دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

چشمانی که 30 سال به سقف خیره مانده‌اند

«بابا سقفی» مدام چشمانش رو به سقف است، حرف می‌زند رو به سقف، می‌خوابد رو به سقف، حتی تلویزیون دیدنش هم با نگاه به بالاست، بابا سقفی همیشه نگاهش به آسمان بوده و هست، چه آن زمان که در میدان جنگ بود، چه حالا که در خانه خوابیده است.

کد خبر: ۲۳۷۷۱۵

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۴ - 01May 2017

«بابا سقفی» 30 سال چشمش به سقف خیره ماندهگروه حماسه و جهاد دفاع پرس- زل زده است به سقف اتاق، دست خودش نیست، 30 سال می شود که همینطور خوابیده روی تخت بی هیچ حرکتی چشم دوخته به سقف، سقف آرزوهای طول و دراز جوانی‌اش و سقفی که برای اهداف زندگی‌اش چیده بود به همین سقف سفید رنگ بی روح اتاق ختم می‌شود. مدت‌هاست نه منظره‌ای دیده، نه از رنگ‌های فصل‌ها خبری دارد، نه چشمش به منظره‌های چشم‌نواز افتاده است. همه زندگی او را یک سقف پوشانده است، که چندان بلند نیست.

به دلش مانده حداقل برای چند لحظه زاویه چشمانش از این خط مستقیم روی سقف به جای دیگری خیره شود؛ اما نمی تواند. بدنش دیگر با او همراه نیست، خیلی وقت می شود که اختیار بدنش را ندارد، نمی تواند راه برود، نمی تواند خودش غذا بخورد، نمی تواند با مردم حرف بزند و کارهای روزمره را انجام دهد، تنها کارش دراز کشیدن و به سقف خیره شدن است، که آن هم به اختیار خودش نیست.

روزی را به یاد می آورد که در یک معامله همه چیزش را داد، آن روز باران آتش و تیر از همه طرف به سمتشان سرازیر شده بود، گیر کرده بودند در کمین دشمن، فکرش را هم نمی کردند دشمن آن ها را دور زده باشد، آتش بود که از هر طرف روی سرشان می بارید و مردها مثل برگ درخت روی زمین می ریختند، صدای الله اکبر و سوز ناله ها از هر طرف بلند شده و بوی خون  و دود همه جا را گرفته بود. هم می خواست خودش را از این مهلکه نجات دهد و در عین حال هم نمی توانست دوستانش را تنها بگذارد، از آن طرف نیروهای دشمن با هجوم بی امان خود کمر بسته بودند تا هر طور شده قاعده این بازی ناجوانمردانه را با بردی شیرینی به نفع خودشان کنند؛ کربلایی شده بود، درست این جمله را وقتی با تمام وجودش درک کرد که جز چند نفر هیچ کس سالم نبود، زخمی ها حال بدی داشتند و بدن های شهدا به هر طرف که نگاهش می خورد سر به دامان خاک گذاشته بودند.

خودش مانده بود و خدای خودش، می توانست با هر سختی و احتمال موفق شدنی به عقب خاکریز برگردد، یا همانجا، در کربلایی که یک‌بار دیگر تکرار شده بود بماند، باید انتخاب می کرد، از آن انتخاب های سخت که در یک لحظه می توانست او را به قهرمان زندگی خودش تبدیل کند یا برای همیشه خودش را از خودش ناامید کند، می دانست میدان بیشتر از اینکه میدان جنگ بین حق و باطل باشد میدان آزمایش است.

بین آتش و گلوله و فکر و خیال، کربلای دلش را گرم محبت اهل بیت (ع) کرد، به خاطرش آمد روزهای کودکی را که وقتی مادر اول محرم پیرهن سیاه کوچک را به تن پسرش می کرد زیر لب هم قربان صدقه اش می رفت و می گفت «تو نذر امام حسین(ع) هستی»؛ از همان وقتی که خوب و بد را از هم تشخیص داد، این جمله مادر در ذهنش ماند که «تو نذر امام حسین(ع) هستی»، تا اسم سیدالشهدا می آمد دلش می لرزید، همیشه خواسته قلبی اش این بود که ای کاش در کربلا حضور داشت تا پای رکاب اباعبدالله بجنگد. حالا، در این لحظه، کربلا جلوی چشمانش قرار داشت. مگر می توانست همه آن چه می دید را رها کند و برگردد.

درست وقتی که تصمیم گرفت، تا پای جان بماند، خمپاره ای کنارش اصابت کرد و بیهوش شد، وقتی به هوش آمد که توی بیمارستان بود، همه دورش را گرفته بودند، مادر و پدر و همسر پا به ماهش؛ چشم دوخته بودند به صورتش تا واکنشی از او ببینند، نور مهتابی اتاق بیمارستان اجازه نمی داد درست چهره هایشان را ببیند، اول که چشم باز کرد با خودش گفت حتما شهید شده ام و اینجا هم بهشت است، ولی وقتی چشمش بیشتر سو گرفت فهمید روی تخت بیمارستان دراز کشیده، انقدر بدنش سنگین شده بود که نمی توانست حرکت کند، چشمهایش را دوباره بست و به خواب رفت.

در خانه بچه ها صدایش می کنند «بابا سقفی»؛ اسم بابا سقفی را بر وزن «بابا برقی» گذاشته اند. بابا سقفی مدام چشمانش رو به سقف است، حرف می زند رو به سقف، می خوابد رو به سقف، حتی تلویزیون دیدنش هم با نگاه به بالاست. بابا سقفی همیشه نگاهش به آسمان بوده و هست، چه آن زمان که در میدان جنگ با وجودی که می دانست ممکن است یا نباشد و یا برای همیشه زمینگیر باشد، ماند، چه در این سی سالی که چشمش جز سقف چیز دیگری را ندیده است. خودش همیشه به بچه ها می گوید که باید یک جایی از زندگی تصمیمتان را بگیرید که در ازای از دست دادن چه گوهری چه چیز را به دست می آورید، همیشه این را گفته و باز همانطور که به سقف خیره مانده لبخند زده، هیچ کس نمی داند روی سقف پدر چه چیز زیبایی کشیده شده، اصلا پدر جز سفید یخی چیز دیگری را می بیند یا نه که هربار بعد از گفتن این جمله به آن لبخند می زند.

وقتی توی آینه ای که رو به صورتش می گیرند موهای سفید شده کنار شقیقه هایش را می بیند یک آخیش بلند می گوید، ته قلبش از همه این 30 سال راضی است. خوب می دانست و می داند اگر سختی نباشد طعم لذت‌بخش آسانی و سبک بالی معنا ندارد؛ همانی که خدا هم در قرآنش گفته است که پس از هر سختی، آسانی است. اگر این بدن به امانت گرفته را نمی داد هیچ وقت لذت جانبازی و نذری را که مادر کرده بود، نمی‌فهمید.

انتهای پیام/ 141


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهادت دست‌یافتنی است

سردار شهید عبدالحسین برونسی گفت: خیلی راحت می‌شود به شهادت رسید؛ ولی به راحتی نمی‌توان شهید شد.

کد خبر: ۲۳۷۷۲۹

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۹ - 01May 2017

به گزارش دفاع پرس از مشهد، در ششمین سالگرد رجعت پیکر پاک دلداه حضرت زهرا (س) سردار رشید اسلام شهید «عبدالحسین برونسی» فرمانده تیپ 18 جوادالائمه (ع) و به منظور گرامیداشت یاد و خاطره این شهید والامقام اشاره‌ای به چند خاطره از او خواهیم داشت.

اخلاص فی سبیل‌الله

خبرهای نگران کننده‌ای از منطقه می‌رسید. می‌گفتند درگیری‌ها شدید شده است. یک گوسفند نذر کردم؛ نذر سالم برگشتن عبدالحسین. از جبهه که آمد، موضوع را بهش گفتم. خودش یک گوسفند خرید. همسایه و بعضى فامیل‌ها، گوسفند را دیده بودند و فهمیده بودند نذری است. منتظر رسیدن گوشتشں بودند. گوسفند را که قربانی کردیم عبدالحسین چیزی برای  خودمان نگه نداشت. تمام گوشت را به صورت بسته‌های مساوی تقسیم کرد. حتی جگر و کله‌پاچه اش را هم توی یک پلاستیک گذاشت و روی ترک موتور گازی‌اش گذاشت و راه افتاد.

فکر کردم خودش می‌خواهد گوشت‌ها را ببرد در خانه دوستان و آشنایان. ولی این کار را نکرد. وقتی به او اعتراض کردم گفت: مگر شما گوسفند را فی سبیل‌الله نذر نکردی؟ گفتم خب چرا؟

گفت: پس گوشتش باید می‌رسید به دست کسانی که به نان شب محتاج بودند. گفت: ما که الحمدالله نه خودمان به نان شب محتاجیم نه دوست و آشنایی داریم.

پشتیبانی نیرو مالی و فرهنگی

شخصی به من گفت: برادر؛ شما عیال‌وار هستی  به جبهه نرو بیا 10 هزار تومان بده برای رزمندگان همان را خدا قبول می‌کند.

خیال می‌کند که سر خدا را با پول می‌شود کلاه گذاشت. آخر اسلام هر روز به یک چیزی احتیاج دارد. الان به مال هم احتیاج دارد. باید هم مال بدهی و هم جان، اینگونه نیست که یکی بگوید آقا صد هزار تومان می‌دهم و اصلاً به جهنم نمی‌روم. اگر ما نیاییم اینجا جمع شویم دشمن خیلی زود ما را از پا در می‌آورد.

شهادت دست یافتنی است ولی شهید شدن سخت 

به شهادت رسیدن آسان، شهید شدن سخت

شهید برونسی یک روز که با بچه‌ها صحبت می‌کرد، گفت: خیلی راحت می‌شود به شهادت رسید ولی به راحتی نمی‌توان شهید شد.

یعنی وقتی تیر یا ترکش می‌خوری بالاخره کشته می‌شوی. ولی برای شهادت باید آماده باشی. یعنی نفس، مرام، اخلاق و رفتارت باید طوری باشد که خداوند تو را مورد پذیرش قرار دهد. شهید شدن قبل از رسیدن به شهادت سخت است. همه سختی‌های این راه برای این است که خودمان را به آن مقام برسانیم. بچه‌ها را بشارت می‌داد که حوریه‌ها و نعمات بهشت در انتظار شما هستند ولی دست پیدا کردن به آنها به راحتی نیست.

رابطه با امام زمان (عج)

هر چه بهش گفتیم و گفتند فایده‌ای نداشت. حکمش آمده بود که باید فرمانده گردان عبدالله شود ولی زیر بار نرفت که نرفت.

روز بعد صبح زود رفته بود مقر تیپ. به فرمانده گفته بود چیزی را که از من خواسته بودید قبول می‌کنم. از همان روز شد فرمانده گردان عبدالله. با خودم گفتم: نه به اینکه اون همه سرسختی داشت توی قبول کردن فرماندهی نه به اینکه خودش پا شده اومده پیش فرمانده تیپ.

بعدها با اصراری که کردم، علتش رو برام گفت؛ شب قبلش امام زمان (عج) را خواب دیده بود؛ حضرت بهش تکلیف کرده بودند.

شهادت دست یافتنی است ولی شهید شدن سخت 

اعتماد به امام رضا (ع)

هم برای اون مثل روز روشن بود، هم برای من؛ تا وقتی که جبهه بود مشکلاتمان خیلی کمتر بود و زندگیمان آرامتر بود. همین که می‌آمد مرخصی مشکلات یکی پس از دیگری شروع می‌شد؛ بچه‌ها مریض می‌شدند و وسایل خانه خراب می‌شد و خیلی چیزهای دیگر پیش می‌آمد. طوری که گاهی به شوخی بهش می‌گفتم که نمی‌شه شما همین مرخصی رو نیای؟! خدا رحمتش کند؛ همیشه می‌گفت: من شما را سپردم به امام رضا (ع) برای همین‌هم مطمئنم که وقتایی که خانه نیستم. مشکلات و گرفتاری‌هاتون خیلی کمتر می‌شه.

جبهه واجب تره!!

زن‌های همسایه از جبهه رفتن عبدالحسین صحبت می‌کردند؛ که چرا این قدر کم می‌آید مرخصی و چرا بیشتر وقتش را توی جبهه می‌گذراند. یکی‌شان گفت: من که می‌گم حتما آقای برونسی از زن و بچه‌هایش سیر شده که این همه میرن جبهه.

دلم از این حرفش شکست، ولی جوابش را ندادم. بعدا به عبدالحسین گفتم که او چه حرفی زده است گفت: می‌دانی باید چه کار کنم؟ گفتم: نه!!

گفت باید یک صندلی بگذارم توی کوچه و همسایه‌ها را جمع کنم و بهشون بگم که من زن و فرزندانم را دوست دارم، خیلی هم دوست دارم؛ ولی جبهه واجب‌تره.

گفت اون خانومی که این حرف را زده حتما نمیدونه زن و بچه من اینجا در امن و امان هستند ولی توی شهرهای مرزز خیلی‌ها هستند که همه سرمایه زندگی‌شان را از دست دادند و اصلا امنیت ندارند.

شهادت دست یافتنی است ولی شهید شدن سخت 

احساس مسئولیت

مرخصی هم که می‌آمد بیشتر وقتش را می‌گذاشت برای کارهای مربوط به جنگ. همان وقت کمی هم که در خانه بود، توی کمک کردن به کارهای خانه، توی محبت کردن به من و بچه‌ها سنگ تمام می‌گذاشت.

یکی از کارهایی که همیشه انجام می‌داد عوض کردن پوشک بچه‌ها بود. آن وقت من نمی‌دانستم که او یک فرمانده گردان است، فرمانده تیپ هم که شد باز هم همین کارها را انجام می داد.

قدردانی همسر

فرمانده پسرم بود. شنیده بودم بدجوری مجروح شده. آورده بودنش مشهد رفتم عیادتش. صورتش نورانی بود و روحیه‌اش عالی. از حال و هوایش معلوم بود اهل این دنیا نیست. بعد از سلام و احوالپرسی، صحبت را کشیدم به بهشت و حوریه‌های بهشتی. گفت: من صد تا حوریه اون دنیا را به همین زن خودم نمی‌دهم.

گفت: اگر اون مثل شیر مواظب زندگی و بچه‌های من نباشه توی جبهه هیچ کاری از من بر نمیاد.

شهادت دست یافتنی است ولی شهید شدن سخت 

نماز اول وقت

توی روستا فقط یک مسجد بود. غیر از محرم و صفر و ماه مبارک رمضان نه پیش نمازی داشتیم و نه نماز جماعتی.

خیلی وقت‌ها عبدالحسین را می‌دیدم که می‌رفت مسجد و تک و تنها می‌ایستاد به نماز. آن وقت‌ها او یک نوجوان بود که صبح تا شب، سر زمین کار می‌کرد.

او اول اذان راه می‌افتاد می‌رفت طرف مسجد. بعضی وقت‌ها زودتر از او می‌رفتم مسجد و یک گوشه می‌نشستم. موقعی که نماز می‌خواند مخفیانه نگاهش می‌کردم.

گاهی به خودم می‌آمدم می‌دیدم دارد گریه می‌کند؛ همان شور و حالی را پیدا می‌کردم که عبدالحسین سر نماز پیدا می‌کرد.

شهادت دست یافتنی است ولی شهید شدن سخت 

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آخرین وداع سردار شهید تقوی‌فر با پدر شهیدش+عکس

تصویری از آخرین وداع سردار حمید تقوی‌فر با پدرش منتشر شد. «سیدنصرالله تقوی‌فر» در عملیات خیبر به شهادت رسید.

کد خبر: ۲۳۷۷۴۲

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۳ - 01May 2017

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، پروین مرادی همسر سردار شهید حمید تقوی‌فر در خاطره‌ای درباره آخرین وداع این فرمانده با پدر شهیدش روایت کرد: خانه پدرم بودم که حاج حمید بعد از چند روز از جبهه آمد گفت: «آماده شوید که برویم روستا، باید به مادرم خبر بدهم که پدرم شهید شده است.» من که مشغول جمع کردن وسایل دخترم مریم بودم اولش به چیزی که حاج حمید گفته بود شک کردم برای همین سرم را بلند کردم و نگاهش کردم مثل همیشه آرام بود.


پرسیدم: «چی گفتی؟» حاج حمید تکرار کرد: «خب بابام شهید شده برویم به مادرم اینا بگیم هنوز هیچکس خبر نداره.» دوباره مبهوت پرسیدم: «پدرت شهید شده؟» حاج حمید قاطع تر از دفعه دفعه قبل گفت: «بله دیگه شهید شده بالاخره کسی که می‌رود جبهه باید انتظار هرچیزی رو داشته باشه.»

 

آخرین وداع سردار شهید تقوی‌فر با پدر شهیدش+عکس

آخرین وداع حاج حمید تقوی‌فر با پدر شهیدش


رفتار آن روز حاج حمید با محبت عمیق و بی‌مثالی که به پدرش برقرار کرده بود تناقض داشت. آن روز فهمیدم هیچ چیز نمی‌تواند ذره‌ایی از ایمان او کم کند. همان حاج حمید همیشگی تسلیم و مستحکم دربرابر اراده خدا بود.

سردار حمید تقوی‌فر از فرماندهان اطلاعات و عملیات در دوران دفاع مقدس بود که پس از حضور تروریست‌های تکفیری در منطقه به عراق رفت و ششم دی‌ماه سال 1393 در منطقه عزیزبلد به شهادت رسید. این نخبه اطلاعاتی از بنیانگذاران «حشدالشعبی» (نیروی‌های مردمی» در کشور عراق بود «سردار سامرا» و «ابامریم» از لقب‌های این فرمانده ایرانی است. «سیدنصرالله تقوی‌فر» پدر این سردار در عملیات خیبر در منطقه طلاییه در سال ٦٢ به شهادت رسید.

 

منبع: ایسنا 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مراسم گرامی‌داشت شهدای مدافع حرم در مشهد برگزار می‌شود

مراسم گرامی‌داشت شهدای مدافع حرم امروز (دوشنبه) در مشهد برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۳۷۷۲۴

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۶ - 01May 2017

به گزارش دفاع پرس از مشهد، به منظور پاسداشت شهدای مدافع حرم مراسم یادبودی در مشهد مقدس برگزار می‌شود.

 

این مراسم معنوی با حضور خانواده­ شهیدان مدافع حرم «مصطفی عارفی» و «حسین هریری» امروز (دوشنبه 11 اردیبهشت) ساعت 16:30 در «فرهنگسرای کودک و آینده» واقع در مجتمع تفریحی کوهسنگی و با سخنرانی حجت‌الاسلام حسینی برگزار خواهد شد.

در این مراسم مستند «پرواز از حلب» که روایتی از دلاورمردی­‌های شهیدان هریری و عارفی از رزمندگان فاطمیون است، به نمایش گذاشته خواهد شد.

 

بزرگداشت شهدای مدافع حرم در مشهد 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اطاعت از «ولی فقیه» پیام خون شهداست

شهید «محمدحسن خلیلی» در فرازی از وصیتنامه خود می‌نویسد: ولی فقیه نائب راستین امام زمان (عج) است، اطاعت از او پیام همه شهدای تاریخ و امر حتمی پروردگار است.

کد خبر: ۲۳۷۷۰۵

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۸ - 01May 2017

اطلاعت از «ولی امر مسلمین» پیام خون شهداست//// برای دو خردادد منتشر شودبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، سوم خردادماه و آزادسازی  خرمشهر واقعه‌ای تاریخی است، که هرگز از ذهن‌ها پاک نمی‌شود.

در عملیات غرورآفرین بیت‌المقدس که از 10 اردیبهشت سال 61 شروع شد و تا سوم خردادماه و آزادی خرمشهر ادامه داشت شهدای بسیاری خون پاکشان را نثار میهن اسلامی‌مان کردند.

رزمندگان استان یزد هم مثل همیشه با حضور مستمر خود نقشی را در این واقعه مهم ایفا کردند و این دفاع جانانه به مردم ولایی یزد لاله‌های سرخی را هدیه کرد.

به همین منظور خبرگزاری دفاع پرس تا سوم خرداد‌ماه نسبت به معرفی این شهدای والامقام اقدام خواهد کرد.

شهید محمدحسن خلیلی اردکانی (نوه آیت‌الله خاتمی)

تاریخ تولد: 44/10/2

تاریخ شهادت: 61/2/11 دارخوئین، اصابت ترکش،

مسئولیت: رزمنده

تحصیلات: محصل سوم متوسطه رشته تجربی

زندگینامه

وی فرزند محمد خلیلی اردکانی نواده عالم ربانی مرحوم آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی در تاریخ دوم دی ماه 1344 هجری شمسی در اردکان یزد به دنیا آمد از کودکی استعداد درخشان و خصوصیات اخلاقی او اطرافیان را تحت تاثیر قرار می‌داد. 5 ساله بود که در مدرسه ارشاد شروع به تحصیل کرد و تا سوم دبیرستان درسش را ادامه داد با آغاز جنگ تحمیلی کم کم در او آتشی افکنده شد، مدتها بود که در چهره‌اش سوالی می‌یافتی و احساس می‌کردی گمشده‌ای دارد او در تابستان 60 تصمیم رفتن به جبهه را گرفت و به آرزوی دیرینه‌اش رسید.

فعالیت‌های مهم عبادی

در دوران انقلاب هنوز سن و سالی نداشت در محافل مذهبی حاضر می‌شد و چهره شناخته شده‌ای بود همه نمازها را به جماعت می‌خواند و مستحبات و مکروهات را رعایت می‌کرد.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

در پخش اعلامیه و عکس فعالیت زیادی داشت در سن 15 سالگی در جلسات سخنرانی با شجاعت علیه رژیم پهلوی مقاله می‌خواند.  وقتی به او  می‌گفتند ساواکی‌ها اینجا هستند می‌گفت: کسی که از خدا می‌ترسد از کس دیگری نمی‌ترسد. برای رسیدن به پیروزی عده‌ای باید فدا شوند. بچه‌ها را برای پیوستن به تظاهرات تشویق می‌کرد.

فعالیت‌های فرهنگی

در روابط عمومی سپاه بود و به مطالعه دقیق کتاب‌های شهید مطهری می‌پرداخت.

وصیتنامه شهید

پس از ماه‌ها انتظار، بالاخره آن چیزی را که بدان عشق می‌ورزیدم را نصیب شدم خدایا شهادت را نصیبم گردان. ای ملت شهادت‌طلب خطابم با شماست، خون شهیدان دامن شما را خواهد گرفت و شما را بازخواست خواهد کرد. شهیدانی که آگاهانه و عاشقانه و فقط برای اعتلای پرچم توحید و با اخلاص و آگاهانه و عاشقانه به صحنه‌های شکوهمند و انسان‌ساز جهاد رفتند. این شهیدان وقتی هیچ راهی جز شهادت نیافتند به مسلخ جباران شتافتند تا کلمه حق اعتلا یابد. ای ملت مسلمان بدانید که ولی فقیه نائب راستین امام زمان (عج) است همان که هر مسلمانی که انتظار ظهورش را نکشد مسلمان نیست. اطاعت از او پیام همه شهدای تاریخ و امر حتمی پروردگار است. شهیدان رفتند ولی اسلام را برای شما امانت گذاشتند و حفظ آن وظیفه اصلی شماست. انتقام خون شهیدان وظیفه‌ای است بزرگ که شما را به آن سفارش می‌کنم. پدر و مادر عزیزم پیام خون مرا با قلم و زبان که موثر‌ترین شمشیرهاست به تمام جهان برسانید.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اولین خلبان شهید جنگ تحمیلی که بود؟

امیر سرتیپ فیروز شیخ حسنی اولین خلبان شهید جنگ تحمیلی بود.

کد خبر: ۲۳۷۷۴۷

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۸ - 01May 2017

اولین خلبان شهید جنگ تحمیلی که بود؟به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، امیر سرتیپ فیروز شیخ حسنی در اول خرداد ماه 1331 در شهرستان طالقان در روستای تكیه ناوه، درست زمانی كه مادرش برای ییلاق به دیار خود بازگشته بود دیده به جهان گشود و در سن 3 سالگی به دلیل شرایط شغلی پدرش كه ارتشی بود، همراه خانواده اش از تهران به شهرستان تنكابن نقل مكان کرد.


در سن 5 سالگی شروع به فراگیری كلام الله مجید نمود و موفق به ختم قرآن كریم و همچنین حفظ چند جزء آن گردید. وی در سن شش سالگی در دبستان رودكی واقع در محله خوبان رزگاه، تحصیلات دوره ابتدایی را آغاز نموده و پس از گذراندن سه سال از دوران تحصیلش به دلیل نقل مكان به شهر تنكابن، در دبستان امام رضا(رضا پهلوی سابق) واقع در سبزه میدان ثبت نام نمود و دوران ابتدایی را نیز در این دبستان به پایان رسانید.

دوران متوسطه را تا پایان كلاس یازدهم در رشته ریاضی با كسب رتبه ممتاز و نمرات عالی در دبیرستان حافظ گذراند، اما از آنجایی كه شهرستان تنكابن فاقد كلاس دوازده ریاضی بود، پدرش وی را به تهران فرستاد تا ادامه تحصیل دهد. او هنوز امتحانات ثلث اول خود را به پایان نرسانده بود که پدرش دار فانی را وداع گفت. اما درگذشت پدر كه با رنج و درد بسیار همراه بود مانع از به پایان رساندن دوره متوسطه وی با رتبه اول نگردید.

شهید فیروز شیخ حسنی با وجود این كه می توانست به راحتی در دانشگاه های دیگر پذیرفته شود، ولی پس از قبولی در امتحانات دانشكده افسری، وارد این دانشگاه شد و پس از سه سال تحصیل به درجه ستوان دومی دست یافت و با كسب رضایت مادرش تحصیلات خود را در رشته خلبانی ادامه داد. پس از پایان دوره آموزشی خلبانی در ایران، برای ادامه تحصیل در سال 1353 به آمریكا رفت و به مدت دو سال در آنجا با گذراندن دوره خلبانی F5 تحصیلات خود را تكمیل کرد.

زمانی كه به وطن بازگشت در پایگاه نیروی هوایی دزفول به عنوان استاد خلبان مشغول به آموزش خلبان های دیگر شد و در كنار آن نیز فرماندهی اطلاعات پرواز پایگاه دزفول را نیز عهده دار بود.

در سال 1355 با دختر یكی از همكارانش كه در پایگاه نیروی هوایی دزفول مشغول به خدمت بود، ازدواج كرد و سپس در سال 1357 برای دومین بار درست زمانی كه دخترش شهرزاد تازه متولد شده بود، جهت گذراندن دوره F16، همراه خانواده اش راهی آمریكا شد و در تیر ماه 1358 با كوله باری از تجربه برای خدمت به میهنش به كشور بازگشت.

بعد از آن وی دوباره به پایگاه نیروی هوایی دزفول بازگشت تا در آنجا به خدمت بپردازد. اما با شروع جنگ تحمیلی، رژیم بعثی عراق مانع از این شد تا فرزند پرورش یافته در دامان مادر و میهن بتواند بیش از پیش به وطن خدمت كند. در ساعت 2 بعدازظهر روز 31 شهریور ماه 1359 عراق شروع به بمباران پایگاه نیروی هوایی دزفول کرد، شهید شیخ حسنی جهت رسیدگی و آماده نمودن جنگنده ها برای دفاع، مجبور به حضور در سایت پرواز شد که در حین بمباران جنگنده های دشمن با اصابت 2 تركش به سر و پا به مقام شهادت نائل آمد.

گروه امداد سعی بر آن داشت كه شهید شیخ حسنی را با هلی كوپتر به بیمارستان منتقل کند، اما حملات طولانی مدت دشمن مانع از این شد كه هلی كوپتر تا ساعت 10 شب به پرواز در آید و به علت دیر رسیدن به بیمارستان، وی جان به جان آفرین تسلیم نمود و این گونه بود كه اولین شهید نیروی هوایی، شهد شیرین شهادت را نوشید.

 

منبع: باشگاه خبرنگاران 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یک روز با دفاع مقدس در دبیرستان شاهد امام خمینی (ره) اراک + تصاویر

برای نخستین بار با هماهنگی انجام شده یک روز کامل دانش آموزان دبیرستان شاهد امام خمینی(ره) اراک به موضوعات دفاع مقدس و جنگ تحمیلی اختصاص داده شد.

کد خبر: ۲۳۷۶۶۷

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۷ - 01May 2017

به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، جنگ و تاریخ دفاع مقدس همواره به عنوان برگی زرین از دفتر این مرز و بوم است که حفظ و نگه داری از آرمان های شهدا و همینطور رزمندگان، امروزه رسالتی مهم برای بازماندگان نسل پس از جنگ است.

امروز با گذشت بیش از سی سال از جنگ تحمیلی، یکی از نیازهای اصلی و ضروری نسل امروزی آشنایی با وقایع مربوط به آن سال ها و همینطور حرکت در مسیر اهداف شهدا و ایثارگران در سایه حراست از آرمان های آنان است.

به دنبال این رسالت سنگین، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان مرکزی با همکاری دبیرستان پسرانه شاهد امام خمینی(ره) اراک برای یک روز کامل، تمامی کلاس های مدرسه به دفاع مقدس و موضوعات حول محور جنگ تحمیلی اختصاص داده شد.

در این برنامه هدفمند، کارشناسان و رزمندگان پیشکسوت دفاع مقدس چهار موضوع محوری را برای دانش آموزان در چهار کلاس مختلف تشریح کردند.

در طول برگزاری این برنامه، «رحیم آنجفی» یکی از سرداران شهید شاخص استان مرکزی توسط دکتر نادری در کلاس  نخست به دانش‌آموزان معرفی شد.

با توجه به فرارسیدن سالروز آغاز عملیات «بیت المقدس» کلاس دوم نیز به معرفی این عملیات توسط پیشکسوت جنگ «عضدالله نصیری» اختصاص یافت.

در ادامه این برنامه، «غلامرضا غفاری» به تشریح اتفاقات گوناگون جنگ تحمیلی تحت عنوان کلاس خاطره گویی پرداخت و در نهایت «علیرضا مرادی» چگونگی آغاز تا پایان جنگ تحمیلی را برای دانش آموزان توضیح داد.

 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

درسی از وصیت‌نامه معلم شهید حسین تکلو

شهید حسین تکلو در وصیت‌نامه‌اش نوشت: شهادت بالاترین افتخاری است که انسانهای والامقام آن را از خدا طلب می‌کنند. حال که این موقعیت پیش آمد تا در صحنه نبرد حق علیه باطل شرکت کنم و شهادت نصیبم شود، خیلی خوشحال هستم.

کد خبر: ۲۳۷۷۵۳

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۳ - 01May 2017

درسی از وصیت‌نامه معلم شهید حسین تکلوبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهيد حسين تكلو در سال 1345 در شهرستان نهاوند و در خانواده ای زحمتكش، چشم به جهان گشود و پس از طی دوران كودكی خويش در آغوش گرم و پر مهر و محبت خانواده، درسن 7 سالگی وارد دبستان شد.

 

كلاس اول و دوم خود را در آنجا سپري كرد و در سال 1354 به كرج عزيمت کرد و باقی دوران تحصيل خود را در اين شهرستان ادامه داد. پس از آن به جبهه های حق عليه باطل در غرب كشور شتافت و همزمان موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد و در دانشگاه تربيت معلم شركت کرد. رشته تربيت معلم را در رباط کریم خواند و در سال 1365 باز هم به جبهه رفت و اين دفعه به جنوب كشور رفت و از طريق سپاه ناحيه كرج با گردان سپاه محمد(ص) اعزام شد. مدت 45 الی 50 روز در جبهه ماند و در عمليات كربلای 5 شركت کرد. حسين تكلو در تاريخ نوزدهم دی ماه 1365 در شلمچه مورد اصابت تير قرار گرفت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

سیری در وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

با درود بر منجی عالم بشریت حضرت مهدی(ع) و با درود بر نایب برحقش امام خمینی رهبر مستضعفان جهان و با درود بر ملت شهیدپرور ایران و با درود بر تمامی شهیدان، معلولان و اسیران جنگ تحمیلی.

ما را چه باک از مرگی که ما را در آخر با خود خواهد برد و چرا در ابتدا، با پای خود نروم که چه شیرین است اینگونه جان دادن.

خدایا به خاطر عشقی که در درونم بر افروختی تا بتوانم سیاهی ها و گناه‌های وجودم را با نور ایمان کنار بزنم و بتوانم به وصال معشوق برسم، شکر می کنم. اگر عنایات تو نبود، شاید نمی توانستم که به تو این همه وصلت نمایم. این عشق و علاقه به خدا آنقدر در درون من جالب و با شور بود که یاد دنیا و خوشی‌های زندگی را از من ربود و تنها عشق به خودش را در درون من جای داد.

چند سخنی با امت حزب الله دارم. سخنم سخن شهداست. مردم قدر این نعمت عظیم(امام امت) و این انقلاب اسلامی عظیم اسلامی را بدانید و خدا را همیشه شاکر باشید. حق بزرگی که بعد از انقلاب بر دوش تک تک ما سنگینی می کند را باید به سر منزل مقصود برسانیم. مردم نکند خدای نخواسته همچون مردم بی وفای صدر اسلام که حضرت علی و امام حسین را تنها گذاشتند، امام را تنها بگذارید. نکند خدای نخواسته به فرمایشات ایشان بی توجه باشید و اطاعت ننمایید. نکند کارهایی انجام دهید که خود ناخواسته به اهداف استعمار و منافقین عمل کرده باشید.

امروز و در این موقعیت بار جنگ بر دوش تک تک مردم سنگینی می کند. شما ای برادران پاسدار و ارتش و کلیه رزمندگان، بار مسئولیت و سنگینی جنگ را در مرحله اول شما به دوش می کشید. هر مصیبتی که وارد آید، ابتدا به شماست. بدانید که رمز موفقیت جنگ در بعد رزمندگی اطاعت از فرماندهی است. برادران رزمنده همیشه در عبادت اخلاص داشته باشید و در مقابل مشکلات و سختیها صبر کنید از نفس عماره که نفس شیطانی است، اطاعت نکنید. همواره بر هوای نفستان مسلط باشید که هر کجا می خواهد، شما را نکشاند.

شما ای خانواده معظم شهدا حمایت از رزمندگان اسلام را فراموش نکنید. حضور شما در صحنه های سیاسی و اجتماعی به رزمندگان دلگرمی می دهد. سعی کنید که از خط امام فاصله نگیرید که خدای نخواسته به گمراهی کشیده خواهید شد.

چند سخن با پدر و مادر و برادرانم: پدر و مادر از زحمات مداوم و زیادی که برای من کشیدید؛ خیلی متشکرم. از اینکه من را تشویق به فراگیری علم و دانش کردید تا بتوانم دیپلم خود را بگیرم؛ تشکر می کنم.

پدر و مادرم؛ اگر در زندگی شما را ناراحت کردم یا از من ناراحتی دیده اید به بزرگی خودتان مرا ببخشید. زحمات خودتان را بر من حلال کنید. از برادرانم می خواهم که همواره به یاد خدا باشند که دلها فقط با نام خدا آرام می گیرد. تا آنجا که می توانند از انقلاب و امام حمایت مستمر کنید. از خواهرم می خواهم که در شهادت من اصلا ناراحت نباشد و بچه هایش را طوری بار آورد که اسلام می خواهد. شهادت بالاترین افتخاری است که انسانهای والامقام آن را از خدا طلب می کنند. حال که این موقعیت پیش آمد تا در صحنه نبرد حق علیه باطل شرکت کنم و شهادت نصیبم شود، خیلی خوشحال هستم.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

به امید پیروزی رزمندگان اسلام و قدس عزیز

 

منبع: نوید شاهد 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تصاویر کمتر دیده شده جانبازان در همراهی با رزمندگان

جانبازان زیادی در دوران دفاع مقدس با وجود قطع عضو و یا صدمات شدید باز هم حاضر به حضور در میدان‌های نبرد شدند و بسیاری دیگر نیز در صحنه‌های مختلف رزمندگان را همراهی کردند.

کد خبر: ۲۳۷۷۵۲

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۳ - 01May 2017

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، جوانان ایرانی در برهه های مختلف با جانفشانی و جانبازی در راه اعتلای اسلام ناب محمدی و ارزش های دینی جان خود را سپر بلا کردند، چه آنجا که در یاری و حمایت از امام امت با قیام های خود باعث سرنگونی رژیم ستمشاهی شدند چه آن زمان که سنگرهای جبهه ها را در دفاع از کشور حفظ کردند.

جانبازی و شهادت راه و رسم مردان این سرزمین بوده و هست وجود قریب به 600 هزار جانباز در کل کشور گویای روحیه ایثار و گذشت است جانبازانی که در میدان های نبرد رو به روی دشمن ایستادگی کردند و اجازه دست درازی بیگانگان را به خاک میهن ندادند و پس از جنگ نیز با ورود به عرصه های مختلف ایثار را به گونه ای دیگر معنا بخشیدند.

در همان دوران دفاع مقدس نیز تعدادی از جانبازان با وجود قطع عضو و یا صدمات شدید باز هم در صحنه نبرد حضور داشتند و بسیاری در صحنه های مختلف رزمندگان را همراهی می کردند، ارزش این حضور و این جانبازی را مقام معظم رهبری در کلام خود به خوبی اشاره کرده اند: «جانبازان عزيز ارزنده‌ترين يادگاريهاى دوران حماسه‌ى دفاع مقدس هستند. امروز، جانبازان نمونه‌هاى بزرگ افتخار و شجاعت و فداكارى و يادگارهاى دوران حماسه‌اند. امروز، خانواده‌هاى عزيز و عظيم‌الشأن شهداى شما كسانى هستند كه همه‌ى منصفان عالم - كسانى كه قضاياى ايران و انقلاب ايران را مى‌شناسند - آنها را با عظمت و بزرگوار و صبور و نيرومند به حساب می‌آورند. این را بايد شما حفظ كنيد. اين، به بركت اسلام و رهبرى امام عظيم‌الشأن و به بركت وحدت كلمه‌ى شماست. اينها را براى خودتان نگه داريد.»

در ادامه تصاویری از حضور جانبازان در عرصه نبرد با دشمن بعثی و همراهی آنان با رزمندگان آمده است.

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

عکس‌های دیده نشده جانبازان در همراهی با رزمندگان 

 

انتهای پیام/141 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

دیدار رییس بنیاد شهید با اعضای تشکل‌های جانبازان

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به مناسبت روز جانباز با اعضای تشکل‌های جانبازان دیدار و گفت‌وگو کرد.

کد خبر: ۲۳۷۷۵۹

تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۹ - 01May 2017

دیدار رئیس بنیاد شهید با اعضای تشکل‌های جانبازان

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید محمدعلی شهیدی» در دیدار با جمعی از اعضای تشکل‌های جانبازان به مناسبت روز جانباز، با تبریک میلاد امام حسین (ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) گفت: میلاد امام حسین(ع) به‌عنوان روز پاسدار و میلاد حضرت ابوالفضل(ع) به‌عنوان روز جانباز هر دو این عناوین متعلق به شما جانبازان عزیز است، زیرا در راه پاسداری از اسلام و ایران سلامتی خود را فدا کرده‌اید.


نماینده ولی‌فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران با بیان اینکه صاحبان اصلی بنیاد شهید و امور ایثارگران خود ایثارگران هستند، افزود: افتخار ما خدمتگزاری به ایثارگران است و همه جانبازان و ایثارگران باید در اجرای امور بنیاد، دخیل و شریک باشند.


معاون رییس جمهوری ادامه داد: زمانی که از سوی رهبر معظم انقلاب به‌ عنوان نماینده در بنیاد مأمور شدم، ایشان در رهنمودهای خود تأکید ویژه‌ای نسبت به رسیدگی و توجه به جانبازان معزز داشتند و ما نیز تلاش کردیم در راستای همین مسئله نهایت تلاش خود را به کار ببریم.


رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران افزود: خداوند در قرآن کریم و در سوره «صف»، ایمان به خدا و رسول و مجاهدت در راه خدا با مال و جان را سرمایه بزرگی برای مؤمنین عنوان کرده است. خریدار این سرمایه بزرگ خود خداوند است و شما جانبازان عزیز مشمول همین موضوع هستید، زیرا از اولیا خاص خداوند محسوب می‌شوید و با خود خداوند معامله کرده‌اید.


حجت‌الاسلام‌والمسلمین شهیدی با بیان اینکه جانبازان سلامتی خود را در راه خدا داده‌اند افزود: شما عزیزان حتی در برابر ناملایمات زندگی نیز امید خود را از دست نمی دهید و همواره با نشاط هستید، زیرا قطعاً از برگزیدگان الهی بوده‌اید و نظر خاص خداوند به‌سوی شماست.


وی با اشاره به اقدامات انجام‌ شده در بنیاد شهید و امور ایثارگران جهت خدمت‌رسانی به ایثارگران از جمله توسعه خدمات درمانی و راه اندازی مجتمع های فرهنگی، ورزشی و توانبخشی ایثار و همچنین طرح سپاس افزود: از اقدامات مهم دیگر انجام‌شده در بنیاد در دولت یازدهم پرداخت معوقات و به‌روزرسانی این معوقات بود که باوجود تمام سختی‌ها و مشکلات بودجه‌ای، سرانجام در روزهای گذشته با پرداخت معوقات پاداش پایان خدمت سال‌های 92 و 93 به خانواده معظم شهدا این موضوع انجام شد.


نماینده ولی‌فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در بخش دیگری از صحبت‌های خود با اشاره به موارد مطرح‌شده از سوی برخی از اعضای تشکل‌های جانبازی گفت: موضوع همکاری تشکل‌های مشابه جانبازی در موضوعات تخصصی کار بسیار خوبی است که باید از سوی مرکز دانش‌پژوهان و تشکل‌های شاهد و ایثارگر بررسی و در صورت امکان اجرایی شود.


معاون رییس جمهوری در ادامه به ذکر مواردی در خصوص سؤالات مطرح‌شده از سوی جانبازان در حوزه‌هایی چون بیمه، مسکن، مراکز توان‌بخشی و ورزشی پرداخت.


 علی عباس کمری رییس مرکز دانش‌پژوهان و تشکل‌های شاهد و ایثارگر نیز در این دیدار به ذکر گزارشی از فعالیت‌های انجام‌شده در این مرکز پرداخت و گفت: در زمان حضور حجت‌الاسلام‌والمسلمین شهیدی در بنیاد، تنها 35 تشکل ایثارگری زیر پوشش این مرکز بودند که عموماً نیز به‌صورت قانونی ثبت نشده بودند، اما از آن زمان تا امروز شاهد رشد چند برابری این تشکل‌ها و رسیدن این رقم به 150 تشکل بودیم که همه آن‌ها نیز به‌صورت قانونی ثبت‌ شده‌اند. همچنین 150 تشکل دیگر ایثارگری نیز در حال راه‌اندازی و طی مراحل ثبت رسمی هستند.


در این دیدار جمعی از اعضای تشکل‌های شاهد و ایثارگر به بیان دیدگاه‌ها و نظرات خود پرداختند و از دیدارهای مستمر ریاست بنیاد با اعضای تشکل های ایثارگری و همچنین اقدامات بنیاد در جهت پیگیری حل مشکلات ایثارگران تشکر کردند.


انتهای پیام/ 141       


ادامه مطلب

[ دوشنبه 11 اردیبهشت 1396  ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 20 ] [ 21 ] [ 22 ] [ 23 ] [ 24 ] [ 25 ] [ 26 ] [ 27 ] [ 28 ] [ 29 ] [ > ]