرهاد، که چند سالی همسایه آوینی بوده تعریف کرده که شبها صدای قرائت و عبادت او را از پنجره میشنیده. کسی که شب تهجد دارد و روز مجله در میآورد، مستند میسازد و نریشن میگوید، جهاد اکبر و جهاد اصغر را به هم آمیخته است. ممکن است نظر و عمل در کتابهای حکمت نظری و حکمت عملی دو گانه باشند ولی در ساحت ایمان یگانه میشوند. زیرا مومن حساب صوم و صلات را از کار و بار جدا نمیکند. هایدگر نیز در مقالاتش خواسته بود به تکنیک و حوالتی که میآورد فکر کنیم و هیج جا از دست کشیدن از زندگی جدید که تکنولوژیک است دم نزده. به نظر آوینی توبه، انسان طاغی را به راه میآورد و انسانی که در راه باشد چه بسا تکنولوژی را نیز توبه دهد. صراحت او در مورد آنچه بدان «ولایت انسان بر تکنیک» میگفت قابل توجه است. مستندهای آوینی از لحاظ ساخت و پرداخت قابل قبول هستند و از قضا سخنی دارند که گفت و گویی الهی است. اگر چنین نبود ما چطور میتوانستیم امروز بعد از آن همه زد و خورد با حکومت بعثی در جنگ هشت ساله دوباره به نجف برویم و در کنار برادران عراقی تا کربلا پیاده روی کنیم. تصویرهایی که با دوربینهای معمولی، مستند جنگ ساختند راه اربعین را هموار کرد. حالا دیگر میتوان رسوخ در تکنیک را با همین ملاحظه به راحتی دید. منبع: مهر
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:38 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
او را میشناسند که راوی لحظههای عشق، حماسه و زیبایی است، او که امروز به یاد خلوص همرزمان شهیدش در سنگر واژهها قلمش را به دست گرفته و حماسه ها را به تصویر میکشد. کد خبر: ۲۳۴۵۹۴ تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۸ - 09April 2017 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، رضا شاکر اردکانی، شاعری نام آشنا از دیار اردکان که سنگر دلش پر از خاطرهها و یادهاست. رضا شاکر از زبان خودش: در سال 1341 در شهرستان اردکان به دنیا آمدم. پس از اخذ دیپلم ، چند سالی به تحصیلات حوزوی پرداختم و سپس وارد دانشگاه شدم و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته الهیات و معارف اسلامی و شاخه علوم قرآنی و حدیث ادامه تحصیل دادم. روزهایی که از نزدیک، تجلی عشق را به تماشا نشستید: به مدت 28 ماه در واحد مرزی اطلاعات عملیات در جبهه حضو داشتم و در عملیاتهای بیتالمقدس، رمضان، محرم ، والفجر و والفجر 8 شرکت داشتم که در عملیات والفجر یک در منطقه فکه مجروح شدم. شعرهایی که در دل سنگرها متولد شدند: همه جوانیام از بوی حماسه و شهادت سرشار است و از آنجا که آخرین لبخندهای سرخ همرزمانم را شاهد بودم در شعرم نیز عطر شهادت و شور جانبازی دوستان رزمندهام موج میزند و بیشتر آثارم در آن روزگاران ایثار و پایداری و بیان رشادتهای بسیجیان کربلای سرخ ایران است. شعر در سنگر دفاع مقدس: از آنجا که رزمندهای شاعر بودم هم در خود جبههها و در دل سنگرها و شبهای عملیات، رزمندگان آثارم را میشنیدند و در پشت جبههها نیز با حضور در همایشها و کنگرههای شعری که در شهرهای مرزی مثل خوزستان، خرمشهر و کرمانشاه برگزار میشد و در آن زمان بسیار مورد استقبال قرار میگرفت، به شعر، این زبان مقدس ادای دین میکردم. گشت و گذار در باغ خاطرات جبهه و جنگ: هنوز خاطرات خط مقدم و شبهای عمیات و شعرخوانیهام در سنگرها و در تیپ الغدیر در خاطرم بیدار است. هنوز به یاد دارم آن کنگرههای عظیم شعر که به همراه استاد محمدحسین بهجتی شفق، مرحوم رمضانعلی گلدون و کاظم احرامیانپور و ... شرکت میکردیم. خوب به خاطر میآورم شعرخوانیام را در شهر خرمشهر در کنار نصرالله مردانی، محمود شاهرخی و دیگر دوستان شاعرم. از انجا که مدتی تحصیلات حوزوی نیز داشتم، شرکت در کنگرههای شعر طلاب نیز از خاطرههای به یاد ماندنی من است و تمامی این خاطرات تا همیشه بر لوح دل و جانم مکتوب خواهد ماند. شعری با سوژهای آسمانی: بعد از شهادت سید علی موسویزاده، طلبه شهید اردکانی که در هنگام نماز در اثر ترکش خمپاره دشمن به شهات رسید غزلی را با این مطلع سرودم: سر و سبز تناوری دیگر" "خفت در خون، دلاوری دیگر مجموعه "شهیدان عشق" راوی لحظهای عشق و حماسه است. تابلویی کوچک از حماسههای بزرگ. شعر شما رزمنده و شما فرمانده، چه انتظاری از رزمندههایتان دارید: انتظار من از شعرهایم این است که آیینه باشند و زیباییها را به نمایش بگذارند و در ترسیم حقیقت، خورشیدگونه باشند. احساس شما وقتی بر گلزار شهدا حاضر میشوید؟ بازیابی لحظههای ناب همسنگری و همرزمی با یاران شهیدم و تجدید آرزوهای آن روزگاران که هنوز تنهایام با یاد آن شقایقهای پرپر رنگین میشود. با این کلمات، چه حسی در شما برانگیخته میشود: مادر شهید: تجسم عشق خاکریز: سکوی عروج وطن: نصف ایمان پلاک: شهید گمنام و اما افتخارات رضا شاکر اردکانی: شاعر برگزیده شعر پایداری در سال 1387، دریافت کارت اهل قلم از خانه کتاب ایران، تالیف 8 جلد کتاب در زمینه دفاع مقدس و اما سوالاتی هم بودند که جواب انها را از زبان شعرهایش بیرون کشیدیم: زیباترین حسرت: ای کاش بودم یکی از آن سینه سرخان عاشق از این سرای مجازی پر می زدم تا حقایق شهید و شهادت در دل واژههای شما: چون چشمه جوشان سحر پاک شدند مانند بهار مست و چالاک شدند بر بال فرشتگان نشستند همه از خاک بر اوج بام افلاک شدند تصویر پرستویی عاشق در لحظه عروج: چون شمع شفق هماره میخندیدی با پیکر پاره پاره میخندیدی هر زخم تنت ستارهای بود آن شب چون باغ پر از ستاره میخندیدی شکوه مادران شهید را چگونه به تصویر میکشید: این تابلوی دلاوری را بنگر این شیوه شیرپروری را بنگر صف بسته فرشته در تماشای رخش ایثار ببین و مادری را بنگر از شهدای کربلا تا شهدای هشت سال دفاع مقدس: اینان همه قطرههای واصل به یمند آینه عشقند، همان جام جمند گفتی که که اند این همه گلگون کفنان یاران حسین و بچه های حرمند پیغام خون شهدا: بشنو که ندا از آشنا میآید از سمت بهشت شهدا میآید برخیز حریم لاله را پاس بدار از نای شهید این صدا میآید وقتی بر مزار شهدا در بهشت شهدای اردکان حاضر میشوید: سرشار از عطر بهاران است اینجا باغ همیشه سبز ایمان است اینجا از خاک اگر خورشید میجوشد عجب نیست صد کهکشان در خاک پنهان است اینجا ترسیم چهره ی سربازان عاشق شهادت در دل جبههها: از شیوه رزم و جنگشان پیدا بود از حمله بیدرنگشان پیدا بود اینان همه عاشق شهادت بودند از چهره لاله رنگشان پیدا بود سرچشمه شعرهای شما از کجاست: در یاد دوست بوده هر آنچه سروده ام دل هر چه گفته است همان را نوشتهام مصداق شهیدان زندهاند از زبان شعر: جاری به سمت زنگی جاودانه شد راز بهار را که نشان داد مثل گل افسوسی که بر دلتان شعله میزند: ماندم در این کوی بنبست اما شهیدان گذشتند رفتند اما نبودم افسوس، افسوس لایق انتهای پیام/
[ یک شنبه 20 فروردین 1396 ] [ 9:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
بعد از عملیات والفجر مقدماتی در فکه که گردان ما وارد عمل نشده بود، نمیدانستم در گردان مسلم ابن عقیل از لشکر ۲۵ کربلا بمانم یا به گردان دیگری منتقل شوم. این در حالی بود که برخی از عزیزان مثل حاج یدالله شهسوار، حاج اصغر بابایی، محمدتقی زارعی نیاکی و... از گردان تسویه کرده و به آمل رفته بودند و بنده که تازه از مرخصی شهرستان برگشته بودم به اتفاق برخی از دوستان همچنان در این گردان حضور داشتیم. انتهای پیام/
اقتدار امروز کشور مرهون خون شهداست
ادامه مطلب
برگزاری یادبود شهید «غلامرضا دشتکی» در یزد
ادامه مطلب
تجدید میثاق مشهدیها با شهدای مدافع حرم
ادامه مطلب
خاطرات همسر شهید لشگری منتشر شد/ تلخ و شیرین ۱۸ سال زندگی در «روزهای بیآینه»
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، کتاب «روزهای بیآینه» نوشته گلستان جعفریان دربردارنده خاطرات منیژه لشگری، همسر شهید لشگری است از سالهایی که به تنهایی و صبوری سپری شد.
این اثر که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده، در 11 فصل تدوین شده که در هرکدام از این فصلها زندگی راوی از سالهای قبل از ازدواج با شهید لشگری آغاز شده و تا بعد از آزاد شدن او ادامه مییابد. نثر جعفریان در این کتاب، نثری ساده و خوشخوان است که خاطرات را از زبان اول شخص روایت میکند.
در مقدمه برای معرفی «روزهای بیآینه» نوشته شده است: «در این کتاب منیژه لشگری زندگیاش را روایت میکند. ساده، واقعی و بدون شاخ و برگ. دختر جوانی که در بیست سالگی ـ دو سال پس از بستن عهد و پیمان خود برای زندگی مشترک ـ هیجده سال به انتظار مینشیند. طوفان حوادث جنگ، او را بدون درک تب و تاب روزهای جوانی به جهانی سخت و سنگین پرتاب میکند. منیژه از برابر حقیقت تلخ زندگیاش، «بیخبری» و «انتظار»، نمیگریزد. او در پی نجات احساسات و جوانیاش نمیافتد، بلکه در سایة سالهای طولانی انتظار با امید و عشق به همسرش، که نمیداند زنده است، و پسر کوچکش، که سخت به او نیاز دارد، روزها را پشت سر میگذارد.
او گذر از روزهای جوانیاش را در حصار قاب عکسها میریزد تا وقتی که همسرش بازگشت ببیند او در بیست و پنج سالگی، بیست و هفت سالگی، سی سالگی و ... چه تغییراتی کرده و انتظار در هر سال در چشمانش چه رنگی بوده، و «روزهای بیآینه» بر او چگونه گذشته است...».
شهید لشگری پس از تحمل 18 سال اسارت در عراق، در هفدهم فروردینماه سال 77 آزاد شد و به خاک وطن بازگشت. بعثیها او را تا هفت سال پس از آغاز جنگ مورد بازجویی قرار میدهند. تمام تلاشها برای اینکه لشگری را مجاب کنند تا در مصاحبهای ادعا کند ایران آغازگر جنگ بوده، اما به نتیجه نمیرسند؛ حتی وعده آزادی هم لشگری را مجاب نمیکند که به خانه پدری پشت کند و همین سرآغاز یک زندگی سخت و دشوار در خاک عراق است.
در کتاب «روزهای بیآینه» سالهای پس از اسارت به نقل از این شهید، چنین نقل شده است: «من در کنار همسرم هستم. همسری که هیجده سال انتظار و خون دل خوردن آنقدر او را خسته و رنجیده کرده، بدون اینکه خودش متوجه باشد یا بخواهد کوچکترین ناملایمات از روال عادی زندگی خارجش میکند.
در کنار پسرم هستم. پسری که روزهای اول بازگشتم از اسارت مرا به اسم حسین صدا میکرد و هم اکنون بعد از گذر زمان بهتر یکدیگر را درک میکنیم.
من در کنار مردمی مهربان و قدرشناس هستم. آنها هر جا که مرا میبینند به من احترام میگذارند و سپاس میگویند و این روح تازهای از خدمت به میهنم را در من زنده میکند. من در کنار دوستان و همکارانم هستم. آدمهایی باوفا و صمیمی که حتی اجازه آوردن یک فنجان چای را به من نمیدهند.
بعد از هیجده سال اسارت حالا آزادیام را در کنار این عزیزان میگذرانم و هر روز بیش از روز قبل به ایران، مردم و این فرهنگ علاقه پیدا میکنم. جنگ و اسارت برای من فرصت بود. فرصتی برای آموختن، چگونه زندگیکردن، قدر خانواده، دوستان و آشنایان و حتی کوچکترین نعمتهای الهی را دانستن.»
«روزهای بیآینه» به کوشش انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و قرار است برای نخستینبار در سیامین دوره نمایشگاه کتاب تهران توزیع شود.
ادامه مطلب
شهید آوینی بر سر آرمانش باقی ماند
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، به مناسبت سالگرد عروج ملکوتی سید شهیدان اهل قلم جامعه صنفی تهیهکنندگان متنی را منتشر کرد که در ذیل میآید.
هادت مَعرَج عُروج عاشقانی ست که از قید جان گذشتند تا بُراق عشق آنان را به وادی عدم کشاند و این عدم یعنی دست یافتن به تمام اسرار عالم، یعنى جاودانگى.
شهید بزرگوار سید مرتضى عزیز
تو را میستاییم نه به خاطر آنکه از تمام بظاهر خوشی ها گذشتی، کلاس و دانشگاه، بازار و اداره، زمین و زمان و همه و همه را رهاکردی... تو را می ستاییم به خاطر تمام رشادتها و جسارتهایت که ناممکن ها را ممکن می کرد... به خاطر عزت نفس و صبر و بردباریت در اسارت زمان و بخاطر کم لطفی ها و طعنه ها و کنایه ها و گاه دشنام ها که پس از دفاع از زبان دوستان به ظاهر دوست شنیدی و جواب همه آنها را با تلخند دادی. تو را می ستاییم که بر سر آرمانت باقی ماندی و لحظه ای از راه رفته باز نگشتی، تو را می ستاییم که بر سر عهد و پیمانت با خداى خویش راست قامتانه ایستادی و لحظه ای قد خمود نکردی و سرمشق شدی برای کوفیان و همه کوفی صفتان از حال تا همیشه تا یاد بگیرند که چگونه باید مشق عشق کرد.
نام و یادت به بلنداى آسمان
جامعه صنفى تهیه کنندگان سینماى ایران
ادامه مطلب
جانبازان گنجينههای صبر و استقامت هستند
به گزارش دفاع پرس از بوشهر، اسماعیل نگهبان در دیدار با جانباز سرافراز قاسم عبداللهی در بیمارستان خلیج فارس اظهار داشت: کار بزرگی که شما جانبازان عزیز انجام دادید با هیچ چیزی مادی و دنیوی قابل ارزیابی و ارزشگذاری نیست و بیتردید خداوند پاداش و اجر بزرگی به کسانی که در راه دفاع از کشور و اسلام جانفشانی کردند، عطا خواهد کرد.
ادامه مطلب
آوینی در ظلمت نهیلیسم نور موعود را میدید/ تکنولوژی از منظر آوینی
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، آوینی وقتی قلم به دست گرفت که هویت سه پاره ما گرم درهم جوشیدن در امر سیاسی بود. ایراناندیشی در ایستگاه دانشگاه تهران آرام گرفته بود، رجعت به مآثر اسلامی در بازنگری به فلسفه و کلام و فقه شدت داشت و رفته رفته نقد غرب را در آینه منتقدان غربی مدرنیته ترجمه میکردیم. اما این همه در دفتر متخصصینی که سر در تتبع آثار داشتند جداجدا مانده بودند.
جدایی نظر و عمل از مسائل اصلی فلسفه است ارسطو که متافیزیک را از یک سو و شعر و اخلاق و سیاست را از سوی دیگر بررسید جدایی آنها را اعتباری میدانست. در تاریخ فلسفه اسلامی دو عنوان حکمت نظری و حکمت عملی جدا ماندند. متفکران بزرگ تاریخ اعم اسلامی یا غربی پیوسته در تب و تاب نشان دادن نسبت این دو بودند.
شهید آوینی در دانشگاه هنر با متفکران غربی آشنا شده بود و بعد از انقلاب به شهادت محمد رجبی، عربی آموخت تا متون اسلامی را فرایادآورد و جانی هنرمند داشت. نثر ساده، سوزان و شوریدهاش از ایمانی صاف خبر میداد؛ اما ایمانش به تکرار اوراد و سیر در ادوار گذشته محدود نشد بلکه درد زمانه نیستانگار را چون سبو بر دوش میکشید.
آوینی درباب ژورنالیسم، سینما و تکنولوژی چیز نوشته و در هر مورد وارد عمل شده است. شاید گزین گویههای او به ساختار فلسفی منسجمی منجر نشد اما لحن الهام بخشاش مناسب دوران گذری است که در آن به سر میبریم. قضاوتهای او برای ما راهگشا است و هنوز میتواند از اشتباهاتی که امکان دارد در آن بغلطیم بازمان دارد. مثلا مقالات انفطار صورت که در آن، میان نقاشی و گرافیک داوری کرده و گرافیک را بیشتر مناسب دوره انقلابی ما دانسته، جریان فعالی را در همین رشته به راه انداخت و هنوز الهام بخش است.
تصور خامی وجود دارد که دشمنی با تکنولوژی را به سید احمد فردید و از آنجا به هایدگر نسبت میدهد. نظر و عمل آوینی به تنهایی ثابت میکند که بحث از فتنه تکنیک چنان که میگویند خاماندیشانه نیست. آوینی گفته بود «تکنولوژی، فرهنگ شیءات یافته است» اما خودش پشت میز تدوین نشست. کنایه از اینکه هر چند ابزارها واجد تاریخ و فرهنگ و احوالی هستند ولی این بدان معنا نیست که نجس و غیر قابل نفوذاند.
توجه به نیستانگاری و تکنولوژی که از نشانههای آن است در نظر و عمل آوینی به نحوی وارسی شده که طلیعه موعود دارد. انسان با آنچه میسازد خود و آیندهاش را بنا میکند. آنچه میسازیم آیندهای را به بار میآورد و جهاد در عراق علیه سلفیگری خونریز آیندهایست که میتوانستیم طلیعهاش را در مجموعه روایت فتح ببینیم.
قلم آوینی به راههای مختلفی رفت ولی چیزی که حالا بعد از چند سال بیشتر به چشم میآید و میتواند رهآموزآینده باشد این است که علم باید سیاسی و در عمل باشد و سیاست و عمل نیز باید علمی و حکمی باشند. هر راهی جز این بنای فساد و تباهی را خواهد گذاشت.
ادامه مطلب
راوی «شهیدان عشق» از همسنگران شهیدش میگوید
ادامه مطلب
کانال فکه و رزمندگانی که برای همیشه آسمانی شدند
در دلم یک حسی میگفت دواتگر همین گردان بمان و همین موضوع مانع از رفتنم به گردان دیگر میشد از این رو تصمیم خود را گرفته و در این گردان ماندگار شدم.
مدتی در پایگاه شهید بیگلوی اهواز بودیم تا آنکه اواخر اسفند سال ۱۳۶۱ به منطقه عملیاتی جفیر اعزام شدیم و سال جدید (۱۳۶۲) را در خط مقدم جفیر به همراه دیگر رزمندگان تحویل کرده که خودش داستانی دارد از هفت سینی که خاص جبههها به هنگام لحظه تحویل سال نو بود تا سرکشی به سنگرهای دیگر بچهها برای دید و باز که بخشی از فرهنگ جبههها محسوب میشد.
هنوز چند روزی از حضورمان به این منطقه نگذشته بود که بار دیگر ما را به پایگاه شهید بیگلو انتقال دادند تا آنجا که ذهنم یاری میکند 2 یا سه روز بعد، فرماندهان گردان مسلم (شهید ذبیح الله عالی) و حمزه سیدالشهدا (شهید ناصر بهداشت) بچههای این دو گردان را در مکان نمازخانه گردان مسلم که با چند چادر صحرایی ساخته شده بود جمع و اعلام کردند کار مهمی دارند.
پس از نماز مغرب و عشا در ابتدا شهید عالی و پس از وی شهید بهداشت، پیرامون عملیاتی که قرار بود در آن شرکت کنیم صحبتهایی را مطرح و اعلام کردند؛ از آنجائی که ماموریت غالب بچهها تمام شده بود برقها را خاموش کردند تا هر کسی که میخواهد از این فرصت استفاده و بدون خجالت به چادر پرسنلی جهت تسویه حساب مراجعه کند.
همه مات و مبهوت و با چشمانی اشکبار به یکدیگر نگاه میکردیم چند نفری یواشکی از جای خود بر خواسته بودند اما دقایقی بعد نمیدانم چه اتفاقی افتاد که همه آنها وارد چادر شدند و یک صدا با شعار فرمانده آزاده آمادهایم آماده فضای حاکم در آن مکان را به سمتی سوق دادند که زبان از بیانش قاصر است.
فردای آن روز به سمت منطقه عملیاتی فکه حرکت کرده و در چادرهایی که از قبل در اطراف تپههای ابوغریب نصب شده بود، اسکان یافتیم اما باورمان نمیشد که قرار است واقعا در عملیات شرکت کنیم چون آموزشهای سختی را برای شرکت در عملیات والفجر مقدماتی دیده بودیم اما به دلیل عدم دستیابی به اهداف اولیه همان مرحله اول عملا به طور مستقیم در این عملیات شرکت نکردیم اما باورش این بار برای همه دوستان بسیار سخت بود.
دو روز قبل از عملیات یک گروهان از تیپ ۵۵ هوابرد شیراز جمعی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و یک گروهان از لشکر هفت ولی عصر از سپاه خوزستان در گردان ما ادغام شد.
تا آنکه در نهایت شب عملیات فرا رسید.
عملیاتی که در تاریخ ٦٢/١/٢٠ ساعت 23 و 10 دقیقه در منطقه عملیاتی شمال غرب فکه با رمز یا الله یا الله یا الله به مرحله اجرا درآمد.
خدا رحمت کند فرمانده گردان ما شهید ذبیح الله عالی را، چه خون دلی خورد آن شب در میدان مین؛ زمانی که گروهان گرفتار مینهای زیر تپه ١٧٥ و بغل کانال فکه شد، فریاد میزد بچهها این خط شکسته خواهد شد...
خوب به یادم است آزاده عزیز حاج علی آقا فردوست فرمانده وقت تیپ یک لشکر ۲۵ کربلا به اتفاق بی سیم چی خود برای لحظاتی در همان میدان مین کنارمان زمین گیر شد.
لحظات به کندی در حال سپری شدن بود جمعی از بچهها گروهان توانستند از میدان مین عبور کرده و خودشان را به بالای تپه برسانند در حالی که جمعی دیگر از بچهها در همان نقطه به شهادت رسیدند.
باورش سخت بود، شهیدان بی آزار، علی قمی، سعیدالدین حسینی، قربان نائیجیان، محمد رودی، مجید باخیره، کریمی و... که تا لحظاتی قبل با هم وارد آن منطقه شده بودیم در همان نقطه برای همیشه آسمانی شدند تا نشان دهند دستیابی به امنیت خون میخواهد...
بگذریم که آن شب برای شکستن خط اول دشمن یا همان تپه ۱۷۵ در فکه چه مشکلاتی را که متحمل نشدیم تا آن تپه فتح شود اما سختترین لحظات، آن زمانی بود که به همراه جمعی از مجروحان در حال عبور از کانال بودیم، کانالی که تا چشم کار میکرد پر از شهید و مجروح بود.
به خاطر دارم بچههای حمل مجروح در داخل کانال به یکدیگر میگفتند این یکی زنده است این را هم با خودمان ببریم عقب ...
درست متوجه نشدم در آن همه انفجار به واسطه گلولههای توپ و خمپاره که بر بالا و حتی داخل کانال اصابت میکرد چگونه به عقب انتقالم دادند اما همین قدر به یاد دارم که صدای آه و ناله آن عده از شهدایی که آخرین لحظات خود را سپری میکردند، به خوبی شنیده میشد اما کاری از دست کسی برنمیآمد.
غالب آن شهدا و حتی بسیاری از مجروحان در کانال فکه ماندند تا در آینده بهانهای باشد برای نسل بعد از آنها که بدانند بر فرزندان خمینی کبیر چه گذشت؟
بدانند که این انقلاب مفت به دست نیامده که بخواهیم آن را از دست دهیم.
بدانند که حفظ این نظام و انقلاب خون میخواهد.
بدانند برای عزت و سربلندی این کشور خون دلها خورده شد تا به اینجا رسیدیم.
بدانند برای حفظ استقلال نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نه جناح چپ برایشان معنا داشت و نه جناح راست. کاسبهای سیاسی هرگز نتوانستند ذائقه حقیقت جوی آنها را به نفع خود تغییر دهند بلکه آنها به تبعیت از ولی فقیه زمان خود و برای دفاع از نظام و کشور عزیزشان ایران تیر و ترکش را با جان و دل خریدند تا پای هیچ متجاوزی به داخل خاک کشورمان باز نشود.
یاد همه شهدا و حماسه آفرینان عملیات والفجر یک گرامی باد.
ادامه مطلب