دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

به فرزندانتان بیاموزید که راه ما راه امام حسین(ع)‌ است


ای خواهرانم، فرزاندانتان را چنان تربیت کنید که بتوانند راه ما را ادامه دهند به آنها یاد بدهید و بگویید که راه ما راه حق است. راهی که پس از گذشت 1400 سال دوباره زنده و جان گرفت و حال می‌بینید که زنده شدن او چگونه بدن شرق و غرب را به لرزه درآورده است.
به فرزندانتان بیاموزید که راه ما راه امام حسین(ع)‌ است

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید "سید علیرضا جوزی" دانش‌آموز 15 ساله تهرانی‌ بود که در بسیج مسجد شاه‌آبادی فعالیت می‌کرد و در همان مسجد به عضویت گروه مقاومت کمیل درآمد. سید علی‌رضا همیشه در انجام کارهای فرهنگی، نصب اعلامیه و تشییع شهدا پیش قدم بود. دوازده ساله بود که برادر بزرگش به شهادت رسید و او در همان ایام به همراه برادر دیگرش به صف مجاهدان اسلام پیوست و در جبهه‌های غرب حضور یافت.

سحرگاه اول مهرماه سال 1367 "سید علی‌رضا" به همراه 22 رزمنده دیگر در سه راه کوشک واقع در جاده اهواز -خرمشهر در کمین دشمن محاصره شدند. با اصابت گلوله به ماشین آنها، "سید علی‌رضا" به همراه 4 رزمنده دیگر که آنها نیز از سلاله پاک رسول‌الله و فرزندان خلف حضرت زهرا(س) بودند به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. آن روز عید قربان بود... . آنچه در ادامه می‌آید وصیت‌نامه شهید "سید علی‌رضا جوزی" است که حدوداً 3 ماه قبل از شهادتش نگاشته شده است.

** بدانید، هیچ قطره‌ای از خونی که در راه خدا ریخته شود، بهتر نیست

"هنگامی که شیپور جنگ به صدا درمی‌آید مردها از نامردها تشخیص داده می‌شوند. پس ای شیپورچی بنواز! (شهید چمران)" / "ولا تقولو لمن یقتل فی سبیل‌الله امواتا بل احیاء ولکن لاتشعرون"؛ سلام بر مهدی یگانه منجی عالم بشریت و سلام بر رهبر کبیر انقلاب و سلام به تمام رزمندگان اسلام.

ای عزیزان بدانید که هیچ قطره‌ای در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست و من می‌خواهم با نثار این قطره خون به معشوقم برسم. به معشوقی که سال‌هاست در انتظار دیدن اویم. به معشوقی که به انسان هستی داد و آنان را خلق کرد.

** آیا سکوت ما مقابل دشمن بوی انسانیت می‌دهد؟

انسان روزی به دنیای فانی می‌آید و روزی به دنیای آخرت می‌رود و مرگ هم برای همه است، پس چه بهتر که مرگ در راه خداوند در سنگر عشق باشد. در سنگری که هزاران نفر از عزیزان همانند پروانه به دور شمع سوختند و با سوختن آنها هزاران نفر دیگر روشن شدند.

ای برادران آیا می‌توانید ببینید که دشمن به وطن ما و به خانه ما تجاوز کند و جان هزاران نفر از زن و کودک و پیر و جوان را بگیرد و هر غلطی که می‌خواهد بکند و ما آرام بنشینیم؟ آیا واقعاً سکوت ما بوی انسانیت می‌دهد؟ نگذارید با زرق و برق دنیا انس بگیرید و طوری شود که به درجه حیوانیت برسید و شاید از حیوان هم پست‌ و پست‌تر!

** گول چند صباح زندگی را نخورید

گول این دنیا را که چند صبایی بیشتر نیست، نخورید. آیا هیچ فکر کرده‌اید که چرا خداوند انسان را آفرید و چرا یکی را زیبا و یکی را بدقیافه و زشت آفرید و چرا یکی را عاقل و دیگری را نادان، یکی را فقیر و دیگری را سرمایه‌دار آفرید؟ به والله تمام اینها آزمایش از طرف خدا بیش نیست. پس سعی کنید که از این آزمایش‌های الهی سرفراز بیرون آیید.

*خواهرانم، فرزندانتان را چنان تربیت کنید که راه ما را، یعنی راه حق و حسین(ع) را ادامه دهند

و اما شما ای خواهرانم، حجاب برترین زینت برای شماست و سعی کنید که این زینت الهی و خدادادی را حفظ کنید تا پیش حضرت فاطمه‌الزهرا(س) روسفید باشید. غیبت و بدگویی را کنار بگذارید و فرزاندان‌تان را چنان تربیت کنید که بتوانند راه ما را ادامه دهند به آنها یاد بدهید و بگویید که راه ما راه حق و راه حسین شهید (ع) است. راهی که پس از گذشت 1400 سال دوباره زنده و جان گرفت و حال می‌بینید که زنده شدن او چگونه بدن شرق و غرب را به لرزه درآورده و چگونه پوزه آنان را به خاک ذلت و رسوایی کشیده (است).

*مادرم، با یاد تو جان می‌دهم!

و اما مادرم، ای که وقتی نامت را به زبان می‌آورم تمام وجودم به یاد تو می‌افتد، بدان که من در آخرین لحظات زندگی‌ام به یاد تو هستم. بدان که با یاد تو جان می‌دهم. مادرم مبادا در مقابل دشمنان‌مان گریه کنی که گریه کردن تو در مقابل آنان فشردن قلب من است. مادرم همیشه به یاد تو بودم و همیشه خواهم بود.

*معلمان عزیزم مرا حلال کنید

خب عزیزان، دیگر مزاحم اوقات شما نمی‌شوم. مرا حلال کنید. ببخشید، خصوصاً معلمان عزیزم در مدرسه و اما توصیه‌ای که می‌کنم به دوستانم، ای دوستان من، سنگر مدرسه و سنگر جهاد را رها نسازید و تا آخرین قطره خون مبارزه کنید. خب عزیزان، دیگر عرضی ندارم اما اگر احیاناً جنازه‌ای از من باقی ماند آن را در گلزار شهدای امام‌زاده علی‌اکبر دفن کنید.

خدانگهدار والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

سید علی‌رضا جوزی

30 خرداد 1367

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 15 مهر 1394  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حرفه ما به گونه‌ای است که مجروحین را به گونه‌های مختلف در لحظه شهادت دیده‌ایم ولی این بار برای من تجربه دیگری بود. مرتضی چشم به سقف هواپیما دوخته بود. سلام بر حسین کرد و در آسمان الهی به شهادت رسید. باورش برایم سخت بود. برای احیا تلاش کردم ولی او به دیار باقی شتافته بود. نمی‌خواستم دو مجروح دیگر از شهادتش اطلاع یابند. گیره سرم و کیسه خون را نبستم...
 

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 15 مهر 1394  ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

از روزهای اسارت رزمندگان در زندان‌های رژیم بعث عکس‌های معدودی به دست آمده است که مربوط به عکس‌های ارسالی توسط صلیب سرخ به خانواده‌هایشان است اما خبری از دیگر عکس‌هایی که توسط عراقی‌ها و صلیب سرخ ثبت شده، نیست.
 

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 15 مهر 1394  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عبور از دجله با رمز یا زهرا(س)


برگزاری یادواره ملی سرداران و 2400 شهید استان چهارمحال و بختیاری فرصتی دست داد تا نگاهی به گوشه‌هایی از حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان این استان در دفاع مقدس بیندازیم.
عبور از دجله با رمز یا زهرا(س)

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عبور از دجله و استقرار در جاده العماره – بصره، یکی از شاهکارهای بی‌بدیل رزمندگان چهارمحالی است که بی‌شک در تاریخ دفاع مقدس کم‌نظیر است. در این حادثه مهم 3 گردان از رزمندگان کشورمان توانستند از دجله عبور کنند و روی جاده استراتژیک العماره- بصره استقرار یابند. یک گردان (تا دو گردان هم روایت شده) از لشکر 31 عاشورا که به دلیل اهمیت امر، فرماندهی این نیروها را شخص مهدی باکری فرمانده لشکر عاشورا برعهده گرفته بود، یک گردان از تیپ 48 فتح و دیگری گردان یازهرا(س) از تیپ 44 قمربنی‌هاشم(ع) به فرماندهی حاج‌محمد کیانی. متن زیر واگویه‌هایی است که حاج‌محمد در گفت‌وگو با «جوان» از حماسه رزمندگان چهارمحالی روی جاده العماره- بصره بیان می‌کند.
 

از خیبر تا بدر
بنده در عملیات خیبر نیز فرمانده گردان یازهرا(س) بودم. در این عملیات قرار شد تیپ 44 و تیپ امام رضا(ع) از منطقه روطه وارد عمل شوند. لذا دو گردان از بچه‌های امام رضا(ع) و همین طور گردان ما به این منطقه رفتیم و با دشمن درگیر شدیم. برای رسیدن به این منطقه ما 42 کیلومتر در آب پیش رفتیم و جزایر شمالی و جنوبی را به شکل یک نیم‌دایره، دور زدیم. این حرکت واقعاً متهورانه بود به طوری که همان زمان آقای هاشمی گفته بود: «ما یک سری افراد زبده را به عمق دشمن فرستادیم.» هشت روز در روطه ماندیم و از آنجایی که باقی رزمندگان از طلائیه و مجنون وارد عمل شده بودند، دشمن واقعاً گیج شده بود که فشار اصلی رزمندگان از کدام منطقه است. در خیبر نیز گردان یازهرا(س) از جمله نیروهایی بود که به جاده العماره- بصره رسید، اما نتوانستیم در آنجا استقرار یابیم و عملیات با تصرف جزایر مجنون شمالی و جنوبی تثبیت شد.
جای پایی به نام مجنون
بنابر این ما در خیبر نیز تلاش کردیم تا به جاده العماره – بصره برسیم. جناحین این جاده منطقه هور بود و با وجود دو رود دجله و فرات، تصرف این جاده باعث می‌شد ارتباط جنوب و شمال عراق قطع ‌شود. این یک هدف مهم بود که چون در خیبر محقق نشد، ما در بدر نیز تلاش‌مان را کردیم که به آن دست یابیم. البته این را هم بگویم که در بدر به دلیل تصرف جزایر مجنون ما یک جای پا داشتیم و به اصطلاح به هدف اصلی‌مان نزدیک‌تر بودیم.
ما حدوداً از 40، 50 روز قبل عملیات شناسایی را انجام می‌دادیم. فاصله‌مان از خط دشمن 13 کیلومتر بود که تا حدود 12 کیلومتر را با قایق می‌رفتیم اما بعد از آن به دلیل نزدیکی دشمن و اشراف آنها، ‌با کمترین سر و صدا و با بلم به منطقه نزدیک می‌شدیم. دشمن با توجه به تجربه عملیات بدر، تعداد پاسگاه‌ها و نیروهای جیش‌الشعبی‌اش را زیاد کرده بود، اما ما هم راه‌های نفوذ را جست‌وجو می‌کردیم تا اینکه رفته‌رفته عملیات شناسایی کامل شد. مثل عملیات خیبر باز از منطقه روطه وارد عمل شدیم. با این تفاوت که در خیبر از محور سمت چپ روطه وارد شدیم اما در بدر به محور سمت راست آن رفتیم، سه گردان بودیم که به این منطقه مأمور شدیم. گردان یازهرا(س) از تیپ 44 قمر بنی‌هاشم(ع)، یک گردان از تیپ فتح یاسوج و یک گردان از لشکر 31 عاشورا که خود شهید مهدی باکری فرمانده لشکر نیز در این گردان حضور داشت و همان ماجرای معروف شهادتش نیز در همین جا رقم خورد.
جاده العماره زیر گام‌های چهارمحالی‌ها
در مرحله اول ما همان شب عملیات به منطقه روطه رسیدیم، در مرحله دوم از دجله عبور کردیم و تقریباً سه روز بعد در آغازین ساعات بامداد 23 یا 24 اسفند 1363 بود که گردان یازهرا(س) به عنوان اولین نیروهای ایرانی به جاده العماره- بصره رسید. وقتی گردان یازهرا(س) به جاده رسید، ‌دو گردان دیگر با کمی تأخیر به ما رسیدند و در همین یکی دو ساعت دشمن آن قدر آتش بر سر ما ریخت که تقریباً یک‌سوم گردان‌ شهید یا مجروح شدند. حدود 300 نفر بودیم که 35 شهید و 70 الی 80 مجروح دادیم.
زمانی که بچه‌های فتح و عاشورا به جاده رسیدند، آنها هم نتوانستند کاری از پیش ببرند و تلفات زیادی دادند. طبیعی بود که این تعداد از نیروها نتوانند در محشر جاده العماره – بصره بیش از این مقاومت کنند. در یک عملیات باید همه اجزا و نیروها هماهنگ به اهدافشان برسند که موقعیتی به تثبیت برسد، اما به دلیل آنکه برخی از نیروها نتوانسته بودند به اهدافشان برسند، ماندن ما هم در این نقطه بی‌فایده بود و کمی بعد دستور عقب‌نشینی صادر شد. خود من دو گلوله دوشکا به هر دو پایم خورده بود و وقتی که بچه‌های گردان از دجله عبور کردند، همچنان در منطقه بودم. خدابیامرزد شهید شاهمرادی معاون تیپ 44 را که تعدادی را برای بازگرداندن من فرستاد. با کمی جست‌وجو بچه‌ها مرا یافتند و یادم است در حین راه جسم مطهر شهدای گردان یا زهرا(س) را می‌دیدیم که به عنوان سند ایستادگی و ولایتمداری رزمندگان خطه چهارمحال و بختیاری در منطقه جا ماندند.
 
منبع : روزنامه جوان

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 15 مهر 1394  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«شکارچی تانک» خرمشهر چه کسی بود؟


با شروع جنگ تحمیلی احمد در کنار دیگر رزمندگان دلاور خرمشهر با اندک سلاحی که در اختیار داشتند، مردانه دفاع کردند و زمان کوتاهی از شروع جنگ نگذشته بود که لقب "شکارچی تانک" را از آن خود کرد.
«شکارچی تانک» خرمشهر چه کسی بود؟

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، شهید «احمد شوش» از جمله مجاهدان و دلاورمردان خرمشهری بود که در همان نخستین روزهای دفاع از شهر خون پاکش نثار راه اسلام و انقلاب شد. او که متولد سال 1335 بود، در 9 مهرماه سال 59 و در سن 24 سالگی به شهادت رسید. به نام این شهید سرافراز در کتاب معروف «دا» اشاراتی شده است. علی سالمی یکی از جانبازان و رزمندگان دفاع مقدس این شهید خرمشهری را چنین معرفی می‌کند: «احمد را از زمان کودکی می‌شناختم، در یک محله بودیم و با برادران کوچکتر وی هم‌بازی و رفیق بودم؛ وی فردی خودساخته، ‌قوی، نیرومند، آرام و نجیب بود؛ که از نوجوانی کار می‌کرد.

راه‌اندازی اولین کمیته انقلاب در محل کنسولگری آمریکا/ تأسیس جهاد سازندگی خرمشهر

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، احمد همراه بچه‌های محل اولین کمیته انقلاب را در محل کنسولگری آمریکا که توسط نیروهای انقلاب تصرف شده بود، راه‌اندازی کرد. در روز اول غائله و درگیری ماجرای خلق عرب، ‌زخمی و جهت مداوا به کشور آلمان اعزام شد و تحت درمان قرار گرفت. مدتی هم با بچه‌های دژبانی نیروی دریایی که با بچه‌های انقلاب همکاری داشتند، بود.

احمد از اولین افرادی بود که در راه‌اندازی جهاد سازندگی خرمشهر پیشگام و از مؤسسین آن بود؛ افتخار خدمت در کنار او را داشتم،‌ شاهد فعالیت‌ها و بهتر بگویم ایثارگری‌های او بودم، ‌او تمام وقت در خدمت جهاد بود و برخی روزها حتی به خانه نمی‌رفت. احمد شبانه‌روز در خدمت اهداف جهاد بود و جهاد سازندگی را جهاد اکبر می‌دانست، در بیشتر گروه‌های کاری (آب‌رسانی، برق،‌ رفاه و فرهنگی برای روستاییان) حضور داشت؛ بر همه امور هم نظارت داشت و هم همکاری، در حقیقت احمد سرپرست بچه‌های جهاد بود.

گذراندن دوره آموزش جنگ‌های نامنظم در لبنان/ کسب لقب "شکارچی تانک" در خرمشهر

زمستان سال 58 سیلی آمد و خسارت زیادی به روستاهای خرمشهر وارد شد که احمد در این راه بسیار زحمت کشید تا مشکلات سیل‌زدگان را حل کند. احمد دوره آموزش جنگ‌های نامنظم را در لبنان دیده بود، پس از بهبودی در کشور آلمان از همانجا راهی لبنان شد و با اتمام دوره، از توان رزمی بالایی برخوردار شد. در آن دوره با فردی انقلابی از شهرستان رودسر آشنا و این آشنایی باعث شد، زمان جنگ او و همشهریان رودسری‌اش به یاری احمد بشتابند و تا پایان دفاع در کنار بچه‌های خرمشهر باشند.

با شروع جنگ تحمیلی احمد در کنار دیگر رزمندگان دلاور خرمشهر با اندک سلاحی که در اختیار داشتند، مردانه دفاع کردند و زمان کوتاهی از شروع جنگ نگذشته بود که لقب "شکارچی تانک" را از آن خود کرد. او چندین تانک دشمن را با آرپی جی منهدم کرد. احمد بسیار نترس و شجاع بود، به قلب دشمن می‌تاخت و جلوی پیشروی تانک‌های دشمن به سمت خرمشهر را می‌گرفت.»
 

منبع: تسنیم

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 مهر 1394  ] [ 1:55 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اطاعت از امام راه و پیروی از دستورات اسلام وظیفه است


شهید نوروز علی ایمانی نسب در فرازی از وصیت نامه خود می نویسد: شما ای ملّت شهید پرور ایران، اطاعت از امام راه شماست و پیروی از دستورات اسلام وظیفه شماست. امام را دریابید و تنهایش مگذارید.
اطاعت از امام راه  و پیروی از دستورات اسلام وظیفه است

به گزارش سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس، نوروز علی ایمانی نسب در شانزدهم مهر هزار و سیصد و سی و نه، در سرخه پا به جهان گشود. دوم راهنمایی را می‌خواند که به پدر کشاورزش پیشنهاد داد او را سرکار بفرستد.

پس از پایان دوره سربازی، از اولین نفرات اعزامی به جبهه بود. به جز چند روزی که برای مرخصی می‌آمد یا برای درمان مجروحیت‌ها، بقیه روزها و سال‌ها را در جبهه گذراند. در فرم اعزام به جبهه قسمت «تاریخ پایان مأموریت» جمله‌ی «پایان جنگ» را ‌نوشت.

پس از ازدواج، در سال هزار و سیصد و شصت و یک، خانواده‌اش را هم با خود همراه کرد؛ به شهرهایی که در تیررس موشک‌های دوربرد و بمباران عراقی‌ها قرار داشت. مسؤولیت دژبانی لشکر هفده علی بن ابیطالب علیه‌السلام، مسؤولیت قبضه، سپس واحد خمپاره، جانشینی ادوات لشکر هفده و در نهایت فرماندهی گردان ادوات تیپ دوازده قائم آل محمد عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف از وظایف مهم ایمانی‌نسب بود.

در عملیات‌های رمضان، خیبر، بدر، والفجر مقدماتی یک، چهار و هشت، کربلای چهار و پنج، نصر هشت، بیت‌المقدس دو و مرصاد شرکت داشت. در والفجر هشت از ناحیه چشم و قبل از عملیات کربلای یک پایش مجروح شد.

سرانجام  همانطور  که خواسته او بود  همزمان  با پایان  جنگ در عملیات  مرصاد به  فیض شهادت  نائل آمد. به هنگام شهادت در عملیات مرصاد، در پنجم مرداد هزار و سیصد و شصت و هفت، دخترش، زهرا، پانزده روزه و پسرش، مجید، حدوداً سه ساله بود. ایمانی‌نسب با تیر مستقیم منافقین به پا، پشت گردن و قلب به شهادت رسید.

وصیت نامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است:

سلام بر امام زمان (ع) و یاور مستضعفین و نائب بر حق امام حسین (ع)

سلام بر امت شهید پرور قهرمان ایران

سلام بر تمام مردم آزاده دنیا

سلام بر پدر و مادر عزیزم که مرا در دامان پاکشان پرورش دادند تا بتوانم سربازی از سربازان نایب امام زمان باشم .
ولی چند پیام برای شما پدر و مادرم – برادران و خواهرم – ملت قهرمان ایران و همرزمان دلیر و شجاع دارم: اوّل به شما پدر و مادر برادران و خواهر عزیزم کنم از اینکه مرا در راه اسلام و بریانی پرچم جمهوری اسلامی از دست می دهید ناراحتی مداشته باشید که من در جایگاهی بهتر و بالاتر از این دنیای مادی جای دارم.

و به شما ای برادرانم، امیدوارم که همچون من لباس رزم بپوشید و راه مرا که راه اسلام و اطاعت از امام هست ادامه دهید.

و تو ای خواهرم، تو باید همچون زینب پیام مرا به تاریخ برسانی و کاخ یزیدیان را به لرزه افکنی و از دامن پاک تو همچون فاطمه (ع) حسین ها و حسن ها و زینب ها پرورش یابد.

و شما ملّت شهید پرور ایران، اطاعت از امام راه شماست و پیروی از دستورات اسلام وظیفه شماست. امام را دریابید که دریافته اید، و تنهایش مگذارید که نمی گذارید و همین پشتیبان روحانیت مبارز و این یاوران امام باشید که سعادت شما و نسل آینده شما در گرو همین اطاعت است .

و شما ای همرزمان و برادران پاسدار: بجنگید و کاخ های ستم را یکی پس از دیگری ویران کنید که پیروزی با شماست و بدانید تا زمانی که فقط برای خدا و اسلام و راه امام که راه اسلام است می جنگید پیروزی با شماست.

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 مهر 1394  ] [ 1:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (13 مهر 94)


13 مهر 1394 هجری شمسی برابر با 21 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 5 اکتبر 2015 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (13 مهر 94)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 13 مهر 1394 )

• انتقال حضرت امام خمینی(ره) از ترکیه به عراق (1344 ش)

• هجرت تاریخی حضرت امام خمینی(ره) از عراق به پاریس (1357 ش)

• حمله سنگین متجاوزان بعثی به شهر خرمشهر (1359 ش)

• روز نیروی انتظامی

• شهادت اسحاق عیدی ‌گماردی (1359 ش)

• شهادت سیدمحمدرضا هاشمی ‌محمودآبادی (1359ش)

 

رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 21 ذی الحجه 1436 )

 • تولد "ابن ‏قَفَطی" نویسنده‏ ی نامدار اسلام(568 ق)

• رحلت "آخوند ملامحمد کاظم خراسانی" استاد بزرگ حوزه‏ی علمیه‏ی نجف(1329 ق)

 

رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 5 اکتبر 2015 )

 • تولد "دنیس دیدِرو" مؤلف اولین دائرة المعارف جهان (1713م)

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 مهر 1394  ] [ 1:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

دوران دفاع مقدس فراموش شدنی نیست


مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خوزستان، با حضور در یادواره شهدای شهر قلعه تل، دوران دفاع مقدس را دوران فراموش نشدنی برای ملت ایران خواند.
دوران دفاع مقدس فراموش شدنی نیست

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از اهواز، سردار محمد علی پور مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خوزستان در مراسم یادواره شهدای قلعه تل گفت: استان خوزستان در دوران دفاع مقدس نقش بی بدیلی ایفا نموده است تا آنجا که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند: خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرد.

سردار محمد علی پور با توجه به هجوم ارتش رژیم بعث عراق در سال‌های آغازین انقلاب اسلامی به مقاومت‌های مردمی در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح رژیم بعث در شهرهای استان اشاره کرد و افزود: رشادت‌ها و حماسه‌های دوران دفاع مقدس باید از دل فرماندهان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس استخراج شود و به نسل جوان انتقال داده شوند تا جوانان متوجه خون‌های ریخته شده برای این انقلاب باشند.

مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خوزستان تصریح کرد: دوران دفاع مقدس برای ملت ایران فراموش شدنی نیست و نخواهد بود.

در این مراسم ضمن پرداختن به خاطرات دوران دفاع مقدس از رزمندگان و پیشکسوتان شهر قلعه تل تجلیل شد.

انتهای پیام/     

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 مهر 1394  ] [ 1:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (11 مهر 94)


11 مهر 1394 هجری شمسی برابر با 19 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 3 اکتبر 2015 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (11 مهر 94)

رویدادهای مهم این روز در تقویم قمری ( 11 مهر 1394 )

• قطع کامل روابط دیپلماتیک ایران و عراق در اوج جنگ تحمیلی (1366 ش)

• ادامه پیشروی دشمن تا 15 کیلومتری اهواز و اشغال منطقه غرب کارون (1359ش)

• هجرت امام خمینی(ره) از عراق به کویت (1357ه.ش)

• شهادت محمود شهبازی، فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) (1361ه.ش)

• شهادت رسول لطف‌الله خواجویی، فرمانده گردان ویژه سپاه مهاباد در کمین دشمن (1358ه.ش)

 


ادامه مطلب

[ شنبه 11 مهر 1394  ] [ 3:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید


شهید علی آقا ماهانی در فرازی از وصیت نامه خود می نویسد: دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید، حُبّ دنیا را از دلتان بیرون کنید تا شوق به لقای خدا قلبتان را پر کند. از ظلمتگاه بیرون روید تا نور تقوی وجود تان را نورانی کند.
دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید
به گزارش سرویس حماسه و جهاد دفاع پرس؛ علی آقا ماهانی در سال 1336 درشهر کرمان بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت در این شهر به پایان برد. علی رغم قبولی در دانشگاه، به خدمت سربازی رفت تا مبارزه علیه حکومت پهلوی را از درون ارتش آغاز کند. اقدامات انقلابی و ضد رژیم او در پادگان محل خدمت (کازرون) باعث شد تا توسط ساواک دستگیرو زندانی شود. او ماه‌ها تحت شکنجه‌های دژخیمان شاه قرار داشت ولی هرگز لب از لب باز نکرد  تا جایی که از طرف دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود.
بعد از پیروزی انقلاب به فعالیتهای فرهنگی ومذهبی خود ادامه داد .شروع جنگ عراق با ایران برگ دیگری از جانفشانی های او برای نگهداری انقلاب بود. او با رها در عملیاتهای گوناگون مجروح ونقص عضو شد. اما همواره زندگی زیر آتش دشمن برای او شیرین‌تر بود .
عملیات والفجر 3 در سال 1362 آخرین حضور این دلاور در میدان‌های نبرد بود. علی آقا در این عملیات با شگفت انگیزترین مفهوم ایثار و از خود گذشتگی به شهائت می رسد و بقایای پیکر این سردار عارف بعاز گذشت 15 سال به خانه اش کرمان باز گردانده می شود.
 
وصیت نامه شهید علی آقا ماهانی به شرح ذیل است:
بِسْمِ اَللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
 
اَلْحَمْدُ اَللهِ الَّذی هَدینا لِهذا وَ ما کُناَّ لِنَهْتَدِیَّ لَوْ لا اَنْ هَدینَا اَلله.  آیه ۴۳  سوره اعراف
حمد و سپاس خدائی را که ما را به این دین مبین و این انقلاب عظیم و این رهبر کبیر راهنمائی و هدایت فرمود.
قدر این انقلاب را بدانید الله، الله، از رهبر انقلاب سر پیچی نکنید، الله، الله، از روحانیت آگاه و در خط امام اطاعت کنید از محرومان و خانواده های شهید عفلت نکنید. الله، الله از قرآن اطاعت کنید نگذارید درطاقچه ها گرد و خاک بخورد بخوانید و بکار ببرید. دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید، حُبّ دنیا را از دلتان بیرون کنید تا شوق به لقای خدا قلبتان را پر کند. از ظلمتگاه بیرون روید تا نور تقوی وجود تان را نورانی کند اگر معنویت میخواهید دست بدامن امام حسین (ع) بشوید، نماز شب را بخوانید تا به مقام محمود برسید.
 پدر و مادر عزیز از این که در مقابل زحمات شبانه روزی شما قدردانی نکردم معذرت می خواهم پدر و مادر عزیز راه شهیدان را ادامه بدهید از همه هستی خودتان در راه خدا بگذرید دنیا ارزش ندارد دنیا را بدهید به اهل دنیا، دنیا را با عشق امام حسین (ع) عوض نکنید، پدر و مادر آنهائیکه امروز در خانه نشسته‌اند و جهاد در راه خدا را ترک کرده‌اند خداوند لباس ذلت و خواری در دنیا و آخرت بر آنها می‌پوشاند آنها نامردان بی‌غیرتی هستند که ماندن در دنیا و زندگی ننگین را بر مرگ شرافتمندانه برگزیده‌اند وقتی رسول الله (ص) به اینها دستور جهاد میداد در جواب می گفتند: (شَغَلْتَنا وَ اَمْوالُنا وَ اَهْلُنا) می گفتند ما اموالی داریم ما زن و بچه داریم اموالمان از بین می رود اهل و عیالمان بی سرپرست می شوند اینها ایمان به خدا ندارند خدا در قرآن می فرماید: (اَلله وَلیُّ الَّذین آمَنُوا) یعنی خدا سرپرست مومنان است. همه ما در معرض امتحان خدا هستیم. خدا در قرآن می فرماید: (الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیوهَ لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً آیه۲سوره ملک) خدا زندگی و مرگ را آفرید تا معلوم شود که کدام یک از شما مردم کردارتان نیکوتر است. امیدوارم که همه مرا ببخشید مخصوصاً شما پدر و مادر عزیزم. برادارن و خواهرانم حق زیادی بگردن من دارند. امیدوارم که همگی مرا حلال کنند.
در پایان برای همسنگران شهیدم اشعاری سروده ام که تقدیمتان می نمایم.
یـــاد یــاران وفـــادارم شهیـدان عـزیـز/ اصفیـا و اولیــا و عــاشقــان اشک ریـــز
آن دعـاهــای کمیـل  و آن همه راز و نیاز/ گــریـــه های عــاشقانه محضر آن بی نیاز
آن مصیبتهـــا و آن ســــوز و گـــــداز/ در غـــم آن تشنــــة خشکیـــده کــــام
در غـم زهــرای اطهر بانوی خشکیده کام/ کیـــن ز جــــور آن عـــدوی سنــگ دل
در غـم یـاران چه گـویم من خدادانـد ولی/ سنگ بــاشد آن دلی در وی نبـاشد جوششی
روز و شب در هجران یاران شهیدم سوختم/ عــاقبت بــا گــریه و نـاله چو شمع افروختم
ای علــی بس، تــرا آنجا همی ره نـادهند/ اصفیــا و اولیـــا در کــار دیگـــــر واردنـد
عـاشقـان مهدیند و عـاشقــان راستگوی/ شرط اخلاص ست جان دادن در راه آن نکوی
کــاشکـی مــا را بــدان جــا راه بـود/ راه مــردان خــدا بــر مـا بسی همـوار بـود
کــاشکـی در زمـــره مــردان حـــق/ روی مهـــدی را همـــی دیــــدار بــــود
کــاشکـی مـــا هـم بسـان عــاشقان/ زیــــر تیـــغش وعــــده دیـــدار بــــود
کــاشکـــی مــا را در این راه عظیـــم/ نفس را بـــر مــا بسی همکــــار بــــود
کـــاشکـــی در زمــــره مــردان حـق روی مهــــدی را همــی دیــــدار بـــود                    
کـــاشکـــی یـــاران رفتـــه از قفـس بــــا دم مــا لحظــه ای دمســاز بـــود                     
کاشکی محمود و ناصر، اکبر و یاران همـه/ زندگیشان همچو خورشید بر همه تکرار بــود
مــن چـه گـویم کـاین همه دورم ز حـق/ قلب آنــها روز و شب در گـرو آن بـار بــود
آن همــه اخـلاص و ایثــار و گـــذشت/ سینه شــان در پیشگـاهش مخزن اسرار بود
کــاشکـــی در زمـــره مــردان حـــق/ روی مهـــدی را همــــی دیـــدار بــــود
مقدار نامعلومی مظلمه بر گردن دارم چنانچه برایتان مقدور است ۱۰۰۰ تومان به فقیران بدهید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ شنبه 11 مهر 1394  ] [ 3:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 110 ] [ 111 ] [ 112 ] [ 113 ] [ 114 ] [ 115 ] [ 116 ] [ 117 ] [ 118 ] [ 119 ] [ > ]