عنایت حضرت زهرا(س) بهترین پشتیبان ما بود
خاطرات جنگ تمامی ندارند. 2 هزار روز جنگ در پهنهای به طول هزارو 400 کیلومتر مرز مشترک با عراق و وجود چند صد هزار رزمنده در میادین نبرد، چیزی نیست که به این زودیها خاطرات و داشتههایش تمام شود.
|
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، از این رو هرچه از خاطرات دفاع مقدس میشنویم و مینویسیم، قطرهای از هزاران است و سعی میکنیم از این به بعد بیشتر روی یک محور از خاطرات رزمندگان توجه کنیم و آن را بازتاب دهیم. این بار به سراغ علیمردان روستا از فرماندهان گردان غواص لشکر 19 فجر رفتیم که خاطره خوبی از امداد الهی در عملیات والفجر8 دارد. عملیاتی که با رمز یا فاطمه زهرا(س) انجام شد و بیشترین توسلها نیز به بیبی دو عالم حضرت زهرا(س) شده بود. واگویههای روستا را پیش رو دارید.
غواصان مظلوم
بچههای غواص خیلی مظلوم بودند. کمتر در موردشان نوشته میشود. شب عملیات والفجر8 از قسمت قصردشت آبادان وارد آب شدیم. باید به نهر عقاب میرسیدیم و عملیات را رأس ساعت 10 شب شروع میکردیم. اگر نمیتوانستیم خط را بشکنیم، بچهها بعد از ما با آتش مستقیم دشمن وارد عمل میشدند و لطمات زیادی میخوردند. جمع کردن بچهها خیلی سخت بود. آنها باید با تجهیزات و سلاحهای سنگین در آب شنا میکردند و موانع آبی را از سر راه برمیداشتند. تحمل سنگینی آرپیجی، کلاشینکف، نارنجک و سرنیزه مرد میخواست. برای اینکه ارتباط ما با ستاد فرماندهی قطع نشود، به بیسیم نیاز داشتیم. بیسیمهای ما پیشرفته نبودند و در آب از کار میافتادند. بچهها چند تایی بیسیم از شهربانی گرفته بودند و بدنه آن را در تیوپ موتورسیکلت پرس کرده بودند تا زیر آب دوام بیاورند. اما این نگرانی وجود داشت که شارژ بیسیمها تمام شود. میخواهم بگویم با کمترین امکانات قرار بود کار بزرگی چون عبور از اروند را انجام دهیم.
توسل به حضرت زهرا
ساعت هفت غروب رفتیم توی آب. سه ساعتی شنا کرده بودیم که وسط راه متوجه شدیم 800 متر را اشتباه آمدهایم. حالا باید برخلاف جهت آب این 800 متر را برمیگشتیم. عملیات رأس ساعت 10 شب شروع میشد. اگر سر ساعت نمیرسیدیم، بچههای خودی از پشت با آتش مستقیم عمل میکردند و امکانش هم بود که زیر آتش مستقیم نیروهای خودی قرار بگیریم. لحظات سختی بود و به عنوان مسئول گردان، کاری از دستم برنمیآمد. متوسل شدم به حضرت زهرا(س) و گفتم: «من که همیشه توی جبهه نوکری سادات رو میکنم، یا زهرا اینها بچههای تو هستن، نذار پرپر بشن» زیر چشمی به بچهها هم نگاه کردم. مثل جوجههایی که دور مرغ جمع میشوند، دور من حلقه زده بودند. هیچ کس جز من نمیدانست که اشتباه آمدهایم. بچهها با اشاره میگفتند:«آقا چه کنیم؟ بزنیم به خط؟» بغض گلویم را گرفت. یاد صحرای کربلا و بیکسی امام حسین(ع) افتادم و به حضرت زهرا(س) گفتم: «ما که آمدیم شهید بشیم، پس اجازه بده اول مأموریتمون رو انجام بدیم، بعد فدا شیم.» هنوز راز و نیازم تمام نشده بود که صدای وحشتناکی به گوشم رسید. نخلها به هم میخوردند و نم نم باران صورتهایمان را خیس میکرد. کم کم تگرگ گرفت و باد خلاف جهت آب وزید، ما هم حرکت کردیم. در 15 دقیقه، 800 متر را برگشتیم و رسیدیم به خط. آنجا به آسمان نگاه کردم، صاف صاف بود!
توسل دوباره
ساعت 10 و 15 دقیقه بود که به ساحل دشمن رسیدیم، اما معلوم نبود آتش نیروهای خودی چه زمانی شروع میشود. بنابراین باز به حضرت زهرا(س) متوسل شدم. گفتم: «بچههات رو نجات بده.» به هرحال همه بچهها را از موانع عبور دادم و خود آخرین نفر بودم. در همین لحظه چیزی از درون آب پایم را گرفت. فکر کردم کوسه است، آرام از آب بیرون آمد و گفت: «برادر سلام غواصم گم شدم!» یکی از بچههای لشکر نصر بود که به خواست خدا ما را پیدا کرده بود. خودمان را به کنار سنگرهای دشمن رساندیم. مردد بودیم عملیات را شروع کنیم یا نه، با همین چشمانم میدیدم که چطور سربازان عراقی به هم سیگار تعارف میکنند. بسم الله توی دلم گفتم و با یک تکبیر، دوتا نارنجک انداختم داخل سنگرشان، بچهها خیلی سخت جنگیدند و به شکر خدا خط را شکستیم.
بیسیم از کار افتاد
بعد از شکستن خط مشکل این بود که بیسیممان از کار افتاده بود. دیدم کنار سنگر یک پیت نفت است. تصمیم گرفتم با آتش زدن یک نخل، فانوسی دریایی درست کنم. چهار نفر از بچهها را هم روی سنگرها گذاشتم تا رو به نیروهای خودی تکبیر بگویند. با آتش گرفتن نخل چند نفر از بچهها را دیدم که میگفتند حاجی بیسیم پیدا کردیم. تا خواستم فرکانس ایران را ببندم، شنیدم که فرمانده لشکر از آن سوی بیسیم میگوید:«صدای حاج روستا میآید. بروید سراغش، به طرف آتش» این را شنیدم و بیسیم قطع شد. توسل به حضرت زهرا(س) کار خودش را کرده بود و عنایت ایشان تا آخرین لحظه عملیات ما را همراهی میکرد.
منبع : روزنامه جوان
ادامه مطلب
[ شنبه 25 مهر 1394 ] [ 5:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایررسانههای دفاع پرس، لحظه وداع همیشه لحظه سخت و دشواریست. خصوصاً وداعی که بدانی محبوبت دیگر بازنخواهد گشت.
یکی از زیباترین، حماسیترین و تاثیرگذارترین لحظههای جدایی وقتی است که یک مادر فرزند خویش را راهی میدان جنگ میکند. مادری که تا پیش از آن حاضر نبوده خاری به بدن جگرگوشهاش برود میداند این راهی که پسر را میفرستد برگشتی نخواهد داشت و دیدارشان در این دنیای فانی هرگز میسر نخواهد شد.
اگر چنین زنانی نبودند، مردها چگونه بند پوتین را محکم میبستند و قدم در راه جهاد در راه خدا میگذاشتند؟
آنچه مشاهده خواهید کرد تصویری است از یک مجاهد و سرباز اسلام که از مادر خداحافظی میکند تا به جنگ تروریستهای تکفیری برود. این پسر رفت و شهید شد.
منبع: فارس
[ چهارشنبه 22 مهر 1394 ] [ 1:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 22 مهر 1394 )
• روز جهانی استاندارد
• آغاز عملیات شهید بهشتی علیه دموکراتها در منطقه مهاباد و میاندوآب توسط سپاه، ارتش و عشایر (1361ه.ش)
• شهات سید علی موسوی (1362ه.ش)
• رحلت فقیه جلیل آیت اللَّه "محمدباقر محسنی ملایری" (1374 ش)
• حمله تروریستی صهیونیستهای مسلح به روستای فلسطینی قُبیه (1953م)
[ چهارشنبه 22 مهر 1394 ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، نادر حمیدی یکی دیگر از مدافعان حرم حضرت زینب(س) که از اهالی استان خوزستان و از دوستان سردار شهید مدافع حرم هادی کجباف است طی روزهای گذشته در درگیری با تکفیریهای وهابی در سوریه به شهادت رسید.
با شهادت این مدافع حرم تعداد شهدای مدافع حرم استان خوزستان به 14 نفر رسید.
لازم به ذکر است، پیش از این تصاویر بسیاری از شهید مهدی صابری فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) لشکر فاطمیون در کنار سردار سرلشکر قاسم سلیمانی در رسانهها منتشر شده بود که در کنار این دو مدافع حرم، چهرهی فرد سوم به دلیل مسائل حفاظتی پوشانده شده بود.
فرد سوم شهید نادر حمیدیست که حال برای همیشه تصویر او و شهید صابری در کنار شهید زنده قاسم سلیمانی دیده میشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی آن وقتی که سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر 41 ثارالله بود، خطاب به وی فرمودند: خود شما هم که آقای سلیمانی باشید در نظر ما شهیدید. شما شهید زنده هستید. بله شما هم شهیدید. شما بارها در میدان جنگ به شهادت رسیدید.
انتهای پیام/
[ چهارشنبه 22 مهر 1394 ] [ 1:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 21 مهر 1394 )
• آغاز عملیات آزادسازی محور تکاب – شاهین دژ توسط نیروهای سپاه و ارتش (1359ه.ش)
• رحلت فقیه جلیل و عالم بزرگوار آیتاللَّه "ابوالفضل خوانساری نجفی" (1380 ش)
• تصویب لایحه کاپیتولاسیون توسط مجلس شورای ملی (1343ش)
• درگذشت "ابن خیاط" دانشمند و نحوی بزرگ(320 ق)
• شهادت روحانی آگاه و مبارز انقلابی "شیخ محمد خیابانی" در تبریز(1338 ق)
• مرگ "نیکولا دومالبرانش" عالم علوم الهی و فیلسوف شهیر فرانسوی (1715م)
• تصرف سرزمین تاریخی "بابِل" توسط کوروش هخامنشی (539 سال قبل از میلاد)
[ سه شنبه 21 مهر 1394 ] [ 12:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،سردار حسین همدانی از جمله فرماندهان دوران دفاع مقدس بود که روزهای سختی را در جنگ دید و دوستان زیادی را از دست داد.
[ سه شنبه 21 مهر 1394 ] [ 12:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، علی تجلایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و یک دوره آموزشی نظامی پانزده روزه را زیر نظر سعید گلاب بخش – معروف به «محسن چـریک» – در سعد آباد تهران گذراند. تجلایی که در امر آموزش فنون رزمی مهارت زیادی کسب کرده بود پس از مدتی، در پادگان سیدالشهداء به عنوان مربی آموزشی مشغول به کار شد.
او در آموزش نظامی بسیار جدی و سخت گیر بود و می گفت: "من در عمر خود پانزده روز آموزش دیدهام و فردی به نام محسن چریک به من آموزش داده و گام از گام که برداشتهام، تیری زیر پایم کاشته است. اکنون میخواهم با پانزده روز آموزش، شما را به جنگ ضد انقلاب در کردستان، پاوه و گنبد آماده کنم و اگر در اثر ضعف آموزشی یک قطره از خون شما بریزد، من مسئولم و فردای قیامت باید جوابگو باشم."
پس از مدتی به کردستان رفت و به مبارزه با ضد انقلاب منطقه پرداخت. بعد از آن، مأموریت یافت به اتفاق چند تن راهی افغانستان شود، تا علیه نیروهای متجاوز شوروی، مردم مسلمان آن کشور را یاری کند. او برای ورود به افغانستان که مرزهایش تحت کنترل شدید ارتش سرخ بود، از شناسنامه افغانی استفاده کرد. در پاکستان، تجلایی برای تأسیس مرکز آموزش فرماندهی برای مجاهدین افغانی، حفاظت از نماینده امام در افغانستان، و حمل وجه نقد برای مجاهدین، برنامه دقیقی تهیه کرد. در افغانستان حدود سیصد نفر از مجاهدین افغانی که اغلب سطح علمی بالایی داشتند زیر نظر تجلایی آموزش دیدند. به ابتکار او در چندین نقطه افغانستان راهپیماییهایی علیه آمریکا ترتیب داده شد او اغلب اوقات به مناطق پدافندی مجاهدین می رفت و چگونگی گسترش خط پدافندی، آرایش سلاح و نیرو و حدود ارتش را برای آنها تشریح می کرد.
تجلایی و یارانش چهار ماه تمام به آموزش فرماندهان افغانی پرداختند و به ایران بازگشتند، چرا که جنگ ایران و عراق آغاز شده بود. تجلایی بلافاصله پس از ورود به ایران، راهی جبهههای جنوب شد و در نبردهای دهلاویه شرکت جست و پس از آن در حماسه سوسنگرد، حضور فعالی داشت.
او در سال ۱۳۶۰ با خانم انسیه عبدالعلیزاده ازدواج کرد اما این تحول در زندگی هم نتوانست او را از حضور در جبهه دور سازد. بعد از آن به عنـوان فرمانـده گردان هـای شهیـد آیت الله قاضی طباطبایـی و شهید آیت الله مدنـی (نیروهای اعزامی آذربایجان) به جبهه اعزام شد. ابتدا در جبهه های نبرد پیرانشهر، مسئول عملیات بود.
در سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۲ شرکت کرد و بعد از آن به تهران اعزام گردید تا دوره دافوس را بگذراند. در همین زمان دخترش حنانه به دنیا آمد. با وجود کار بسیار و تحصیل و مباحث فشرده، همه وظایف خانه را خود انجام می داد. در عملیات خیبر نیز شرکت کرد. پس از آن مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) به او واگذار شد. صبحدم روز ۲۹ بهمن ۱۳۶۳ برای شرکت در عملیات بدر عازم جبهه شد. درطی عملیات تیری به قلبش اصابت کرد.
یکی از دوستان شهید لحظه شهادتش را اینگونه نقل میکند: "علی خیلی آرام و آهسته دراز کشید، بی آنکه دردی از جراحت بر رخسارش هویدا باشد. با دست اشاره کرد که آن اشارت را درنیافتیم. تجلایی پیش از حرکت به همه گفته بود «با قمقمههای خالی حرکت کنید چون ما به دیدار کسی میرویم که تشنه لب شهید شده است.» آرام چشمانش را بست و صورتش گلگون شد."
مهدی برادر شهید علی تجلایی در بهمن ۱۳۶۱، در عملیات والفجرمقدماتی به شهادت رسید و جنازه او در منطقه عملیاتی باقی ماند. در سال ۱۳۷۳، پیکرمطهرش شناسایی و به زادگاهش انتقال یافت اما پیکر علی ...
بخشی از وصیتنامه شهید:
برادران پاسدارم! امیدوارم با بزرگواری خودتان این بنده ذلیل خدا را عفو کنید. سفارشی چند از مولایمان علی (ع) برای شما دارم. در همه حال پرهیزگار باشید و خدا را ناظر و حاضر بر اعمال خود بدانید. یاور ستمدیدگان و مستمندان جامعه و یاور تمامی مستضعفان باشید، مبادا یتیمان و فرزندان شهدا را فراموش کنید. سلسله مراتب و اطاعت از مسئولین را با توجه به اصل ولایت رعایت کنید. در هر زمان و هر مکان، با دست و زبان و عمل، امر به معروف و نهی از منکر کنید.
برادران مسئول! که به طور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب، شبانهروزی فعالیت میکنید، به عدالت در کارهایتان و تصمیمگیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. عدالت را فدای مصلحت نکنید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات و نیازهای آنها بکوشید. در قلب خود، مهربانی و لطف به مردم را بیدار کنید و طوری رفتار نکنید که از شما کراهت داشته باشند. برایم الهام شده که این بار اگر خداوند رحمان و رحیم بخواهد، به فیض شهادت نائل خواهم آمد.
انتهای پیام/
[ سه شنبه 21 مهر 1394 ] [ 12:16 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
آدم ها بر دو گونه اند:
[ سه شنبه 21 مهر 1394 ] [ 12:13 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 19 مهر 1394 )
• شروع اعتصاب سیاسی مطبوعات کشور در اعتراض به سانسور (1357 ش)
• محاصره کامل خرمشهر توسط دشمن بعثی در پی اشغال جاده اهواز - آبادان (1359ش)
• عملیات نامنظم فتح 1 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (1365 ش)
• شهادت زوریک مرادیان (1359ش)
• حمله نیروهای دشمن به مقر سپاه پاسداران در بوکان (1358ه.ش)
• انقراض دولت بنی امیه پس از قتل "مروان حِمار" آخرین خلیفه ی اُموی(132 ق)
• وفات "شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی" شاعر و استاد بزرگ ادب فارسی(691 ق)
[ یک شنبه 19 مهر 1394 ] [ 1:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سرویس اجتماعی دفاع پرس_ طیبه کرانی: سنش کم است اما چهره اش حکایت از سختی های فراوانی دارد که به گفته خودش فکر می کرده از دست دادن همسرش بدترین اتفاق ممکن در زندگیش باشد اما نه! بعد از شهادت همسرش قضاوت و نگاه اشتباه اطرافیان سخت ترین لحظات عمرش را رقم زدند.
وداع عاشقانه با مادر+ تصویر
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (22 مهر 94)
ادامه مطلب
او که تصویرش پوشیده بود، آسمانی شد!
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (21 مهر 94)
ادامه مطلب
عکسالعمل شهید همدانی به شهادت بهترین دوستش
ادامه مطلب
ای برادران! عدالت را فدای مصلحت نکنید
ادامه مطلب
پوستر/ آدم ها بر دو گونه اند
آنان که با عقل شان می زیند و دیگرانی که زیستن شان با دل است؛
چه بسیارند آنان و چه قلیل اند اینان ؛
چه سهل است آن گونه زیستن و
چه دشوار است این گونه بودن.
ادامه مطلب
روزشمار دفاع مقدس (19 مهر 94)
ادامه مطلب
ادامه مطلب