دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

ماجرای توسل شهید صیاد شیرازی به امام زمان(عج)


ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند. هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند...
ماجرای توسل شهید صیاد شیرازی به امام زمان(عج)

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد. 20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش بگیرند و عملیات پاکسازی منطقه را آغاز کنند.

 

ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند. هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند.

 

علی که متوجه نگاه های نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع دستوراتش باشند.

 

علی به امام زمان(عج) متوسل شد و دعای فرج خواند. خودش می گفت: «همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم.»

 

شهید علی صیاد شیرازی

 

منبع: جام نیوز

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 4 تیر 1394  ] [ 1:31 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

سه هندوانه برای 100 اسیر


گویا باید سه وعده در روز بجای غذا کتک می‌خوردیم. عراقی‌ها می‌خواستند با این کار به اصطلاح خودمان «گربه را دم حجله بکشند!» چون تا یک هفته کارشان شده بود کتک زدن‌ ما.
سه هندوانه برای 100 اسیر

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، آزاده سعید شاملو از اعضای «گردان 4 » از گردان‌های سپاه در دفاع‌مقدس است روایت می‌کند:

هشدار دل‌انگیز به اسیران ایرانی

با وجود هوای گرم داخل اردوگاه، ما روزه می‌گرفتیم. اردوگاه «رمادی» از سه بلوک تشکیل شده بود و داخل هر بلوک را بخش‌بندی کرده بودند. در داخل بلوک ما یک نفر توانسته بود به دور از چشم مراقبین اردوگاه، ساعتی را به داخل بیاورد. این ساعت در ماه رمضان کارکرد بسیار مهم و خاطره‌انگیزی برای ما داشت چرا که صاحبش وقت اذان صبح که می‌شد داد می‌زد:«امساک!» در حقیقت این جمله هشداری به روزه‌داران بود تا دیگر کسی به غذا خوردن ادامه ندهد چون اذان شده است.هنوز طنین صدای این آزاده در گوشم باقی مانده است. صدایش در فضای بلوک‌ها می‌پیچید و حالتی خاص داشت.

بعد از دو سال،من را به اردوگاه «موصل3» که بعدها به «موصل4» تغییر نام داد منتقل کردند. در حقیقت این اردوگاه اردوگاه اسرای تبعیدی بود. برای همین هنگام ورودمان به این آسایشگاه با کتک و چک و لگد از ما پذیرایی کردند. گویا باید سه وعده در روز بجای غذا کتک می‌خوردیم. عراقی‌ها می‌خواستند با این کار به اصطلاح خودمان «گربه را دم حجله بکشند!» چون تا یک هفته کارشان شده بود کتک زدن‌ ما.

آزاده، محمدتقی باقری از رزمندگان «لشکر 25 کربلا»ی مازندران هم می‌گوید:چند سال که از دوران اسارت گذشت. با توصیه‌های حاج‌آقا ابوترابی تصمیم به حفظ قرآن و یادگیری آن گرفتم. اسرا توانسته بودند بواسطه صلیب سرخ و با رایزنی‌های ارشد هرآسایشگاه‌، تعدادی کتاب، قرآن و نهج البلاغه بگیرند.

در مبارک رمضان سال 65 توانستیم با چند نفر دیگر از اسرا قرآن را در یک ماه 14 مرتبه ختم کنیم. به این صورت که قرآن را به سه بخش 10 جزئی تقسیم کردیم و هرکدام‌مان همزمان قرآن را می‌خواندیم. بخش‌هایی از این ختم قرآن انفرادی بود و بخش‌های دیگرش هم اشتراکی. به این صورت که همراه چند نفر جزء‌خوانی می‌کردیم.

سه هندوانه برای 100 اسیر

آزاده سعادت جلال‌دوست روایت می‌کند:با کمترین امکانات روزه می‌گرفتیم. نانی به ما می‌دادند که نصفش خمیر بود و یک چهارم نان ایرانی و آش به اندازه 10 قاشق. «ساعت 4 »‌بعداز ظهر باید داخل اردوگاه و به اصطلاح فضای آسایشگاه می‌رفتیم و غذای افطاری و سحری را با هم می‌گرفتیم که 10 قاشق برنج بیش نبود با خورشتی که گوشت هم نداشت و فقط آب بود.

در اسارت سالی یک‌بار هم به ما انگور نمی‌دادند و هندوانه‌ای که سه تایش را برای 100 نفر می‌دادند. ما آن را با قاشق می‌تراشیدیم تا به همه برسد. ماه رمضان با هوای گرم عراق و امکانات کم بسیار سخت بود اما آزاده‌ها صبور بودند.

 

منبع: ایسنا

 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 3 تیر 1394  ] [ 1:13 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

از سمت جاده بصره وارد عمل شدیم. به همراه 27 سرباز و اسلحه های آماده، سوار بر لندکروز شدیم. رملی بودن مسیر باعث شد که ماشین با 27 سرباز تصادف کند. سرم زیر فرمان ماشین بود و به کمرم نارنجک بسته بود...
 

ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وقتی از حاج محمود مرادی پرسیدم به عنوان یک پدر مشکلی با رفتن پسرش به سوریه و جنگ با مهاجمان حرم نداشته، حرفی زد که برای مدت‌ها ذهنم را مشغول کرده بود. او گفت: «به محمدحسین گفتم دوست دارم از پشت سر تیر نخوری!»
 

ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:46 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (2 تیر 1394)


2 تیر 1394 هجری شمسی برابر با 6 رمضان 1436 هجری قمری و 23 ژوئن 2015 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (2 تیر 1394)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (2 تیر 1394)

• به توپ بستن مجلس شورای ملی به فرمان محمدعلی شاه قاجار (1287ش)

• شهادت غلامرضا آزادی (1366ه.ش)

• شهادت اصغر رحیمی، فرماندار و فرمانده سپاه خوی به دست ضد انقلاب (1359ه.ش)

رویدادهای مهم این روز در تقویم قمری (6رمضان 1436)

• نزول کتاب آسمانی تورات بر حضرت موسی

• ولایت عهدی امام رضا (ع)

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

در سی‌وچهارمین سالگرد شهادت شهید چمران مروری بر وضعیت سریالی که ۲ سال است جلیل سامان می‌خواهد آن را بسازد داریم و دستخط دیده نشده شهید و یک سکانس از سریال «جانِ شیفته» نیز در این گزارش رونمایی می‌شود.
 

ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:44 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شکست در روز اول «عملیات رمضان»


فرمانده قرارگاه قدس (احمد غلام‌پور) در تماس با قاسم سلیمانی دستور داد: «تیپ شما به هر نحو ممکن باید از مواضع موجود دفاع کند. با احداث خاکریزهای بیشتر، منطقه پدافندی خودتان را تقویت کنید!»
شکست در روز اول «عملیات رمضان»

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، همه چیز برای انجام یک عملیات بزرگ و مهم آن هم خارج از مرزهای ایران راهم شده بود تا تاریخ ۲۲ تیر ۶۱ به عنوان آغاز عملیاتی موفقیت آمیز در تقویم ثبت شود اما بر خلاف همه چیز حمله رمضان شکست خورد و ما شهدای زیادی در این درگیری دادیم.

بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان این حوزه دلایلی را برای این عدم موفقیت مطرح کردند اما آنچه خواهید خواند عوامل شکست در عملیات رمضان است آن هم از زبان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی که در آن ایام فرماندهی نیروی زمینی ارتش را بر عهده داشت.

... در عملیات رمضان، اولین باری بود که دشمن در مقابله با ما، از شیوه «دفاع متحرک» استفاده می‌کرد. دفاع متحرک؛ مفهومش این است: دشمن نیرویی را که به عنوان «نیروی احتیاط قوی‌» در دست دارد، در جایی نگه می‌دارد که از آنجا، به سرعت عملیات تأخیری انجام دهد. مثلاً پیشروی ما کند یا متوقف شود و در جاهایی هم که ضعیف هستیم، به سرعت ضربه بزند و از این طریق دفع حمله کند. در حالی که دفاع می‌کند، ولی دفاعش ثابت نیست. در یک خاکریز نمی‌ایستد. یک یگان متحرک، در هر جایی که می‌تواند، عمل می‌کند. البته «دفاع متحرک» یک تاکتیک مشکل هم هست. معمولاً به کمک نیروهای زرهی اجرای این تاکتیک امکان‌پذیر است. با نیروی پیاده نمی‌شود آن را انجام داد. آنها [سرفرماندهی ارتش عراق] امکاناتش را هم داشتند. تیپ 10 زرهی مستقل عراق، با تریلی تانک‌بر، تعدادی از تانک‌ها را از یک نقطه به نقطه دیگر، در عرض دو یا سه ساعت می‌رساند و بلافاصله ضربه می‌زد و دوباره برمی‌گشت به قرارگاه. این؛ دفاع متحرک است.

با استفاده از همین روش، دشمن توانست نیروهای قرارگاه فتح را به محض رسیدن به جناح راست منطقه عملیاتی، مورد هجوم نیروهای دفاع متحرک خود قرار دهد. این اولین باری بود که دشمن از تاکتیک دفاع متحرک استفاده می‌‌کرد. یعنی با یک تیپ به نام تیپ 10 زرهی که مشهور هم بود، با تانک‌های پیشرفته تی - 72 از جناح راست آمد و شروع کرد به ضربه زدن. به طوری که یک تیپ از لشکر 92 زرهی خوزستان که فرمانده آن سرتیپ شهید سید علی صفوی بود، کاملاً منهدم شد؛ همچنین تیپ 8 نجف اشرف. اینها از جناح راست - محدوده خالی مانده قرارگاه فجر - توسط تیپ 10 زرهی عراق ضربه خوردند و این دو واحد ما منهدم شدند. البته بقیه واحدها توانستند عقب‌نشینی کنند. یعنی در مرحله اول عملیات رمضان که تا عمق 15 کیلومتری خاک دشمن رفته بودیم، عقب‌نشینی کردیم.

حوالی ساعت 13 چهارشنبه 23 تیرماه 1361 یگان‌های تابعه قرارگاه عملیاتی فجر در حوالی خط خیز خندق، در عمق 3 کیلومتری داخل خاک عراق، در مواضع پدافندیی که احداث کرده بودند، استقرار یافتند.

در جناح راست قرارگاه عملیاتی فجر، یعنی منطقه مسئولیت قرارگاه عملیاتی قدس، وضعیت به مراتب وخیم‌تر بود. در ساعت 11:50 واحدهای لشکر 5 مکانیزه دشمن ضمن رخنه از شکاف موجود در منطقه الحاق دو قرارگاه قدس و فجر که بایستی توسط قدس - شش (تیپ 41 ثارالله (ع) و گروه رزمی 185 مکانیزه لشکر 16) و فجر - یک (تیپ 33 المهدی (عج)‌و تیپ 1 لشکر 77) پوشش داده می‌شد، پاتک سنگین خود را آغاز کردند.

در ساعت 14:40 قاسم سلیمانی؛ فرمانده تیپ 41 ثارالله (ع) در تماس با قرارگاه عملیاتی قدس اعلام کرد: «فشار دشمن شدید شده... خسارات سنگینی به تیپ وارد شده است».

فرمانده قرارگاه قدس (احمد غلام‌پور) در تماس با قاسم سلیمانی دستور داد: «تیپ شما به هر نحو ممکن باید از مواضع موجود دفاع کند. با احداث خاکریزهای بیشتر، منطقه پدافندی خودتان را تقویت کنید!»

در پاسخ سلیمانی گفت: «خاکریز به مقدار کافی هست، ولی نیرویی برای اشغال آنها در دسترس ما نیست».

در ساعت 15:10، بخشی از مواضع قدس- شش سقوط کرد و رزمندگان تیپ 41 ثارالله (ع) با جنگ تن به تن، به دفاع از مواضع خود پرداختند. در ساعات باقی‌مانده از روز چهارشنبه 23 تیرماه، نبرد بین رزمندگان ایرانی و لشکرهای زرهی و مکانیزه سپاه سوم ارتش عراق همچنان ادامه داشت. دشمن می‌کوشید مواضع از دست رفته خود را از ایرانیان باز پس گیرد و متقابلاً نیروهای ایرانی نیز تلاش می‌کردند مواضع آزاد شده در جریان عملیات را به هر قیمت حفظ کنند. هم از این روی، با گذشت هر لحظه، بر شدت جنگ افزوده می‌شد.

به علت عدم الحاق بین جناح چپ قدس شش با جناح راست فجر - یک، لشکر 5 مکانیزه دشمن به فرماندهی سرتیپ زرهی ستاد ماهر عبدالرشید تکریتی، عمده فشار خود را به همین نقطه متمرکز ساخت و سرانجام در ساعت 15:30 مواضع سمت چپ تیپ 41 ثارالله (ع) سقوط کرد و نیروهای دشمن به داخل مواضع این تیپ نفوذ کردند. هر چند میزان تلفات وارده بر تیپ 41 ثارالله (ع) بسیار زیاد بود، لیکن باقیمانده نیروهای این تیپ با دلاوری و رشادتی حیرت‌انگیز، به نبرد نابرابر خود با دشمن ادامه دادند.

در فرجام، مقارن ساعت 18، تنها حدود 500 متر از مواضع آزاد شده طی شب گذشته، در دست رزمندگان قدس - شش (تیپ 41 ثارالله (ع) و گروه رزمی 185 مکانیزه لشکر 16) باقی مانده بود.

تلاش یگان‌های قرارگاه عملیات قدس در روز اول عملیات رمضان به نتیجه مطلوبی نرسید و این یگان‌ها موفق به اجرای مأموریت محوله و تأمین جناح شمالی منطقه‌ عملیاتی رمضان نشدند.

 

منبع: فارس

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ماجرای مکبری که رزمندگان را به خنده انداخت


نمی دانم تقصیر حاج آقای مسجد بود که نماز را خیلی سریع شروع میکرد و بچه ها مجبور بودند با سر و صورتی خیس در حالی که بغل دستی هایشان را خیس میکردند....
ماجرای مکبری که رزمندگان را به خنده انداخت

به گزارش فضای مجازی دفاع پرس:

نمی دانم تقصیر حاج آقای مسجد بود که نماز را خیلی سریع شروع میکرد و بچه ها مجبور بودند با سر و صورتی خیس در حالی که بغل دستی هایشان را خیس میکردند، خود را به نماز برسانند یا اشکال از بچه ها بود که وضو را می گذاشتند دم آخر و تند تند یا الله می گفتند و به آقا اقتدا می کردند ومکبّر مجبور بود پشت سر هم
یا الله بگوید و اِنَّ الله معَ الصّابرین... بنده خدا حاج آقا هر ذکر و آیه ای بلد بود میخواند تا کسی از جماعت محروم نماند.

مکبّر هم کوتاهی نکرده، چشم هایش را دوخته بود به ته سالن تا اگر کسی وارد شد به جای او یا الله بگوید و رکوع را کش بدهد .

وقتی برای لحظاتی کسی وارد نشد، ظاهراً بنا به عادت شغلی اش بلند گفت: یاالله نبود ... ؟؟؟؟ حاج آقا بریم.

نمی دانم چند نفر توی نماز زدند زیر خنده ولی بیچاره حاج آقا را دیدم که شانه هایش حسابی افتاده بودند به تکان خوردن...

 

منبع: کتاب ترکش های ولگرد

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:43 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

زهرا محوری همسر شهید عباس زاهدی گفت: منزلمان توسط ساواک لو رفت، آنها خانه‌مان را آتش زدند. همسرم بسیار از طرف ساواک مورد شکنجه و آزار قرار گرفت. پدرم با وجود ارتشی بودن هرگز ما را به اطاعت از شاه و رژیم مجبور نکرد. ما را آزاد گذاشت تا راهمان را انتخاب کنیم حتی اگر انتخابمان انقلاب اسلامی باشد.
 

ادامه مطلب

[ سه شنبه 2 تیر 1394  ] [ 1:42 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهید چمران مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه خوزستان بود


بیانیه اداره کل حفظ آثار مازندران، شهید دکتر چمران را نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه خوزستان معرفی می‌کند و می‌افزاید: بدون تردید توصیف ابعاد وجودی این انسان الهی در کلام و قلم میسر نیست.
شهید چمران مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه خوزستان بود

 به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از ساری، اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران به مناسبت 31 خرداد سالروز شهادت شهید دکتر مصطفی چمران بیانیه ای صادر کرد.

در ابتدای این بیانیه آمده است: 31 خرداد ماه 1360 سالروز شهادت یکی از عارفان سالک راه حق و حقیقت، ارزشمندترین انسان های علی گونه و از یاران باوفای حضرت امام خمینی(ره) یعنی شهید دکتر مصطفی چمران است.

این بیانیه شهید دکتر چمران را نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت،مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه خوزستان  معرفی می کند و می افزاید: بدون تردید توصیف ابعاد وجودی این انسان الهی در کلام و قلم میسر نیست.

در بخش دیگر این بیانیه تأکید شده است: شهید چمران را نمی شود با معیارهای خاکی و کلمات مادی توصیف نمود و سنجید، چرا که او به مقام انسان الهی رسیده بود و در 31 خرداد 1360 به آرزوی دیرین خود که قربانی شدن عاشقانه در راه خدا بود نائل گشت.

اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران در ادامه بیانیه به نقش  دکتر چمران در خوزستان،کردستان و لبنان و مدیریت و رهبری جنگ های نامنظم اشاره کرد و افزود: چمران در لحظه لحظه ی دفاع مقدس جاری بود و نور امید در دل رزمندگان می پاشید.

این بیانیه می افزاید: چمران در طول حیات خود تمام تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت  انقلاب گذاشت و به صورت فعالانه و قاطعانه به سازندگی پرداخت.

در ادامه این بیانیه به حضور شهید دکتر چمران در قضیه ی فراموش نشدنی «پاوه» اشاره و تأکید شد: در این قضیه قدرت ایمان، اراده آهنین و شجاعت و فداکاری او بر همگان ثابت شد.

این بیانیه ادامه داد: با قدرت رهبری و برنامه ریزی دکتر چمران عالی ترین مظاهر انقلابی و شکوهمندترین قهرمانی ها به وقوع پیوست و در عرض 15 روزشهرها و راه ها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی درآمد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی رفتند.

در بخش دیگر این بیانیه  به انتخاب دکتر چمران در انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران اشاره و عنوان شد: چمران بعد از انتخابات اینگونه خدا را شکر می گوید:« خدایا! مردم آنقدر به من محبت کرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار کرده اند که به راستی خجلم و آنقدر خود را کوچک می بینم که نمی توانم از عهده آن به درآیم. خدایا! تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برآیم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.»

در بخش پایانی این بیانیه آمده است: اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران یاد و خاطره شهید دکتر چمران را گرامی می دارد.

انتهای پیام/

 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 تیر 1394  ] [ 6:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 160 ] [ 161 ] [ 162 ] [ 163 ] [ 164 ] [ 165 ] [ 166 ] [ 167 ] [ 168 ] [ 169 ] [ > ]