خاطرات جنگ زنان کهگیلویه و بویراحمد در «خاطرههای زخمی»
کتاب «خاطرههای زخمی» روایتهای گوناگونی از فعالیت زنان ایثارگر استان کهگیلویه و بویراحمد در گروههای اعزامی به جبهه و پشت جبهه را نشان دهد.
کد خبر: ۲۳۹۹۸۱
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۰:۳۰ - 21May 2017
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یاسوج، مهمترین رسالت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، انتقال مفاهیم متعالی فرهنگ ایثار و شهادت به نسلهای پس از جنگ است. یکی از راههای دستیابی به این مهم، بیان اندیشهها و ضبط اندوختههای ذهنی و ثبت ناگفتههای دلیرمردان و شیرزنانی است که با حماسهآفرینی در سالهای آتش و خون، اقتدار ایران اسلامی را به تمام جهانیان اثبات کردند.
کتاب «خاطرههای زخمی»، خاطرات 12 نفر از زنان ایثارگر و رزمنده استان کهگیلویه و بویراحمد را در بر میگیرد. این کتاب توسط «گردآفرین محمدی» تدوین شده و به همت کنگره شهدای استان و انتشارات «فرهنگ مانا» در شمارگان 1000 نسخه به چاپ رسیده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است:
«خاطرههای زخمی بر آن است تصویری با روایتهای گوناگون از فعالیت زنان ایثارگر کهگیلویه و بویراحمد در گروههای اعزامی به جبهه و پشت جبهه نشان دهد. کوشیدهایم نگارش این یادنامه و روایت وقایع آن، بدون کمترین دخل و تصرف صورت پذیرد و مطالب تا آنجایی که شدنی است، همانگونه که از زبان راویان بیان شده به رشته تحریر درآید. به واقع، این مجموعه، بازتاب روایتهای شفاهی از وقایع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس است.»
گزیدهای از خاطره «مریم سلیمی»
«شاید تلخترین خاطره زندگیام که همواره در خاطرم نقش بسته، مربوط به شهدایی بود که در بوکان به طرز فجیعی به شهادت رسیده بودند و بعد هم بدنشان را مثله کرده بودند. وقتی این صحنهها را دیدیم تا چندین روز شوکه بودیم و آرام و قرار نداشتیم.»
خبرگزاری دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد به منظور آشنایی نسل جوان با ارزشهای دفاع مقدس و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، نسبت به معرفی کتابهای این حوزه به صورت هفتگی اقدام میکند.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید «سید روحالله درخوش» از شهدای نیروی انتظامی استان کهگیلویه و بویراحمد است که در درگیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در ارتفاعات «کوهسفید» شهرستان «سراوان» دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد. کد خبر: ۲۳۹۹۷۲ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۳ - 21May 2017 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یاسوج، شهید «سید روحالله درخوش» در خانوادهای از تبار سادات به سال 13555 در روستای «بوستان بزرگ» از توابع شهرستان «باشت» به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان آیتالله طالقانی زادگاهش سپری کرد و تحصیلات راهنمایی را در مدرسه شهید کرمیپور بوستان به پایان رساند. سپس جهت طی دوران دبیرستان به شهر باشت عزیمت کرد. از آنجا که روحیه دلاوری در وجودش موج میزد، به استخدام نیروی انتظامی درآمد و داوطلبانه به شرق کشور اعزام شد. در طی دوران خدمت در استان سیستان و بلوچستان، در عملیاتهای مختلف کمین، ضدکمین، عملیات شهری و... پیشقدم بود. سرانجام این جوان دلیر در سال 1383 و به هنگام پاکسازی منطقه از لوث وجود اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در ارتفاعات کوهسفید سراوان، کبوتر روحش از قالب تن پرید و بر بال فرشتگان ملکوت به پرواز درآمد و در جوار رحمت حق سکنی گزید. سید نعمتالله درخوش پدر این شهید والامقام درباره او میگوید: «شهید در دوران نوجوانی و جوانی به پیامبران (ص) و ائمه اطهار (ع) ارادت بسیار داشت. اهل آداب معاشرت بود و در بین دوستان و خانواده از خلق نیکو و رفتاری ارزشی برخوردار بود. همیشه در کارهای خانه به دیگر اعضای خانواده کمک میکرد. بعد از پایان تحصیلات، به خدمت مقدس سربازی رفت و سپس وارد نیروی انتظامی شد. آخرین بار در تاریخ چهاردهم فروردین سال 1383 به مرخصی آمد و هنگامی که متوجه شد عملیاتی در پیش است، فورا به محل خدمتش برگشت». پدر شهید درخوش افزود: «بنا به گفته همکارانش، در عصر روز جمعه 18 اردیبهشت سال 1383 در درگیری با اشرار در منطقه «کوه سفید» به شهادت رسید. با حضور باشکوه مسئولان استانی و انتظامی و مردم همیشه در صحنه، پیکرش را به بوستان آوردند و در گلزار شهدای روستای بوستان بزرگ به خاک سپرده شد و در جوار امامزاده سید شمسالدین(ع) آرام گرفت. هر چند که پاره تنم بود، اما در راه اسلام و میهن جانش را فدا کرد و راضی هستم که امانت خدا را سالم به صاحبش برگرداندم.» نام و نام خانوادگی: سید روحالله درخوش نام پدر: سید نعمتالله تاریخ تولد: 1355 محل تولد: بوستان بزرگ تاریخ شهادت: 1383 محل شهادت: سراوان انتهای پیام/
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از البرز، «سید محمد حسینی» از جانبازان عملیات بزرگ و غرورآفرین «بیت المقدس» میگوید: من «سید محمد حسینی» متولد 1 اسفند 1340 هستم. به همراه برادرم در تاریخ 2 فروردین 1361 جهت حضور در عملیات فریب بیت المقدس اعزام شدیم. وقتی به اهواز رسیدیم چند روزی را در یک مدرسه مستقر شدیم تا این که ما را تقسیم کردند. رفتیم اندیمشک و در یک شهرک متروکه اسکان یافتیم تا به نقاط عملیاتی مورد نظر اعزام شویم. عملیات «بیت المقدس» که تثبیت شد، رفتیم محور فکه (تپه های رقابیه). من و برادرم هر دو در تیپ «المهدی» به فرماندهی سردار «علی فضلی» با هم بودیم. من معاون گردان «شهید باهنر» بودم و برادرم تیربارچی. تیپ المهدی 3 گردان از کرج داشت. گردانهای «علیرضا انصافی»، «شهید کریم آخوندی» و «ناصر پالیزگر» که معاونش من بودم. فرمانده محوری که ما قرار بود در آن وارد عمل بشویم سردار شهید «مهدی شرع پسند» و جانشین وی سردار شهید «حاج یدالله کلهر» بود. نزدیک عملیات شد. من برای شناسایی میرفتم مناطق اطراف. شب عملیات رفتیم «دهکده حضرت رسول (ص)» تا آماده و تجهیز شویم. در خط مرزی فکه مستقر شدیم. از منطقه «رقابیه» تا «چنانه». ما ابتدا نمیدانستیم که هدف عملیات، آزادسازی خرمشهر است. فقط به ما گفتند که عملیات ایذایی شما در این منطقه بسیار حساس و حیاتی است. با عملیات ما سپاه سوم عراق با تصور این که میخواهیم از این منطقه به سمت بغداد برویم، نیروهایش را از خرمشهر خارج و در همان نقطهای که ما عملیات فریب را آغاز کرده بودیم، مستقر کرد. به این صورت شد که رزمندگان ما موفق به نصب پل پیروزی و فتح خرمشهر شدند. عملیات ایذایی ما یک هفته طول کشید. بعد از آن یگانهای ما به عقب برگشتند و پس از تجدید قوا و سازماندهی جدید برای مرحله آخر عملیات بیت المقدس آماده شدند. تیپ المهدی در محور شلمچه و از سمت پل نو وارد عمل شد و دشمن را از پشت سر غافلگیر کرد و اولین گروهی بود که به فرماندهی سردار شهید «مهدی شرعپسند» وارد «خونین شهر» شد. روز دوم عملیات ایذایی در دشت مشغول شکار تانک بودم که با ترکش تیر مستقیم یک تانک که دنبالم کرده بود، زخمی شدم. پاهایم به شدت زخمی و استخوان ران متلاشی شد. به سختی خودم را به عقب رساندم. در بیمارستان صحرایی دزفول اقدامات اولیه را انجام دادند و بعد به بیمارستان ذوب آهن اصفهان اعزام شدم. وقتی برگشتم متوجه شدم که برادرم هم در همین عملیات زخمی شده و پیکر نیمه جانش به اسارت بعثی ها درآمده است. برادرم در اسارت به شهادت رسید و استخوان های مطهرش سال ها بعد به آغوش خانواده بازگشت. روز 3 خرداد من که از استراحت در منزل خسته شده بودم رفتم سینما. وقتی از سینما خارج شدم دیدم که همه ماشینها بوق و چراغ میزنند. مردم در خیابان شیرینی پخش میکنند و در حال شادی هستند. واقعا از شنیدن این خبر ذوق زده شدم و خودم را به مقر سپاه رساندم. در آن جا همراه دوستانم عکس یادگاری گرفتیم. دو روز بعد همراه دوستم یواشکی فرار کردیم و رفتیم منطقه. تحمل خانه ماندن نداشتم. میخواستم این شادی بزرگ را همراه دوستانم در منطقه جشن بگیرم... . انتهای پیام/
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
31 اردیبهشت 1396 خورشیدی برابر با 24 شعبان 1438 هجری و 21 می 2017 میلادی کد خبر: ۲۳۸۵۴۵ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۷ - 21May 2017 رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (31 اردیبهشت) • آغاز عملیات حضرت مهدی (عج) توسط رزمندگان اسلام (1360 ه.ش) • عملیات متوسط امام علی (ع) در غرب سوسنگرد به طور مشترک (1360 ه.ش) • عملیات محدود در محور شوش توسط سپاه (1360 ه.ش) • شهادت سردار شهید «محمد مهدی خادم الشریعه» اولین فرمانده تیپ 21 امام رضا (ع) (1361 ه.ش) • شهادت شهید موسی محسنزاده (1365 ه.ش) • شهادت شهید علی اکبر اصغری (1365 ه.ش) • بستری شدن حضرت امام خمینی (ره) در بیمارستان به دلیل بیماری (1368 ه.ش)
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مسئول فرهنگی نقاهتگاه جانبازان مدافع حرم فاطمیون و زینبیون گفت: جانبازان فاطمیون و زینبیون بستری در نقاهتگاه در برنامههای فرهنگی این مجموعه شامل حفظ قرآن و مسابقه کتابخوانی شرکت میکنند. کد خبر: ۲۳۹۹۸۲ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۵ - 21May 2017 وی افزود: روزانه حدود هشت ساعت در این مجموعه حضور دارم که مهمترین برنامه ما اقامه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و توضیح احکام است؛ سپس یک صفحه قرآن به همراه ترجمه خوانده می شود. ایمانی همچنین به اجرای برنامه های قرآنی اشاره کرد و گفت: روخوانی، روانخوانی و حفظ قرآن کریم با جانبازان کار می شود، که در حال حاضر برنامه حفظ سوره یاسین را داریم. مسئول فرهنگی نقاهتگاه جانبازان مدافع حرم با اشاره به برگزاری مسابقه کتابخوانی بیان داشت: برای این مسابقه کتاب 240 صفحه ای روزی حلال در نظر گرفته شد که طی چند مرحله شرکت کنندگان آن را مطالعه کرده و در مسابقه شرکت کردند. وی تصریح کرد: زیارت امام زادگان از جمله حضرت عبدالعظیم حسنی، بی بی شهربانو و برگزاری اردوهای تفریحی از دیگر اقدامات فرهنگی این مرکز است که بنا داریم به زودی اردوی زیارتی مشهد و قم را برگزار کنیم. ایمانی پاسخگویی به احکام شرعی، سرکشی هر روزه به اتاق ها و مشاوره به جانبازان را از دیگر برنامه های نقاهتگاه دانست و گفت: قرار است در آینده با اضافه شدن محلی جدید به نمازخانه پذیرای جمعیت بیشتر نمازگزار جانباز باشیم. وی همچنین از قرائت دعای کمیل و زیارت عاشورا در طول هفته خبر داد و گفت: همه اعیاد، عزاداری ها و حتی مناسبت های ملی با استقبال خوب جانبازان درمرکز برگزار می شود و در این اجتماعات جانبازان با یکدیگر دیدار می کنند که خود این موضوع باعث بالارفتن روحیه آنان می شود. انتهای پیام/ 141
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید محرمعلی یزدی میگفت: خداوند در آسمان فرشتگان را دارد و در زمین بسیجیها را. بسیج محفل خودسازی و عبادت است. بسیج جایگاه سربازان امام زمان (عج) و جایگاه شهداست. کد خبر: ۲۴۰۰۴۳ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۹ - 21May 2017
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یکی از مدافعان خرمشهر گفت: در اوج مقاومت خونین شهر هر رزمندهای مجروح میشد، به عقب نمیرفت و تا توان داشت، میجنگید. شهید رضا دشتی چند بار مجروح شد. زخمهایش عفونی شده بود و وقتی میگفتیم برو پشت جبهه درمان کن، میخندید و میگفت میروم داخل شط شنا میکنم، بوی عفونت تنم میرود! کد خبر: ۲۴۰۰۴۴ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۲ - 21May 2017 چنانکه پس از فتح خرمشهر نیز این شهر تا انتهای دفاع مقدس خط مقدم مقابله با دشمن بعثی به شمار میرفت. در آستانه سالروز حماسه آزادسازی خرمشهر، دقایقی با یکی از مدافعانخونین شهر همکلام شدیم تا مروری بر وقایع منتهی به اشغال این شهر داشته باشیم. گفتوگوی ما با رزمنده جانباز عبدالوهاب خاطریزاده را پیشرو دارید. یکی از اولین وقایعی که در خرمشهر رخ داد، بحث فتنه خلق عرب بود. البته نام این گروهک نباید این تصور را ایجاد کند کههمه عربهای خوزستانی یا خرمشهری دنبال تجزیهطلبی بودند بلکه خیلی از مردم عرب زبان به عنوان یک مسلمان از انقلاب اسلامی دفاع میکردند. خلق عربیها ظهورشان به سال 42 میرسید. همان زمان هم از طرف رژیم شاه مورد تعقیبقرار گرفته بودند. آنها بعد از شلوغیهای انقلاب دوباره سر و کلهشان پیدا شد و بحث تجزیه خوزستان را دنبال کردند. ماپاسدارهای خرمشهری هم دوشادوش پاسدارهایی که از تهران یا دیگر نقاط کشور به شهر آمده بودند، با آنها مقابله کردیم. خلق عربها با عرب زبانهایی که انقلاب را همراهی میکردند، چه برخوردی داشتند؟ اما چون باید مجوز تأسیس و فرماندهی سپاه از مرکز صادر میشد، شهید جنگروی به عنوان اولین فرمانده سپاه خرمشهرمعرفی شد. جهان آرا جانشین و معاون عملیات بود و شهید عبدالرضا موسوی هم مسئول آموزش شد. دوره فرماندهی شهیدجنگروی خیلی کوتاه بود و بعد از ایشان، خود شهید جهان آرا فرماندهی سپاه خرمشهر را برعهده گرفت. چند ماه مانده به شروع جنگ، آنها دیگر علنی در شهر جولان نمیدادند. در عوض دست به بمبگذاری و عملیات تروریستیمیزدند. مثلاً در بازار شهر بمب کار میگذاشتند یا یکبار به داخل مسجد جامع نارنجک پرتاب کردند و کارهایی از این دستانجام میدادند. همان زمان مردم مرزنشین به ما خبر میدادند که جداییطلبها سلاحهایشان را از عراق دریافت میکنند. لذا یکی از افسران نیروی دریایی که همراه بچههای انقلابی بود، پیشنهاد بستن مرز را داد. شهید جهانآرا از این پیشنهاداستقبال کرد و پاسدارها به همراه داوطلبین مردمی شبها در مرز نگهبانی میدادند. این کار باعث درگیریهای مرزی شد. چنانکه دشمن مناطق مرزی را با خمپاره و توپ میکوبید. در همین درگیریها دوپاسدار به نامهای موسی بختور و عباس فراهانی اسدی به شهادت رسیدند. البته ما از دشمن خیلی بیشتر تلفات گرفتیم و ضرب شست خوبی به آنها نشان دادیم. در یک مقطع متوجه شدیم ضدانقلاب از طریق پلی که به یکی از جزیرههای مرزیمنتهی میشد، از داخل خاک عراق سلاح وارد جزیره و بعد از طریق نهرخین آنها را به داخل کشور قاچاق میکند. یکی از بچهها به نام حیدر حیدری که آن زمان شاید 15 سال بیشتر نداشت، با تبحری که در ساخت بمبهای دستساز کسبکرده بود، رفت و پل را منهدم کرد. حیدری بعدها در درگیریهای مرزی به شهادت رسید. کمی از شهید اقبالپور بگویید. ایشان آرپیجیزن بودند؟ وقتی جنگ شروع شد، شهید جهان آرا به من و تعدادی از نیروها دستور داد به سمت مرز شلمچه برویم. ما رفتیم اما دشمن دورمان زد و به محاصره افتادیم. مجبور شدیم از نوار مرزی حرکت کنیم و خودمان را به گمرک شهر برسانیم. سایر نیروها فکرمیکردند ما اسیر شدهایم. بنابراین وقتی ما را داخل شهر دیدند خیلی خوشحال شدند. چند روز بعد از شروع رسمی جنگ، دشمن خودش را به دروازههای شهر رساند. من تا آخرین روز در کنار سایر مدافعان بودم. رزمندگان دیگری هم از آبادان، آغاجری، تهران و... به کمک ما آمده بودند. اما رفتهرفته حلقه محاصره تنگ شد و چون دیگر نیروی تازه نفسی به ما ملحق نمیشد، هر رزمندهای به شهادت میرسید،جایگزین نداشت. بچهها با چنگ و دندان و با کمترین تسلیحات و مهمات مقاومت میکردند. به عنوان نمونه شهید قدرتاللهرحیمی با کوکتل مولوتف یک تانک عراقی را از کار انداخت. قدرت در همان مقطع مقاومت شهر به شهادت رسید. همین شهدا ثابت کردند که خون بر شمشیر پیروز است. آنها با مقاومتشان معادله جنگ را تغییر دادند. وگرنه که دشمن قصد تصرف چندروزه تهران را داشت. در اوج مقاومت خونین شهر هر رزمندهای مجروح میشد، به عقب نمیرفت و تا توان داشت، میجنگید. خود شهید رضادشتی چند بار مجروح شد. زخمهایش عفونی شده بود و وقتی میگفتیم برو پشت جبهه درمان کن، میخندید و میگفتمیروم داخل شط شنا میکنم بوی عفونت تنم میرود! یا شهید حسن طاهریان بار اول ترکشی به سرش اصابت کرد. بهشوخی میگفتم هد زدی که سرت ترکش خورده؟ حسن بار دوم وقتی داشت با دوربین دشمن را رصد میکرد تک تیراندازعراقی زد به دستش و دوربین پرت شد. این بار هم به عقب برنگشت تا اینکه دفعه سوم ترکشی به شکمش خورد و شکمش را باز کرد. اینبار دیگر مجروح و بهبیمارستان منتقل شد. خود من هم در جریان مقاومت دو بار مجروح شدم، یکبار ترکشی به کمرم خورد و بار دیگر زانویممجروح شد. اما مجالی برای ترک شهر نبود. نهایتاً دشمن آنقدر فشار آورد که در یک مقطع کوتاه به خیابان 40 متری رسید و خرمشهر در آستانه سقوط کامل قرار گرفت. توانستیم دوباره آنها را به عقب برانیم. در همین گیر و دار یک شب که قرار بود بهعملیات برویم، آنقدر خسته بودم که تقریباً بیهوش شدم. جای من حسین حمزهای رفت و به شهادت رسید. به هرحال دشمن در یورشهای بعدی از کمربندی وارد شد و این بار به قسمتهای بیشتری از شهر تسلط پیدا کرد. آنهاحتی به پل روی شط هم تسلط داشتند. هر کسی میخواست از آن عبور کند تیربارچی دشمن میزدش. بعضی ازبچههای باقی مانده در داخل شهر مثل شهید محمدرضا ربیعیزاده و شهید محمد تقی عزیزان مجبور شدند از زیر پل خودشان را به کوت شیخ برسانند. ربیعیزاده بعدها به شهادت رسید و عزیزان در ثامن الائمه آسمانی شد. چون هیچ قایقی نداشتیم بچهها با چهار تیوپ بزرگ که داخلشان چهار تیوپ کوچک گذاشته شده بود، یک کلک درستکردند. روی تیوپها هم تختهای گذاشته بودیم. ناجی شریزاده برای اولین بار با شنا آن طرف کارون رفت و طنابی را به اینطرف وصل کرد. هر شب که برای شناسایی میرفتیم، با کشیدن همین طناب خودمان را به قسمت اشغالی شهرمیرساندیم. در این شناساییها گاه درگیریهایی پیش میآمد. شهید رضا دشتی در یکی از همین درگیریها به شهادترسید. گاهی هم بچههای ما دشمن را از پا میانداختند. مثلاً شهید قاسم داخلزاده در یک عملیات شناسایی دو نفر ازنیروهای دشمن را به هلاکت رساند. داخلزاده در عملیات الی بیت المقدس به شهادت رسید. گفتوگوی ما قرار بود بیشتر مقطع قبل و پس از سقوط شهر را در پی داشته باشد، اما دوست داریم بدانیملحظه آزادی شهر کجا بودید و چطور این خبر را شنیدید؟
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رئیس بازرسی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گفت: هشت سال دفاع مقدس حادثه برجستهای در تاریخ ملت ماست، که آثار بسیار عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در کشور ما برجای گذاشته است. کد خبر: ۲۴۰۰۳۹ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۹ - 21May 2017 به گزارش دفاع پرس از استان گلستان، مراسم معارفه نماینده حفاظت بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس در ادارات کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استانهای گیلان، مازندران، گلستان و سمنان با حضور سردار عبدالله روشن رئیس بازرسیبنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در اداره کل استان گلستان برگزار شد. در این مراسم سردار روشن با اشاره به اهمیت حفظ دستاوردهای دفاع مقدس اظهار داشت: هشت سال دفاع مقدس حادثه برجستهای در تاریخ ملت ماست که آثار بسیار عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در کشور ما برجای گذاشته است. رئیس بازرسی بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس افزود: دفاع مقدس، اعتماد به نفس را در ملت ما ایجاد کرده است و وظیفه ماست که آن را بهروز و بالنده در بین مردم مجسم کنیم تا انگیزه دفاع از کشور و قدرت بازدارندگی در ملت ایجاد شود. وی گفت: مراکز فرهنگی دفاع مقدس باید ساخته شود تا جوانان ما آثار دفاع مقدس را در این مراکز ببیند و بدانند که رزمندگان اسلام با کمترین امکانات چگونه هشت سال در برابر قدرتهای جهانی ایستادگی کردند. در ابتدای این مراسم سرهنگ عباس حسننیا مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گلستان، گزارشی از عملکرد و فعالیتهای معاونتهای این اداره کل ارائه داد. در پایان سردار روشن و هیئت همراه از مراحل ساخت مرکز فرهنگی دفاع مقدس گلستان در تپه نورالشهدا گرگان بازدید کردند. انتهای پیام/
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یادواره شهدای آزادسازی خرمشهر و یادبود آیتالله باریکبین در قزوین برگزار میشود. کد خبر: ۲۴۰۰۴۷ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۸ - 21May 2017 در این مراسم که سهشنبه دوم خرداد 1396 بعد از نماز مغرب و عشا برگزار میشود، سردار مسعود جعفرینسب فرمانده پشتیبانی قرارگاه ستاد نیروی انتظامی سخنرانی میکند. انتهای پیام/
[ یک شنبه 31 اردیبهشت 1396 ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
برنامه رادیویی «با ستارهها» عصر امروز به شهید ابوالقاسم رکنی میپردازد. او در شلمچه به شهادت رسید. کد خبر: ۲۴۰۰۴۸ تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۰ - 21May 2017 منبع: نوید شاهد
وقتی متوجه شد عملیات در پیش است، فورا به محل خدمتش برگشت
ادامه مطلب
عملیاتی که باعث خروج «سپاه سوم عراق» از خرمشهر شد
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (31 اردیبهشت)
ادامه مطلب
حضور جانبازان فاطمیون در جبهه فرهنگی، از مسابقه کتابخوانی تا حفظ قرآن
«محمدرضا ایمانی» مسئول فرهنگی نقاهتگاه جانبازان مدافع حرم فاطمیون و زینبون در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس، به برنامه های این مرکز اشاره کرد و اظهار داشت: کارهای فرهنگی مجموعه هر روز پیش از ظهر با اقامه نماز آغاز می شود.
ادامه مطلب
فوتوتیتر/ سخن شهید دفاع مقدس درباره بسیج
ادامه مطلب
رزمندگان مجروح تا پای جان میجنگیدند
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، سوم خردادماه 1361نه مقدمهای بر حماسه خرمشهر است و نه مؤخرهای برای آن، دراین تاریخ هر چند خونین شهر آزاد شد، اما سرود حماسی اینشهر پیشتر با مقاومت بچههای آن در برابر تیپهای زرهیدشمن آغاز شده بود.
خود شما زاده خرمشهر هستید؟
بله، من سال 40 در خرمشهر به دنیا آمدم. بزرگ شده خیابان اردیبهشت این شهر هستم که اکنون به نام خیابان شهدا شناخته میشود. ما از بچههای انقلابی خرمشهر بودیم و بعد از پیروزی انقلاب فعالیتهایمان را در سپاه این شهر ادامهدادیم.
پس به عنوانی ک پاسدار دوره اولی با اتفاقات منتهی به شروع جنگ و حمله بعثیها به خرمشهر آشناهستید؟ اگر میشود از حال و هوای شهر در آن روزها بگویید.
به ما میگفتند چرا با جمهوری اسلامی همراه شدهاید. ما هم سعی میکردیم آنها را توجیه کنیم و اتفاقاً تعدادی از نیروهایخلق عرب در برخورد با بچههای انقلابی توبه کردند و از گروه جدا شدند.
سپاه خرمشهر اولین نهاد انقلابی بود که در این شهر تشکیل شد؟
نه، در ابتدا ما هم مثل خیلی از شهرهای دیگر کمیته انقلاب اسلامی تشکیل دادیم. اما آیتالله شیخ شبیر خاقانی که تحتتأثیر شیوخ مرتجع قرار گرفته بود، با تشکیل این کمیته مخالفت کرد و خودشان کمیته خلق عرب و کمیته فرهنگی خلق عرب را تشکیل دادند. ما انقلابیها هم در مقابل آنها کانون فرهنگی، نظامی مسلمانان خرمشهر را تشکیل دادیم. بعدها کهدرگیری با خلق عرب جدی شد، پاسدارهایی مثل شهید جعفر جنگروی به شهرمان آمدند و شهید جهانآرا طرح تشکیل سپاهاین شهر را ارائه داد.
در روزهای منتهی به شروع جنگ، فتنه خلق عرب فروکش کرده بود؟
یک مثلی در میان شما خرمشهریها باب است که مقاومت خرمشهر 34 روز نیست بلکه 45 روز است، دلیل اینحرف چیست؟
درگیریهای مرزی از چند ماه قبل از شروع جنگ آغاز شده بود، اما تقریباً 10 روز مانده به شروع رسمی جنگ، خود ارتش عراق مستقیماً مناطق مرزی را مورد تعرض قرار داد. به اصطلاح بعثیها شمشیرها را از رو بستند. در همین درگیریها نیزحیدر حیدری و رحمان اقبالپور که آر پیجیزن ماهری بود به شهادت رسیدند. لذا ما معتقدیم مقاومت خرمشهر 45 روز طولکشید نه 34 روز.
بله، رحمان در برابر حملات خمپارهای و توپخانهای که دشمن انجام میداد، با آر پی جی پاسخشان را میداد. همان زمانیادم است آقای قرضی به عنوان استاندار خوزستان به خرمشهر آمد. گویی به او گزارشهایی داده شده بود. قرضی من را کهدید، پرسید: رحمان اقبالپور را میشناسی؟ کجاست؟ گفتم: بله، چطور مگر؟ گفت: شنیدم که 18 گلوله آر پی جی بهعراقیها شلیک کرده است. رحمان مگر نمیداند هر کدام از این موشکها چند میلیون برای ما تمام میشود؟ ما هم گفتیممگر خود شما خبر ندارید عراقیها با ما چه کار میکنند؟ انتظار دارید دست روی دست بگذاریم و کاری نکنیم.
بعثیها همان 31 شهریور از مرز عبور کردند؟ برخورد مدافعان شهر با یورش زمینی آنها چه بود؟
بله، بعد از شروع رسمی جنگ نیروهای عراقی از مرز عبور کردند. 31 شهریورماه 59 من در داخل خرمشهر بودم که شنیدمعراقیها دارند میآیند. خدابیامرز شهید جهانآرا سه گردان تشکیل داد و قرار شد نیروهای این سه گردان یا به مناطق مرزیاعزام شوند یا سایر مناطق را پوشش دهند. یک گردان به فرماندهی شهید رضا دشتی بود. رضا در جریان شناساییهای بعد از اشغال خرمشهر شهید شد. من جزو نیروهای رضا دشتی بودم. یک گردان هم به فرماندهی جانباز محمد نورانی تشکیلشد و سومین گردان هم به فرماندهی شهید علی هاشمیان بود. علی در دوران مقاومت شهر به شهادت رسید.
خود شما در جنگ و گریز شهری داخل خرمشهر حضور داشتید؟
وقتی که خرمشهر سقوط کرد، شما که زاده این شهر بودید و دلبستگی زیادی به آن داشتید، چه کاری انجاممیدادید؟
ما در قسمت غربی شهر که این طرف کارون بود و هرگز سقوط نکرد، ماندیم و موضع گرفتیم. درست است که شهرمان سقوط کرده بود، ولی ما به دنبال پس گرفتنش بودیم. شهید رضا دشتی جمله جالبی داشت که میگفت: «ما باید به غول شط پیروز شویم.» منظورش این بود که باید از کارون عبور کنیم و برای شناسایی وضعیت دشمن به قسمت اشغالی شهربرویم. خودش هم مبتکر تیمهای شناسایی شد. در این تیمها علاوه بر بچههای خرمشهر، رزمندههای دیگری مثل شهید موحد دانش حضور داشتند.
من جزو نیروهای تیپ 22 بدر که عموماً از بچههای خرمشهری تشکیل شده بود در الی بیت المقدس شرکت کردم. اما در روز18 اردیبهشت مجروح شدم. دو گلوله به پایم خورد و برای درمان به مشهد انتقالم دادند. آنجا بود که خبر آزادی شهر را رویتخت بیمارستان شنیدم. خرمشهر آزاد شده بود.
منبع: روزنامه جوان
ادامه مطلب
8 سال دفاع مقدس حادثه برجستهای در تاریخ ملت ماست
ادامه مطلب
بزرگداشت شهدای آزادسازی خرمشهر در قزوین برگزار میشود
به گزارش دفاع پرس از قزوین، مراسم بزرگداشت حماسه آزادسازی خرمشهر و شهدای عملیات بیتالمقدس در محله راهچمن و یادبود آیتالله باریکبین (ره) در مسجد خاتمالانبیاء واقع در خیابان تهران قدیم برگزار میشود.
ادامه مطلب
شهید ابوالقاسم رکنی در «با ستارهها» میدرخشد
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، برنامه رادیویی «با ستارهها» امروز، 31 اردیبهشت ماه 1396 به شهید «ابوالقاسم رکنی» میپردازد.
شهید ابوالقاسم رکنی سال 1348 در سراب تاوه متولد شد و چهارم بهمن 1365 در شلمچه به شهادت رسید. در بخشی از وصیتنامه وی آمده است: «الهی با کدامین آبرو به درگاهت روی آورم؟ ای خدای من مرا ببخش و در راهت مستدام بدار. پدر و مادر خوبم میدانم که به هنگام ولادتم تربت پاک حضرت امام حسین(ع) را دهانم گذاشتید، اینک فرزند او رهبر عزیز و گرانقدرم ندای هل من ناصر ینصرنی میدهد و من وظیفه دارم تا به ندای او لبیک گویم و امیدوارم تا در این راه به شهادت برسم.»
برنامه «با ستارهها» که با همکاری شبکه رادیویی فرهنگ و گروه تلویزیونی شاهد تولید میشود، با نویسندگی و تهیهکنندگی مجید میرزایی، گویندگی علیاحسان پادگان، گزارشگری حامد موسوی و صدابرداری ابوالفضل بیرامی روی آنتن رادیو میرود.
این برنامه از ساعت 15 و 45 دقیقه به مدت 15 دقیقه از شبکه رادیویی فرهنگ بر طول موج «اف.ام» و ردیف «106 مگاهرتز» شنیدنی خواهد بود.
ادامه مطلب