دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

وصیت‌نامه شهید مهدی ازگلی/ برپایی جشن وصال معبود بر سر مزار شهید

شهید ازگلی در وصیت‌نامه خود آورده است: «اگر جنازه‌ام به دستتان رسید، مرا در لویزان و اگر نشد بهشت زهرا در کنار شهدای دیگر دفن کنید و بر مزار من اشک نریزید؛ بلکه شربت و شیرینی پخش کنید و اگر هم به دستتان نرسید، هیچ ناراحت نباشید؛ چون من فدای اسلام و امام می‌شوم.»

کد خبر: ۲۶۲۰۱۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۱ - 23October 2017

دپو// منتشر نشود// وصیت‌نامه شهید مهدی ازگلی/ بر مزار من اشک نریزید بلکه شربت و شیرینی پخش کنید

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «مهدی ازگلی» 19 اسفند 1337، در شميرانات چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام مورخ 16 مهر 1361، در سومار به درجه رفیع شهادت نائل آمد.


متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:


«بسم الله الرحمن الرحیم


انا لله و انا الیه راجعون


اینجانب مهدی ازگلی با توکل به خداوند باری‌تعالی که سستی و نیستی در ید قدرت اوست و به همراه حمد و ستایش او که نعمات خود را بر ما ارزانی داشته، وصیت‌نامه‌ی خود را می‌نویسم: ای خدا، با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب، امام امت و با سلام بر روان پاک شهیدان و امت شهید پرور ایران.


بار خدایا، ای که ما را هستی بخشیدی و به ما رحمت عطا کردی ای معبود من، ای پروردگار من، گناهان من را ببخش و مرا بپذیر و لیاقت شهادت در راه خود را نصیب ما کن.

 

و ای امام، از تو می‌خواهم که مرا دعا کنی و در آن دنیا مرا شفاعت کنی و شما ای پدر از رنج سالیان دراز شما برای بزرگ کردن من متشکرم. گر چه فرزند از دست دادن سخت است ولی امیدوارم که فرزندان دیگرت را هم فدای اسلام و امام کنی و در این راه از هیچ چیز دریغ نکنی اگر جنازه‌ام به دستتان رسید مرا در لویزان و اگر نشد بهشت زهرا در کنار شهدای دیگر دفن کنید و بر مزار من اشک نریزید بلکه شربت و شیرینی پخش کنید و اگر هم به دستتان نرسید هیچ ناراحت نباشید چون من فدای اسلام و امام می‌شوم و در هر کجا که جنازه‌ام باشد سرزمین خداست و از تمام خانواده‌ام اعم از پدر و خواهرانم و برادرانم می‌خواهم که بر مزار من اشک نریزید و لباس مشکی نپوشید.


و ای مادر می‌دانم که فرزند از دست دادن سخت است ولی مادر ما یاران امام حسین (ع) هستیم و در رکاب حسین زمان، شهید می‌شویم، جان میلیون‌ها انسان فدای یک لحظه عمر امام و همیشه برای امام دعا کن و مرگ بر امریکا و شوروی بفرست و شیرت را حلالم کن و از زحماتت متشکرم و شما را به خدا می‌سپارم.


و ای خواهران عزیز امیدوارم که همیشه در راه خدمت به اسلام و ملت باشی.


و برادرانم، مجید وقتی از سربازی برگشتی امیدوارم که خیلی زود ازدواج کنی و در راه خدمت به اسلام و امام و امت باشی. محمدرضا درست را بخوان، مطالعه زیاد کن و قرآن را خوب بخوان و نماز و روزه‌ات یادت نرود و حرف‌های بزرگ‌تر از خودت را گوش بده و تا می‌توانی خدمتگزار اسلام باش. 

 

و از مال دنیا یک ماشین و قطعه زمین دارم که آن‌ها را می‌بخشم به برادرم مجید که امیدوارم از این یادگاری‌ها خوب استفاده کند.


والسلام علکیم و رحمت الله


61/2/29

 

مهدی ازگلی»


انتهای پیام/ 111


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عرضه خاطرات شهید ابراهیم هادی در قالب کمیک استریپ

رئیس موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی از انتشار زندگی‌نامه شهید هادی به‌صورت کمیک استریپ خبر داد.

کد خبر: ۲۶۳۰۳۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۷ - 23October 2017

عرضه خاطرات شهید ابراهیم هادی در قالب کمیک استریپبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «محسن عمادی» رئیس موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی از انتشار زندگی‌نامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی در قالب‌های جدید خبر داد و گفت: قرار است خاطرات شهید هادی در قالب کتاب‌های کمیک برای گروه سنی نوجوانان تولید و عرضه شود.


وی ادامه داد: در حال حاضر این کار در مرحله تصویرگری قرار دارد و خاطرات و زندگی‌نامه شهید هادی نیز برای مخاطب نوجوان بازنویسی شده است.

به گفته رئیس موسسه فرهنگی شهید ابراهیم هادی؛ قرار است کتاب کمیک خاطرات این شهید برای گروه سنی بزرگسال نیز تولید و در آینده عرضه شود.

کتاب «سلام بر ابراهیم» در سال‌های گذشته همواره در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های دفاع مقدس قرار دارد. این اثر، حاصل تلاش یک گروه خودجوش فرهنگی است که با دغدغه ترویج فرهنگ ایثار و دفاع مقدس در حوزه انتشار کتاب‌های مرتبط با این حوزه فعالیت می‌کند. «سلام بر ابراهیم» داستان زندگی شهید ابراهیم هادی از زبان دوستان، خانواده و همراهان اوست که تاکنون در دو جلد به چاپ رسیده است. این اثر از چند وجه حائز اهمیت است و مخاطب را به خود جلب می‌کند، نخست روایتی جذاب و در عین حال ساده از خاطرات و دیگری، شخصیت خود شهید.

 

منبع: تسنیم 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12 قائم (عج) در سمنان

یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12 قائم (عج) سمنان روز چهارشنبه سوم آبان ماه برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۶۳۰۳۵

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۴ - 23October 2017

یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12قائم(عج)  در سمنانبه گزارش خبرنگار  دفاع پرس از سمنان، یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12 قائم (عج) با حضور خانواده‌های شهدا، ایثارگران و جانبازان روز چهارشنبه سوم آبان ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در حسینیه امام خمینی تیپ 12 قائم (عج) این استان برگزار خواهد شد.

 

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید

شهید عبدالحمید سالاری شیعه بود؛ اما با رزمندگان اهل سنت برای دفاع از حرم راهی سوریه شد.

کد خبر: ۲۶۳۰۵۱

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۶ - 23October 2017

شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسیدبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،‌ قطعاً بارها نام‌هایی چون زینبیون، فاطمیون، نجبا، حیدریون و حشدالشعبی را در جبهه دفاع از حرم شنیده‌ایم. نام‌هایی که هر کدام شناسه یگان‌های مجاهدانی از پاکستان، ایران، افغانستان، عراق، لبنان و... است؛ اما در میان این نام‌ها «نبویون» از همه گمنام‌تر است.

 

نبویون شامل مدافعان حرم اهل سنت سیستان و بلوچستان است که در دفاع از حریم اهل بیت در سوریه می‌جنگند. آری! اگر یک سوی میدان، سر بریدن و مثله‌ کردن پیکرها را برای نمایش قدرت به دست گرفته‌اند، این سوی میدان نجابت و ایمان، باعث شده تا شجاعت برگرفته از عقلانیت دینی در دل مردانی با چهره‌هایی مهربان و لطیف متجلی شود و سینه‌هایشان را در دفاع از اسلام سپر کنند.

 

آرمان‌های اسلام ناب محمدی گروهی از شیرمردان اهل سنت «نبویون» را به صورت داوطلبانه به میادین نبرد علیه تروریست‌ها کشانده است. شهید عبدالحمید سالاری از شهدای نبویون است. هرچند او خود شیعه بود، اما برحسب رفاقتی که با اهل تسنن داشت همراه این گروه راهی میدان جهاد شد. شهید عبدالحمید سالاری رفیق و همرزم اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن شهید عمر ملازهی بود که به شهادت رسید. گفت‌وگوی ما با مریم سالاری همسر شهید عبدالحمید سالاری را پیش‌ رو دارید.


همسر شما که شیعه بود چطور با رزمندگان اهل سنت عازم دفاع از حرم شد؟


همسرم خیلی دوست داشت برای دفاع از حرم برود، اما چون از سپاه بندرعباس اعزامش نمی‌کردند به واسطه یکی از دوستانش از ایرانشهر اقدام کرد و همراه بچه‌های نبویون راهی میدان جهاد شد. من تا زمان شهادت همسرم اطلاعی از نبویون نداشتم. بعد از شهادت عبدالحمید متوجه شدم که نبویون شامل رزمندگان اهل سنت سیستان و بلوچستان است. عبدالحمید همراه یکی از دوستان اهل تسنن که رفاقت خیلی زیادی با هم داشتند و به هم وابسته بودند راهی شد. این اولین و آخرین اعزام همسرم بود. کسی جز من و خواهران شهید از اعزامش اطلاع نداشت. به من گفت موضوع را با بچه‌ها مطرح نکنم که ذهنشان درگیر شود.

 

بچه‌ها زمان شهادت پدر متوجه شدند که ایشان برای دفاع از حرم راهی شده است. در حقیقت پدر و مادرش یک هفته قبل از شهادتش متوجه اعزام ایشان شدند. عبدالحمید در آخرین روزهای حیاتش با پدر و مادرش تماس گرفته و گفته بود که در منطقه است. همسرم برای جهاد دو بار از دیارش هجرت کرد. یک‌بار به سیستان رفت و سپس از آنجا عازم سفر به سوریه شد.


با شهید سالاری چگونه آشنا شدید؟


پسرخاله‌ام بود. هر دو هم اهل و ساکن بندر هستیم. من متولد 1356 هستم و همسرم عبدالحمید سالاری متولد 1355 بود. سال 1379 با مهریه 14 سکه با هم ازدواج و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. ایشان نظامی بود، اما چند سالی قبل از شهادت از کارش استعفا داده بود و شغل آزاد داشت. از آنجایی که پدرم نظامی بود، من با مسائل زندگی نظامی آشنا بودم. عموی خودم هم شهید شده است؛ شهید علی سالاری، اما من هم همیشه دوست داشتم همسرم نظامی باشد و آرزو داشتم همسر شهید شوم.


واقعاً چنین آرزویی داشتید؟


بله، ما در دبیرستان شش دوست بودیم. همگی آنها ازدواج کردند و رفتند. وقتی برایم خواستگار می‌آمد و من جواب منفی می‌دادم می‌گفتند چرا قبول نمی‌کنی؟ می‌گفتم من همسری نظامی می‌خواهم که شهید شود. نمی‌دانم چطور ولی از همان دوران نوجوانی خیلی دوست داشتم شوهرم نظامی باشد و همسر شهید شوم. بعد از ازدواج با عبدالحمید متوجه ارادت ایشان به شهدا شدم. خوب به یاد دارم هر سال زمان تحویل سال سفره هفت سین مان را کنار مزار عموی شهیدم پهن می‌کردیم.

 

عمویم فرمانده گردان ادوات بود که در عملیات کربلای 4 شهید شد. وقتی سر مزار عمو می‌رفتیم عبدالحمید خیلی گریه می‌کرد و بی‌تاب می‌شد. می‌گفت من به حال اینها غبطه می‌خورم. نمی‌گفت دوست دارم جنگ شود، اما می‌گفت خوش به حال اینها که شهید شدند. ما دیگر نمی‌توانیم خودمان را به اینها برسانیم. همیشه به حال شهدا غبطه می‌خورد. من هم می‌گفتم خیلی دوست دارم اگر جنگ شد تو اولین نفر باشی که برای جهاد بدرقه‌ات کنم.


وقتی به میدان عمل رسیدید، مانع رفتنش نشدید؟


دقیقاً وقتی صحبت رفتن به سوریه شد من اصلاً مخالفتی نکردم. فقط گفتم می‌ترسم اسیر شوی. چون فیلم‌هایی از وحشیگری داعش نسبت به اسرا را دیده بودم از اسارت خیلی می‌ترسیدم، اما خودش می‌گفت توکلت بر خدا باشد. هرچه مصلحت باشد همان می‌شود. تمام تلاشش را هم کرد و با بچه‌های مدافع حرم نبویون راهی شد. همراه دوستانش برنامه‌ریزی کرده بودند که بروند و من هم گفتم خیلی خوب است که بروید.


چند فرزند از ایشان به یادگار دارید؟


من دو فرزند دارم. محمد امین امسال کلاس دهم است و زهرا هم کلاس هشتم. دخترم زهرا حافظ قرآن و محمد امین قاری قرآن و مداح اهل بیت است. همسرم خیلی روی تربیت بچه‌ها تأکید داشت. می‌گفت مراقب تربیت دینی و مکتبی بچه‌ها باش.


از خاطرات حضورشان در جبهه چه می‌دانید؟


دوستانش تعریف می‌کنند وقتی با بچه‌ها دور هم می‌نشستیم شهید سالاری و شهید ملازهی همیشه با هم کلنجار می‌رفتند و هر کدام می‌گفتند «من اول شهید می‌شوم» در نهایت همسرم با شهادتش حرفش را به کرسی نشاند و زودتر از دیگر دوستانش به آسمان پرید. عبدالحمید سوم آذرماه سال 1394 در سوریه به شهادت رسید. خبر شهادتش را هم دخترم به من داد.


چطور دخترتان خبر شهادتش را داد؟


من درگیر مراسم ولیمه آمدن مادرم از کربلا بودم که خبر دادند زن عموی مادرم به رحمت خدا رفته است. دخترم زهرا با خواهرم رفته بود بهشت زهرای بندرعباس که تلفنی به خواهرم اطلاع می‌دهند امید شهید شده است. اهل بندرعباس عبدالحمید را با نام امید می‌شناختند. دخترم زهرا از صحبت‌های خواهرم متوجه می‌شود و وقتی پیگیر خبر می‌شود خاله‌اش طفره می‌رود. خلاصه وقتی دخترم به خانه آمد تا خواست به من بگوید مامان خبری است، من هم گفتم خودم می‌دانم زن عموی مادر فوت کرده است.

 

همان هنگام پسرم که پای تلویزیون بود و زیرنویس‌های تلویزیون را خوانده و متوجه شهادت پدر شده بود کنارمان آمد. گفت مامان زیرنویس تلویزیون مرتب می‌نویسد اولین شهید استان هرمزگان عبدالحمید سالاری. من بچه‌ها را دعوا کردم و گفتم نه اینطور نیست، بابا امید شهید شده؟ بعد به برادرم گفتم زنگ بزن سپاه و ماجرا را جویا شو، اصلاً معلوم است کی مرده و کی شهید شده؟ خیلی اعصابم به‌هم ریخته بود. حالا هر کسی یک حرفی می‌زد. زیرنویس تلویزیون را نگاه کردم همان موقع از سپاه زنگ زدند که عکس عبدالحمید را می‌خواهیم. وقتی گفتند عکس عبدالحمید را می‌خواهند به یقین رسیدم که شوهرم شهید شده است.


همسرتان چطور به شهادت رسیده بود؟ از همرزمانش پیگیر نحوه شهادتش شدید؟


عبدالحمید تک تیرانداز بود. در مرحله عملیات و تشدید درگیری در شهرک عزیزیه همرزمانش از ایشان خواسته بودند اسلحه دیگر دست بگیرد، اما می‌گوید من تک‌تیراندازم. هوا هم تاریک بوده که داعشی‌ها عین نقل و نبات آتش روی سر بچه‌ها می‌ریزند. در نهایت با اصابت خمپاره در نزدیکی تپه محل استقرار مرزندگان، تعدادی از دوستان عبدالحمید زخمی می‌شوند و عبدالحمید به شهادت می‌رسد. همرزمانش در تاریکی هوا و بحبوحه عملیات پیکر شهدا را به عقب می‌آورند و پیکر شهید عبدالحمید سالاری در منطقه می‌ماند. بعد از آمارگیری متوجه می‌شوند که عبدالحمید در میان بچه‌ها نیست و تپه هم در دست داعشی‌هاست. بعد از یک هفته که تپه آزاد می‌شود، پیکر شهید را در منطقه پیدا می‌کنند و ابتدا به تهران می‌آورند و بعد به بندرعباس منتقل می‌کنند. پیکر ایشان 14 آذر در بندرعباس و عصر همان روز در حاجی آباد تشییع می‌شود. 15 آذر ماه 1394 هم در روستای سردر به خاک سپرده شد.


نام شهید ملازهی را آوردید. ایشان از شهدای شاخص اهل سنت سیستان هستند، همسرتان با شهید ملازهی دوستی داشت؟


رابطه همسرم با دوستان اهل تسننش بسیار خوب بود. همرزمانش از ارادت و دوستی بین ایشان و شهید عمر ملازهی برایم خیلی تعریف کردند. می‌گفتند وقت اعزام ما در گروه‌های 20 نفره بودیم. شهید سالاری در یک گروه و شهید ملازهی هم در گروه دیگر افتاده بود. هر دو آنها رفتند پیش فرمانده گفتند ما را در یک گروه بگذارید. آنقدر اصرار و پافشاری کرده بودند که در نهایت در یک گروه اعزام شدند. قبل از عملیات آخر که همسرم به شهادت رسید، شهید ملازهی همراه همسرم سوار ماشین می‌شود.

 

همسرم می‌گوید اول من شهید می‌شوم. بعد از عملیات و شهادت همسرم، وقتی عمر خبردار می‌شود نیروها در حال عقب‌نشینی هستند و دوستش در بین نیروها نیست، می‌ماند و سراغش را می‌گیرد، اما چون فرمانده‌اش تیر می‌خورد و به عمر می‌گوید تو فرمانده این دسته شو و تا کل نیروهایت را عقب نکشیده‌ای عقب نیا، پیکر در منطقه می‌ماند. تا یک هفته بعد که پیکر به عقب منتقل می‌شود. عمر ملازهی از شهادت همسرم ناراحت بود، اما تنها به فاصله چند روز به وصال یار می‌رسد و در کنار همرزمش طعم شیرین شهادت را می‌چشد. شهید عمر ملازهی اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن است.


‌در مدت همراهی با ایشان داشتن کدام خصیصه در وجود همسرتان را بهانه آسمانی شدنش می‌دانید؟


ما 15 سال با هم زندگی کردیم. حمید همیشه نمازهایش  را اول وقت می‌خواند و احترام زیادی به مادرش می‌گذاشت. بسیار به مادرش اهمیت می‌داد. به نظر من آنها که شهید شدند علاقه خاصی به اهل بیت(ع) داشتند. عبدالحمید عاشق سقایی در مراسم اباعبدالله (ع) بود.


نگاه مردم شهرتان را به مقوله شهدای مدافع حرم چگونه دیدید؟


عموم مردم رفتار خوبی دارند،اما گاهی آدم به موارد دلسرد کننده‌ای برخورد می‌کند. وقتی دخترم زهرا بعد از شهادت پدرش به مدرسه رفت حرف و حدیث‌ها آغاز شد. وضعیت در مدرسه پسرم کمی بهتر بود. کنایه و طعنه‌ها به دخترم فشار می‌آورد. به او می‌گفتند چقدر پول به شما داده‌اند، چقدر به حسابتان واریز کرده‌اند؟ چندین بار این حرف‌ها را به زهرا زده بودند. یک بار زهرا به من گفت مامان چقدر پول برای شهادت پدر به ما داده‌اند؟ گفتم چطور؟ گفت مامان برخی از دوستانم می‌گویند، پول زیادی به حساب شما ریخته‌اند، اما مادرت از شما پنهان می‌کند.

 

پسرم هم از این موضوع شکایت داشت. من هم به بچه‌ها می‌گفتم این حرف‌ها را باور نکنید. یک بار که برای کار اداری رفته بودم خانمی که ارباب رجوع بود و گویی مصاحبه من را از تلویزیون دیده بود آمد و گفت برو حالا نوش جان، کیفت را بکن. 200 میلیون دیگر به تو می‌دهند. من هم در پاسخ ایشان گفتم خانم 200 میلیون که چیزی نیست اگر دوبار برویم و بیاییم می‌شود 400 میلیون. شما که می‌دانی خوب است حتماً همسرت را بفرست برود. شنیدن این حرف‌ها از لحاظ روحی برایم سخت بود و خیلی مریض می‌شدم. متأسفانه برخی قدر این امنیت را نمی‌دانند و طوری دیگر به موضوع مدافعان نگاه می‌کنند. می‌گویند واقعاً چرا برای کشور دیگر به جنگ رفتند؟ آنها نمی‌دانند که اگر مدافعان حرم در سوریه و عراق با دشمن مقابله نمی‌کردند باید امروز در شهرهای کشور خودمان روبه‌رویشان می‌ایستادیم. البته هستند آنهایی که قدر خون شهدا را می‌دانند و در مراسم تشییع همسرم با حضورشان سنگ تمام گذاشتند.

منبع: روزنامه جوان


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

پیکر شهید «حسین آقادادی» به اصفهان منتقل شد

پیکر مطهر شهید مدافع حرم «حسین آقادادی» برای تشییع و خاکسپاری به اصفهان منتقل شد.

کد خبر: ۲۶۳۰۴۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۸ - 23October 2017

پیکر شهید «حسین آقا دادی »بر ای تشییع و به خاک سپاری به اصفهان منتقل شدبه گزارش دفاع پرس از اصفهان، پیکر مطهر شهید مدافع حرم  «حسین آقادادی» صبح امروز برای وداع، تشییع و خاکسپاری از تهران به زادگاهش اصفهان منتقل شد.

مراسم وداع با پیکر شهید «حسین آقادادی» فردا سه شنبه دوم آبان‌ماه از «مسجدالغفور » واقع در خیابان سروش به سمت منزل شهید با حضور مردم شهیدپرور و مسئولین استانی برگزار می‌شود.

همچنین مراسم تشییع پیکر این شهید والامقام ساعت 8:30 روز پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه، از فلکه فیض به سمت گلستان شهدا برگزار خواهد شد.

طبق وصیت شهید پیکر مطهر این شهید مدافع حرم در کنار برادر شهیدش «اکبر آقادادی» که در سال 1361 در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است، به خاک سپرده می‌شود.

شهید «حسین آقادادی» فرمانده تیپ 40 مهندسی سپاه صاحب‌الزمان (عج) اصفهان بود که در عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 191


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برگزاری آیین گرامی‌داشت شهید «ملکوتی» در بابل

مراسم گرامی‌داشت شهید «سیدکمال ملکوتی» چهارشنبه سوم آبان‌ماه در شهرستان بابل برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۶۳۰۴۸

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۸ - 23October 2017

به گزارش دفاع پرس از مازندران، مراسم بزرگداشت شهید «سیدکمال ملکوتی»، شامگاه چهارشنبه سوم آبان‌ماه ساعت 20 در هیئت سجادیه شهرستان بابل واقع در خیابان شهید نواب، کوچه آیت‌الله اشرفی برگزار خواهد شد.

این مراسم با حضور خانواده‌های معزز شهدا، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم همراه با روایتگری سرهنگ «ابوالفضل کرمانی» و مدیحه‌سرایی ذاکر اهل بیت (ع) «محمد محمدنیا» منعقد می‌شود.

 

برگزاری آیین گرامی‌داشت شهید «ملکوتی» در بابل 

انتهای پیام/ 151 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید حمیدرضا خبازی/ فیض عظیم شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود

شهید خبازی در وصیت‌نامه خود آورده است: «شهادت فیض بزرگی است که نصیب همه کس نمی‌گردد. خداوند می‌فرماید: اگر عاشقم شوی، عاشقت می‌شوم و اگر عاشقت شدم، تو را شهید می‌نمایم.»

کد خبر: ۲۶۳۰۴۴

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۴ - 23October 2017

وصیت‌نامه شهید حمیدرضا خبازی/ شهادت فیض بزرگی است که نصیب همه کس نمی‌گردد

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حمیدرضا خبازی» 20 دی 1364 در کاشان چشم به جهان گشود. وی معلم بود و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان جهادگر در جبهه حضور يافت که سرانجام مورخ 10 اسفند 1366 در فاو بر اثر اصابت ترکش به سینه‌اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون

آنان که خداوند را پروردگار خود دانسته و بر این ایمان و اعتراف، ایستادگی و استقامت ورزیدند. بر آن‌ها ترس و اندوهی نمی‌باشد.

با سلام به پیشگاه یگانه اختر امامت و ولایت، حضرت حجت، امام زمان و نایب بر حقش، این زلاله تاریخ و خورشید تابان زمان که قرن‌ها در راه اسلام و مسلمین و رهایی مسلمانان و افراد محروم جوامع بشری از دست بتان زمان و یزیدیان و مستکبران، زحمت کشید تا توانست تمام افراد دنیا را بیدار کند، همانند ایران، این ملتی که در زمان طاغوتمان به آن‌ها وحشی اطلاق می‌شد او بود که با زحمات پی در پی خود توانست به این ملت و مردم ارزش دهد و آن‌ها را بیدار کند، همانند جدش پیامبر اکرم (ص) که در عربستان به دنیا آمد و آن ملتی که حتی فرزندان خود را زنده به گور می‌کردند، از جهل و نادانی نجات داد و به زندگی آن‌ها هدف داد و به آن‌ها فهماند که چرا ما به وجود آمده‌ایم و هدف از آمدن ما چه بوده است و به کجا می‌رویم و با سلام بر شما ملت قهرمان و شهید پرور ایران، بر شما ملتی که مورد آزمایش الهی قرار گرفتید و خوب از این آزمایش و امتحان بیرون آمدید و امیدوارم که در آزمایش‌های بعدی الهی نیز روسفید بیرون آیید، الان ما در مرحله آزمایش هستیم، ما در مرحله‌ای هستیم که خدا ما را امتحان می‌کند، بعضی اوقات در روزهای تاسوعا و عاشورا که می‌شود افرادی بر سر و صورت می‌زنند و می‌گویند اگر ما کربلا بودیم، امام حسین (ع) را یاری می‌کردیم و پاسخ «هل من ناصر ینصرنی» اماممان حسین (ع) را می‌دادیم، حالاست که باید جواب بدهیم و با مال و جان خودمان در راه الله جهاد کنیم. ما باید به این مرحله از انقلاب که بنا شده است کمک کنیم، چه با جان و چه با مال، و نباید از زیر کار فرار کنیم و انقلاب و امام عزیزمان را رها کنیم، چون هر چه هدف و مقصد بزرگ‌تر و والاتر باشد مشکلات زیادتر می‌شود، پس «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القَوم الکافرین».

خداوندا، صبر و استقامت بر ما ارزانی دار و گام‌های ما را در مسیر حق ثابت گردان و ما را در پیروزی بر اهل کفر، نصرت و یاری فرما.

و سلام بر پدر و مادر و برادر و خواهرم.

ای پدر اگر من شهید شدم، برای من هیچ ناراحت نباش، زیرا در این مدتی که من در کنار مادر بودم امانتی بودم از جانب پروردگارم در دست شما، می‌بایستی که از من حفاظت می‌کردید و در رشد فکر و عقیده من می‌کوشیدید که خوب این وظیفه را انجام دادید و حالا که خدا صلاح دانست، اگر مرا شهید نمود و شهادت فیض بزرگ است که نصیب همه کس نمی‌گردد خداوند می‌فرماید: اگر عاشقم شوی، عاشقت می‌شوم و اگر عاشقت شدم، تو را شهید می‌نمایم. برادرم و خواهرم اگر من شهید شدم، سلاح مرا برگیرید و هدفم را ادامه دهید. دیگر پیام من به تو ای همسنگران دانش‌آموز اولا من کوچک‌تر از آن هستم که به شما دانش‌آموزان متعهد و مبارز پیام دهم، زیرا که من لیاقت پیام دادن ندارم، ولی چون وظیفه خود می‌دانستم باید آن چه را در ذهنم می‌گذرد با شما در میان بگذارم، ای دانش‌آموز تو باید یک فرد کاملا نظامی و محصل با تقوا و پرتلاشی باشی، آن چنان درس بخوانی که با هر کلمه‌ای که یاد می‌گیری، تیری باشد بر قلب افراد ضد اسلام و قرآن اگر درس می‌خوانی خوب درس بخوان، چون که آینده کشورمان احتیاج به افرادی متعهد دارد تا این افراد با تخصص و تقوایی که دارند احتیاجات این کشور ستم دیده را برطرف نمایند و کاری نکنید که ما احتیاج به کشورهای ابرقدرت داشته باشیم چون برای ما مسلمانان زشت است که دست به طرف کشورهایی کمونیستی همچون شوروی و امثال یهودیان بی‌شرف و بی‌آبرویی که در فلسطین چه فجایعی به بار آوردند دراز کنیم و از آن‌ها چیزی بخواهیم. ما باید خودکفا گردیم و این به دست تو دانش‌آموز است. این وضعی که من در مدارس کشور را بیهوده به هدر ندهید افرادی در بعضی استان‌ها وجود دارند که خیلی استعداد دارند، ولی در اثر فقری که رژیم گذشته به وجود آورده بود و هنوز علامات آن هست نمی‌توانند درس بخوانند، البته من نمی‌خواهم شما برادران گرامی را سرزنش کنم، چون خودم فردی از شما بدتر بودم حالا که نمی‌توانید درس بخوانید، بیایید مرزهای خاکی را حفظ کنید تا افراد پراستعداد بتوانند مرزهای فکری و اندیشه را حفظ کنند.

و ای ملت عزیز، اعم از کشاورز و کارگر و رییس‌جمهور و وزیر و بقیه افراد البته شما وظیفه خود را به نحو احسن انجام داده‌اید و می‌دهید، ولی از شماها تمنا دارم با کار و تلاش پیگیر و شبانه‌روزی خود، به کوشش بپردازید تا بتوانیم به همت یکدیگر، کشورمان را رهایی بخشیم. به خدا قسم این انقلاب یک نعمت است زیرا به یاد بیاورید زمان طاغوت را، آن شهرها و سینماها و تلویزیون، آن زندان‌ها و ساواک را، واقعا این انقلاب نعمت است که نصیب این کشور شده است. کشورهایی همچون فلسطین، ویتنام، الجزایر سال‌هاست که می‌جنگند و هنوز نتوانسته‌اند به چنین انقلابی دست یابند. «این، انقلاب الهی است».

در پایان از همگی شماها خداحافظی می‌کنم.

والسلام

انتهای پیام/ 181


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برگزاری آئین گرامیداشت 5 شهید دفاع مقدس در یزد

یادواره پنج شهید دوران دفاع مقدس روز دوشنبه یکم آبان ماه در یزد برگزار می‌شود.
کد خبر: ۲۶۳۰۵۷
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۷ - 23October 2017
 
آئین گرامیداشت 5 شهید دفاع مقدس در یزد برگزار می‌شودبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت «بمانعلی پورمند»، «علیرضا و محمدحسن فلاح»، «محمد علمدار» و «احمد شیر» یادواره این شهدا شامگاه دوشنبه یکم آبان ماه به صورت جداگانه در یزد برگزار خواهد شد.

یادبود شهید «بمانعلی پورمند» به مدت 4 شب بعد از نماز مغرب و عشاء در منزل پدر شهید واقع در بلوار نواب صفوی کوچه شهید عطابخش، بن بست شهید پورمند، منعقد می‌شود.

مراسم یادبود شهیدان «علیرضا و محمدحسن فلاح» نیز به مدت 4 شب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد جوادالائمه (ع) واقع در بلوار پاکنژاد، پشت هتل بهاره برگزار خواهد شد.

یادبود شهید «محمد علمدار» به مدت 4 شب بعد از نماز مغرب و عشاء در منزل پدر شهید واقع در بلوار نواب صفوی کوچه شهید عطابخش، بن بست شهید پورمند، منعقد می‌شود.

همچنین مراسم یادبود شهید «احمد شیر» به مدت 4 شب همراه با اقامه نماز مغرب و عشاء در منزل پدر شهید واقع در خیابان انقلاب کوی ابوالمعالی کوچه شهید شیر برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت‌نامه شهید علیرضا رحمانی/ آرزوی همراهی با کاروان امام حسین (ع)

شهید رحمانی در وصیت‌نامه خود آورده است: «حسین جان اگرچه به خوبی می‌دانم لیاقت همراهی با کاروان عاشقان تو را ندارم و از کاروانیانت به دور مانده‌ام، اما با تمام وجودم حاضرم افتان و خیزان لنگ‌لنگان در مسیر کاروانت قرار گیرم.»

کد خبر: ۲۶۳۰۶۹

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۴ - 23October 2017

وصیت‌نامه شهید علیرضا رحمانی/ آرزوی همراهی با کاروان امام حسین (ع)

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علیرضا رحمانی» سال 1336 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 20 دی 1365 در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

 

«و لا تحسبن قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون


به نام او به یاد او که همه چیزم از اوست و به سوی او بازگشت خواهیم نمود. و با درود خدمت حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ص) و با سلام بر مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام و با سلام و درود بر بی بی دو عالم فاطمه سلام الله علیها و با درود و سلام بر نسل‌های پاک و مطهر از امام حسین (ع) تا بقیه الله مولایم سرورم ای منتقم خون حسین، مهدی جان سلام بر تو باد سلامی از عمق دل سراسر وجود سلام بر نائب بر حقت عارف و متقی خمینی بت شکن و با درود و سلام بر کلیه خانواده‌های شهدا، جانبازان و اسراء مفقودین انقلاب اسلامی حسین جان اگر چه به خوبی می‌دانم لیاقت همراهی با کاروان عاشقان تو را ندارم و از کاروانیانت به دور مانده‌ام اما با تمام وجودم حاضرم افتان و خیزان لنگ لنگان در مسیر کاروانت قرار گیرم.


و ای بر من که از کاروانت باز بمانم و ای بر من که بر خون یارانت قدم گذارم و ساکت بمانم.


انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم


ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین


علیرضا رحمانی»


انتهای پیام/ 111


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تجدید میثاق مشهدی‌ها با سردار شهید «غلامرضا سمایی»

مراسم گرامی‌داشت دومین سالگرد شهادت سردار مدافع حرم «غلامرضا سمایی» پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه در مشهد برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۶۳۰۶۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۳ - 23October 2017

به گزارش دفاع پرس از مشهد، مراسم بزرگداشت دومین سالگرد شهادت سردار مدافع حرم «غلامرضا سمایی» پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه ساعت 155 در تالار قدس واقع در حرم مطهر رضوی برگزار خواهد شد.

این مراسم با حضور خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم همراه با مدیحه‌سرایی ذاکرین اهل بیت (ع) منعقد می‌شود.

تجدید میثاق مشهدی‌ها با سردار شهید «غلامرضا سمایی» 

انتهای پیام/ 151


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]