فرهنگ ایثار و شهادت کشور را از گزند دشمنان حفظ میکند
نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی گفت: حفظ فرهنگ ایثار و شهادت میتواند دین، ملت و کشورمان را از گزند دشمنان حفظ کند.
کد خبر: ۲۶۶۰۱۸
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۰ - 12November 2017
به گزارش دفاع پرس از آذربایجان شرقی، حجتالاسلام «محمدعلی آلهاشم» در مراسم تشییع پیکر مطهر شهید مدافع حرم بسیجی پاسدار «وحید فرهنگی والا» اظهار داشت: شهادت مقام و منزلتی است که حضرت علی (ع) آن را پایان دادن به فروغ زندگی در کمال هوشیاری میداند و شهادت عبارت است از سوختن و شعلهور شدن در عشق الهی برای ایجاد زمینه حکومت اسلامی در جهان.
وی افزود: بدون تردید اگر فرهنگ شهادتطلبی و علاقه جوانان به شهادت و ایثار که برگرفته از فرهنگ عاشورا است، نبود؛ امروز چیزی از اسلام برای ما نمانده بود. امام خمینی (ره) در دوران معاصر این فرهنگ را زنده کرد. این جوانان عارفانه از امام راحل آموخته و عاشقانه عمل کردند.
امام جمعه تبریز گفت: در مقطعی که دشمنان به این کشور هجوم آورده و مورد تاخت و تاز قرار دادند، شهدا از کیان نظام مقدس جمهوری اسلامی دفاع کرده و با خون خود نهال این نظام را آبیاری کردند. امروز در سایه مجاهدت ها و ایثارگریهای شهدا، موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه و جهان اسلام، موقعیتی بینظیر است.
حجتالاسلام آلهاشم خاطرنشان کرد: عزت و عظمتی که امروز ملت بزرگ و قهرمان ایران در دنیا از آن برخوردار است، بیش از هر چیزی مدیون خون شهیدان و رزمندگان است. ما همواره در مسیر حرکت انقلاب از شهدا درس گرفتهایم.
وی بیان داشت: وظیفه بزرگی که در پیروی از شهدا بر عهده ما است، حفظ فرهنگ ایثار و شهادت است که میتواند دین، ملت و کشورمان را از گزند دشمنان حفظ کند. دشمنان با تمام توان خود برای زدودن این فرهنگ در حال تلاش است. در عرصه جنگ نرم هجمههای زیادی برای از بین بردن فرهنگ مقاومت و شهادت وجود دارد که باید پایداری کنیم.
نماینده ولی فقیه در آذربایجانشرقی تصریح کرد: وظیفه مهم ما این است که پیرو محضِ مقام معظم رهبری باشیم تا اجازه ندهیم به این کشور اسلامی آسیبی وارد شود.
حجتالاسلام آلهاشم گفت: فرقی که شهدای مدافع حرم دارد این است که حقیقتاً این شهدا و خانوادهشان حق بزرگی بر گردن ملت ایران دارند. این شهدا امتیازات ویژهای دارند، یکی از این امتیازات این است که از حریم اهل بیت (ع) در عراق و سوریه دفاع کرده و به شهادت رسیدند. امتیاز دوم این عزیزان این است که آنها با دشمنی جنگیدند که اگر نبردشان نبود، باید در داخل کشور با آنها مقابله میکردیم.
وی اظهار کرد: امتیاز دیگر این شهدای عزیز این است که با بصیرت راه خود را انتخاب کردند کما اینکه همین وحید فرهنگی عزیز در عرصههای مختلف مثل فتنه 88 با بصیرت حضور داشته است. غربت این شهدا نیز دیگر امتیازی است که از آن برخوردارند.
امام جمعه تبریز عنوان داشت: صبر، تحمل، ایمان و بردباری ویژگیهایی است که خانواده شهدای مدافع حرم از آن برخوردارند. بنیاد حفظ آثار و دیگر مراجع مرتبط بیایند و آثار این شهدا و خانوادهشان را در قالب فیلم و کتاب منتشر کردند تا در اختیار عموم مردم قرار گیرد.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ یک شنبه 21 آبان 1396 ] [ 7:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به مذاکره بر سر توان موشکی تأکید کرد درموضوع موشک، قصد ساختن آن را برای دفاع از خود را داریم بنابراین مذاکره معنا ندارد. کد خبر: ۲۶۶۰۴۳ تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۸ - 12November 2017 متن یادداشت رضایی که در اینستاگرام وی منتشر شده، به شرح زیر است: در موضوع هستهای مذاکره کردیم، زیرا قصد ساختن بمب را نداشتیم؛ اما درموضوع موشک، قصد ساختن موشک را برای دفاع از خود را داریم. بنابراین مذاکره معنا ندارد. ما حاضریم درمذاکرات خلع سلاح اتمی اسرائیل و مذاکرات منطقه عاری از سلاح اتمی شرکت کنیم؛ ولی موشک سپر دفاعی ماست. اگر این سپر تضعیف شود، ما در دفاع از خود ضعیف میشویم. منبع: تسنیم
[ یک شنبه 21 آبان 1396 ] [ 7:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
19 آبان 1396 هجری شمسی برابر با 21 صفر 1439 هجری قمری و 10 نوامبر 2017 میلادی کد خبر: ۲۶۵۱۳۲ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۱ - 10November 2017 رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (19 آبان) • شهادت شهید محمدجعفر نصر اصفهانی (1375 ه.ش) • روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:45 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شما فکر نکنید این پایگاههایی که دارید میسازید، سختِ و باید تعداد زیادی جاده بسازید تا پایگاه ساخته شود. این پایگاه کوچک، برای ما به منزله یک پادگان ارزش دارد. در منطقه کردستان، یک پایگاه کوچک، ارزش معنوی، امنیتی و نظامی در حد یک پادگان بزرگ را دارد. کد خبر: ۲۶۵۵۶۲ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۰ - 10November 2017 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، کتاب «عبور از رمل» خاطرات «ابوالفضل حسن بیگی» به قلم «محمدمهدی عبداللهزاده» به رشته تحریر در آمده و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس منتشر شده است. این کتاب در بردارنده خاطرات حسنبیکی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء(ع) جهاد سازندگی است. وی به جهت حضور مستمر در خط مقدم و شرکت در جلسات فرماندهان جنگ، خاطراتی شنیدنی از نقش مهندسی رزمی در دفاع مقدس بیان کرده است. خاطرات زیر برگرفته از این مجموعه است که با هم مرور میکنیم. فرمانده محبوب قبل از عملیات والفجر4 یک روز صیاد شیرازی گفت: «میخواهیم به منطقه برویم. می خواهیم سرّی برویم تا کسی متوجه نشود». هماهنگ کردیم که یک تعداد از ماشینهای جهاد بیایند تا حساسیت نباشد. بچه های ژاندارمری، سپاه و ارتش هر جایی میرفتند نگاه ها به آنها بود. با هلیکوپتر از سنندج به طرف مریوان حرکت کردیم. قرار بود بچههای جهاد، خودروهایشان را به درهای در نزدیکی شهر مریوان بیاورند تا از آنجا به سمت دریاچه زریوار و از دریاچه، به طرف سورن و سورکوه برویم. وقتی آنجا پیاده شدیم، تعدای از بچههای ارتش که هماهنگ شده بود، آمدند و سوار ماشین شدیم و به طرف شهر مریوان حرکت کردیم. اول شهر مریوان، مردم، صیاد شیرازی را داخل ماشین دیدند. تا او را دیدند، دورش جمع شدند و ماشین را نگه داشتند. ماشین اصلاً نتوانست برود. همه برای وی شعار می دادند. بچه های بسیج و سپاه هم آمدند. در حقیقت احساس ناامنی کردند. ولی مردم صیاد شیرازی را از جان خود و فرزندانشان بیشتر دوست داشتند. اسماعیل نجار که فرماندار بود، نیم ساعت بعد متوجه شد و خودش را رساند. مردم از صیاد شیرازی خواستند که صحبت کند. وی بالای تویوتا رفت و شروع به صحبت کرد. مردم چنان خودشان را به این تویوتا چسبانده بودند که اگر ضدانقلاب می خواست آرپیجی یا چیز دیگری شلیک کند، به صیاد شیرازی نمیرسید؛ این طور دورش حلقه زده و از او حفاظت میکردند. بیمارستان قبل از عملیات والفجر4، درکیلومتر شش جاده مریوان به سنندج، یک بیمارستان ساختیم. بیمارستان بزرگی بود، ولی روی تابلویش اورژانس نوشتیم تا هر کس میخواند فکر کند که فقط دو سه تا ماشین، دو سه تا پزشک و دو سه تا پرستار دارد؛ این، برای فریب دشمن بود. امنیت جاده عقبه عملیات سنندج، مرکز استان بود. پادگان سنندج آماده شده و امکان اسکان همه نیروها در آن وجود داشت. قرارگاه تاکتیکی هم در مریوان بود و لازم بود جاده مریوان به سنندج امن باشد تا شب و روز، عبور و مرور مقدور باشد. برای این کار باید تعدادی پایگاه جدید احداث میکردیم که نسبت به هم دید داشته باشند تا اگر ضدانقلاب وارد شد، نیروها به سرعت برسند و مقابله کنند و ستونهای نظامی که از این مسیر عبور میکنند، آسیب نبینند. در مراحل اولیه، این مسئله قابل هضم نبود که میشود یک جاده را شبانهروزی کرد. طبیعی بود که استانداری، سپاه استان، ژاندارمری، کمیته، شهربانی و لشکر 28 کردستان توجیه نباشند. چند سال با این شرایط زندگی کرده بودند که در جادهها فقط از روشنایی صبح تا غروب آفتاب، آمد و شد امکانپذیر بود. صیاد شیرازی تأکید داشت که حتماً این جاده را شبانهروزی کنیم تا الگویی برای جاهای دیگر شود. خود ما هم خیلی انگیزه نداشتیم که در آنجا سرمایهگذاری سنگینی انجام دهیم. دلیلش هم این بود که راهسازی در کوهستان سخت بود. وقتی قرار بود در مسیر جاده پایگاهی احداث شود، باید در بلندترین نقطه از ارتفاعات مشرف بر این جاده، پایگاه میزدیم و بعضی پایگاهها به 2 تا 3 کیلومتر جاده نیاز داشت. این جادهها گاهی در اطراف روستاها، زمینهای کشاورزی و باغات بود و بایستی خسارت پرداخت میکردیم. وقتی روی ارتفاع میرفتیم، اول باید تسطیح میکردیم و بعد خاکریز زده میشد. برای این کار هم، تأمین امکانات از جمله پلیت، آهن و سنگر مشکل بود. در یکی از جلسات، صیاد شیرازی به شدت نگران و ناراحت بود که چرا کار به کندی انجام میشود. در جلسه متوجه شد که انگیزهها ضعیف است و توضیح داد که قرار است عملیاتی در منطقه مریوان انجام بدهیم و تعداد زیادی از لشکرها از جنوب و غرب به منطقه بیایند و اگر تردد فقط روز انجام شود، مشکل خواهد بود. او گفت که حین عملیات، تعداد زیادی از مجروحین باید فوراً از مریوان به سنندج انتقال پیدا کنند و اگر پاتکهای دشمن زیاد شد، باید مهمات و نیرو و امکانات، به سرعت از سنندج به مریوان گسیل شود. صیاد ادامه گفت: «شما فکر نکنید این پایگاههایی که دارید میسازید، سختِ و باید تعداد زیادی جاده بسازید تا پایگاه ساخته شود. این پایگاه کوچک، برای ما به منزله یک پادگان ارزش دارد. در منطقه کردستان، یک پایگاه کوچک، ارزش معنوی، امنیتی و نظامی در حد یک پادگان بزرگ را دارد». قبل از عملیات والفجر 4، شاید بیش از 25 پایگاه جدید ساخته بودیم و چون شهرها امن شده بود، خیلی نیاز نبود مثلاً در شاهیندژ یا اطراف ارومیه نیرو باشد. در حقیقت عملیات والفجر 4 که انجام شد، ضدانقلاب به طرف خاک عراق عقبنشینی کرد. چون سنندج به تهران نزدیک بود، از این جاده نیروی زیادی میآمد و عقبه اصلی ما بود، لذا 20 تا 25 پایگاه جدید ساخته شد؛ نیروی بیشتری گذاشتیم تا جاده شبانهروزی شود. در بعضی از جادهها هم نورافکن گذاشتند تا روی جاده دید داشته باشند. عقبه نیروها اطراف دریاچه مریوان بود. نیروها در شهر مریوان و درههای قبل از شهر مستقر بودند و باید خودشان را به خط مقدم میرساندند. جاده را تعریض کردیم. بعضی از جاها 12 تا 13 متر عرض جاده بود تا وقتی لشکرها با آن حجم بیایند با محدودیتی مواجه نباشند. اگر یک ماشین، تیر یا ترکش میخورد یا خراب میشد، جاده بند نمیآمد؛ اگر عرض جاده کم بود، یگانها نمیتوانستند به سرعت خودشان را برسانند؛ یا اگر بمباران میشدند مشکل درست میشد. بعد از عملیات هم، این جاده الگویی شد که میتوانیم جادههای کل کردستان را شبانهروزی کنیم؛ موضوع در قرارگاه حمزه مطرح شد. قرارگاه تاکتیکی زمانی که شهرها، روستاها و جادههای داخلی پاکسازی شد، ضدانقلاب نتوانست در منطقه مستقر شود و به داخل خاک عراق رفت. ضدانقلاب از داخل خاک عراق فقط برای کمین زدن، خرابکاری و مینگذاری وارد میشد. خیلی هم برایش مقدور نبود که به مناطق دوردست برود؛ باید به منطقهای میرفتند که حداکثر یک روزه بتوانند آمد و شد کنند. تعقیب و مراقبت انجام میشد و میترسیدند که در کمین رزمندهها بیفتند. برای پیشگیری از نفوذ ضدانقلاب هم لازم بود تمام مناطق مرزیمان را خاکریز بزنیم؛ جاده احداث شود؛ پایگاه احداث شود و در بعضی مناطق هم سیم خاردار گذاشته شود. البته برای ما، اینکه صد در صد مرز بسته شود، مقدور نبود. منطقه کوهستانی بود و رودخانه و درههای زیادی داشت. بعضی مناطق هم جنگلی بود. عبور برای ضدانقلاب خیلی مشکل نبود، ولی کاری که مهندسی رزمی انجام میداد کار ضدانقلاب را سخت میکرد؛ در بعضی از مناطق هم راهشان را مسدود میکرد. وقتی ضدانقلاب میخواست ضربهای به نیروهای ما بزند، باید مسیر طولانیتری طی میکرد. عقبه قرارگاه ما در ارومیه بود. به دلیل اینکه همه شهرهای کردستان ناامن بود، آنجا را انتخاب کردند. بعد از عملیات والفجر 2 و والفجر4، جبهه ما، مرز ما با عراقیها شد. تشکیلات جبهه هم پویا بود و همواره بر مبنای نیاز جبهه تغییر میکرد. چارت سازمانی قرارگاهها، تیپها و گردانها در حال تغییر بود تا با نیاز روز منطبق شود. باید قرارگاههای تاکتیکی درست میکردیم تا رابط بین فرمانده گردان، تیپ و قرارگاه مرکزی باشد و در زمان عملیات، نیروها را پشتیبانی و فرماندهی کند. قرارگاههای تاکتیکی در منطقه حضور داشتند و امکاناتشان هم برای عملیات بود. قرار شد همه مرزها را برای عراقیها ناامن کنیم و در هر منطقهای که مقدور است، یک عملیات انجام دهیم تا حداقل از ضدانقلاب و ارتش بعث تلفات بگیریم. سه قرارگاه تاکتیکی تشکیل دادیم. همه گردانهای جهادها از شهرستانها آمده و در مرز مستقر شدند. در شمال، منطقه اشنویه، گردان امام حسین(ع) شاهرود مستقر شد. در منطقه پیرانشهر، گردان قم مستقر شد که حد عملیاتشان محدوده شهر پیرانشهر بود. در سردشت، گردان ولیعصر(عج) سمنان که فرماندهاش جواد امامی بود، مستقر شد. در منطقه دشت شیلر، منطقه والفجر4 و 5 و ارتفاعات آن گردان دامغان به فرماندهی آقای حبیب الله مجد مستقر شد. در منطقه جنوب، شیلر و منطقه ساوجی، جهاد اراک مستقر شد که بابایی[شهید] فرماندهاش بود. در قسمتی از منطقه بانه گردان استان زنجان به فرماندهی آقای پیری مستقر شد. در یک قسمت از بانه، جهاد استان همدان مستقر شد که فرماندهاش حسن فروغی بود. جنوبیترین نقطه ما، نقطه مقابل حلبچه عراق بود؛ منطقه سورن، تته و راهخون تا منطقه حجیج که تقریباً جنوبیترین نقطه استان کردستان و شمالیترین نقطه استان کرمانشاه بود و در آن جهاد چهارمحال و بختیاری به فرماندهی حسینی مستقر بود؛ وی هنگام احداث جاده حجیج بر اثر انفجار به داخل رودخانه سیروان پرتاب و شهید شد. چون این مسیر طولانی بود، سه قرارگاه تاکتیکی تشکیل دادیم. قرار بود در منطقه دوپازا عملیات انجام شود. یک قرارگاه تاکتیکی در سردشت تشکیل شد که محمود صلواتی فرمانده آن شد. گاهی محدوده جبهه از مرز جغرافیایی یک شهرستان جا به جا میشد؛ داخل خاک عراق هم رفته بودیم و منطقه خیلی وسیع شده بود. یک قرارگاه هم در یرانشهر تشکیل شد و حاج احمد حسینی، بچه گرمسار، فرمانده آن شد. برای هماهنگی با گردان چهارمحال و بختیاری و اراک در منطقه دزلی، یک قرارگاه هم در مریوان تشکیل دادیم که قدرتالله امینیان، از بچههای خود قرارگاه، فرمانده آن بود. هر قرارگاه تاکتیکی، 2 تا 3 گردان را هماهنگ میکرد. به همین شکل، ارتش و سپاه هم قرارگاه تاکتیکی خودشان را تشکیل دادند. کار قرارگاه تاکتیکی به روز بود. یعنی روز به روز و ساعت به ساعت، بین لشکرها و تیپهای مستقر با جهاد و گردانهای مهندسی رزمی مستقر در منطقه هماهنگ میکرد و اوضاع را به قرارگاه مرکزی گزارش میکرد تا در سطح کلان تصمیمگیری انجام شود. در نهایت، همه با قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا(ص) هماهنگی داشتیم. در اینجا، کار ما، یک مقدار راحتتر شد، چون اختیارات تقسیم شد و تصمیمگیری از متمرکز به غیر متمرکز تبدیل گردید. همه نیروهایی که به عنوان معاون، قائممقام، فرمانده و تدارکات قرارگاه بودند، در این سه قرارگاه تاکتیکی حضور فعالتری داشتند. به همین دلیل در عملیاتهای بعد، قرارگاههای تاکتیکی در مناطق عملیاتی مستقر شدند. قرارگاه تاکتیکی کار ما را سبک کرد. این قرارگاهها قبل از عملیات، هماهنگیها را انجام میداد و موقع عملیات هم مجموعه قرارگاه حمزه میرفت و آنجا مستقر میشد. دیگر، خیلی نیاز به جابهجایی نبود؛ دشمن هم فریب میخورد. در گذشته وقتی در منطقهای قرارگاه زده میشد و ستون پنجم، به دشمن گزارش میداد یا هواپیمای دشمن فیلمبرداری میکرد و جابهجایی و حضور نیروها را میدیدند، متوجه میشدند که میخواهد عملیات انجام شود. اما قرارگاه تاکتیکی ثابت بود؛ وقتی به منطقه و سنگرهای آن، نیرو میآمد کار جدیدی انجام نمیشد که خاک و زمین دست بخورد. سنگر جدید و زاغه مهمات جدید هم ساخته نمیشد. دشمن هم فریب میخورد و متوجه نمیشد. کاری هم که برای عملیات باید انجام میشد، از قبل و به مرور زمان انجام شده بود. این، باعث میشد که درعملیات سرعت عمل بیشتری داشته باشیم. انتهای پیام/
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید باقر در نامه خود خطاب به مادرش آورده است: مادر جان تو را به خدا پسرت را خیلی خیلی دعا کن، و حلالم کن و اذیتهایی را که کردم نسبت به همه شما حلال کنید و اگر کسی که میبینید مرا میشناسد، از طرف من حقیر حلالیت بطلبید. کد خبر: ۲۶۵۵۹۳ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۷ - 10November 2017 به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علی باقر» 12 اردیبهشت 1349 در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و در نهایت شهید باقر شش مرداد 1367 طی عملیات مرصاد در اسلام آباد غرب به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهید والامقام نامهای خطاب به خانواده خود نوشته است که آن را در ادامه میخوانید: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم امام حسین علیه السلام: «برای تحمل رنجها و مصیبتها و ناکامیها و نارواییها خود را آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان شماست و تنها اوست که شما را از شر دشمنان نجات میبخشد و عاقبت شما را بخیر میگرداند و دشمنان شما را به انواع عذابها و شکستها دچار میگرداند. از خدا طلب کن که صبر و قدرت تحمل سختیها را به تو و اهل حق و عدل را یاری دهد.» السلام علیک یا اباعبداالله، السلام علیک یا مولا یا صاحب الزمان، السلام علیکم یا اهل بیت النبوة. با سلام خدمت رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (مدظله العالی). با سلامی گرم ولی از راهی دور خدمت خانوادهی محترم و بسیار گرامی خصوصا پدر و مادر گرامی. حالتان چطور است؟ با روزگار و این دنیا چطورید؟ انشاءالله که در پرتو عنایات حضرت حق و حضرت ولی عصر موفق و موید باشید. اگر از حال فرزند حقیرتان خواسته باشید به شکر خدا و به فضل و کرم خداوند متعال خوب و سرحال هستم و محتاج دعای خیر شما خانوادهی محترم. نامهی شما 2 صبح روز سه شنبه 1366/12/11 یعنی امروز آمد و به دستم رسید، خوشحال شدم چون چند روز بود که منتظر نامهی شما بودم، و الان که نزدیک غروب همان روز است تصمیم گرفتم که جواب نامه را بنویسم. پدر جان؛ حالت چطوره؟ انشاءالله که موفق هستی و صحیح و سالم. پدر جان جدا و التماسا میخواهم که در مواقعی که حال دعا داری دعا کن تا خدا معرفت خودش و معرفت چهارده معصوم (صلوات الله علیهم) را در قلب پسرت لحظه به لحظه بیشتر کند و خلاصه آدم کند پسرت را چون هنوز که هنوز است نتوانستم آدم بشوم دعا کن که دعای پدر در حق فرزند انشاءالله مستجاب میشود. مادر جان؛ حالت چطوره؟ انشاءالله که حالت خوب است و دیگر درد نمیکشی و اگر هنوز هم دچار درد هستی انشاءالله خدا شفای کامل میدهد شما را و دیگران مریضهای اسلام. امیدوارم که در فکر پسرت نباشی و دل نگران و ناراحت نباشی چرا که الان تکلیف است و باید به جبهه برویم. هر موقع حال دعا داشتی، پسر کوچکت را هم دعا کن تا خدا آدم کند وی را. حال مریم و ملیحه چطور است؟ انشاءالله که سالم هستند و در کارهایشان خصوصا عبادت موفق باشند. از مهدی و محمد چه خبر؟ آیا هنوز اذیت میکنند و شیطانند؟ از جانب من مهدی را ببوسید و همچنین محمد را و سلامم را به ایشان برسانید. راستی از بمبارانهای اخیر رژیم صهیونیستی عراق چه خبر؟ شنیدم که کوکا کولا را زده است درست است یا نه؟ دیگر کجاها را زده است؟ این چند روز اینجا خیلی وضعیت قرمز میشود. وقتی که هواپیماها میآیند، آیه وجعلنا... آیهی هفت از سورهی یس را بخوانید تا کور شوند. انشاءالله که آقا امام زمان با ظهور خودش ریشهی تمام این ظلمها را از بین میبرد. مادر جان دیگر چطوری؟ تو را به خدا پسرت را خیلی خیلی دعا کن، و حلالم کن و اذیتهایی را که کردم نسبت به همه شما حلال کنید و اگر کسی که میبینید مرا میشناسد، از طرف من حقیر حلالیت بطلبید، و منتظرم نباشید به این زودیها بیایم چون 2 هفته یا کمی بیشتر است که به منطقه آمدم. هر موقع گردان مرخصی داد من هم میایم پیش شما (انشاءالله). امام حسین علیه السلام: این ستمکاران میکوشند چراغ هدایتی را که پیامبر میان امت من افروخته است خاموش کنند، ولی توکل ما برخداست و ما به سوی او باز میگردیم و بازگشت همه به سوی او. برای طول عمر امام و سلامتی ایشان و تمامی مریضهای اسلام خصوصا مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی و برای آزادی اسرا و پیدا شدن مفقودین و پیروزی نهایی رزمندگان اسلام و برای آدم شدن خودمان خیلی خیلی دعا کنید. ساعت 6/25 بعدازظهر 1366/12/11» انتهای پیام/ 181
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یادواره 59 شهید شهر «خانوک » و دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس برگزار شد. کد خبر: ۲۶۵۷۳۴ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۰ - 10November 2017 به گزارش دفاع پرس از کرمان، یادواره 59 شهید شهر «خانوک» و دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس مصادف با اربعین حسینی(ع) با حضور پر شور مردم برگزار شد. انتهای پیام/
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
حجتالاسلام رفیعی گفت: امروز جامعه نیاز به ترویج فرهنگ شهدا دارد و در رسانه ملی، کتابهای درسی، دانشگاهها و مدارس بایستی اخلاق شهدا برجسته شود و برای جامعه به خصوص نسل جوان ترویج یابد. کد خبر: ۲۶۵۷۳۹ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۴ - 10November 2017 به گزارش دفاع پرس از کرمان، حجتالاسلام «ناصر رفیعی» در یادواره 599 شهید شهر خانوک و دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس این شهر خطاب به خانواده شهدا اظهار داشت: بایستی در احوالات شهدا به جای غصه خوردن، غبطه بخورید، زیرا شهدا حاضر و ناظر اعمال خانواده و فرزندان خود هستند و در اینباره از همسر «شهید مطهری» نقل است که ما هنوز مشکلاتمان را با شهید حل میکنیم، به گونهای که کنار مزارش نشسته و مشکلاتمان را با وی در میان میگذاریم. وی با بیان اینکه تنها شهدا دوست دارند پس از مرگ به دنیا برگردند، افزود: امروز جامعه نیاز به ترویج فرهنگ اخلاق شهدا دارد و در رسانه ملی، کتابهای درسی، دانشگاهها و مدارس بایستی اخلاق شهدا برجسته شود و برای جامعه به خصوص نسل جوان ترویج یابد. حجت الاسلام رفیعی با طرح این سوال که شهدا در کدام دانشگاه درس خواندند؟ اظهار داشت: شهدا به واجبات به خصوص نماز اهمیت بسیار زیادی می دادند و نقل است که شهید بابایی در دفتر ژنرال آمریکایی، نماز اول وقت خود را ادا کرد و اینها باید به جوانان آموزش داده شود. وی با بیان اینکه اخلاق، تواضع و ترک گناه شهیدان بایستی برای جامعه الگو شود افزود: شهدا به مسئله ولایت فقیه اهمیت زیادی میدادند و با مطالعه وصیت نامه شهیدان مشاهده می کنیم آن چیزی که در اکثر وصیت نامهها تاکید شده است،اطاعت از ولایت فقیه است. استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به حضور میلیونها نفر در راهپیمایی اربعین گفت: یکی از نویسندگان معاصر، کربلا را به 6 عنصر تقسیم کرده که این عناصر واقعه کربلا را در دل نگه داشته و هر کس بخواهد کربلا را بشناسد باید این عناصر را بشناسد. وی افزود: نامه ها، رجزها و خطبه ها 3 عنصر علمی و عطش، شهادت علی اصغر(ع) و خانواده 3 عنصر عاطفی این ماجرا هستند و به اعتراف دشمنان ایشان، تا قبل از شهادت علی اصغر (ع)برگ برنده در دست آنها بود و بعد از ان ولولهای در لشکردشمن افتاد که آنها کودکی را شهید کردهاند که نه از دین خارج شده و نه با کسی جنگیده بود. حجت الاسلام رفیعی بیان داشت: اشتباه دیگر دشمنان امام حسین (ع) به اعتراف خودشان این بود که خانواده شهدای کربلا را از کربلا به کوفه و سپس شام حرکت دادند و از آنجایی که حضرت زینب (س) با خطبه خوانی خود باعث شد خنده های شامیان به گریه تبدیل شود. وی اظهار داشت: دشمنان هزینه و فعالیتهای زیادی علیه شیعه انجام دادند از جمله انتشار 5000 کتاب علیه شیعه، اما پیاده روی زائرین امام حسین(ع) در اربعین تمام سرمایه گذاری دشمنان را از بین برد. انتهای پیام/
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مراسم تشییع و خاکسپاری بانو «ربابه آجرلو» مادر بزرگوار شهیدان ابوالقاسم و محمود احمدیتبار، امروز (جمعه) در قطعه ایثارگران گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم برگزار شد. کد خبر: ۲۶۵۷۴۵ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۵۳ - 10November 2017 به گزارش خبرنگار دفاع پرس از قم، بانو «ربابه آجرلو» مادر بزرگوار شهیدان والامقام ابوالقاسم و محمود احمدیتبار، پس از سالها عرض ارادت مخلصانه به سید وسالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین(ع) بهخصوص حضور در مراسم اربعین حسینی (ع)، شب گذشته در شامگاه اربعین به رحمت ایزدی پیوست و به فرزندان شهیدش ملحق شد. مراسم تشییع این بانوی پرهیزکار و انقلابی، امروز (جمعه) با حضور علما و روحانیون، همرزمان شهدا و فرماندهان پیشکسوت لشکر ۱۷ و اهالی محله آل یاسین قم، از مسجد «آل یاسین» واقع در ابتدای خیابان شهید کلهری پبه سمت گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) برگزار شد و پیکر مطهر وی در جوار مزار فرزندانش شهیدش آرام گرفت. مراسم اولین شب درگذشت بانو آجرلو، امشب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد آل یاسین برگزار میشود. شهید ابوالقاسم احمدی تبار (احمدلو) جمعی گردان تخریب لشکر ۱۷ امام علی بن ابی طالب (ع) بود که سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای چهار به شهادت رسید. شهید محمود احمدی تبار (متولد ۱۸ آبان سال ۱۳۴۴) نیز که سمت جانشینی اطلاعات لشکر ۱۷ را در دوران دفاع مقدس بر عهده داشت، در ۳۰ تیرماه سال ۱۳۹۰ به همراه جمعی از فرماندهان سپاه استان قم در شمالغرب، منطقه سردشت به شهادت رسید. انتهای پیام/
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
جمعی از زائران اربعین حسینی که از اصفهان عازم کربلا شدند پیکر پاک 4 سرباز شهید نیروی انتظامی خوزستان را در معراج شهدای اهواز زیارت کردند. کد خبر: ۲۶۵۷۳۲ تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۰ - 10November 2017 از این 119 شهید تازه تفحص شده 54 شهید از شهدای ژاندارمری هستند که در تک دشمن در سال 67 در منطقه زبیدات عراق به شهادت رسیدهاند و پیکر مطهر آنها روز جمعه 12 آبان ماه امسال در تهران تشییع شد. پیکر پاک تعدادی از این 54 شهید تازه تفحص شده ژاندامری شناسایی شدند که 4 تن از این شهدای والامقام متعلق به خوزستان است که همگی سرباز هستند. این شهدای عزیز سرباز شهید قاسم سالمی فرزند غلام از اهواز، سرباز شهید عبدالعلی ثانیزاده فرزند عبدالحسین از شوشتر، سرباز شهید بهمن بنیمالک فرزند عبدالله از اهواز و سرباز شهید فریدون بابادی فرزند علیرضا از اهواز هستند. در آستانه اربعین سرور و سالار شهیدان پیکر مطهر این 4 شهید تازه شناسایی شده با استقبال مردم، خانوادههای معظم شهدا و جمعی از مسئولان لشکری و کشوری از معراج شهدای تهران به خوزستان انتقال یافت. آئین استقبال از پیکر پاک این شهدا در فرودگاه بینالمللی اهواز برگزار شد و مردم خوزستان به همراه خانواده شهیدان پیکر مطهر این مسافران کربلا دربرگرفتند. پیکر مطهر این 4 سرباز شهید هم اکنون در معراج شهدای اهواز در پادگان شهید محمودوند حضور دارد و اقشار مختلف مردم به زیارت آنها میآیند. جمعی از جوانان و مردم اصفهان که در اربعین حسینی به زیارت صحن باصفای سرور و سالار شهیدان مشرف شده بودند در راه بازگشت از کربلای معلی در معراج شهدای اهواز حضور یافتند و این 4 سرباز شهید را زیارت کردند. زائران اصفهانی همچنین در کنار پیکر مطهر 4 سرباز شهید خوزستانی به راز و نیاز با خدا پرداختند و آیاتی از قرآن مجید را نیز قرائت کردند. انتهای پیام/ 131
[ جمعه 19 آبان 1396 ] [ 7:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
همسر شهید حسین رضایی گفت: در زندگی مشکلات مالی زیاد بود. شاید حتی گاهی پول نان را هم به سختی بهدست می آوردیم. من بافتنی میبافتم. حسین هم در ساعتهای بیکاری خاتمکاری میکرد. کد خبر: ۲۶۵۵۹۲ تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۱ - 08November 2017 به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، 17 آبانماه سال 1394 بود که خبر رسید سه تن از پاسداران ایرانی در سوریه شهید شدند. دیدار قاسم سلیمانی با خانواده شهید حسین رضایی منبع: مشرق
واکنش سرلشکر محسن رضایی به طرح مذاکره موشکی
به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، سرلشکر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی در صفحه شخصی خود به مناسبت 21 آبان سالروز شهادت شهید حسن طهرانیمقدم پدر موشکی ایران نوشت که صنعت موشکی ما دفاعی و غیرقابل مذاکره است.
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (19 آبان)
ادامه مطلب
ساخت 25 پایگاه جدید قبل از عملیات والفجر4
ادامه مطلب
نامه شهید علی باقر/ حلالیت طلبی شهید از خانواده خود
ادامه مطلب
تصاویر/ یادواره 59 شهید شهر خانوک
ادامه مطلب
اخلاق شهدا بایستی در جامعه ترویج یابد
ادامه مطلب
پیکر مادر شهیدان «احمدی تبار» در جوار فرزندان شهیدش آرام گرفت
ادامه مطلب
زائرین حسینی پیکر 4 شهید تازه شناسایی شده اهوازی را زیارت کردند
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، همزمان با ایام سوگواری و عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پیکر پاک و مطهر 119 شهید تازه تفحص شده دوران هشت سال دفاع مقدس از مرز شلمچه به خاک وطن بازگشت.
ادامه مطلب
برای خرج زندگی بافتنی میبافتم/ وقتی به راحتی رسیدیم حسین رفت
ابوذر داوودی اهل شهرستان رستم در استان فارس، ستار اورنگ اهل شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویر احمد و حسین رضایی اهل شهر اصفهان در نبرد با تروریست های تکفیری در استان حلب به فیض شهادت نائل آمده بودند.
این پاسداران دلاور طی عملیات شکست محاصره شهرهای نبل و الزهرا به شهادت رسیدند. شهرهای نبل والزهرا که در حومه شمالی استان حلب واقع است، محل زندگی 60 هزار تن از شیعیان اثنی عشری سوریه می باشد.
2 سال پیش بود که سردار حسین رضایی به کاروان شهدای مدافع حرم پیوست. وی که از لشکر 14 امام حسین(ع) به صورت داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت(ع) به سوریه رهسپار شده بود، طی عملیات مستشاری توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. مراسم وداع با پیکر مطهر این شهید در مسجد امام حسین(ع) واقع در خیابان رودکی با حضور عموم مردم استان برگزار شد.
همچنین مراسم تشییع این شهید مدافع حرم نیز دوشنبه 19 بهمن ماه 94 از میدان فیض اصفهان به سمت گلستان شهدا اصفهان با حضور مسئولین، خانواده شهدا و ایثارگران و عموم مردم استان اصفهان برگزار شد.
به روایت همسر
زهرا حاجی کریمی می گوید: وقتی به اصفهان برگشتیم، یک زمین 60 متری خارج از شهر خریدیم! با سختی فراوان یک خانه ساختیم. پدرم به عنوان کادو، برامون سفیدش کردن و رفتیم و ساکن شدیم. مسیر شوهرم تا خیابون برای اینکه سرویس سپاه بیاد سوارش کنه خیلی زیاد بود. صبح زود میزد بیرون، ظهر هم تا برسه خونه دیگه از خستگی کلافه می شد.
تو زندگی مشکلات مالی زیاد بود. شاید حتی گاهی پول نون مون را هم با سختی به دست می آوردیم. من بافتنی می بافتم. ایشون در ساعت های بیکاری خاتم کاری می کردن تا ما بتونیم زندگیمون رو بگردونیم. بچه داری هم بالاخره مشکلات خودش رو داشت. اون موقع گاز نبود، کپسول استفاده می کردیم. واقعا سخت بود، ولی زمان های نبودن ایشون خیلی سخت تر می گذشت. آخه من تازه ازدواج کرده بودم، زود بچه دار شده بودم، سنی نداشتم. یه وقتایی پشت گوشی که تلفن میزدن و حال من رو می پرسیدن، گریه می کردم و احساس دلتنگی می کردم.
ایشون همیشه صبوری می کردن و منو دلداری می دادن. می گم با این که ایشون خودشون هم سنی نداشتن ولی باورتون نمیشه هرچی زمان پیش می رفت من بزرگ می شدم. اون کودکی من در واقع با ایشون بزرگ شد و الگو گرفت، یه بچه دبیرستانی بودم. از پدر و مادرم دور شده بودم.
ایشون جای همه رو برای من پر کرده بود. طوری محبت می کرد که من احساس کمبود نداشته باشم. تو خونه هم تا اونجایی که می تونست و تا جایی که می شد کمکم می کرد. مثلا من بافتنی می کردم، اگه نمی تونست ببافه، تشویقم می کرد یا مثلا خاتم که ایشون می زدن، به من یاد می دادن، با همدیگه خاتم رو می زدیم. حتی من تزریقات و پانسمان رو انجام می دادم که هزینه زندگیمون بچرخه!
سختی زیاد کشیدیم، هرچند حضور پر محبت حسین آقا خیلی جبران می کرد ولی الان که می شنوم یه عده میگن اینا بخاطر پول میرن سوریه، خیلی داغ به دلمون میشه. ما اون دوران سخت رو گذروندیم، الان که دیگه زندگیمون به اوج راحتی و رضایت رسیده بود، حسین از همه چی دل کند و رفت.
ادامه مطلب