دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

روایت دانشجویی از دیدار با خانواده شهیدی که سایه هیچ بود+تصاویر


یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) روایت دیدار شب گذشته خود با خانواده شهید تقوی فر را اینگونه روایت می کند: جمله‌ای زیبا از شهید نظر ما را به خود جلب کرد: "هیچ اگر هیچ است، من سایه‌ی هیچ هستم..."
روایت دانشجویی از دیدار با خانواده شهیدی که سایه هیچ بود+تصاویر

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، عصر دیروز جمعی از دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) به دیدار خانواده شهید مدافع حرم شهید تقوی فر رفتند تا ارادت خود را به کسانی که برای حفظ حرم حضرت زینب (س) جان فدا کردند، عرض کنند.

پروین مرادی همسر شهید "حاج حمید تقوی فر" معروف به ابومریم در این دیدار به ذکر خاطراتی از زمان جنگ، ترورهای ناموفق شهید و خلاصه‌ای از سی و پنج سال همراهی خود با شهید را بازگو کرد.

یکی از دانشجویان دیدار خود را اینگونه روایت می‌کند: وارد منزل شهید شدیم. همسرشهید شروع به تعریف از خاطره ها از زمان جنگ، اقدام به ترورهای ناموفق شهید تا شهامت شهید و خلاصه از سی و پنج سال همراهی خودش با شهید گفت. در لا به لای مستندهایی که ایرانی‌ها و عراقی‌های "سریا الخراسانی" برای شهید ما درست کردند، جمله‌ای زیبا از شهید نظر ما را به خود جلب کرد: "هیچ اگر هیچ است، من سایه‌ی هیچ هستم..." سردار مدافع حرم عسکریین برای رفتن به عراق از سپاه استعفا داده بود و به دور از پست و مقام و شهرت برای تشکیل بسیج مردمی، راهی عراق شد. شهیدی که عراقی‌ها بیشتر از ما میشناختنش. شهیدی که موسس "سریا الخراسانی" در عراق  بود. سرداری که به گفته همسرشان و به استناد فیلم‌ها می‌دیدیم در موقع جنگ سلاح دست نمی‌گرفت و می‌گفت "سلاح من زبان من است." شهیدی که در عین گمنامی مسئول تامین امنیت زائران اربعین پارسال بود و طی حملات زیادی دشمن را به عقب راند و در همین راه شهید شد.

در پایان این دیدار، لوح یادبودی برای تجلیل از این همسر نمونه به ایشان تقدیم شد.

سردار شهید حمید تقوی فر پس از سالها تلاش و مجاهدت در عرصه‌های مختلف ۸ سال دفاع مقدس و حراست و پاسداری از انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام راحل (ره)، سال گذشته در مقابله با گروهک‌های تروریستی و دفاع از حریم اهل بیت (ع) در عراق به فیض عظیم شهادت نائل گشت.

گفتنی است؛ سالگرد سردار مدافع حرم "حاج حمید تقوی‌فر" یک شنبه ششم دی ماه در مسجد ولی عصر (عج) برگزار می‌شود.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 25 آذر 1394  ] [ 1:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (21 آذر 94)


21 آذر 1394 هجری شمسی برابر با 30 صفر 1437 هجری قمری و 12 دسامبر 2015 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (21 آذر 94)

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری شمسی ( 21 آذر 1394 )

• تشکیل حکومت خودمختار فرقه دموکرات در آذربایجان با حمایت ارتش بیگانه (1324 ش)

• شهادت حسن فرداسدی (1362ش)

• ابلاغ پیام عارفانه امام خمینی (ره) به رزمندگان جبهه نبرد حق علیه باطل (1361ه.ش)

• شهادت حسن کراب فرمانده گردان جندالله سلماس در درگیری با ضد انقلاب (1362ه.ش)

 


ادامه مطلب

[ شنبه 21 آذر 1394  ] [ 2:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات1 ]

شهید مسعودی؛ از سکونت در تهران و اسلامشهر تا تشییع در قم پس از 32 سال


وداع باشکوه مردم قم و نمازگزاران جمعه در تشییع پیکر بسیجی شهید محسن مسعودی پس از 32 سال، برگ دیگری بر دیوان افتخارات این شهر در عرصه شهید و شهادت افزود.
شهید مسعودی؛ از سکونت در تهران و اسلامشهر تا تشییع در قم پس از 32 سال

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس از قم، پیکر مطهر بسیجی شهید محسن مسعودی، در حالی بعد از اقامه نماز جمعه و نماز میت توسط آیت الله اعرافی امام جمعه قم، بر روی دستان نمازگزاران تشییع شد که حال و هوای تشییع پیکر شهدا را در دوران دفاع مقدس از مسیر خیابان انقلاب به گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) تداعی می کرد.

مراسم تشییع پیکر این شهید والامقام با حضور آیت الله اعرافی و جمعی از مسئولان استانی، روحانیون، فرماندهان و پایوران سپاه و نیروی انتظامی، پیشکسوتان دفاع مقدس، بسیجیان و خانواده های معظم شهدا و مردم عزادار برگزار و پیکر شهید در قبر خودش که از سالها قبل انتظارش را می کشید، خاکسپاری شد.

مراسم دعای ندبه مسجد مقدس جمکران در ایام رحلت نبی مکرم اسلام(ص) و شهادت امام حسن محتبی(ع) و امام رضا(ع) نیز با حضور پیکر شهید مسعودی حال و هوای دیگری داشت.

زندگی نامه شهید محسن مسعودی

شهید مسعودی فرزند دوم خانواده و متولد 23 آبان 1346 در تهران و ساکن منطقه 14، خیابان شهید مخبر، کوچه شهید خطیبی نیا بود؛ منوچهر مسعودی پدر بزرگوار این شهادت متولد روستای آمره بخش خلجستان قم است و این خانواده، زمانی که محسن، پنج ساله بود از تهران به اسلامشهر و نهایتا حدود سال 80 به قم نقل مکان کردند.

سال 1362 هنگامی که محسن، در سن 16 سالگی سال سوم راهنمایی را در مدرسه شهید مطهری اسلامشهر سپری می کرد، به عنوان دانش آموز بسیجی همراه با گردان بلال لشکر سیدالشهدا(ع) سپاه تهران عازم پادگان دوکوهه و سپس خطوط مقدم جبهه شد و زمانی نگذشت که در 18 اسفند همان سال در عملیات خیبر -جزیره مجنون- به خیل کاروان شهدای مفقودالاثر دفاع مقدس پیوست.

پس از هماهنگی های لازم از سوی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان قم و انجام آزمایش دی ان ای از والدین معظم شهید، نتایج بدست آمده از سوی کمیته جستجوی مفقودین، طی روزهای اخیر به خانواده شهید اطلاع رسانی و به 32 سال چشم انتظاری آنان پایان داده شد.

آنچه که از آرامش و معنویت این نوجوان رزمنده بسیجی و اوج بصیرتش در تبعیت از امام راحل(ره) شنیده می شود، نشان از تربیت الهی و قرآنی این دانش آموز شهید دارد؛ مادر بزرگوار شهید مسعودی می گوید: 10 روز قبل خواب "محسن" را دیدم که با چهره ای خندان آمده اما قد و قواره او به اندازه زمان نوزادی اش در قنداق بود و وقتی بقایای پیکر فرزندم را در کفن کوچکی دیدم آن خواب برایم تداعی گردید.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 21 آذر 1394  ] [ 2:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

زندانی شدن ۴۰ نفر در سلول ۱۲ متری / شکنجه هایی که از نظر بعثی ها شوخی بود!


حجت الاسلام والمسلمین محمدالحسون، از حاضران انتفاضه اربعین عراق(۳۹ سال قبل) که از سوی ماموران بعثی دستگیر و شکنجه شده است، در گفتگو با خبرگزاری حوزه، جزئیات "انتفاضه" و نحوه برخورد ماموران بعثی با زندانیان را شرح داد و نیم نگاهی به آثار و نتایج این حرکت مردمی در سطح سیاسی و اجتماعی عراق انداخت.
زندانی شدن ۴۰ نفر در سلول ۱۲ متری / شکنجه هایی که از نظر بعثی ها شوخی بود!

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، تاریخ معاصر عراق، با جنایات حکام بعثی و دشمنی آنان با دین و حوزه ها و شعائر حسینی و احکام قرآن آمیخته شده است. بعثی ها از وقتی که بر ملت مسلمان عراق تسلط یافتند، نسبت به زائران سیدالشهداء محدودیت ها، سخت گیری ها و مراقبت و کنترل شدیدی به کار بسته و با زوار و عزاداران، با غیرانسانی ترین شیوه ها رفتار کردند. اما مردم به هر قیمتی که بود، در حفظ شعائر عاشورا، به ویژه زیارت پیاده امام حسین(ع) کوشیدند و سرانجام کار به جایی رسید که به دنبال بخشنامه رسمی رژیم بعث، مبنی بر ممنوعیت زیارت پیاده کربلا در سال 1397 قمری مردم با زمینه سازی برای مقابله با رژیم، حرکت عظیمی را پی ریزی کردند و نیروهای دولتی نیز با به کارگیری تانک ها، زره پوش ها و هواپیماها، راه پیمایی زائران پیاده حسین(ع) را در مسیر (نجف ـ کربلا) در هم کوبیدند و هزاران نفر را بازداشت کردند. این حرکت انقلابی که از آن به انتفاضه صفر الخیر یا انتفاضه اربعین یاد می شود، برگی پرافتخار از تاریخ پرافتخار ارادتمندان به خاندان اهل بیت علیهم السلام است.

در همین زمینه حجت الاسلام والمسلمین شیخ محمد الحسون رئیس مرکز پژوهش های اعتقادی که آن سال به عنوان یک جوان 17 ساله در میان زایران اربعین بوده و سپس بازداشت و شکنجه شده است، در مصاحبه با خبرگزاری حوزه به تشریح جزئیات این انتفاضه پرداخت که ماحصل این گفتگو در ذیل می آید:

مبانی و پشینیه پیاده روی اربعین

استحباب پیاده رفتن به زیارت سیدالشهداء در مبانی روایی موجود است و از حیث تاریخی، نقل شده است که در زمان شیخ انصاری(متوفای 1261 هجری)، جمعی از علما و طلاب پیاده از نجف به کربلا می رفتند اما این حرکت، محدود بود تا اینکه در دوران مرحوم محدث نوری(متوفای 1320 هجری)، مقداری توسعه یافت و این موضوع به شکل مفصل در ابتدای کتاب مستدرک الوسائل در آمده است که نجفی ها سه شب را در راه می خوابیدند و مسیر نجف به کربلا را طی می کردند.

نحوه برخورد بعثی ها با شیعیان در آغاز قدرت

وقتی بعثی ها در سال 1968 میلادی سر کار آمدند، قدرت زیادی نداشتند و برای آنکه رضایت عمومی را جلب کنند، به عزاداری ها، هیئات و مواکب حسینی کمک می کردند؛ حتی سید عبدالرزاق الحبوبی فرماندار وقت نجف که در همسایگی ما قرار داشت، به دستبوسی مراجع و علما می رفت و به هیئت ها کمک می کرد.

آغاز فشار بر شیعیان و ممنوعیت پیاده روی اربعین

این وضع، تا 5 سال ادامه داشت تا اینکه به تدریج فشارها بر ضد شیعیان و مراسم عزاداری زیاد شد و هر سال، محدودیت جدیدی برای عزاداری سیدالشهداء ایجاد می کردند تا اینکه در سال 1977 میلادی(1397 قمری)، حکومت بعثی اعلام کرد که پیاده روی به کربلا ممنوع است! و نیروهای بعثی رسما مردم را تهدید می کردند که برای زیارت اربعین به کربلا نروند اما جوانان و مردم نجف اتفاق نظر داشتند که برنامه پیاده روی را داشته باشند به طوری که آن موقع، نجف دارای 4 محله معروف بود و از هر محله، عده ای از جوانان به عنوان سرشاخه های این حرکت با هم جلسه گرفتند و قرار شد که 4 روز قبل از اربعین، حرکت پیاده روی از نجف به سوی کربلا را آغاز کنند.

آن موقع 17 سالم بود و روز حرکت، به دست هر کدام از زائران، یک پرچم کوچک یاحسین بود و پیشاپیش جمعیت، یک پرچم بزرگ و سبزرنگ بود که روی آن این آیه شریفه نوشته شده بود: یدالله فوق ایدیهم.

حیرت بعثی ها در برابر حرکت منسجم و یکپارچه جوانان نجف

در آغاز صدها نفر بودیم اما، مغازه های نجف تعطیل شد و به تدریج با افزایش جمعیت، تبدیل به هزاران نفر شدیم و کاملا مشخص بود که بعثی ها متحیر شدند و اصلا فکر نمی کردند با چنین حرکت منسجم و یکپارچه ای مواجه شوند.

آنقدر شور انقلابی میان جوانان زیاد بود که در آغاز راه، از سمت باب الساعة، یا حسین یاحسین گویان وارد حرم امیرالمومنین علیه السلام شدیم و در همین مسیر، یکی از جوانان، عکس احمد حسن البکر (رئیس جمهور وقت عراق) و صدام(معاون رئیس جمهور) را شکست و همه جمعیت

حمله به زائران سیدالشهداء

نجفی ها در مسیر پیاده روی به کربلا، سه جا می ایستند و بیتوته می کنند. یکی خان الربع، دیگری خان النصف و سومی خان النخیله. روز اول به خان الربع رسیدیم و بعثی ها پیغام های تهدیدآمیز می فرستادند که مسیر را ادامه ندهیم. اما زائران سیدالشهداء بر ادامه راه، مصمم بودند. تا اینکه روز دوم به خان النصف (که در واقع میانه راه بین نجف و کربلا می شود) رسیدیم، ماموران بعثی به زائران حمله کردند و یکی از جوانان به شهادت رسید. خبر این ماجرا به سرعت پیچید و اوضاع در نجف، خیلی ناآرام و متشنج شده بود و بسیاری از مردم به زائران پیوستند و جمعیت، بیشتر شد. برای روز سوم به خان النخیلة رسیده بودیم. همینکه خواستیم پیاده روی را آغاز کنیم، یکدفعه نیروهای ارتش با تانک و پوشش نظامی و ماشینهای بزرگ نظامی و تسلیحاتی ما را محاصره کردند و همزمان، دو هواپیما بر فراز آسمان آمد و مدام خودش را به جمعیت نزدیک می کرد تا ایجاد رعب و وحشت کند.

دستگیری و حرکت به سمت پادگان الرشید بغداد

زائران سیدالشهداء همه دور هم جمع بودند و به یکدیگر دلداری می دادند تا اینکه به دو دسته تقسیم شدند و عده ای وارد مسیر فرعی از میان باغها و روستاهای اطراف جاده شدند و عده ای در همان جاده اصلی باقی ماندند. بعدا متوجه شدیم، آنهایی که از مسیر فرعی رفتند، به کربلا رسیدند اما ما در حلقه محاصره بعثی ها بودیم و لحظه به لحظه حلقه محاصره، تنگ تر می شد و در نهایت همه را دستگیر کردند و با ماشین پلیس، ما را بردند کربلا و یکساعت در اداره اطلاعات بودیم که اسامی ما را نوشتند و بعد با ماشین مخصوص انتقال زندانیان خاص - که دستگیر شدگان، داخل فضایی شبیه قفس حصور داشتند – بردند بغداد و ما را وارد پادگان الرشید بغداد کردند که پادگان بزرگی بود.

زندانی در سلولی که خودش به تنهایی شکنجه گاه بود

بعد ما را وارد سلول الریاضة کردند که وجه تسمیه اش را متوجه نشدیم اما خودش به تنهایی شنکجه گاه بود. زیرا یک اتاق کمتر از 12 متری بود که دیوارش سیاه و زمینش سیاه بود. یک در آهنی مانند در گاو صندوق داشت که وسط در، یک منفذ بسیار کوچک بود. داخل اتاق چراغ نداشت و تنها در کل راهرو، یک چراغ وجود داشت برای همه اتاقها!

در این اتاق که کمتر از 12 متر بود، 40 نفر را جا داده بودند و هیچکس نمیتوانست تکان بخورد و تا 48 ساعت هیچ خبری از آب و خوراک نبود و حتی اجازه قضاء حاجت نمی دادند. اینها را باید گفت تا مردم بدانند که وقتی بعثی ها با ما که فقط در پیاده روی اربعین شرکت کرده بودیم، اینطور برخورد می کردند، با مجاهدان چگونه برخورد می کردند. اتفاقا در همان سلول، اسم پنج نفر از افراد حزب الدعوة مانند شیخ عارف البصری، عزالدین القبانچی و سید التبریزی را دیدم که اسم خود را بر روی دیوار حک کرده بودند. اینها افرادی بودند که از سوی بعثی ها اعدام شده بودند.

2 شب کامل در آن اتاق ماندیم و هیچکس برای دستشویی اجازه نداشت که بیرون برود و شرایط بسیار سختی بود. خیلی ها همان موقع، به بیماری های کلیوی و سایر بیماری ها مبتلا شدند که همچنان گریبانگیر آنهاست.

بعد از دو شب آمدند به ما خوراک دادند. اما غذایی که دادند، طوری بود که همه اسهال گرفتند و شرایط بسیار سختی در آن سلول حاکم شد.

جنگ روانی، بازجویی و شلاق

سپس تحقیقات و بازجویی شروع شد. خوب، اکثر ما جوان بودیم و تجربه زندان و شکنجه نداشتیم. چشمهای ما را بستند و قبل از آنکه وارد اتاق بازجویی شویم، صدای کتک خوردن یک نفر را شنیدیم که با صدای بلند از بقیه کمک می خواست و بعد از چند ثانیه گفت: "اعتراف می کنم، مرا نزنید اعتراف می کنم." البته بعدها فهمیدیم که آن صدا، صدای ضبط شده بوده و میخواستند جنگ روانی به راه بیندازند تا جوانها، اعتماد و روحیه خود را از دست بدهند و به راحتی اعتراف کنند.

وقتی وارد اتاق بازجویی شدم، بازجو از من پرسید برای چه آمده بودی؟ که من جواب دادم: آمدم زیارت امام حسین. سپس دو دست مرا به یک چوب بستند و شروع به شلاق زدن کرد. اولین شلاق را که خوردم، احساس کردم نفسم بند آمد. همان لحظه به حضرت زهرا توسل کردم تا قدرت پیدا کنم و اعتراف نکنم. زیرا آنها از طریق از این بازجویی ها می خواستند به سرشاخه ها و افرادی که این پیاده روی را مدیریت کرده بودند، برسند. از شلاق سوم به بعد را احساس نکردم و بیهوش شدم. چشمهایم را که باز کردم، بازجو، چند سیلی محکم به صورتم زد و سپس به من دستمال داد؛ اولش فکر کردم باید با آن، بینی ام را پاک کنم اما بعد متوجه شدم که از گوشهایم خون می آید. بعد از بازجویی ما را به سلول دیگری بردند که مقداری بزرگتر از قبلی بود اما باز هم برای رفتن به دستشویی، سختگیری می کردند و هر بار که جوانان بیرون می رفتند، به بهانه های مختلف کتک می زدند. اتفاقا ماموران زندان هم جوان های ظاهرا شیک پوشی بودند و بعدا فهمیدم که اینها، افرادی هستند که در شیرخوارگاه ها بزرگ شده اند و بعثی ها اینها را جذب کرده بودند.

اینها شکنجه نبود، شوخی بود!!

مجموعا 13 روز حبس بودم. که روز آخر یک لیست از اسامی آوردند و خواندند که اسم من هم در آن بود و ما را آزاد کردند. قبل از آزادی، یکی از ماموران بعثی گفت که شما فکر نکنید اینجا شکنجه شدید. ما شما را شکنجه نکردیم و این کارها، بیشتر یک شوخی بود! شکنجه ما مانند آن است که یک آهن، ذوب می شود!

هیچ صدایی از انتفاضه در رسانه های ایران بلند نشد

در آن دوران، روابط سیاسی بین عراق و رژیم پهلوی خوب بود و اصلا این اتفاقِ مهم در رسانه های ایران منعکس نشد اما اتفاقی که بعد از انتفاضه صفر، روی داد این بود که جوانان جرات پیدا کردند که در برابر رژیم بعث بایستند. به خصوص که جلوه ضد دینی بعثی ها بیش از پیش برای مردم روشن شده بود.

آثار سیاسی و اجتماعی انتفاضه عراق

در این ماجرا، 8 نفر اعدام و 15 نفر به حبس ابد محکوم شدند که منجر به تنفر عمومی نسبت به بعثی ها شد. حزب الدعوة و مجاهدان عراقی هم، وارد میدان شدند و بسیاری از جوانان، جذب حزب الدعوة شدند و گروه گروه، جوانانی که مخالف بعثی ها بودند شکل گرفت؛ حتی افرادی که ارتباطی با حزب الدعوة نداشتند، در خصوص فعالیت های ضدبعثی فعال شدند.

در آن زمان، به دلیل خفقان موجود، هیچ صدایی از انتفاضه مردم در سطح رسانه ها بلند نشد اما به نظرم، همچنان رسانه ها، حق این مطلب را ادا نکردند و جا دارد که هر سال، به این انتفاضه بپردازند و ابعاد و زوایای مختلفش را بررسی کنند.

این انتفاضه، دو سال قبل از انقلاب اسلامی ایران بود و یکی از نتایج انتفاضه اربعین این بود که چشم همه مردم نجف، کربلا و سایر شهرهای شیعه نشین عراق به انقلاب ایران بود.

منبع: خبرگزاری حوزه

 


ادامه مطلب

[ شنبه 21 آذر 1394  ] [ 2:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روایت حماسه تپه مجاهد در کمین آخر


نویسنده به خوبی توانسته طوری جزئیات واقعه 24 ساعته درگیری عراقی ها با رزمندگان را به تصویر بکشد که خواننده خود را در دل ماجرا تصور می کند و از طرفی ذکر این همه جرئیات خسته کننده نیست.
روایت حماسه تپه مجاهد در کمین آخر

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، کمین آخر یازدهمین اثر از مجموعه کتابهای روایت نزدیک است که به همت انتشارات روایت فتح منتشر می شود. روایت نزدیک سعی دارد تا مخاطب را با نثری ساده و روان با وقایع دوران جنگ آشنا کند.

کمین آخر داستان ایستادگی 24 ساعته گروهی اندک از رزمندگان به فرماندهی شهید مهدی فریدی که به همراه عده ای از همرزمانش در تپه مجاهد در جبهه غرب به شهادت رسیدند. داستان از زبان مهدی روحانی دوست صمیمی شهید فریدی به صورت اول شخص روایت می شود.

داستان از زمان پیشروی دشمن به سمت قصر شیرین و ایستادگی شهید فریدی و روحانی و نیروهای اندکشان با حداقل مهمات شروع می شود و با شهادت مهدی فریدی و آمدن نیروهای کمکی به پایان می رسد.

حجم کم و نثر روان کتاب از ویژگی های خوب اثر است که مخاطب بی حوصله و گریزان از مطالعه را خسته نمی کند. نویسنده به خوبی توانسته طوری جزئیات واقعه 24 ساعته درگیری عراقی ها با رزمندگان را به تصویر بکشد که خواننده خود را در دل ماجرا تصور می کند و از طرفی ذکر این همه جرئیات خسته کننده نیست.

قاسم وردیانی نویسنده آثاری چون متخصص، گندم زار و به مرگ می خندد در مقدمه آخرین اثرش کمین آخر می نویسد: آن چه در این کتاب خواهد آمد، روایت حماسه بزرگی است که در جاده قصرشیرینسر پل ذهاب و بعد از عملیات بازی دراز به وقوع پیوسته. این کتاب روایت چند مرد تنهاست که در شرایطی وحشتناک تا آخرین نفس جنگیدند، سینه را در مقابل گلوله‌های دشمن و تن را در برابر تانک‌ها سپر کردند تا سر پل ذهاب را از خطر سقوط حتمی نجات دهند.

با اینکه مطوئن بودم شهید شده و جوابم را نخواهد داد، اما نمی دانم چرا بی اختیار صدایش کردم. نزدیکتر رفتم. دست زدم به صورتش. سرد سرد بود. یک دفعه تمام خاطراتی را که در ذهن داشتیم، در ذهنم زنده شد. لبهایم را روی صورت سرد رنگ پریده اش گذاشتم. بوسیدمش. سرمای عجیبی توی تنم پیچید. احساس خیلی بدی داشتم. هیچ کاری از دستم بر نمی آمد. فریدی رفته بود و من با تعدای کمی از بچه ها باید جلوی دشمن را می گرفتیم. زمان داشت از دست می رفت....

کتاب کمین آخر در 62 صفحه به انضمام 13 عکس سیاه و سفید از شهید مهدی فریدی و مهدی روحانی و همرزمانشان توسط انتشارات روایت فتح با قیمت 5000 تومان و در 1100 نسخه منتشر شده است.

 


ادامه مطلب

[ شنبه 21 آذر 1394  ] [ 2:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

پیکر شهید سردار ولی نوری پس از 30 سال شناسایی شد


رئیس کنگره سرداران و 15 هزار شهید استان فارس گفت: پیکر مطهر شهید ولی نوری از سرداران و فرماندهان بزرگ استان فارس در دفاع مقدس که بعنوان شهید گمنام در شیراز به خاک سپرده شده بود، شناسایی گردید.
پیکر شهید سردار ولی نوری پس از 30 سال شناسایی شد

به گزارش دفاع پرس از شیراز، سردار مجتبی مینایی فرد با اشاره به اینکه در فارس 800 مفقود داریم که این ها  جدای از 268 شهید گمنامی هستند که در 72 نقطه استان به خاک سپرده شده اند، گفت: با استفاده از روش دی اِن اِی پنج شهیدی که بصورت گمنام در استان فارس به خاک سپرده شده بودند، شناسایی شده اند.

رئیس سازمان حفظ و نشر ارزش‌های دفاع مقدس بسیج و سپاه فجر فارس گفت: سردار شهید ولی نوری از سرداران و فرماندهان بزرگ استان فارس در دفاع مقدس نیز در میان این شهدای شناسایی شده قرار دارد، پیکر مطهر ایشان در شهر شیراز بعنوان شهید گمنام به خاک سپرده شده بوده است.

سردار مینایی با اشاره به اینکه نام شهید ولی نوری برای بسیاری از همرزمانش بخصوص رزمندگان گردان امام مهدی (عج)، امام حسین (ع) و سایر رزمندگان لشکر 19 یادآور شجاعت، شهامت و ایثار است، اظهار کرد: این شهید بزرگوار در لحظات آخر زندگی اش با شهامتی که از خود نشان داد تمام گردانش را که در میدان مین گیر کرده بودند رهانید و حتی نگذاشت یک مجروح در میدان مین بماند و اسیر دشمن شود، اما خود ایشان هدف تیر دشمن قرار گرفت و پیکر مطهرش سال ها در میدان مین پنهان مانده بود.

رئیس کنگره سرداران و 15 هزار شهید استان فارس با اشاره به تاکید رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) بر پیگیری مسائل دفاع مقدس و جلوگیری از فراموشی و تحریف موضوعات دفاع مقدس، گفت: رسیدگی به وضعیت شهدا، مفقودین، بازماندگان ایشان و بخصوص موضوع تفحص مفقودین همواره مورد توجه و تاکید ایشان بوده است، از همین رو ستاد تفحص مفقودین در ستاد کل نیروهای مسلح تشکیل شده است.

وی با اشاره به تشخیص هویت تعداد زیادی از شهدا با بهره گیری از آزمایش دی اِن اِی ادامه داد: تکنولوژی تشخیص هویت با دی اِن اِی در اختیار چند کشور محدود می باشد که ایران نیز یکی از کشورهای دارای این تکنولوژی است، در استان فارس از بستگان بیش از 90 درصد مفقودین، نمونه های دی اِن اِی جمع آوری شده است.

سردار مینایی تاکید نمود: از اصحاب رسانه، اقشار مختلف مردم و رزمندگان دفاع مقدس خواهشمندیم مشخصات شهدای شناسایی شده شده را تنها از مجموعه ستاد تفحص مفقودین دفاع مقدس پیگیری نمایند، همچنین مشخصات چهار شهید شناسایی شده دیگر بزودی از طریق ستاد تفحص اعلام خواهد گردید.

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 2:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«حاج منصور ارضی» از شهید غلامعلی رجبی می‌گوید


نخستین قسمت مستند «کبوتر حرم» روایتی از زندگی و فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی شهید غلامعلی رجبی از شبکه افق پخش می‌شود.
«حاج منصور ارضی» از شهید غلامعلی رجبی می‌گوید

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس مستند «کبوتر حرم» که در دو قسمت توسط سیداحمد معصومی‌نژاد کارگردانی شده به زندگی این شهید والامقام می‌پردازد؛ در این مستند بخش‌هایی از زندگی شهید به صورت نمایشی بازسازی شده و همچنین با برخی وعاظ و مداحان مشهور تهران نیز گفت‌و‌گوهایی صورت گرفته است.

سعید حدادیان، حاج منصور ارضی، حجةالاسلام والمسلمین پناهیان، حائری‌زاده، محسن طاهری، شیخ حسین انصاریان و خانواده شهید رجبی از جمله افرادی هستند که در «کبوتر حرم» با آن‌ها گفت‌و‌گو شده است.

نخستین قسمت مستند «کبوتر حرم» چهارشنبه 18 آذر ساعت 21 و تکرار آن در ساعت‌های 9:30 و 14:30 روز بعد از شبکه «افق» پخش می‌شود. پخش سروده‌هایی از شهید با صدای خود او از دیگر بخش‌های این مستند است.

شهید غلامعلی رجبی (جندقی) از جمله ستارگان درخشانی است که در سپهر شهادت و فداکاری ملت ایران می‌درخشد، او در تهران به دنیا آمد، آن هم در سال 1333 بنابراین دوران نوجوانی او مصادف بود با روزهای شکل‌گیری نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)؛ پدرش حاج حسن، از اساتید برجسته اخلاق و عرفان بود و نسبت به تربیت فرزندانش بسیار کوشا به همین دلیل غلامعلی به تدریج به معارف ناب اسلامی و در محیط خانوادگی آشنا شد و تحت تعالیم و تربیت پدرش، به مداحی برای اهل بیت (ع) روی آورد.

از جمله اشعار معروف شهید رجبی می‌توان به بیت «قربون کبوترای حرمت/ قربون این همه لطف و کرمت» اشاره کرد.

 

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 2:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آغاز ثبت نام خادمین شهدا ویژه راهیان نور سال 95


کمیته مرکزی خادمین با انتشار اطلاعیه ای از آغاز ثبت نام خادمین شهدا ویژه راهیان نور سال 95 خبر داد.
آغاز ثبت نام خادمین شهدا ویژه راهیان نور سال 95

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، فراخوان جذب خادمین شهدا ویژه نوروز 95 اعلام شد. کمیته ملی خادمین طی اطلاعیه آورده است: به حول و قوه الهی در راستای ایجاد فضای فرهنگی تربیتی در میان اقشار مختلف جامعه اسلامی و ایجاد بستر حضور خادمین افتخاری در مناطق عملیاتی کشور و به منظور خدمت به زائرین کوی شهیدان، شبکه خادمین راهیان نور کشور اقدام به جذب و بکارگیری نسل جوان و متعهد در برنامه های فرهنگی راهیان نور می نماید..

داوطلبین گرامی می توانند با مراجعه به سامانه مرکزی ثبت نام خادمین (khademin.koolebar.ir) نسبت به تکمیل فرم ثبت نام اقدام نموده و پس گذراندن مراحل گزینش و دوره های آموزشی به کسوت خادمی شهدا نائل شوند.

برنامه های خادمین شهدا در دو عنوان تعریف شده اند.

1. طرحهای ملی شامل کلیه برنامه هایی که از طرف کمیته مرکزی خادمین شهدا ابلاغ می شود. برنامه هایی از قبیل اعزام خادمین شهدا به راهیان نور جنوب و یا اعزام خادمین به راهیان نور غرب و شمال غرب و ... که به صورت متمرکز، تبلیغات و اطلاع رسانی می شود که مسئولیت و متولی اجرای آنها کمیته مرکزی خادمین شهدا به کمک و همیاری کمیته های خادمین در استانها می باشد.

2. طرحهای استانی نیز توسط کمیته های استانی تعریف و اجرا می گردد. طرحهایی از قبیل اعزام خادمین شهدا به اردوگاههای استانی در طول سال، اعزام خادمین شهدا به اردوهای جهادی راهیان نور، برگزاری یادواره ها و مجالس شهدا، مراسمات تشییع شهدا، غبارروبی مزار شهدا، تجمعات و مجالس هیئات مذهبی وهر گونه فعالیت فرهنگی که امکان حضور و به کارگیری خادمین شهدا در ان هست، در ذیل طرحهای استانی تعریف شده است.

شرایط ثبت نام و پذیرش نهائی خادمین شهدا به شرح ذیل می باشد:

- احراز شرایط لازم اخلاقی- اجتماعی و سیاسی

- عدم فعالیت در گروههای معاند سیاسی

- داشتن حداقل 18 سال برای خادمین عمومی و حداقل 16 سال برای خادمین دانش آموزی

-  همراه داشتن رضایتنامه برای خادمین خواهر و خادمین زیر 18 سال

-  دو نفر معرف روحانی یا پاسدار (فرم مربوطه را پس از ثبت نام، از پروفایل خود دریافت و بعد از تکمیل به دفاتر کمیته های استانی تحویل نمائید.)

-  تاییدیه صحت سلامت روحی و جسمی از مراجع ذیربط (فرم مربوطه را پس از ثبت نام، از پروفایل خود دریافت و بعد از تکمیل به دفاتر کمیته های استانی تحویل نمائید.)

- انجام مرحله مصاحبه و گزینش (داوطلبینی که قبلا پذیرش شده اند، نیاز به مصاحبه مجدد ندارند.)

در همین راستا نکاتی مهم را جهت اطلاع همه داوطلبین گرامی عرض می نمائیم:

1- ثبت نام از بین داوطلبین خادمی شهدا در طول سال دو بار و آن هم فقط از طریق سایت رسمی سازمان اردوئی راهیان نور و گردشگری سپاه انجام می گیرد. تاریخ ثبت نام داوطلبین خادمی شهدا از تاریخ 22/09/95 لغایت تاریخ 03/10/95 خواهد بود.

2- با توجه به شرایط و ظرفیت های محدود در طرحهای ملی، خادمین خواهر جذب شده در طرحهای استانی به کارگیری خواهند شد و از پذیرش و به کارگیری ایشان در طرحهای ملی معذور هستیم.

3- داوطلبین گرامی بایستی تمامی اطلاعات خواسته شده در فرم ثبت نام را به طور کامل و صحیح تکمیل نمایند.لازم به ذکر می باشد که فرمهای ناقص، در مراحل گزینش ابطال خواهند شد.

4-  در انتهای نام نویسی، نام کاربری و رمز ورود (گذرواژه) به ایمیل شما ارسال می شود. در حفظ و نگهداری آن کوشا باشید. (نام کاربری داوطلبین، کد ملی هر فرد می باشد.)

5- تمامی داوطلبین بعد از نام نویسی ، جهت گزینش و مصاحبه و تکمیل پرونده توسط کمیته های استانی فراخوان می شوند. (کمیته خادمین استانها به دلیل جلوگیری از ازدحام به صورت زمان بندی شده، اقدام به فراخوان و گزینش و مصاحبه خادمین گرامی خواهند نمود لذا از تماس و یا مراجعه غیر ضروری خودداری فرمائید.)

6- در مرحله گزینش و مصاحبه، اطلاعات مندرج در پرونده ها و ... بررسی می شود. لذا در صورت نقصان پرونده ( اعم از عدم درج عکس، پرننمودن گزینه ها وجدولهای مندرج در سایت و یا درج اطلاعات ناقص و غلط ) پرونده خادمی ابطال می شود. لذا داوطلبین گرامی باید توجه داشته باشند، در صورت درج اطلاعات ناقص و .. تا زمان گزینش آن را کامل نمایند.

7- نتیجه گزینش و مصاحبه در پروفایل داوطلبین درج می شود و داوطلبینی که پیام پذیرش نهایی را از کمیته مرکزی خادمین دریافت می کنند، به کسوت خادم افتخاری شهدا نائل آمده و جهت انجام ماموریتها و برنامه های مختلف خادمی شهدا فراخوان می شوند. (در طول سال و به تناسب طرحهای ملی و استانی، از خادمین داوطلب جهت شرکت در برنامه های مختلف خادمی و یا اعزام به مناطق عملیاتی استفاده خواهد شد.)

8- کلیه برنامه های خادمین در پروفایل خادمین قابل دسترسی خواهد بود و اعزام فقط در صورت گذراندن تمامی مراحل گزینشی امکان پذیر می باشد. لازم به ذکر می باشد که قبولی نهایی در گزینش نیز به منزله اعزام نخواهد بود.

9- جهت کسب اطلاعات بیشتر با دفاتر کمیته های استانی خود تماس بگیرید. (شماره های تماس در صفحه اصلی سایت موجود می باشد)

10- هرگونه انتقاد و یا پیشنهاد و یا طرحهای خود را می توانید به روشهای ذیل به سمع و نظر مسئولین برسانید:

- ارسال پیام در بخش ارتباط با مسئولین کمیته مرکزی خادمین در سایت خادمین شهدا

- سامانه پیامکی کمیته مرکزی خادمین: 200001404

11- آدرس شبکه های اجتماعی کمیته مرکزی خادمین:
- کانال ارتباطی کمیته مرکزی خادمین در تلگرام (https://telegram.me/khademinkoolebar)
- صفحه رسمی کمیته مرکزی در اینستاگرام (khademin.koolebar)

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 18 آذر 1394  ] [ 2:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

از عکس محرمانه هواپیماربایی در ایران تا فیلم زندگی احمد متوسلیان


ماهنامه همشهری‌پایداری در آذر94،‌ با آثار و گفتاری از محمدعلی رحمانی، حسین شیخ‌الاسلام، سعید علامیان، محمدعلی آقا میرزایی، حمیدرضا شکارسری، حمید محمدی محمدی، علی فریدونی، محمدعلی محمدی منتشر شد.
از عکس محرمانه هواپیماربایی در ایران تا فیلم زندگی احمد متوسلیان

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، شماره‌ی 148ماهنامه همشهری‌پایداری با انتشار پرونده‌‌ای ویژه درباره نقش کشورهای مختلف عربی در جنگ 8 ساله علیه ایران، گفتگو با حسین شیخ الاسلام سفیر اسبق ایران در سوریه، بررسی فیلم سینمایی«ایستاده در غبار» روایت زندگی حاج احمد متوسلیان، گزارشی از گران‌ترین و محرمانه‌ترین عکس خبری در ایران،‌ بررسی نقش نیروی هوایی در عملیات مروارید در سالهای دفاع مقدس، به انتشار رسید.

تیتر پرونده‌ ویژه‌ این شماره هشمهری پایداری «یک ایران و این همه دشمن»،‌ پرونده ای است درخصوص نقش کشورهای مختلف عربی در جنگ رژیم بعث عراق علیه ایران که در آن گزارشی از حمایت های همه جانبه کشورهای عربی حامی صدام در جنگ علیه ایران، گفتگو با حسین شیخ‌الاسلام، سفیر اسبق ایران در سوریه و مقاله‌ای در خصوص حامیان ایران در جنگ 8 ساله منتشر شده است.

در پرونده دیده‌بان، ضمن انتشار سخنان علی فریدونی، عکاس گران‌ترین و محرمانه ترین عکس خبری ایران در خصوص هواپیماربایی در سال 62،‌ پرونده ای خاص برای بررسی فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» با گفتگو با مهدی زمین‌پرداز بازیگر نقش شهید باقری در فیلم «آخرین روزهای زمستان»‌ و بازیگردان فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» و هادی حجازی‌فر بازیگر نقش حاج احمد متوسلیان به همراه گزارشی از پشت صحنه این فیلم سینمایی درج شده است. بررسی سریال در حال پخش «آسمان من» نیز بخش دیگری از پرونده دیده بان در شماره 148 همشهری پایداری است.

در بخش «خوان هشتم»‌، تیتر «مروارید عملیات‌ها» عنوانی است که برای گزارش عملیات مروارید انتخاب شده است. ناگفته‌هایی از اعزام یکصدهزارنفری محمد رسول الله در گفتگو با حجت الاسلام محمدعلی رحمانی از همراهان امام در نجف و فرمانده اسبق بسیج مستضعفین، اینفوگرافی بازخوانی عملیات طریق القدس، «بر بال ققنوس» سلسله یادداشت های بررسی  شعر دفاع مقدس، گزارشی از مدیریت جهادی طراحی و ساخت پل خیبری در دوران دفاع مقدس و «دست‌هایی برای دست‌گیری» روایت هایی از روحیه شهدا در کمک به مردم از دیگر مطالب بخش «خوان هشتم»‌ هستند.

ماهنامه همشهری‌پایداری در آذر94،‌ با آثار و گفتاری از محمدعلی رحمانی، حسین شیخ‌الاسلام، سعید علامیان، محمدعلی آقا میرزایی، حمیدرضا شکارسری، حمید محمدی محمدی، علی فریدونی، محمدعلی محمدی در 84 صفحه و با قیمت 2000 تومان منتشر و در کیوسک‌های مطبوعاتی عرضه گردیده است.

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 16 آذر 1394  ] [ 4:08 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

دانشجویان شهید به چه می اندیشیدند؟


شهید رحیم نیکوکار دانشجوی رشته اقتصاد بازرگانی در بخشی از وصیت نامه اش می نویسد: مرگ و ذلت باد بر خائنین و کسانی که با اسم اسلام در ارگان های مملکتی نفوذ کرده اند و در صدد کارشکنی و ضربه زدن به انقلاب اسلامی و حزب الله هستند و از خون شهدای عزیزمان چون نردبانی برای ترقی و کسب مقام استفاده می کنند.
دانشجویان شهید به چه می اندیشیدند؟

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، چه می شود که کسی شهید می شود؟ سوالی که شاید بارها از خودمان پرسیده ایم ولی کمتر جوابی برای آن یافته ایم. شهید همان شاهد بر حق است. کسی که فراتر از زمان می بیند و می شنود. با نگاهی عالمانه به دنبال حق می رود و جان خود را در این راه با خدای خویش معامله می کند. دور از نظر نیست که با چنین تفکر و نگاه عمیقی شهادت را نقطه اوج تعالی یک انسان بداند و آن را با جان و دل خریدار باشد.

16 آذر روز دانشجو به یاد سه شهید دانشجو، احمد قندچی، مهدی شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا نام گذاری شد. خون های ریخته شده در روز 16 آذرماه سرآغاز فریاد عدالتخواهانه دانشجویان سرزمین اسلامی شد. در سال های بعد و در دوره های مختلف دانشجویان دیگری با تفکری برخواسته از بیداری سرفصل های جدیدی از تاریخ را رقم زدند. با نگاهی به وصیت نامه ی چندتن از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی می توان به این سوال پاسخ داد که دانشجویان شهید به چه می اندیشیدند. در زیر بخشی از وصیت نامه این شهدا را می خوانیم.

 

شهید مجتبی احمدیان، دانشجوی رسته مددکاری اجتماعی

"کمی به زمانی که در آن زندگی می کنیم بیندیشیم. نگذاریم از چپ و راست بر اسلام بتازند و ندای بشر دوستی سر دهند. نگذاریم نعمتی را که خداوند در اختیارمان گذاشته به راحتی از دست برود و از نعمت جمهوری اسلامی و امام می بایست به خوبی استفاده کنیم."

 

شهید مجتبی آدینه وند، طلبه و دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی

"اگر می خواهید بدانیم حقیقت کدامست و نهایت لذتش چیست باید از مدخلی عبور کنیم که خوبترین خوبان عالم امکان از آن عبور کردند و اینک جاذبه ی این حقیقت همه ی طالبان را به طرف حماسه خود می خواند، همیشه مدخل شهادت باز نیست که با بهترین مرگ به دیدار رفت، چه بسا دفتر شهادت بسته شود و منتظران کوی دوست در غم چنین مرگ شریفی به نظاره بایستند."

 

محمد ابراهیم همت، دانشجوی رشته علوم تربیتی

"من در پوست خود نمی گنجم. گمشده ای دارم و خویشتن را قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به درآیم، سیمای خاردار مانعند، من در دنیای ظاهر فریب مادیان و همه آنچه که از خدا بازم می دارد متنفرم. خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کار کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است. اکنون می روم با دنیایی انتظار و وصال و رسیدن به معشوق."

 

شهید رحیم نیکوکار دانشجوی رشته اقتصاد بازرگانی

"مرگ و ذلت باد بر خائنین و کسانی که با اسم اسلام در ارگان های مملکتی نفوذ کرده اند و در صدد کارشکنی و ضربه زدن به انقلاب اسلامی و حزب الله هستند و از خون شهدای عزیزمان چون نردبانی برای ترقی و کسب مقام استفاده می کنند. ننگتان باد ای خیانتکاران!"

 

محمد ملاطایفه دانشجوی رشته حسابداری

"مادرم به رهبران مذهبی زمانی شک کن که دیگر هیچ حمله ای به آن ها صورت نمی گیرد. موقعی شک کن که دیگر آنها مورد تهاجم واقع نمی شوند. آنجا یک مسئله ای باید باشد. آنجا یک موضوعی باید باشد. مادر، بزرگترین توصیه من به شما آن است که از خمینی(ره) دفاع کنید که سنگر اسلام و قرآن است و از روحانیت مبارز دفاع کنید که سنگر امام، اسلام و قرآن است."

 

شهید محمد ورامینی دانشجوی رسته خدمات اجتماعی

"من بوی دست آن پیرمرد یا پیرزنی که نان تهیه کرده و برای ما به جبهه فرستاده به مشامم رسیده است. من چهره آفتاب سوخته ای آن مرد روستایی و یا آن جوان روستایی که فقط به ندای حسین گونه امام لبیک گفته است را دیده ام. من عشق به شهادت جوانان پاک حزب الله را در این جا دیده ام و خیلی چیزهای دیگر که هرکدام گویای حضور مردم در تمام صحنه های حق علیه باطل می باشد."

 

شهید غلامرضا گلعذاری دانشجوی رشته اقتصاد

"امروز چشم تمامی مستضعفان جهان و محرومان به انقلاب اسلامی ما دوخته شده است. کمترین کوتاهی ما در قبال این مسئولیت عظیم قدم برداشتم بر خلاق خط انقلاب و امام و رهبری است و همه ما باید فردای قیامت در حضور شهدایی که مظلومانه شهید شدند جوابگوی این مسئولیت عظیم باشیم."

 

شهید غلامرضا سلطانی نماینده ولی فقیه در دانشگاه علامه طباطبایی(ره)

"ای ملت عزیز و عظیم اسلامی ایران باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خدای نکرده به انقلاب اسلامی ما ضرر بزند فقط هوا پرستی ها و خودخواهی ها خواهد بود. بکوشید همه تابع حق باشید و از تفرقه دوری کنید. به همه جوانان و دانشجویان و دانش آموزان می گویم که اگر بخوایهم استقلال و آزادی خود را حفظ کنیم بکوشید در رابطه با تزکیه و تعلیم به سر حد کمال برسید و جامعه اسلامی احتیاج به جوانان متدین و دانشمند دارد."

 

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 16 آذر 1394  ] [ 2:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 100 ] [ 101 ] [ 102 ] [ 103 ] [ 104 ] [ 105 ] [ 106 ] [ 107 ] [ 108 ] [ 109 ] [ > ]